مفهوم تقدّس و مقدّس چیست؟ مقدّس کیست؟

تقدس و مقدس از قدس به معنی پاکی گرفته شده است. از جمله اموری که پاکی آن مورد قبول همه می باشد عقل و احکام عقل است. لذا خداوند که خالق عقل است نیز مقدس است؛ بلکه مقدس حقیقی اوست و سایر امور به اعتبار انتساب آنها به خدا مقدس شمرده می شوند. آنچه با دلایل قطعی پاکی آن ثابت شود شکی در مقدس بودن آن نیست.

اما آنچه مردم بدون دلیل آن را مقدّس می دانند، باید با روش مناسب با آن برخورد شود. ضمن اینکه توهین به مقدسات یک قوم یا ملت، از آنجا که بی حرمتی به میثاق جمعی آنها به شمار می آید، می تواند موجب بروز کدورت ها و خون ریزی های محتمل گردد، و از همین رو جلوگیری از آن الزامی عقلایی و اجتماعی به شمار می آید. با این حال می بینیم کسانی که بدون دلیل به مقدسات اسلام توهین می کنند خود برخی امور مثل هولوکاست را مقدس می شمارند.

از جمله واژه هایی که گاهی مورد سوء استفاده قرار می گیرد و لازم است مفهوم و معیار آن روشن شود. واژه «تقدّس» و «مقدّس» است. یکی از ویژگی های پدیده های مقدّس احترام ویژه ای است که مردم به آنها می گذارند، به همین دلیل خط قرمز آنها محسوب می شود و امکان نقد آن نیز وجود ندارد! لذا لازم است معیار دقیقی برای این امور تبیین شود، تا نه کسی در شناخت این پدیده ها دچار انحراف گردد و نه خود این پدیده ها مورد سوءاستفاده قرار گیرند.

«تقدّس» و «مقدّس» از قُدس (بر وزن قفل و عنق) که در لغت به معنی پاکى و پاک می باشد، گرفته شده است. «الْقُدْسُ‏: الطُّهر»، به عنوان مصدر و اسم بکار رفته است. اما «القُدُس» ظاهرا اسم است نه مصدر و اضافه روح بر آن در آیه ۲۵۳ سوره بقره و آیه ۱۱۰ سوره مائده: «رُوحُ‏ الْقُدُسِ»، براى اختصاص می باشد یعنى روحی که از آلودگی ها و خطا و نسیان و عصیان پاک است.

«تقدیس» یعنی پاک کردن، چنانکه در آیه ۳۰ سوره بقره می خوانیم: «وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ‏ لَکَ»؛ (و ما تسبیح و حمد تو را به جا می آوریم، و تو را تقدیس می کنیم). تقدیس خداوند آن است که ما او را پاک بدانیم و قبائح و نقائص را به او نسبت ندهیم و گرنه خدا ذاتا مقدس و پاک است.

با این توضیحات مفهوم «تقدّس» و «مقدّس» روشن می شود. تقدّس مصدر باب تفعل و به معنی پاک دانستن چیزی یا کسی از هر گونه آلودگی می باشد، منتها نه آلودگی به معنی نجاست، بلکه آلودگی به معنای هر گونه زشتی و پلیدی. «مقدّس» نیز اسم مفعول از باب تفعیل می باشد و به معنای شخص یا شیئی است که پاک و مطهر است.

واژه مقدس را می توان با تجربه دینی و احساس ارتباط با امر متعالی، که امروزه در غرب نیز رواج یافته و امری وجدانی و قابل فهم برای همه انسان هاست، در یک راستا دانست و اینگونه تحلیل کرد که: هر انسانی به واسطه احساس معنوی و تجربه دینی که دارد برخی امور را از هرگونه پلیدی پاک شمرده و مقدس می داند. اگر این امر متعالی فقط برای یک نفر مقدس بود و مستند به دلایل عقلی و شرعی نبود خرافات شمرده می شود؛ اما اگر ادله عقلی و شرعی برای آن وجود داشته باشد و این امر متعالی، در عرف عقلا و اهل شرع نیز مقدس باشد، نقد آن نه تنها توجیه عقلائی ندارد بلکه باعث رنجش انسان هایی می شود که آن را مقدّس می دانند.

آن مفهوم مقدس که خود والاترین مرتبه تعالی است و باعث تقدس بخشیدن به سایر امور می گردد، امری عادی نیست. او از عالم طبیعت و هر چه ما دون هاله قدسی خودش است، برتر است. در آیات قرآن، خداوند با این ویژگی متعالی یاد شده است. بر این اساس، این وجود مقدس دو ویژگی بسیار مهم پیدا می کند: هیبت و جذابیت. در واکنش به این دو ویژگی، دو احساس در انسان برانگیخته می شود: ۱. خوف و خشیت ۲. رجا و شوق. بدین معنا که انسان خداوند را صاحب عظمت و شکوه و جلالی بسیار بزرگ و دست نیافتنی می یابد و کوچکی خود را در مقابل او درک می کند و در دل احترامی بسیار عمیق و از سر شوق به او می گذارد.

با توجه به این ادراک است که می گوییم انسان هایی که بر اثر عبودیت و اخلاص و ایمان، یک گام از حد عادی و امور طبیعی جهان، جلوتر بنهند، شوق و جذبه شدیدی به خداوند پیدا می کنند. زیرا درون خود امری مقدس می یابند که بسیار با ذات مقدس الهی هم سنخ است. در آیه ۱۶ سوره ق می خوانیم: «وَ لَقَدْ خَلَقنَا الْاِنسانَ و نَعْلَمُ ما توُسوسُ به نفسُهُ و نَحنُ اَقرَبُ الیه مِنْ حَبْلِ الوَریدِ»؛ (ما انسان را خلق کردیم و می دانیم که نفس او، او را به چه چیزی وسوسه می کند و ما از رگ گردن به او نزدیکتر هستیم).

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.