چه کنیم تا مورد پذیرش امام زمان علیه السلام باشیم؟
ابتدا باید بدانیم و یقین نماییم که مشمول رحمت إلهی و مورد عنایت و پذیرش حجّت الله، امام مهدی علیه السلام هستیم که مسلمان، شیعه و از منتظران ظهور و قیام ایشان میباشیم و مترصدیم تا بیشتر مورد پذیرش ایشان واقع گردیم. کسی که به این مهم توجه نکند، نسبت به بزرگترین نعمتی که خداوند منّان به او داده، ناشکری میکند!
بدیهی است که برای قُرب بیشتر، ارتباط صمیمانهتر و پذیرش بیشتر از جانب ایشان، باید بدانیم که امام از امّتش چه انتظاراتی دارند و چه کسانی نزد او محبوبتر میباشند و به چه کسانی عنایت بیشتری دارند و بکوشیم تا آنگونه باشیم؟!
الف – مکرر در مباحث گوناگون بیان شد که گام نخست در هر امری، حصول «شناخت» میباشد. آدمی تا کسی یا چیزی را نشناسد، نه او را دوست دارد، نه از او بدش میآید، نه به سویش میرود و نه از او دوری میجوید!
امام کاظم علیه السلام فرمودند: «أفضَلُ العِبادَهِ بَعدِ المَعرِفَهِ إِنتِظارُ الفَرَجِ» (تحف العقول ص۴۰۳)
– برترین عبادت بعد از شناختنِ او (خداوند متعال)، انتظار فرج و گشایش است».
در دعای شریف «اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسَکَ …»، معارف و حکمتهای بسیاری نهفته است، از جمله آن که: یک – شناخت مقدم است، دو – شناخت از بالا به پایین است؛ سه – ما نمیتوانیم بشناسیم، بلکه خدا باید بشناساند؛ چهار – باید خواهان این شناخت باشیم.
بیتردید، کسی که خدا را نمیشناسد، نمیتواند پیامبرش را بشناسد و کسی که نبوت و ایشان را نشناسد، امامش را نخواهد شناخت، و کسی که امامش را نشناسد، به طور کلی از صراط مستقیم و دین خدا گمراه میشود و در گمراهی و به مرگ جاهلیت میمیرد.
از اینرو، همه باید برای شناخت هر چه بیشتر که بالاترین عبادت است، وقت بیشتری بگذاریم و به آن اهتمام ورزیم؛ باید در راستای خداشناسی، «ولایت و امامت» شناس باشیم و سپس نسبت به شناخت حضرتش در مقام ولایت و امامت، اهتمام ورزیم. حضرت امام علیه السلام، به شیعیان و یاران با معرفت، توجه خاص و بیشتر دارند.
در زیارت عاشورا، نه یک یا دو شخص، بلکه امّتی را لعن میکنیم و دور از رحمت الهی به شمار میآوریم که امام را از مقام و مراتب إلهیشان کنار گذاشتند: «وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّهً دَفَعَتْکُمْ عَنْ مَقامِکُمْ و َاَزالَتْکُمْ عَنْ مَراتِبِکُمُ الَّتی رَتَّبَکُمُ اللَّهُ فیها»؛ حال اگر کسی اصلاً نداند که این مقامات و مراتب کدامند، چگونه میتواند مدعی گردد که یک مسلمانِ شیعه میباشد؟!
