قرائت منتخب شیعه
شیعیان اهل بیت(ع) کدام یک از قرائات را پذیرفته اند و دلیل این انتخاب چه بوده است؟
پیروان مکتب تشیّع براین باورند که تنها قرائتی که دارای شروط اعتبار است و با قرائت شناخته شده نزد انبوه مسلمانان موافق است، قرائت عاصم به روایت حفص است؛ زیرا نصّ قرآنى یکى بیش نیست که از نزد خداى یکتا نازل گردیده است، و تمامى این اختلافات در قرائت قرآن، ناشى از اجتهاد قاریان است. در واقع اجتهاد در به دست آوردن نصّ قرآن بیهوده است، و تنها در قرائت عاصم به روایت حفص است که این ویژگی سماع و نقل متواتر وجود دارد.
پیروان مکتب تشیّع بر این باورند که تنها دلیل اعتبار قرائت، قرائتى است که داراى شروط اعتبار باشد و عمدتا با قرائت شناخته شده نزد انبوه مسلمانان وفق دهد و آن جز یک قرائت بیش نیست؛ زیرا نصّ قرآنى یکى بیش نیست که از نزد خداى یکتا نازل گردیده است «اَلْقُرْآنُ وَاحِدٌ نَزَلَ مِنْ عِنْدِ الْوَاحِدِ» و تمامى این اختلافات در قرائت قرآن، ناشى از اجتهاد قاریان است که خود را راویان آن نصّ گمان کرده اند. هرگونه اجتهادى در به دست آوردن نصّ قرآن بیهوده است، جز از طریق سماع و نقل متواتر، که منحصرا در قرائت عاصم به روایت حفص این ویژگى ها وجود دارد، که در ادامه به اختصار ذکر می گردد:
ویژگى قرائت حفص
یگانه قرائتى که داراى سندى صحیح و با پشتوانه جمهور مسلمین اِستحکام یافته، قرائت «حفص» است. این قرائت در طىّ قرون پى در پى تا امروز همواره میان مسلمانان متداول بوده و هست و تداول آن به چند سبب برمى گردد:
۱. سبب اوّل، همان است که در واقع قرائت حفص همان قرائت عامّه مسلمانان است؛ زیرا حفص و استاد او عاصم شدیدا به آنچه که با قرائت عامّه و روایت صحیح و متواتر میان مسلمانان موافق بود، پاىبند بودند. این قرائت را عاصم از شیخ خود ابو عبدالرحمان سُلَمى و او از امام امیرالمؤمنین اخذ کرده است و حضرت علی(علیه السلام) به هیچ قرائتى جز آنچه با نصّ اصلى وحى که میان مسلمانان از پیامبر(صلی الله علیه و آله) متواتر بوده، قرائت نمى کرده است. این قرائت را عاصم به شاگرد خود حفص آموخته است. از این رو در تمامى ادوار تاریخ مورد اعتماد مسلمانان قرار گرفت و این اعتماد عمومى صرفا از این جهت بوده است که با نصّ اصلى و قرائت متداول توافق و تطابق داشته است. نسبت این قرائت نیز به حفص، به این معنا نیست که این قرائت مبتنى بر اجتهاد حفص است؛ بلکه این یک نسبت رمزى است براى تشخیص این قرائت و قبول قرائت حفص، به معنی قبول قرائتى است که حفص اختیار کرده و پذیرفته است؛ زیرا این قرائت از روز نخست بین مسلمانان متواتر و متداول بوده است.
۲. عاصم در بین قُرّاء، معروف به خصوصیات و خصلت هایى ممتاز بوده که شخصیتى قابل توجه به او بخشیده است. وى ضابطى بی نهایت استوار و در اخذ قرآن از دیگران بسیار محتاط بوده است، لذا قرائت را از کسى غیر از «ابو عبدالرحمان سلمى» که از حضرت علی(علیه السلام) فرا گرفته بود، اخذ نمى کرد و آن را بر «زرّ بن حبیش» – که قرائت را از ابن مسعود آموخته بود – عرضه مى کرد.
