بررسی ویژگی‌ها و خصوصیات منجی مسیحیت در انجیل

مسیحیت یکی از ادیان ابراهیمی است که بیشترین پیروان را در سراسر جهان دارد و یکی از مهم‌ترین فلسفه‌ها پیرامون آینده جهان و منجی موعود را به پیروان خود ارائه می‌کند، اما با توجه به تفاوت در نسخه‌های مختلف انجیل این سوال همواره وجود داشته که منجی مسیحیت کیست؟ آیا کسی که از او با نام پسر انسان یاد می‌شود همان عیسی مسیح (علیه‌السلام) است، یا پسر انسان نجات‌دهنده دیگری است؟

عیسی مسیح پیامبری است که تولد و مرگش با شگفتی همراه بوده و میان پیروان او بر سر هر دوی این مسائل اختلاف است، حتی می‌توان گفت اختلاف مسیحیان تنها به اینجا ختم نمی‌شود و دامنه‌ای گسترده‌تر دارد. اولوهیت عیسی (علیه‌السلام)، قربانی شدن اسماعیل یا اسحاق و باور به عیسی (علیه‌السلام) به عنوان منجی مسیحیت از دیگر اختلافات میان نسخه‌های مختلف انجیل است.

آنچه مسلم است این است که تمامی فرقه‌های مسیحی و تمام نسخه‌های انجیل به آینده‌ای روشن بشارت می‌دهند؛ که در آن پادشاهی خدا یا ملکوت خدا توسط پسر انسان که همان منجی مسیحیت است، برپا خواهد شد. طبق باورهای مسیحی همه ما مخلوق خدا هستیم و برای حکومت به دنیا آفریده شده‌ایم، اما بر ضد خدا مرتکب گناه شده و در نتیجه گرفتار لعنت او شده‌ایم. اما خدا با قربانی کردن پسرش عیسی بار این گناه را از دوش ما برداشته و در نتیجه هر کسی به آیین مسیحیت ورود کند، از هر گناهی پاک و مبرا خواهد شد. خداوند یک روز خلقت را به حالت اولیه و کامل آن بازخواهد گرداند،این حالت آرمانی و کامل توسط خود خدا و با رجعت دوباره پسر انسان اتفاق خواهد افتاد، که مسیحیان از آن با اصطلاح پادشاهی خدا یا ملکوت خدا یاد می‌کنند.

مسیحیان اعتقاد دارند که عیسی روح‌الله همراه دو تن دیگر مصلوب شده و پس از سه روز در برابر چشمان حضرت مریم (سلام‌الله‌علیها) زنده شده به آسمان عروج کرده است. این عقیده نه تنها از نظر اسلام اشتباه است؛ بلکه حتی در انجیل برنابا هم اثری از آن دیده نمی‌شود. قرآن معتقد است که نسخه‌های موجود از انجیل که عهد جدید را شکل داده‌اند، همه در مورد حضرت عیسی (علیه‌السلام) به اشتباه کشیده شده‌اند. قرآن صراحتاً اعتقاد به تثلیث را هم از دیگر انحرافات مسیحیان برمی‌شمرد. جالب اینجاست که در انجیل برنابا هر دوی این اعتقادات مطابق با قرآن بیان شده است. در انجیل برنابا می‌خوانیم که عیسی (علیه‌السلام) کشته نشده؛ بلکه یهودای اسخریوطی مصلوب شده است. این انجیل منجی مسیحیت را هم معرفی کرده و بیان می‌کند که منجی آخرالزمان یشوع یا عیسی (علیه‌السلام) نیست، بلکه محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) است، علاوه بر این در انجیل برنابا آمده است که عیسی (علیه‌السلام) پسر خدا نبوده و از الوهیت برخوردار نیست، مسأله قربانی کردن اسماعیل هم در انجیل برنابا مطابق با قرآن بوده و با سایر نسخه‌های انجیل متفاوت است.

