نظری درباره قضاوت و مرجعیت زنان در جامعه
این روزها که آیتالله جوادی آملی در درس فقه، مبحث «قضاء» را تدریس میفرمایند، تصریح کردند زنان میتوانند قاضی و مرجع تقلید شوند.
آیتالله جوادی آملی: نیمی ﺍﺯ ﺟﺎﻣﻌﻪ، ﺯنان ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﺍﻳﻨﻬﺎ ممکن ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺣﺪ ﺻﺎﺣﺐ ﺟﻮﺍﻫﺮ طوری مجتهده ﺑﺸﻮﻧﺪ که ﺷﺎگردان ﺍﻭ ﻣﺮﺟﻊ تقلید ﺑﺸﻮﻧﺪ. ﺍﻳﻦ ﻣﻘﺎﻡ ﺑﺮﺍی ﺯﻥ هست و ﺍﺳﻼﻡ جلوی آن ﺭﺍ نگرفته ﺍﺳﺖ. ﺯﻥ میﺗﻮﺍﻧﺪ ﻣﺮﺟﻊ ﺗﺮﺑﻴﺖ کند، قاضی ﺗﺮﺑﻴﺖ کند؛ چرا ﺧﻮﺩﺵ ﻗﺎضی ﻧﺸﻮﺩ؟ ﺁﻥ ﻫﻢ ﻻﺍﻗﻞ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺯﻥﻫﺎ.
ﺩﺭ ﻣﺴئله ﻋﺪﺍﻟﺖ ﻭ ﺩﺭ مسئله ﻋﻘﻞ ﻭ ﺍﻳﻨﻬﺎ که ﻓﺮقی بین ﺯﻥ ﻭ ﻣﺮﺩ ﻧﻴﺴﺖ؛ ﺍگر ﺍﻳﻦ ﺯﻥ ﺍﺳﺘﺎﺩ دانشگاه ﺍﺳﺖ ﻣﺜﻞ ﻣﺮﺩ؛ اگر ﺍﻳﻦ ﺯﻥ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺟﺎﻣﻌﺔ ﺍﻟﺰﻫﺮﺍء ﺍﺳﺖ ﻣﺜﻞ ﻣﺮﺩ، عقلشان و ﻋﺪﻟﺸﺎﻥ همتای ﻫﻢ ﺍﺳﺖ. چرا ﻧﺘﻮﺍﻧﺪ ﻗﺎضی ﺯﻧﺎﻥ ﺑﺸﻮﺩ؟ چه محذوریﺩﺍﺭﺩ؟!
آنجا که قرآن میفرماید «قل للمومنین یغضوا ابصارهم» این حکم الی یوم القیامه است. بله اگر یک روایت معتبر داشته باشیم مثل این که زن نتواند قاضی یا مرجع شود«ﻋلی ﺍﻟﺮﺃﺱ ﻭ ﺍﻟﻌین» ﺍﻣﺎ ابداً نیست. قرآن هم چون خانمها در جامعه حضور نداشتند، آن اطلاعات عمومی و دغلکاریهای جامعه را نمیدانستند، میگوید: « …أَنْ تَضِلَّ إِحْدَاهُمَا فَتُذَکِّرَ إِحْدَاهُمَا الْأُخْرَى تا اگر یک نفر از آن دو زن فراموش کند دیگری به خاطرش آورد». اما الان که خانمها خودشان در جامعه حضور دارند؛ استاد دانشگاه هستند؛ استاد حوزه علمیه هستند؛ هیچ فرقی ندارد و از همه چیز باخبر هستند. و این فضای حقیقی که به آن میگویند فضای مجازی، مرتب در اختیار اینهاست؛ چرا بیخبر باشند؟ یک روزی که خانمها خانه نشین بودند، احساساتشان غلبه داشت اما روزی که خانه نشین نباشند خیر. این تابع زمان و زمینه و امثال و ذالک است.