«ابن عیاش» مى گوید: «عاصم به من گفت: هیچ کس جز ابو عبدالرحمان، حرفى از قرآن را براى من قرائت نکرد و من هر وقت که از پیش وى باز مى گشتم، مسموعات خود را درباره قرآن به زرّ بن حبیش عرضه مى کردم. ابو عبدالرحمان نیز قرائت را از علی(علیه السلام) و زرّ بن حبیش از عبدالله بن مسعود، اخذ کرده بودند». از این جهت است که به تعبیر ابن خلکان: «عاصم در قرائت، یگانه مورد عنایت و توجّه بوده است». به این ترتیب، در تمام دوره هاى تاریخ، قرائت عاصم قرائتى بوده که بر همه قرائت ها ترجیح داشته و بین عامّه مسلمانان رواج داشته و همگان بدان توجه داشته اند. «قاسم بن احمد خیّاط»(متوفاى ۲۹۲) که از افراد حاذق و مورد وثوق بود، در قرائت عاصم، امام(ع) به شمار مى آید و از این جهت مردم اتفاق بر آن داشتند تا قرائت او را بر دیگر قرائت ها ترجیح دهند.
در ابتداى قرن چهارم، در جلسه قرائت ابن مجاهد قارى بغداد، پانزده تن متخصّص قرائت عاصم وجود داشته است و ابن مجاهد تنها قرائت عاصم را به آنان تعلیم مى داد. «نفطویه، ابراهیم بن محمد»(متوفاى ۳۲۳) که پنجاه سال آموزش قرائت را به عهده داشت؛ هر وقت که جلسه خود را آغاز مى کرد، قرآن را به قرائت عاصم مى خواند و پس از آن به قرائت هاى دیگر مى پرداخت. امام «احمد بن حنبل» نیز قرائت عاصم را بر دیگر قرائت ها ترجیح مى داد؛ زیرا مردم کوفه که اهل علم و فضیلت بودند، قرائت عاصم را پذیرفته بودند. همان طور که «ذهبی» نقل کرده است: «احمد بن حنبل گفته است: عاصم مورد وثوق بود و من قرائت او را اختیار کرده ام».
لذا تمام ائمّه قرائت، کوشش کرده اند تا اسناد قرائت خود را به عاصم به روایت حفص به خصوص متصل کنند. امام «شمس الدین ذهبی» مى گوید: «بالاترین چیزى که براى ما به وقوع پیوست به دست آوردن قرائت قرآن عظیم از طریق عاصم است». او سپس اسناد خود را متصلا تا حفص نقل مى کند که او از عاصم و عاصم از ابو عبدالرحمان سلمى و وى از علی(علیه السلام) و از زرّ بن حبیش و او از ابن مسعود گرفته و این دو [حضرت علی(علیه السلام) و ابن مسعود] آن را از پیامبر(صلی الله علیه و آله) اخذ کرده و پیامبر(ص) نیز به واسطه جبرئیل از خداوند گرفته است. از این رو، همواره بزرگان و شاخص هاى فقهاى اِمامیّه، قرائت عاصم به روایت حفص را ترجیح داده و برگزیده اند؛ زیرا آن را یگانه قرائت برتر و مطابق با لهجه فصیح قریش – که قرآن بر وفق آن نازل گشته – مى دانستند که عرب و مسلمانان بر آن توافق دارند.