دین مسیحیت همواره از سمت علمای یهود رد شده و آنان حاضر به پذیرش پیامبری حضرت عیسی (علیه‌السلام) نبوده‌اند؛ با این حساب اولین سوالی که ایجاد می‌شود، این است که چرا و چگونه کلیسای مسیحی انجیل برنابا را، که بسیاری از پیشگویی‌های آن در صدر اسلام عملی شده و این مسأله می‌توانست تصدیقی بر پیشگویی‌های حضرت عیسی (علیه‌السلام) قلمداد شود، از اعتبار ساقط کرد؟ برای رسیدن به پاسخ این سوال و ریشه‌یابی اختلاف میان مسیحیان پیرامون منجی مسیحیت باید تاریخچه مسیحیت را بررسی کنیم.

مسیحیت که در ابتدا یکی از فرقه‌های یهودی به شمار می‌رفت، در سال ۳۱۲ میلادی با فرمانی توسط قسطنطین کبیر به عنوان آیینی مجزا شناخته شده و به دین رسمی روم تبدیل شد. این آزادی شروع اختلافات کلامی میان بزرگان مسیحی بود، که نهایتاً در شورای نیقیه در سال ۳۲۵ میلادی با یکدیگر به تفاهم رسیده تلثیث و اناجیل چهارگانه را به رسمیت شناختند و سایر نسخه‌های انجیل را ممنوع اعلام کردند و این گونه با کنار گذاشتن انجیل برنابا و نسخه‌های دیگری از انجیل مسأله‌ای که منجر به اختلاف بود، از اعتبار ساقط کردند.

آنچه امروزه به عنوان کتاب مقدس مسیحیان شناخته می‌شود، شامل دو بخش عهد قدیم یا همان تورات و عهد جدید است که محتوای آن برگرفته از اناجیل چهارگانه؛ متی، مرقس، لوقا، یوحنا به اضافه اعمال رسولان و نامه‌های پولس قدیس به قرنطیان است. محتوای این انجیل‌های چهارگانه تنها زندگی، بیانات، پندها و نامه‌های حضرت عیسی (علیه‌السلام) را در برمی‌گیرد و مسیحیان در آیین مذهبی و احکام شرعی از تورات تبعیت می‌کنند.

پس از شورای نیقیه کلیسا دستور به جمع‌آوری سایر نسخه‌های انجیل داد، انجیل برنابا هم قرن‌ها ناپدید بود تا در قرن ۱۶ میلادى «فراموینو» راهب ایتالیایی یک نسخه از آن را در کتابخانه اسکوتز پنجم پیدا کرده و با خواندن آن مسلمان شد، پس از آن تا زمان کشف نسخه‌ای در روسیه نامی از این انجیل موجود نیست و حتی پس از دستیابی به نسخه اسپانیایی آن بزرگان کلیسا با ایجاد شبهات بنی‌اسرائیلی آن را کنار گذاشته‌اند. در مقدمه‌ای که آیت‌الله طالقانی بر انجیل برنابا نگاشته‌اند، تمامی شبهات موجود بررسی شده و بی‌پایه بودن آن برای هر انسان بی‌غرضی آشکار خواهد شد.

آنچه مسلم است این است که منشاء مشترک همه ادیان وحی خداوند است و خداوند در قرآن همه ادیان را یکی دانسته است؛ در نتیجه وجود چنین اشتراکاتی نه تنها عجیب نیست، بلکه کاملاً عادی و مسلم است و اگر تحریفی در آموزه‌های انبیاء به وجود نمی‌آمد، اختلافی هم در محتوای ادیان حاصل نمی‌شد، جز اینکه هر پیامبر تازه‌ای دین پیش از خود را کامل می‌کرد. چنین تعصب‌ها و پنهان‌کاری‌هایی همان نشانه‌هایی است که در قرآن به عنوان خصوصیت گروهی از عالمان یهود و نصارا ذکر شده است. با وجود تمامی این تحریف‌ها و پنهان‌کاری‌هایی که توسط عالمان مسیحیت اتفاق افتاده، هنوز هم می‌توان به تعریف روشنی از منجی مسیحیت با استفاده از اناجیل چهارگانه متی، مرقس، لوقا و یوحنا دست یافت.

