چرا امام مهدی(عج) رهبری آخرالزمان را بر عهده دارد؟!
اولا: اگر این ایراد مورد قبول باشد، باید این سوال قبل از ایراد شبهه گر مطرح باشد که چرا رسول خدا (ص) چون حضرت عیسی (ع) و به جای ایشان محفوظ و زنده نگاه داشته نشده که رهبر قیام آخرالزمان باشد؟! اگر طول عمر حضرت عیسی (ع) به واسطه ایمان دینی مورد قبول و از لحاظ علمی هم ممکن است، این طول عمر به طریق اولی برای رسول خدا (ص) شایسته و ممکن خواهد بود.
اما اراده و مصلحت الهی چنین اقتضا کرده که حضرت رسول (ص) از دنیا برود و حضرت عیسی (ع) زنده بماند. بنابر همین اقتضای حکمت الهی امام و رهبر قیام آخرالزمان از اولاد رسول خدا (ص) است که روایات فریقین نیز آن را تایید می کند.
ثانیا: شأنیت والاتر مقام امامت در مقایسه با مقام هایی چون «نبوت» و «رسالت» که به نوعی اقامه تمامی وظایف و به ثمر رساننده ارزش ها و آرمان های آن دو مقام است، اقتضای این را دارد که امام مهدی(عج) عهده دار چنین مأموریت خطیری یاشند. به خصوص که نور وجود ایشات امتداد نور وجودی پیامبر اکرم(ص) با تمام فضائل شان – اعم از خاتمیت، وسعت مخاطبین رسالت برای همیشه تاریخ، دایره گسترده تر علم و معارف، ابلاغ برترین کتاب آسمانی یعنی قرآن، عصمت مطلقی که با ترک اولی هم مخدوش نشده – بر تمامی انبیای دیگر است. در نتیجه قیام ایشان گویی قیام خود پیامبر(ص) است.
بنابر احادیث و روایات منقول در منابع شیعه و اهل سنت، حضرت عیسی(علیه السلام) تا زمان قیام حضرت مهدی(عج) زنده و دارای عمری طولانی است و در آخر الزمان ظهور کرده و در کنار امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه) قرار می گیرد. به طور مثال در روایتی که شیعه و سنی آن را نقل کرده اند می خوانیم: «الْمَهْدِیُّ الَّذِی یَنْزِلُ عَلَیْهِ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ، وَیُصَلِّی خَلْفَهُ عِیسَى، عَلَیْهِمَا السَّلَامُ»؛(مهدى آن کسى است که عیسى بن مریم(ع) بر او نازل مى شود و پشت سر او نماز می خواند). حال سؤالی که ممکن است به ذهن برسد این که با وجود حضور حضرت عیسی(علیه السلام) به عنوان پیامبری از پیامبران اولوالعزم، چرا رهبری قیام آخرالزمان به عهده حضرت مهدی(عج) است؟!
اگر این ایراد مورد قبول باشد، باید این سوال قبل از ایراد شبهه گر مطرح باشد که چرا رسول خدا(ص) چون حضرت عیسی(ع) و به جای ایشان محفوظ و زنده نگاه داشته نشده که رهبر قیام آخرالزمان باشد؟! اگر طول عمر حضرت عیسی(ع) به واسطه ایمان دینی مورد قبول است و از لحاظ علمی هم ممکن است، این طول عمر به طریق اولی برای رسول خدا(ص) شایسته و ممکن خواهد بود. اما اراده و مصلحت الهی چنین اقتضا کرده که حضرت رسول(ص) از دنیا برود و حضرت عیسی(ع) زنده بماند.
بنابر هین اقتضای حکمت الهی امام و رهبر قیام آخر الزمان از اولاد رسول خدا(ص) است که روایات فریقین نیز آن را تایید می کند؛ رسول خدا(ص) فرموده است: «کَیْفَ أَنْتُمْ إِذَا نَزَلَ ابْنُ مَرْیَمَ فِیکُمْ، وَإِمَامُکُمْ مِنْکُمْ»؛(شما را چه خواهد شد زمانى که فرزند مریم در میان شما فرود خواهد آمد در حالى که امام شما از میان شماست؟).