دانشمند بزرگ و مجاهد «ابوالحسن ثابت بن أسلم حلبى»، از شاگردان برجسته تقى الدین ابوالصلاح حلبى و جانشین او در آن دیار، که حدود سال (۴۶۰) به درجه رفیع شهادت نائل گشت، کتابى ارزنده در ترجیح و توجیه قرائت عاصم نگاشته و روشن ساخته که قرائت او همان قرائت قریش است. نیز «ابوجعفر رشید الدین محمد بن على بن شهر آشوب»(متوفاى ۵۸۸) در کتاب پر ارج خود «المناقب» گوید: «عاصم قرائت را از ابو عبدالرحمان سلمى فرا گرفته، که او نیز قرائت تمامى قرآن را از امیر مؤمنان(علیه السلام) دریافت نموده و اضافه مى کند فصیح ترین قرائات، قرائت عاصم است؛ زیرا از ریشه آن فرا گرفته و هر آنچه دیگران کج رفته اند، او راه استوار را انتخاب نموده است». همچنین فقیه گرانمایه «ابومنصور جمال الدین حسن بن یوسف، ابن مطهر علّامه حلّی»(متوفاى ۷۶۲) در کتاب «المنتهى» گوید: «بهترین قرائت ها نزد من قرائت عاصم است».
قارى بزرگ قدر «عمادالدین استرآبادى» ـ از علماى قرن نهم ـ کتابى در خصوص قرائت عاصم نوشته و سند خود را به او بیان داشته است. این رساله در این باب یگانه است و براى دختر شاه طهماسب صفوى نگاشته و در خاتمه آن، آنچه را که از شاطبى در قصیده شاطبیّه اش فوت شده، یادآور شده و استدراک نموده است. معلّم و قارى بزرگ «مصطفى» فرزند «محمد ابراهیم تبریزى»، مقیم مشهد مقدس – که در قرن یازده مى زیسته (ولادت وى به سال ۱۰۰۷ بوده) – رساله اى ارزنده در اَسناد قرائت عاصم تألیف نموده است.خلاصه، کتب فراوان و متعددى بر دست بزرگان علما درباره ارزش قرائت عاصم به رشته تحریر درآمده و همواره دانشمندان با جمهور مسلمین در بها دادن به قرائت عاصم هم دوش و هم صدا بوده اند، که بر اهمیّت شأن این قرائت دلالت دارد. علاوه بر مزایاى دیگر که شرح آن رفت.
۳. از طرف دیگر، حفص که قرائت عاصم را در مناطق مختلف رواج داده به انضباط و استوارى شایسته اى معروف بود و از این جهت همه مسلمانان علاقه مند بودند تا قرائت عاصم را به خصوص از وى اخذ کنند. علاوه بر آنکه حفص، اعلم اصحاب عاصم نسبت به قرائت او بوده و در حفظ و ضبط قرائت عاصم بر ابوبکر بن عیاش، هم ردیف خود، پیشى گرفته بود.
«ابوعمرو دانى» گوید: «حفص کسى است که قرائت عاصم را براى مردم تلاوت مى کرد و در ترویج آن مى کوشید. او در بغداد و در مکّه به آموزش قرائت عاصم همّت گماشت». «ابن المنادى» گفته است: «پیشینیان، حفص را در حفظ و ضبط قرآن برتر از ابن عیاش مى دانستند و او را به ضبط کامل قرائتى که از عاصم آموخته بود، توصیف کرده اند». شاطبى درباره وى مى گوید: «و حفصٌ و بالإتقان کان مُفَضَّلا»؛ (حفص به جهت دقّت و اتقان در قرائت، برتر از دیگران شمرده مى شد). ارباب نقد و تحقیق روایت حفص را از عاصم روایتى صحیح مى دانند. ابن معین گوید: «روایت صحیحى که از قرائت عاصم باقى است، روایت حفص بن سلیمان است». با این کیفیت، قرائتى که بین همه مسلمانان رواج یافت، قرائت عاصم از طریق حفص است.
۴. علاوه بر آن، اِسناد حفص در نقل قرائت عاصم از امیر المؤمنین علی(علیه السلام)، اِسنادى صحیح و عالى است که در دیگر قرائت ها نظیر ندارد، زیرا:
اولاً عاصم قرائت را به طور کامل از احدى غیر از شیخ و استاد خود ابو عبدالرحمان سلمى اخذ نکرده که شخصیّتى بزرگ و موجّه به شمار مى آمد و اگر عاصم این قرائت را بر دیگرى عرضه کرده است، صرفا براى حصول اطمینان بوده است. «ابن عیاش» مى گوید: «عاصم به من گفت: احدى حرفى از قرآن را براى من قرائت نکرد؛ مگر ابو عبدالرحمان سلمى که قرآن را از حضرت علی(علیه السلام) اخذ کرده است. من موقعى که از نزد ابو عبدالرحمان باز مى گشتم، آنچه را که فرا گرفته بودم بر زرّ بن حبیش که قرائت را از عبدالله بن مسعود اخذ کرده بود، عرضه مى کردم».
