طبق معیارهای دینی عزاداری بدعت محسوب می شود؟!

بدعت اضافه کردن چیزی در دین یا کاستن از آن است. اما آیا موضوعی مثل عزاداری به عنوان امری فطری و منطبق بر روحیه بشری که دارای شواهد قرآنی(همچون سوگواری یعقوب در جدایی از یوسف) و روایی فراوانی است و نمونه های بی شماری – حتی به نقل از بسیاری از منابع اهل سنت – در سیره پیامبر اکرم(ص)، اهل بیت(ع)، همسران پیامبر، خلفای راشدین، صحابه، تابعین و علما و فقهای ادوار مختلف فریقین دارد، می تواند امری خارج از دین باشد؟!
آیا می توان انکار کرد که رسول خدا(ص) خود هنگام شهادت عموی شان حمزه گریستند و دیگران را نیز به این کار ترغیب کردند؟

آیا می توان این واقعه تاریخی را رد کرد که خلیفه اول و مردم مکه و مدینه هنگام رحلت پیامبر به سوگواری و عزاداری پرداختند؟ بی گمان چنین نیست. احتمالا از همین روست که حتی در میان فقهای اهل سنت نیز هیچ کس فتوا به تحریم اصل گریه کردن در رثای مرگ عزیزان و اطرافیان نداده اند و همه آنها تحت شرایطی آن را مجاز شمرده اند و فقط مالکیه و حنفیه، بر این باورند که گریه با صدا و شیون با صوت، اشکال دارد.

بدعت در لغت به معنای هر گونه نوآوری است و در اصطلاح به معنای افزودن چیزی به دین و یا کاستن از دین و نسبت دادن آن به دین است در حالی که این افزودن یا کاستن سابقه ای در دین ندارد. وضوح غیرمشروع بودن چنین عملی بر هیچ کس پوشیده نیست. پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) در بیانی که تصریح به این موضوع دارد می فرماید: «کُلُّ مُحْدَثَهٍ بِدْعَهٌ وَ کُلُّ بِدْعَهٍ ضَلَالَهٌ وَ کُلُّ ضَلَالَهٍ فِی النَّار»؛ (ایجاد هر امری که سابقه در دین نداشته بدعت است و هر بدعتی گمراهی است و هر گمراهی در آتش است).

حال که معنای بدعت مشخص شد باید این مسأله را شرح دهیم که به نظر ما اصل موضوع «عزاداری» برای از دست دادن عزیزان، امری فطری و برآمده از احساسات پاک و ناب بشری است. هرگاه انسان به مصیبت یکى از عزیزان یا جگرگوشه ها و خویشاوندانش دچار شود، احساس اندوه شدید مى کند و در پى آن اشک برچهره اش جارى مى شود، بى آنکه بتواند جلوى غصّه یا گریه خود را بگیرد. هیچ کس منکر جدّى این حقیقت نیست. اسلام نیز دین فطرت و همسوى با آن است نه مخالف فطرت. خداوند در آیه ۳۰ سوره روم مى فرماید: «فَاَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اللهِ الَّتِی فَطَرَ النّاسَ عَلَیْها»؛ (توجّهت را به سوى دین حنیفت بگردان، این فطرت خدایى است که مردم را بر آن سرشته است).

براى یک آیین جهانى ممکن نیست که اندوه و گریه بر فقدان عزیزان را حرام کند، آن هم گریه و اندوهى که همراه چیزى نیست که خدا را خشمگین سازد. علاوه بر آن با توجه به تأییدهایی که در آیات قرآن و بیانات و سیره نقل شده از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و ائمه معصومین(علیهم السلام) درباره عزاداری و سوگواری وجود دارد، این موضوع هیچ گاه نمی تواند بدعت باشد.

خداوند متعال در آیه ۷ سوره حشر می فرماید: «مَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا»؛ (آنچه رسول آورده بگیرید و از آنچه نهی کرده دوری کنید). نیز در آیه ۲۱ سوره احزاب می خوانیم: «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ اُسْوَهٌ حَسَنَهٌ»؛ (به راستی در اقتدا به رسول خداسرمشق و الگوی نیکویی است). بدیهی است که ما برای دستیابی به حکم مشروع بودن یا نبودن عزاداری به سیره رسول خدا(ص) و اهل بیت طاهرینش (ع) مراجعه می کنیم، اما با این حال گزارشی اجمالی از عمل صحابه، خلفا و علمای فریقین نیز در واکنش به موضوع عزاداری ارائه می کنیم تا ثابت شود که حتی با مبانی اهل سنت نیز این مسأله به هیچ وجه موضوعی «خارج» از دین و «اضافه شده» به آن نیست.