یکى از دانشمندان بزرگ غرب مى گوید: اگر على(علیه السلام) به دست ابن ملجم شهید نمى شد ممکن بود براى همیشه در جهان زنده بماند زیرا اعتدال کامل در تمام جنبه هاى حیاتى بر وجود او حکومت مى کرد! با تمسک به قوانین طبیعی و توجه به اموری هم چون محیط، تغذیه مناسب، فعالیت های روحی و بدنی سالم و… به عنوان عوامل مؤثر در سلامتی، می توان طول عمر را موجه دانست. این نشان می دهد که زمینه طول عمر برای همه معصومین(علیهم السلام) وجود داشته است.
بنابراین همان طور که خداوند عمری طولانی را به حضرت عیسی(علیه السلام) افاضه کرده، می توانست چنین طول عمری را به پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) نیز عطا فرماید تا ایشان انجام چنین مأموریتی را به عهده داشته باشند. با این حال حکمت ربوبی اش چنین اقتضایی نداشته است. اینکه در بین پیامبران و ائمه، امام مهدی(علیه السلام) وظیفه اش این است که بعداز عمری طولانی، ظهور یابند و چنین رسالتی را به انجام برسانند به خاطر نوعی از برتری و افضلیت ایشان است که برای توضیح آن ناگزیر از ارائه مقدماتی هستیم.
پیامبر اکرم در حدیثی می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى فَضَّلَ أَنْبِیَاءَهُ الْمُرْسَلِینَ عَلَى مَلَائِکَتِهِ الْمُقَرَّبِینَ وَ فَضَّلَنِی عَلَى جَمِیعِ النَّبِیِّینَ وَ الْمُرْسَلِینَ»؛ (خدای متعال، پیامبران مرسل خویش را بر فرشتگان مقرّبش برتری داد و مرا بر تمامی پیامبران و مرسلان). یکی از مهم ترین جنبه های افضلیت پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) بر انبیاء دیگر، خاتمیت آن حضرت و جهان شمولی رسالتش است. آن حضرت اگرچه در حجاز مبعوث شدند اما مأموریت ایشان محصور در مرزهای آن سرزمین نبوده مخاطبش آدمیان پهنای جغرافیا و طول تاریخ بوده است.
در آیه ۱۵۸ سوره اعراف می خوانیم: «قُلْ یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ جَمِیعًا الَّذِی لَهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ یُحْیِی وَیُمِیتُ ۖ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ الَّذِی یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَکَلِمَاتِهِ وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ»؛ (بگو: ای مردم! یقیناً من فرستاده خدا به سوی همه شمایم؛ خدایی که مالکیّت و فرمانروایی آسمان ها و زمین فقط در سیطره اوست، جز او معبودی نیست، زنده می کند و می میراند، پس به خدا و رسول او پیامبر ناخوانده درس که به خدا و تمام سخنان او ایمان دارد، ایمان بیاورید، و از او پیروی کنید تا هدایت یابید). از این اوصاف پیامبر به دست می آید که آن دین کامل که حیات طیب بشری را در هر مکان و زمانی تضمین می کند نزد وی است.
مؤلفه دیگری که باعث این برتری می شود، کتاب آسمانی این پیامبر یعنی قرآن کریم است. حضرت علی(علیه السلام) درباره مقام بی بدیل و والای قرآن می فرماید: «خدای سبحان، کتابی آسمانی بر پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرو فرستاد و آن، نوری است که خاموشی ندارد و چراغی است که افروختگی آن زوال ناپذیر است و دریایی ژرف است که قعر آن به چنگ ادراک آدمی (بشر عادی) نمی افتد و راهی است که در آن گمراهی نیست و شعاعی است که روشنی آن تیرگی نگیرد… خداوند آن را فرونشاننده تشنگی علمی دانشمندان و خرّمی دل های فقیهان و راه روشن سالکانِ صالح قرار داد. قرآن کریم دارویی است که پس از آن بیماری نمی ماند… و پناهگاهی است که قلّه بلند آن مانع دشمن است». خود پیامبر اکرم(ص) نیز در توصیف قرآن می فرماید: «فَضْلُ الْقُرْآنِ عَلَى سَائِرِ الْکَلَامِ کَفَضْلِ اللَّهِ عَلَى خَلْقِه»؛ (برتری قرآن نسبت به دیگر سخنان، مانند برتری خداوند جلّ جلاله بر خلق اوست).