ب – باید بدانیم و توجه داشته باشیم که حجّت الله و امام، خودش «وجه الله» است و نظر، توجه و جهتی جز به او ندارد – امام، در صدر، کمال و شدت «وَالَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ» (البقره، ۱۶۵) میباشند. از اینرو، ضمن آن که حجّت خدا برای همگان میباشند و به همگان لطف و عنایت دارند، کسانی را دوست دارند که خداوند سبحان آنها را دوست دارد و خداوند سبحان، در آیات متعدد، تبیین نموده است که چه کسانی را دوست دارد، مانند: «وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُطَّهِّرِینَ» – «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ» – «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ» – «وَاللَّهُ یُحِبُّ الصَّابِرِینَ» … و از جمله در یک آیه، مهمترین شاخصههای بندگان محبوب خود را تبیین نموده است:
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ أَذِلَّهٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّهٍ عَلَى الْکَافِرِینَ یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلَا یَخَافُونَ لَوْمَهَ لَائِمٍ ذَلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ» (المائده، ۵۴)
– ای کسانی که ایمان آوردهاید هر کس از شما از آئین خود باز گردد (به خدا زیانی نمیرساند) خداوند در آینده جمعیتی را میآورد، که آنها را دوست دارد و آنها (نیز) او را دوست دارند، در برابر مؤ منان متواضع و در برابر کافران نیرومندند، آنها در راه خدا جهاد میکنند و از سرزنش کنندگان هراسی ندارند. این فضل خدا است که بهر کس بخواهد (و شایسته ببیند) میدهد و (فضل) خدا وسیع و خداوند داناست.
ج – بنابراین، کسی که مترصد است تا امام زمان علیه السلام، بیشتر او را دوست داشته باشد و بیشتر پذیرای او به عنوان یک شیعه باشد، باید اولاً سعی نماید بیشتر و بیشتر خدا را بشناسد و او را دوست داشته باشد؛ ثانیاً نسبت به بندگان مؤمن خدا، تواضع و فروتنی داشته باشد و خود را مقابل آنان کوچک ببیند؛ ثالثاً نسبت به دشمنان خدا، عزیز (نفوذ ناپذیر و محکم) باشد؛ رابعاً در راه خدا مجاهدت نماید و جهاد یعنی هر گونه تلاش دشمنستیز در هر موضع و سنگری؛ و بالاخره آن که از سرزنش دیگران نترسد.
- شجاعت
امام زمان علیه السلام، یاران شجاع میخواهد و شجاعت فقط در حضور در میدان نبرد با دشمن تجلی ندارد، بلکه از همه مهمتر و سنگینتر، نترسیدن از سرزنش دیگران میباشد! «وَلَا یَخَافُونَ لَوْمَهَ لَائِمٍ».
میخواهد مؤمن باشد، اما از سرزنش دیگران میترسد – میخواهد نماز اول وقت بخواند، از سرزش دیگران میترسد – میخواهد تقوا و احکام را در هر امری رعایت کند، میترسد به او امّل و مرتجع بگویند – میخواهد پوشش و آرایش خود را طبق حکم خدا رعایت نماید، میترسد او را مسخره کنند – میخواهد انقلابی و مجاهد باشد، میترسد او را طرد کنند و از او فاصله بگیرند و …! آیا چنین افرادی که به جای خدا، از بندگان خدا میترسند، میتواند از شیعیان، یاران و محبان باشند؟!
این گروه ترسو، همانهایی هستند که در توصیفشان فرمود: «یَخْشَوْنَ النَّاسَ کَخَشْیَهِ اللَّهِ أَوْ أَشَدَّ خَشْیَهً – از مردم میترسند، همانند ترسیدن از خدا یا حتی شدیدتر» (النساء، ۷۷) – اما در بارۀ مؤمنان فرمود: «یَخَافُونَ رَبَّهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ وَیَفْعَلُونَ مَا یُؤْمَرُونَ – آنها از (مخالفت) پروردگارشان که حاکم بر آنهاست میترسند، و آنچه را امر شدهاند (مأموریت دارند) انجام میدهند.» (النّحل، ۵۰)
- بصیرت
محبّت به خداوند متعال، پیامبر اعظم و اهل عصمت علیهم السلام، نه از سنخ شعر و شاعری است و نه از سنخ قصههای تخیلی در فیلمها و سریالها؛ بلکه یک رویکرد و حالت قلبی (روحی و جانی) میباشد.
