بازنشستگی پیش از موعد غیرممکن است!
چطور در یک بخشنامه که آبان ۱۴۰۲ ابلاغ شده، کارفرمای مادر یا مقاطعهدهنده موظف به پرداخت ۴ درصد در صورت قید نشدن در قرارداد پیمانکار است اما در دستورالعملی که چند ماه بعد در خرداد ۱۴۰۳ صادر میشود، طرف دعوای کارگر، فقط پیمانکار یا مقاطعهگیرنده دانسته میشود؟
چرا متاخرِ یک بخشنامه، دستورالعملی صادر شده که کارگران را سرگردان و بلاتکلیف ساخته است؟
مشکلات و چالشهای کارگران مشاغل سخت و زیانآور به خصوص کارگران پیمانکاری بسیار است و بخشنامهها و دستورالعملهای متناقض که تکلیف پرداخت ۴ درصد مشاغل سخت را بین پیماندهنده و پیمانکار پاسکاری میکند، موجب شده کارگران بلاتکلیف بمانند؛ سوال این است: چه کسی مسئول اعاده و پرداخت ۴ درصد حق بیمه بازنشستگی پیش از موعد برای کارگران پیمانکاریست و این کارگران چگونه در عمل میتوانند بازنشست شوند.
در خردادماه، گزارشهایی منتشر شد تحت عنوانِ اینکه «چرا کارگران پیمانکاری از بازنشستگی پیش از موعد محروم شدهاند؟» که در آنها به دستورالعملِ شماره ۵۷ معاونت روابط کار وزارت کار انتقاد شده بود. در این دستورالعمل، معاونت روابط کار با استناد به دادنامه ۵۳۷-۵۳۸ مورخ هجدهم آبان ۱۳۹۵ هیأت عمومی دیوان عدالت اداری، شرکتهای پیمانکاری، طرف شکایت کارگران بابت ۴ درصد حق بیمه سخت و زیانآور شناخته شدهاند و کارگران نمیتواند از کارفرمای مادر شکایت کنند.
در بطن این دستورالعمل یک خبر تلخ نهفته است؛ کارگری که ۲۰ یا ۳۰ سال در یک شغل سخت و زیانآور در زیرمجموعه یک شرکت یا نهاد ثابت منتها طرف قرارداد شرکتهای مقاطعهکار یا پیماندهندهی مختلف مشغول به کار بوده، زمانی که در آستانهی بازنشستگی پیش از موعد قرار میگیرد، باید بگردد شرکتهای پیمانکاریِ رنگارنگی را که در این مدت آمدهاند و رفتهاند، پیدا کند و بابت ۴ درصد از آنها شکایت نمایند و آن نهاد یا شرکت بالاسری دیگر طرف دعوا نیست.
فعالان کارگری این دستورالعمل را فرافکنی و سلب مسئولیت از کارفرمای مادر و مخالفِ تعهدات قانونی ماده ۱۳ قانون کار دانستند؛ هرچند در زمان تدوین قانون کار، قانونگذار هرگز پیشبینی نمیکرد که شرکتهای پیمانکاری و دلّال نیروی انسانی، زمانی اینچنین از زمین و آسمان سر برآورند و حیات و ممات کارگران را گروگان بگیرند؛ که اگر پیشبینی میکرد، در مورد ۴ درصد بازنشستگی پیش از موعد مسئولیت صریحتری بر عهده کارفرمای مادر میگذاشت.
در جستجوی بیشتر به یک بخشنامهی وزارت کار ابلاغی ۲۲ آبان ماه ۱۴۰۲ برمیخوریم که با دستورالعمل شماره ۵۷ تناقض دارد؛ این بخشنامه که مبتنی بر مصوبات یکصد و هشتاد و ششمین جلسه شورای عالی حفاظت فنیست، در مورد ۴ درصد سخت و زیانآور کارگران پیمانکاری آورده است: «چنانچه هزینههای مورد نیاز در خصوص پرداخت مبالغ ۴ درصد حق بیمه کارهای سخت و زیانآور در قرارداد پیمانکار لحاظ نگردیده باشد، پرداخت مبالغ مقرر در جزءهای ۴ و ۶ بند (ب) ماده واحده قانون اصلاح تبصره ۲ الحاقی ماده ۷۶ قانون اصلاح مواد ۷۷ و ۷۲ و تبصره ماده ۷۶ قانون تامین اجتماعی مصوب ۱۳۵۶ و الحاق دو تبصره به ماده ۷۶ بر عهده واگذارنده کار (مقاطعهدهنده) خواهد بود».