دیگر جنبه برتری بخش پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) بر دیگر انبیاء الهی به مسأله دسترسی هر کدام به علوم و دانش های مختلف برمی گرد. روشن است که انسان ها به لحاظ علم و معرفت و جهات دیگری که دارند دارای مراتب متفاوتی از حیث برتری هستند و هر چه علم و تقوا و عمل صالح بیشتر باشد مقام انسان نیز بالاتر می رود. اختلاف سلسله مراتب انبیاء با هم حقیقتی مصرّح در قرآن است. در آیه ۲۵۳ سوره بقره می خوانیم: «تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ کَلَّمَ اللَّهُ وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجاتٍ»؛ (بعضی از آن رسولان را بر بعضی دیگر برتری دادیم؛ برخی از آنها، خدا با او سخن میگفت؛ و بعضی را درجاتی برتر داد). در جایی دیگر و در آیه ۵۵ سوره اسراء نیز می بینیم که این حقیقت به گونه ای دیگر بیان شده است: «وَلَقَدْ فَضَّلْنا بَعْضَ النَّبِیِّینَ عَلى بَعْض»؛ (و به تحقیق ما بعضی از پیامبران را بر بعضی دیگر برتری دادیم).
بر همین اساس در روایات به برتری پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) بر سایر پیامبران به این واسطه تصریح شده است. به عنوان نمونه در روایتی از امام صادق(علیه السلام) آمده است که: «إِنَّ عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ أُعْطِیَ حَرْفَیْنِ کَانَ یَعْمَلُ بِهِمَا وَ أُعْطِیَ مُوسَى أَرْبَعَهَ أَحْرُفٍ وَ أُعْطِیَ إِبْرَاهِیمُ ثَمَانِیَهَ أَحْرُفٍ وَ أُعْطِیَ نُوحٌ خَمْسَهَ عَشَرَ حَرْفاً وَ أُعْطِیَ آدَمُ خَمْسَهً وَ عِشْرِینَ حَرْفاً وَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى جَمَعَ ذَلِکَ کُلَّهُ لِمُحَمَّدٍ(ص) وَ إِنَّ اسْمَ اللَّهِ الْأَعْظَمَ ثَلَاثَهٌ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً أُعْطِیَ مُحَمَّدٌ(ص) اثْنَیْنِ وَ سَبْعِینَ حَرْفاً وَ حُجِبَ عَنْهُ حَرْفٌ وَاحِدٌ»؛ (به عیسى بن مریم دو حرف از اسم اعظم داده شد که با آنها کار می کرد و به موسى چهار حرف و به ابراهیم هشت حرف و به نوح پانزده حرف و به آدم بیست و پنج حرف داده شد و خداى تعالى تمام این حروف را براى محمد(ص) جمع فرمود، همانا اسم اعظم خدا هفتاد و سه حرف است و هفتاد و دو حرف آن به محمد(ص) داده شد و یک حرف از او پنهان شد). و در روایتی از امام باقر(علیه السلام) نیز آمده است که همه هفتاد و دو حرف از اسم اعظم که به حضرت محمد(ص) داده شده است به ائمه معصومین نیز داده شد: «نَحْنُ عِنْدَنَا مِنَ الِاسْمِ الْأَعْظَمِ اثْنَانِ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً وَ حَرْفٌ وَاحِدٌ عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَى اسْتَأْثَرَ بِهِ فِی عِلْمِ الْغَیْبِ عِنْدَهُ…»؛ (ما [اهل بیت] هفتاد و دو حرف از اسم اعظم را داریم و یک حرف هم نزد خداست که آن را در علم غیب براى خود مخصوص ساخته است).
جهت دیگری که می توان بر اساس آن به افضلیت پیامبر(صلی الله علیه وآله) در مقایسه با دیگر انبیای الهی استدلال کرد، موضوع «عصمت» است. در قرآن مجید موارد بسیارى از ترک اولی به انبیاء الهی، حتی انبیاء اولوالعزم نسبت داده می شود. این در حالی است که هیچ مورد از ترک اولی از پیامبر اسلام(ص) صادر نشده است که اگر می شد، دشمنان اسلام(علیهم السلام) از آن سوء استفاده کرده داستان ها از آن می ساختند.