امام زمان، حضرت امام مهدی علیه السلام، نسبت به تمامی بندگان خدا، از جمله مسلمانان و شیعیان محبّت دارند، اما توجه و عنایت خاص ایشان و محبّت بیشتر ایشان، به یاران و نصرت دهندگان میباشد و اینان کسانی هستند که در هر امری، به ویژه نسبت به دین خدا، حجّت خدا، صراط مستقیم، فتنههای و حیلههای دشمنان و تکالیف خود، «بصیرت» دارند؛ یعنی سطحینگر و سادهاندیش نیستند. به پیامبرش صلوات الله علیه و آله فرمود:
«قُلْ هَذِهِ سَبِیلِی أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِیرَهٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِی وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ» (یوسف علیه السلام، ۱۰۸)
– بگو این راه من است که من و پیروانم با بصیرت [آگاهی و ژرف اندیشیِ] کامل همه مردم را به سوی خدا دعوت میکنیم، منزه است خدا، و من از مشرکان نیستم.
- سیاست
بسیاری از مسلمانان، نه تنها از عوام نادان و بیتوجه میباشند، بلکه بسیار خودبین، منزوی و بیتفاوت میباشند.
اگر چه نماز ستون دین و شناسنامۀ مسلمانی است و روزۀ ماه مبارک رمضان، عبادتی واجب و عظیم الشأن میباشد، اما اینها گمان دارند که اگر به عبادات شخصی برسند و برخی از احکام شخصی را رعایت کنند، دیگر خیلی مؤمن، متقی و مرضی شدهاند و عاقبت به خیر میشوند! اینها همان ساده لوحانی هستند که از روی بیبصیرتی، بیغیرتی و تنبلی، همیشه شعار «جدایی دین از سیاست» را سرمی دهند؛ البته این گروه، فقط خود را فریب میدهند، چرا که هیچ کس را گریزی از سیاست نیست؛ چرا که بیتفاوتی، بیغیرتی و کنار کشیدن نیز خودش نوعی سیاست میباشد.
در کربلا، یک عدۀ اندکی، سیاست پیروی و حمایت از امام زمانشان را اتخاذ نمودند – یک عدۀ کثیری، سیاست مخالفت، دشمنی و جنگ با امام را پیشه نمودند – و یک عدۀ بیشتری، گفتند: «با هیچ کدام کاری نداریم، به زندگی آرام خود ادامه میدهیم تا ببینیم سرانجام چه میشود!» خب این هم یک سیاست است، که البته گرفتار حملۀ یزیدیان به مکه و مدینه، قتل عام مردان، تجاوز به دختران زنان و غارت اموال شدند!
– اساس اسلام، مبتنی بر امر ولایت و «تولی و تبری» است که مستلزم دوستشناسی و دشمنشناسی میباشد؛ آن هم نه فقط شناخت ظاهری و نظری، بلکه شناختی که سبب پیوستن و یاری دوست و دوری گزیدن و رویارویی با دشمن گردد. چنان که در تمام زیارت عاشورا و سایر زیارات، ادعا مینماییم که ما چنین هستیم.
«سیاست»، یعنی: «هدفگذاری کوتاه مدت و بلند مدت، برنامهریزی و اقدام، جهت تحقق اهداف»؛ و ظهور امام زمان علیه السلام، آغاز یک قیام جهانی، علیه نظامات سلطۀ استکباری و برای استقرار حکومت عدل جهانی، در سرتاسر گیتی میباشد؛ یعنی یک امر کاملاً سیاسی.
بنابراین، نظر لطف و محبّت بیشتر ایشان، متوجه آن دسته از شیعیانی میباشد که از آگاهی، بصیرت، نگاه و دغدغۀ بیشتر سیاسی برخوردارند، علیه ظلم و نظامات سلطه قیام و مقاومت میکنند، دوستان و دشمنان آشکار و پنهان را میشناسند؛ به تحولات سیاسی توجه دارند؛ با بصیرت و قوای کامل و از هر جهت، به کمک دوستان میشتابند و از دشمنان دوری میجویند و در رویارویی با آنها، مقاومت نمایند.
و البته ویژگیهای دیگری نیز در آیات قرآن مجید و احادیث بیان شده است که باید مورد مطالعه و توجه قرار گیرد.