مفهوم تحریف در اصطلاح علوم قرآنی چیست؟
محقّقان و علماى اسلام اعمّ از شیعه و اهل سنّت، قائل به عدم تحریف قرآن اند و معتقدند آنچه در قرآن کنونى است همان چیزى است که بر پیامبر اسلام(صلى الله علیه و آله) نازل شده نه یک کلمه زیادتر نه کمتر. تحریف به چه معناست و چه اقسامی دارد؟ در ادامه می کوشیم به این سؤالات پاسخ دهیم.
معنای لغوی و اصطلاحی «تحریف»
«تحریف» از ریشه «حرف» است. «حرف» به معنی کناره، لبه، گوشه، طرف و حد و مرز می باشد. چنان که جوهری گفته است: «حرفِ هر چیز، کناره، لبه و مرز آن است». ابن منظور نیز گفته است: «حرفِ کشتی و کوه، گوشه آنهاست… و حرفِ شئ، کناره آن است». زبیدی و راغب اصفهانی نیز «حرف»ِ هر چیز را کناره، لبه و گوشه آن دانسته اند.
در عبارات قرآنی نیز ماده «حرف» به معنای کنار و جانب به کار رفته است؛ چنانکه خداوند در آیه ۱۱ سوره حج می فرماید: «مِنَ النَّاسِ مَنْ یَعْبُدُ اللَّهَ عَلی حَرْفٍ فَإِنْ أَصابَهُ خَیْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَ إِنْ أَصابَتْهُ فِتْنَهٌ انْقَلَبَ عَلی وَجْهِهِ …»؛ (بعضی از مردم خدا را در یک جانب عبادت می کنند، اگر خیری به او رسد اطمینان پیدا می کند اما اگر مصیبتی برای امتحان به او برسد روی بر می گرداند …). زمخشری این آیه را چنین معنا کرده است: «بر گوشه ای از دین نه باطن و قلب آن».
تحریف، مصدر باب «تفعیل» از ماده ماده «حرف» است. با توجّه به معنای این باب، که غالبا بر تعدّی دلالت دارد و مفعول پذیر است، «تحریف» به معنای «به کنار بردن و به گوشه کشاندن از متن و موضع مخصوص» خواهد بود. لذا در تعریف «تحریف» نیز گفته اند: «تحریف کلام به معنای تغییر آن از دلالت های قراردادی اش است».
از همین خاستگاه معنای لغوی است که می توانیم به معنای اصطلاحی «تحریف» نیز دست یابیم که چیزی نیست جز دگرگون کردن و وارونه سازی و درباره تغییر دادن کتاب نیز بسیار به کار می رود. در واقع هر سخن معنا و جایگاه ویژه خود را دارد امّا تحریف کننده، آن را از جایگاه و معنای اصلی خود منحرف کرده به کناری می برد و به کلی دگرگونش می نماید. گویی تحریف کننده، با تغییر کلمات و جملات و یا تفسیر نادرست از کلام گوینده، آن را از جایگاه اصلی خارج و با حاشیه بردن آن، مفهوم و معنایی دیگر و حتی گاه وارونه را بر آن سوار می کند. به عبارت دیگر «هر نوع تغییر و دگرگونی در معنا و ساختار کلام تحریف نامیده می شود».
تحریف یا لفظی است و یا معنوی؛ تحریف لفظی بر سه گونه و تحریف معنوی بر دوگونه تقسیم می شود، که تک تک آنها مورد بررسی قرار می گیرد:
تحریف لفظی
به هر گونه تغییر و تصرف در الفاظ یا عبارات یک آیه یا سوره ای از قرآن که منجر به کم یا زیاد شدن یا تغییر مکان لفظ یا آیه ای گردد، «تحریف لفظی» گفته می شود. تحریفی که به سه شکل قابل تصور است.
تحریف به تعویض: تحریف به تعویض، عوض کردن یا پس و پیش کردن کلمه، ترکیب یا اعراب آیات قرآن است.
تحریف به زیادت: عبارت است از اضافه شدن حرف، کلمه، جمله، آیه یا سوره اى به قرآن کریم.
تحریف به نقیصه: به معنای فقدان بخشی از قرآن – اعم از حرف، جمله، آیه یا سوره – در مصاحف موجود است. یعنی اعتقاد به این که قسمتی از قرآن، هنگام تدوین یا دوره های بعدی، از بین رفته است و تمام آن چه بر پیامبر(صلیالله علیه وآله) نازل شده، در قرآن فعلی نیست.
تحریف معنوی
تحریف معنوی به معنای تغییر معنای نوشته یا کلام یک شخص است به گونه ای که این تفسیر و تعبیر جدید، از مقصود شخص نویسنده یا گوینده دور شده و مقصود تحریف کننده بر آن سوار شود. درباره قرآن مجید، تحریف معنوی به دو شکل روی می دهد:
تغییر معنی: گاهی معنای یک آیه یا عبارت قرآنی مورد تغییر می یابد، مثلا درباره واژه «ولیّ» در آیه ۵۵ سوره مائده یعنی «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاهَ وَهُمْ رَاکِعُونَ»؛ (سرپرست و رهبر شما تنها خدا است، و پیامبر او، و آنها که ایمان آورده اند و نماز را بر پا می دارند و در حال رکوع زکات می پردازند)، گفته شود که به معنای دوست و حبیب است نه به معنای حاکم و والی!