منجی مسیحیت در نسخه‌های مختلف انجیل

بشارت به آینده روشن و سهیم شدن در آن از بزرگ‌ترین وظایف تمامی انبیا بوده است. حضرت عیسی (علیه‌السلام) هم به عنوان آخرین پیامبر دارای شریعت و کتابی که پیش از خاتم الانبیا مبعوث شده‌اند، از این قاعده مستثنی نبوده‌اند. هر چند دسترسی به اصل بیانات و سخنان ایشان با استفاده از انجیل ممکن نیست، اما آنچه که از سخنان ایشان از گزند تحریف در امان مانده و به واسطه انجیل به ما رسیده است، بیان می‌کند که حضرت عیسی (علیه‌السلام) تنها وظیفه خود را بشارت به ملکوت یا پادشاهی خدا عنوان کرده‌اند. پادشاهی خدا همان آینده آرمانی یا دولت کریمه است که مسیحیان باید برای رسیدن به آن کوشش کنند. آینده‌ای که به دست منجی مسیحیت یا همان «فرزند انسان» رقم خواهد خورد:«آن گاه پسر انسان را ببینند که با قوت و جلال عظیم در ابری می‌آید.

«کمر به خدمت ببندید و چراغ خویش را فروزان نگاه دارید… شما باید آماده باشید؛ زیرا در ساعتى که گمان نمى‌برید پسر انسان مى‌آید.

«چون در رؤیاهای شب می‌نگریستم، دیدم که به ناگاه کسی مانند پسر انسان با ابرهای آسمان می‌آمد. او نزد قدیم‌الایام رسید و او را به حضور وی آوردند.

«زمان ظهور پسر انسان مانند روزگار نوح خواهد بود.

«وقتی صدای جنگ را از نزدیک بشنوید و یا اخبار جنگ در جاهای دور به گوشتان برسد، هراسان نشوید. این چیزها باید اتفاق بیفتد، اما هنوز آخر کار نیست.

«و آنگاه پسر انسان را خواهند دید که با قدرت عظیم و جاه و جلال، بر ابرها می‌آید.

«خوشا به حال فروتنان؛ زیرا ایشان وارث زمین خواهند شد.

«و به او این اقتدار را بخشیده که داوری نیز بکند؛ زیرا پسر انسان است. از این سخنان در شگفت مباشید، زیرا زمانی فرا می‌رسد که همه آنان که در قبرند، صدای او را خواهند شنید و بیرون خواهند آمد.

«پس حال که می‌دانید هر چه در اطرافمان هست نابود خواهد شد، چقدر باید زندگی‌تان پاک و خداپسندانه باشد. باید چشم به راه آن روز باشید و تلاش کنید تا آن روز زودتر فرا رسد، روزی که آسمان‌ها خواهند سوخت و اجرام آسمانی در شعله‌های آتش ذوب شده، نابود خواهند گشت، ولی ما با امید و اشتیاق در انتظار آسمان‌ها و زمین جدید می‌باشیم، که در آن‌ها فقط عدالت و راستی حکم‌فرما خواهد بود؛ زیرا این وعده خداست.

«اشعیای نبی نیز می‌فرماید:«وارث تخت داوود قیام خواهد کرد و پادشاه قوم‌ها خواهد شد و امید ایشان تنها به او خواهد بود.

آنچه که به عنوان شاهد مثالی برای بررسی مفهوم منجی مسیحیت یا همان پسر انسان در این مقاله ذکر کردیم، تنها نمونه‌هایی بود که از انجیل‌های چهارگانه مورد تایید مسیحیان برداشت شده بود و در این بررسی پرداختن به نسخه‌های دیگر مانند انجیل برنابا را کنار گذاشتیم؛ همان طور که مشهود است از دیدگاه مسیحیان پسر انسان خواهد آمد و پادشاهی خدا را بر زمین حاکم خواهد کرد، اما پسر انسان کیست؟ آیا منجی مسیحیت همان عیسی (علیه‌السلام) است؟

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.