ثانیا هیچ گاه عاصم با استاد و شیخ خود ابو عبدالرحمان سلمى مخالفت نورزید؛ زیرا یقین داشت آنچه را از او فرا گرفته، دقیقا همان است که او از علی(علیه السلام) فرا گرفته است. عاصم در این باره گوید: «من در قرائت هیچ اختلافى با ابو عبدالرحمان سلمى نداشتم و در هیچ مورد با قرائت او مخالفت نورزیدم؛ زیرا به یقین مى دانستم که ابو عبدالرحمان سلمى نیز در هیچ موردى با قرائت علی(ع) مخالفت نورزیده است».
ثالثا عاصم، اختصاصا اسناد طلایى و عالى قرائت خود را به ربیب خود حفص منتقل کرده و نه به هیچ کس دیگر! و این فضیلت بزرگى است که تنها حفص در بین دیگر قرّاء، بدان ممتاز است. این همان شایستگى ویژه است که براى حفص فراهم آمد تا مسلمانان به او روى آورند و تنها قرائت او را بپذیرند. حفص مى گوید: «عاصم به من گفت: قرائتى را که به تو آموختم، همان قرائتى است که از ابو عبدالرحمان سلمى اخذ کرده ام و او عینا از علی(علیه السلام) فرا گرفته است و قرائتى را که به ابوبکر بن عیاش آموختم، قرائتى است که بر زرّ بن حبیش عرضه کرده ام و او از ابن مسعود اخذ کرده بود».
در اینجا مناسب آمد به نکته اى اشاره شود: «علّامه طبرسى» در تفسیر سوره «تحریم» ذیل آیه ۳ «عَرَّفَ بَعْضَهُ وَ أَعْرَضَ عَن بَعْضٍ» در بخش قرائت آیه مى گوید: «کسائى تنها کسى است که (عَرَّفَ) را با تخفیف (راء) خوانده و دیگر قُرّاء همگى با تشدید خوانده اند». آن گاه گوید: «ابوبکر بن عیاش ـ یکى از دو راوى عاصم ـ قرائت تخفیف را اختیار کرده» و از وى نقل مى کند که گفته است: «این یکى از ده قرائاتى است که در قرائت عاصم وارد ساخته ام که از علی(علیه السلام) فرا گرفته بود، خواستم تا قرائت على را خالص گردانم». سپس اضافه مى کند: «قرائت تخفیف، قرائت حسن بصرى و ابو عبدالرحمان سُلَمى است و ابو عبدالرحمان سُلَمى اگر کسى را مى دید که با تشدید مى خواند او را با سنگریزه مى زد». طبرى در همین مورد مى گوید: «تمامى قُرّاء شهرها و بلاد اسلامى جز کسائى، با تشدید خوانده اند و این کسائى است که قرائت تخفیف را نیز به حسن بصرى و ابو عبدالرحمان سُلَمى و قتاده نسبت داده است».
در کتب قرائات تصریح دارند که جز کسائى کسى با تخفیف نخوانده و روشن نیست طبرسى این سخن را از کجا آورده که در منابع موجود اثرى از آن یافت نمى شود. علاوه که این سخن با تصریح خود عاصم نیز مخالفت دارد که قرائتى را که به حفص آموخته صرفا از طریق ابو عبدالرحمان سُلَمى از علی(علیه السلام) گرفته و ابوبکر ابن عیاش را نشاید که در آن دخالتى کند یا تغییرى دهد. به نظر مى رسد تسامحى در این نسبت ناروا رخ داده باشد.