تغییر مصداق: گاهی نیز معنای یک آیه بر مصداقی بی ارتباط با آن منطبق می شود. مثلا در تاریخ می خوانیم که معاویه از سمُره بن جندب خواسته بود که با جعل حدیث آیه ۲۰۷ سوره بقره یعنی «وَمِنْ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاهِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبَادِ»؛ (بعضی از مردم جان خود را به خاطر خشنودی خدا می فروشند، و خداوند نسبت به بندگان مهربان است) – که درباره حادثه لیلهالمبیت است – بر قاتل حضرت علی(علیه السلام) یعنی عبدالرحمن بن ملجم مرادی منطبق گردد.
از تحریف معنوی با تعبیر «تفسیر به رأی» نیز یاد می کنند. در این تحریف، شخص تحریف کننده هیچ تغییری در ساختار کلام گوینده نمی دهد، بلکه رأی و نظر خود را بر ساختار آن تحمیل می کند و به عبارتی دیگر «نگرش خود را بر نگارش گوینده تحمیل می کند». قرآن مجید در نکوهش گروهى از یهودیان که دست به تحریف معنوی آیات قرآن می زدند در آیه ۷۵ سوره بقره مى فرماید: «أَ فَتَطْمَعُونَ أَنْ یُؤْمِنُوا لَکُمْ وَ قَدْ کانَ فَرِیقٌ مِنْهُمْ یَسْمَعُونَ کَلامَ اللَّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ»؛ (آیا انتظار دارید به آیین شما [مسلمانان] ایمان بیاورند با این که عدّه اى از آنها سخنان خدا را مى شنیدند و پس از فهمیدن، آن را تحریف مى کردند در حالى که علم و آگاهى داشتند).
در «تفسیر على بن ابراهیم» نیز از ابوذر چنین مى خوانیم: هنگامى که آیه ۱۰۶ سوره آل عمران یعنی «یَوْمَ تَبْیَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ»؛ نازل شد پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود روز قیامت از مردم سؤال می کنند که با ثقلین (قرآن و عترت پیامبر) چه کردید؟ مى گویند: «أَمَّا الْأَکْبَرُ فَحَرَّفْنَاهُ وَ نَبَذْنَاهُ وَرَاءَ ظُهُورِنَا…»؛ (ما ثقل اکبر – قرآن – را تحریف کردیم و پشت سر انداختیم). پیداست که منظور از تحریف در اینجا همان دگرگون ساختن مفهوم قرآن و پشت سر انداختن آن است.
در این تحریف خبری از مقصود نویسنده و گوینده نیست و معنای جدید نه بر معنای حقیقی وضعی و نه بر معنای مجازی – که نسبتی با معنای حقیقی دارد – دلالتی ندارد، یعنی قراین و شواهد هم از معنی تحمیلی به دور هستند. این نوع از تحریف در آیات قرآن هم ممکن و هم واقع شده است، لذا پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) نسبت به چنین عملی هشدار داده است چنانکه فرموده اند: «… مَنْ فَسَّرَ الْقُرْآنَ بِرَأْیِهِ فَقَدِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ الْکَذِب …»
(هر کس قرآن را تفسیر به رأی خود کند، پس به تحقیق دروغ بر خدا بسته است). نیز از آنجا که چنین تفسیری، یکى از خطرناک ترین برنامه ها در مورد قرآن مجید است، در روایات اسلامى، یکى از گناهان کبیره شمرده شده و مایه سقوط از درگاه قرب پروردگار معرفی شده است. در حدیثی منسوب به پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) آمده است که خداوند مى فرماید: «ما آمَنَ بى مَنْ فَسَّرَ بِرَأیِهِ کَلامى» (آن کس که سخن مرا به میل خود و بر طبق هواى نفس خویش تفسیر کند به من ایمان نیاورده است). بدیهى است اگر ایمان صحیحى داشت کلام خدا را آن چنان که هست مى پذیرفت نه آن گونه که مطابق میل اوست. در بسیارى از کتب معروف این حدیث نیز از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که فرمود: «مَنْ قَالَ فِی الْقُرْآنِ بِغَیْرِ عِلْمٍ فَلْیَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّار»؛ (کسى که قرآن را به میل خویش تفسیر کند باید آماده شود که در جایگاه خویش در دوزخ قرار گیرد).
امام علی(علیه السلام) نیز از وقوع چنین تحریفی توسط عدّه ای خبر داده و چنین از دست آنها به درگاه خدا شکایت می کند: «… إِلَى اللَّهِ أَشْکُو مِنْ مَعْشَرٍ یَعِیشُونَ جُهَّالًا وَ یَمُوتُونَ ضُلَّالًا لَیْسَ فِیهِمْ سِلْعَهٌ أَبْوَرُ مِنَ الْکِتَابِ إِذَا تُلِیَ حَقَّ تِلَاوَتِهِ وَ لَا سِلْعَهٌ أَنْفَقُ بَیْعاً وَ لَا أَغْلَى ثَمَناً مِنَ الْکِتَابِ إِذَا حُرِّفَ عَنْ ْمَوَاضِعِه…»؛ (… به خدا شکایت مى کنم از گروهی که جاهلانه زندگى مى کنند و گمراهانه مى میرند، در میان آنها، کالایى خوارتر از کتاب خدا نیست اگر آن گونه که باید تلاوت شود، و متاعى سود آورتر و گران بهاتر از آن نیست اگر تحریف شود…).
به یقین اگر باب «تفسیر به رأى» در قرآن گشوده شود، این کتاب آسمانی به کلّى از اعتبار خواهد افتاد و هر کس آن را مطابق میل خویش معنى مى کند و هر عقیده باطلى را بر قرآن تطبیق مى نماید.