چرا دین اسلام برترین دین است؟
معنای ناسخیّت اسلام در مورد دیگر ادیان چیست؟
وقتی لازم باشد افراد انسانی در پرتو دستورات یک دین، موفّق شوند به اوج کمالات خود و به تعبیری به خدای خود برسند، و از طرفی هم هر کس در هر زمانی متولد می شود، باید دستوراتی به او داده شود که به مقتضای استعدادات او باشد، به خوبی این قاعده روشن می شود که:
هر جا حکمت خدای متعال اقتضا کرد که با پیشرفت استعداد انسان ها، دستوراتی را متناسب با آنها برایشان بفرستد، اگر این افراد با وجود چنین دستورات به روزی بخواهند به دستورات قبلی و علی القاعده از درجه پایین تر هرچند که درست باشند، عمل کند، این کار مخالف با حکمت فرستادن دستورات جدید است.
البته معتقدیم خدای متعال، تا قبل از اسلام ادیان مختلف را هر چند عمل کردن به آنها باعث رسیدن به درجات کمالی در انسان ها می شد لیکن هر دین و پیغمبری را برای یک منطقه خاص و یا یک قوم خاص و رهایی از دست ستمگران و گردن کشان و نیز پیروزی آن دین و اهل آن دین بر طاغیان آنها فرستاده است ولی این در مورد اسلام متفاوت بوده و به عنوان یک دین جهانی فرستاده شده که در قران کریم به این مطلب و این ادعا اذعان شده است.
و در نتیجه بدیهی است که با وجود قوانین کامل تر، قوانین قبلی مردود و از درجه نقصانی برخوردار است و طبیعتا اگر کسی بخواهد به آنها متمسک شود، عین بی عدالتی و ناحق است چرا که خود را با وجود شرایط تمسک به قانون برتر، در قانون ضعیف تر محصور کرده است.
البته این نکته را تذکر می دهم که این بدین معنی نیست که دستورات قبلی از ابتدا ناقص بوده اند، بلکه این نقصان نسبی است یعنی با وجود قوانین کامل تر، قوانین قبلی ناقص خواهد بود و طبیعتا وقتی بخواهیم بهترین نتیجه را از یک دین بگیریم، عمل به قوانین ضعیف تر، همان کنار گذاشتن برنامه تکامل انسان است، چون بالفرض هم که به طور کامل به قوانین قبلی عمل شود، باز هم این قوانین، درصدی از کمالات را دارا نیستند و به همین اندازه انسان به خود ظلم کرده است و خود را محروم ساخته است، حال آنکه عرض شد، مقام خلافت و جانشینی خدای متعال باید عاری از هرگونه ظلم باشد، عمداً یا سهواً. از این بیانان به خوبی روشن است که با وجود دین مقدس و منور اسلام، هیچ معنایی برای تمسک به دیگر ادیان وجود ندارد.
البته در همین دین نیز، کج روان و مُغرضین دسیسه هایی داشته اند و اعتقادات غلطی را که زاییده کفر و عدم ایمان خود است به آن اسناد داده اند که باید با تفحص و تدقق عالی، از گرفتاری در دام آن مکاتب غیر حقه که همگی مخالف با مکتب عالی تشیّع و به تعبیری همان «اسلام حقیقی» است، اجتناب گردد.