در قرآن مجید آیات متعددی را می توان یافت که حتی اگر تصریح به مشروعیت گریه و عزاداری نداشته باشند، اما می توان از آنها استفاده کرد که موضوع عزاداری تحت عناوینی خاص می تواند مورد تأیید آیات قرآن باشد. با این همه آیه ای نیز در قرآن وجود دارد که صریحا بر گریه و ناراحتی یکی از انبیای الهی از فراق یکی از عزیزانش دلالت می کند و با توجه به عصمت انبیاء، می توان این گونه جمع بندی کرد که موضوع عزاداری، مسأله ای امضا شده در قرآن است.

در آیه ۸۴ سوره یوسف و در بیان حالت افسرده و رنجور حضرت یعقوب از فراق فرزندش حضرت یوسف(علیهما السلام) می خوانیم: «یا أَسَفَا عَلی یُوسُفَ وَ ابْیَضَّتْ عَیْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ کَظِیمٌ»؛ ([حضرت یعقوب] گفت: وا اسفا بر یوسف! و چشمان او از اندوه سفید شد اما او خشم خود را فرو می برد).

طبق مضمون این آیه حضرت یعقوب(علیه السلام) در فراق فرزندش دچار حزن و اندوه فراوانی گشت به طوری که سالیان درازی در غم یوسف اشک ریخت تا دیدگانش سفید شد و بینایی خود را از دست داد. زمخشری روایت کرده است که حضرت یوسف(علیه السلام) از جبرئیل مدت اندوه و گریه پدر را جویا شد. پاسخ داد: هفتاد سال به طول انجامید و درباره پاداش گریه او سؤال کرد. پاسخ داد: گریه او پاداش برابر هفتاد شهید دارد. طبق این آیه، اصل موضوع اظهار ناراحتی و گریه در فراق یک شخص عزیز امری مشروع و بلااشکال است.

در روایات نیز بیانات بسیار متعددی از ائمه اهل بیت (علیهم السلام) در فضیلت و ثواب عزاداری و گریه کردن برای امام حسین و دیگر معصومین(ع) ذکر شده است که این مقال حتی گنجایش مرور اجمالی شان را نیز ندارد. از آن گذشته چون اتهام بدعت بودن عزاداری عموما از سوی وهابیان تندرو بر شیعه ایراد می شود، ما ترجیح می دهیم بیشتر گزارش های دال بر سوگواری از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و صحابه و تابعین را در اینجا مورد استناد قرار دهیم. با این حال فقط از باب مثال به دو نمونه از روایات اهل بیت(ع) در این باره اشاره می کنیم.

امام صادق(علیه السلام) در بیان پاداش چنین عملی می فرماید: «مَنْ دَمَعَتْ عَیْنُهُ فِینَا دَمْعَهً لِدَمٍ سُفِکَ لَنَا أَوْ حَقٍّ لَنَا نُقِصْنَاهُ أَوْ عِرْضٍ انْتُهِکَ لَنَا أَوْ لِأَحَدٍ مِنْ شِیعَتِنَا بَوَّأَهُ اللَّهُ تَعَالَى بِهَا فِی الْجَنَّهِ حُقُباً»؛ (هر کس حتی یک بار چشمانش بر ما و خونی که از ما ریخته شد و حقی که از ما پایمال شد و آبرویی که از ما ریخته شد یا بر کسی از شیعیان ما گریان شود خدای تعالی او را سالیان سال در بهشت جای خواهد داد).

امام رضا(علیه السلام) نیز خطاب به یکی از اصحابش در بیان ثواب گریستن برای امام حسین(علیه السلام) می فرماید: «یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ بَکَیْتَ عَلَى الْحُسَیْنِ ع حَتَّى تَصِیرَ دُمُوعُکَ عَلَى خَدَّیْکَ غَفَرَ اللَّهُ لَکَ کُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتَهُ صَغِیراً کَانَ أَوْ کَبِیراً قَلِیلًا کَانَ أَوْ کَثِیراً»؛ (ای فرزند شیب اگر بر حسین بگریی به طوری که اشک هایت بر صورتت جاری شود خداوند همه گناهان تو را از کوچک و بزرگ و کم و زیاد می بخشد).

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.