چطور در یک بخشنامه که آبان ۱۴۰۲ ابلاغ شده، کارفرمای مادر یا مقاطعهدهنده موظف به پرداخت ۴ درصد در صورت قید نشدن در قرارداد پیمانکار است، اما در دستورالعملی که چند ماه بعد در خرداد ۱۴۰۳ صادر میشود، طرف دعوای کارگر، فقط پیمانکار یا مقاطعهگیرنده دانسته میشود؟
چرا متاخرِ یک بخشنامه، دستورالعملی صادر شده که کارگران را سرگردان و بلاتکلیف ساخته است؟ کارگران پیمانکاری تا پیش از این دستورات ناسخ و منسوخ هم نمیتوانستند پیش از موعد بازنشست شوند و هیچ شخصیت حقوقیای مسئولیت پرداخت ۴ درصد را برعهده نمیگرفت؛ از این به بعد قرار است اوضاع این کارگران چگونه باشد و چقدر به سمت وخامت بیشتر برود؟! کارگری که جوانی و سلامتش را پای کوره ذوب یا در مجاورت چاههای نفت گذاشته، چطور باید حقِ بر بازنشستگی پیش از موعد خود را مطالبه کند و آن را به چنگ بیاورد؟
احسان سهرابی، فعال کارگری، سرگردانی کارگران سخت و زیانآور را نتیجهی بیتوجهی و مسئولیتگریزیِ مجموعه وزارت کار میداند و میگوید: وزارت کار متولی اصلی است و میتواند از صلاحیت ذاتی خود استفاده کرده و بحث پرداخت ۴ درصد حق بیمه سخت و زیانآور را به سازمان تامین اجتماعی تکلیف کند تا این سازمان این مبلغ را ماه به ماه از کارفرما وصول کند؛ اگر ۴ درصد در سند مناقصه بیاید و پیمانکار ملزم به پرداخت ماهانه آن باشد که در صورت استنکاف جریمه و مجازات در پی داشته باشد، مشکل کارگر حل میشود.
به گفته وی، علیرغم صدور اینهمه بخشنامه و دستورالعمل، از ابلاغ یک سند به نفع کارگران خودداری میکنند، چون ارادهای برای باز شدن گره کار ندارند.
سهرابی ضمن انتقاد از «فشار به کارگران به خصوص کارگران پیمانکاری» اضافه میکند: مصوبه شورای عالی حفاظت فنی میگوید مسئول پیماندهنده است و دستورالعمل شماره ۵۷ میگوید کارگر برود از شرکتهای پیمانکاری مختلف شکایت کند. پاسخگوی اینهمه تناقض و سردرگمی چه کسی است؟
در پرسوجوها و پیگیریها به این نتیجه رسیدیم که کارگران پیمانکاری اصولاً امیدی به بازنشستگی پیش از موعد ندارند؛ به عبارتی هر چقدر کارشان سخت و زیانآور باشد و سلامتیشان به هر میزان که آسیب ببیند، بازهم امکان اینکه از حق بازنشستگیِ زودتر از موعد برخوردار شوند، در عمل موجود نیست. حتی گاهی به دلیل عدم واریز به موقع حق بیمه از سوی شرکتهای پیمانکار و واسطه، کارگر باید حداقل ۳۵ یا ۴۰ سال کار کند تا بتواند به صورت عادی بازنشست شود.
واگذاریهای بیضابطه، ظهورِ گستردهی پیمانکاران و مقاطعهگیرندگان و سقوط جدی قدرت چانهزنی و تشکلیابی کارگران، آنها را از تمام حقوق قانونی محروم کرده؛ کارگر باید تا روزی که نای نفس کشیدن و عرق ریختن دارد، برای نظام سرمایهداریِ رانتی پول روی پول بگذارد، اما خودش «هیچ» نداشته باشد.