منجی مسیحیت یا همان پسر انسان کیست؟

گرچه مسیحیان اصرار دارند که منجی مسیحیت یا فرزند انسان را همان حضرت عیسی معرفی کنند، اما متفاوت بودن این دو شخصیت در آیات زیادی از انجیل مشهود است؛ برای مثال در انجیل متی آمده است: «عیسی جواب داد؛ همان است که تو می گوئی. اما همه شما بدانید، که بعد از این پسر انسان را خواهید دید که بر دست راست قادر مطلق نشسته و بر ابر های آسمان می آید.» 

همان طور که پیداست این آیه از قول حضرت عیسی (علیه‌السلام) بیان شده و این خود عیسی (علیه السلام) است که خبر می‌دهد، در آینده شخصی به نام پسر انسان خواهد آمد و… پس مسلماً خود عیسی (علیه السلام) که بشارت‌دهنده است، نمی‌تواند پسر انسان باشد و اگر ایشان خود را پسر انسان می‌دانستند، ساختار جمله به گونه‌ای دیگر می‌بود.

در انجیل یوحنا از زبان حضرت عیسی (علیه السلام) مى‌خوانیم: «من طالب مجد و عظمت خود نیستم در آنجا کسى است که آن را مى‌طلبد و حکم مى‌کند».

و یا در آیاتی از انجیل متی آمده است: «هم‌چنان که برق از مشرق ساطع شد تا در مغرب ظاهر شود، ظهور پسر انسان نیز چنین خواهد شد، آنگاه نشانه پسر انسان در آسمان پدیدار شود و جمیع طوایف زمین سینه‌زنی کنند و پسر انسان را ببینند که بر ابرهای آسمان با قوت و جلال می‌آید، آسمان و زمین زایل خواهد شد، اما سخن من هرگز زایل نخواهد شد، اما از آن روز و ساعت هیچ کس اطلاع ندارد، حتی ملائکه آسمان، جز پدر من و بس، شما نیز حاضر باشید؛ زیرا در ساعتی که گمان نبرید پسر انسان می‌آید.» 

مطابق نوشته مستر هاکس، محقق آمریکایی، کلمه پسر انسان که همان منجی مسیحیت است، در انجیل و ملحقات آن ‌ ۸۰ بار تکرار شده که فقط ۳۰ مورد آن با حضرت عیسی (علیه‌السلام) منطبق است و ۵۰ مورد دیگر از نجات دهنده‌ای سخن می‌گوید، که در آخرالزمان ظهور کرده و عیسی مسیح (علیه‌السلام) نیز با او می‌آید و از ساعت و روز ظهور او جز خدا کسی اطلاع ندارد.

با توجه به آنچه گفته شد، در بررسی اجمالی عهد جدید به این نتیجه خواهیم رسید که منجی مسیحیت «پسر انسان» است و پسر انسان شخصیتی متفاوت از «حضرت عیسی(علیه‌السلام)» دارد و برای فهم این نکته که او کیست باید به دنبال شواهد و قرائن دیگری باشیم.

قرآن کریم حضرت عیسی (علیه‌السلام) را کلمه خدا و از آیات روشن الهی معرفی می‌کند. نام ایشان ۲۵ بار در قرآن آمده است و در آیات مشخصی از قرآن به بررسی مسأله تثلیث و ادعای الوهیت عیسای نبی توسط مسیحیان پرداخته شده است. قرآن مسیحیان را از فهم سرانجام زندگی حضرت عیسی (علیه‌السلام) عاجز دانسته و هیچ یک از ادعاهای مسیحیان را نمی‌پذیرد؛ علاوه بر این مسأله تحریف تمامی کتب آسمانی جز قرآن هم بارها در آیات مجزایی بیان شده است.

ظهور دوباره یا بازگشت حضرت عیسی (علیه‌السلام) در میان مسیحیان با عنوان «second coming» مشهور است. موضوع بازگشت حضرت عیسی (علیه‌السلام) در انجیل بیش از سیصد بار و در چندین باب کامل بیان شده است. بر اساس بررسی‌های انجام گرفته از انجیل، مسیحیان بر این باورند که حضرت عیسی (علیه‌السلام) در آخرالزمان بازگشته و پادشاهی خدا را بر زمین استوار می‌کند. پس از ظهور عیسی (علیه‌السلام) و کشته شدن دجال صلح بر جهان حاکم خواهد شد.

اعتقاد به بازگشت حضرت عیسی (علیه‌السلام) اعتقادی مشترک میان مسیحیان و مسلمانان است. در روایات شیعه، هدف از بازگشت حضرت عیسی (علیه‌السلام) یاری کردن امام مهدی‌ (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) دانسته شده است؛ بر اساس روایات اهل تسنن حضرت عیسی ‌(علیه‌السلام) خود را وزیر امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) معرفی خواهند کرد. با بررسی منابع شیعه و سنی به این نتیجه می‌رسیم که مکه، دمشق یا بیت‌المقدس از مکان‌های احتمالی بازگشت حضرت عیسی ‌(علیه‌السلام) خواهد بود.

آنچه مسلم است این است که مسلمانان و مسیحیان هر دو در انتظار بازگشت عیسی روح‌الله هستند، تنها تفاوت در این است که مسیحیان او را منجی موعود دانسته‌اند و مسلمانان معتقدند او خواهد آمد تا منجی موعود را یاری کند. در باورهای مسلمانان اعتقاد به تمامی پیامبران الهی واجب است و با توجه به اینکه نام حضرت عیسی (علیه‌السلام) همواره در کنار منجی مسلمانان قرار میگیرد، عشق و علاقه‌ای خاص نسبت به ایشان در میان مسلمانان وجود دارد.

مسلمانان نه تنها عیسی (علیه‌السلام) را بشارت دهنده به ظهور حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعال‌فرجه‌الشریف)، بلکه یاور و همراه او می‌دانند و در نتیجه انتظار برای بازگشت دوباره ایشان در کنار انتظار برای بازگشت منجی قرار می‌گیرد. حضور حضرت عیسی (علیه‌السلام) در کنار منجی موعود سبب می‌شود که مسیحیان با آغوشی باز اسلام آورده و منجی موعود را بپذیرند.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.