نگذاریم نتیجه انتخابات فردا، انسداد و محدودیت باشد!
تقی آزادارمکی، استاد بازنشسته جامعهشناسی دانشگاه تهران در گفتوگو با هممیهن :
ما الان در این دوره خاص تاریخی نیازمند این هستیم که همه را قانع کنیم که در دموکراسی ۱+۵۰ پیروز شویم و بعد از آن دنبال دموکراسی ۷۰ درصدی باشیم.
این پیروزی باعث خواهد شد که ما اولاً دنبال خشونت نرویم، ثانیاً مدافعان حکومت اسلامی (در برابر جمهوری اسلامی) به حاشیه بروند و نهایتاً کارشناسان و صاحبان تخصص بیایند و کار جامعه را پیش ببرند.
به نظرم حاکمیت دچار ضعف فراوان شده و احساس خطر میکند و اصولگرایی هم نمیتواند آن را نجات دهد. در همین موقعیت است که میتوان کار کرد. اگر یک رئیسجمهور اصلاحطلب بیاید و وسط قرار بگیرد، به جای اینکه با حاکمیت منازعه کند، اقدام به رفاقت با جامعه کند، راه اصلاح نظام اجتماعی و سیاسی پیش خواهد آمد و ما با دورهای جدید روبهرو خواهیم شد.
در باب عدم مشارکت ۶۰درصد از مردم در دور اول انتخابات ابتدا بگویم که جمهوری اسلامی در فرآیندی طولانی در مسیر فرسایش مشارکت سیاسی قرار گرفته است؛ خصوصاً با انتخابات ریاست جمهوری دوره سیزدهم در سال ۱۴۰۰ که به کف مشارکت در انتخابات رسیدیم. پس از انتخابات سال ۱۴۰۰ هم مسیر کاهش مشارکت وجود داشت؛ یعنی پیشبینیهایی که سنجش افکار و اصحاب علوم اجتماعی میکردند این بود که اگر بخواهد انتخابات بدون رقیب برگزار شود، میزان مشارکت بین ۲۰ تا ۲۳ الی ۲۴ درصد بیشتر نمیتوانست باشد، حتی اگر یک رقیب بدلی وجود داشت و دوگانه قالیباف و جلیلی هم درست میشد، باز هم نمیتوانست تاثیری روی مشارکت بگذارد.
اتفاقی که افتاد این است که آدمی به نام مسعود پزشکیان آمد که از نظر منطق شورای نگهبان اصولگرای منتقد محسوب میشد اما اصلاحطلبان آن را تصاحب کردند و او را اصلاحطلب تلقی کردند؛ به همین دلیل مشارکت احتمالی ۲۰ تا ۲۳ درصد به مشارکت ۴۰درصدی رسید؛ یعنی ۱۷ تا ۲۰ درصد این مشارکت متعلق به اصلاحطلبانی است که وارد صحنه انتخابات شدند. پس ما الان ۴۰درصد کف مشارکت را داریم اما ۶۰ درصد هم عدم مشارکت داریم که شامل تحریمیها و سایر گروههای اجتماعی میشوند که تحریمی نیستند اما انتخابات را کنار گذاشتهاند ولی تفاوت آنها با تحریمیها این است که این بخش در آستانه ورود به انتخابات هستند.
این دوگانه جلیلی و پزشکیان هم که الان شکل گرفته، دوگانه مهمی است. بخشی خودش را اصولگرا میداند اما بیان بنیادگرایانه دارد و در مقابل بخشی خودش را اصلاحطلب میداند و بیان اصولگرایانه دارد. چیز عجیبی اینجا رخ داده است، یعنی اصلاحطلبش کسی است که سر نظام داد نمیزند، تهدید نمیکند و آمده که نظام را کمک کند و ارتقا بخشد؛ به عبارتی این بخش اصلاحطلبیِ اصولگرا است. در آن سمت اصولگرایی وجود دارد که بنیادگراست و به ترتیب جامعه، فرهنگ و نظام سیاسی را تهدید میکند.
اصلاحطلبی در این مقطع در وسط قرار گرفته است. این وسط بودن اصلاحطلبان هم میتواند شانس باشد و هم آسیب باشد. شانس این است که بتواند بخشی از آراء بخش میانه اصولگرا را جمع کند، چنانچه این تحلیل وجود دارد که بخشی از آراء قالیباف به این بخش ریخته خواهد شد. اصولگرایی رادیکال هم البته میتواند علاوه بر سرمایهای که داشته یک سرمایه دیگر را هم تصاحب کند که این سرمایه مربوط به بخشی از جامعه است که با فقر درگیر هستند و علت این فقر را دولت حسن روحانی میدانند و از آنجایی که تیم آقای جلیلی میگوید دولت پزشکیان تبدیل به دولت سوم روحانی خواهد شد، در نهایت رای این بخش به آقای جلیلی متمایل خواهد شد.