سال ۱۳۸۴، سال پرتنشی در وضعیت بینالمللی ایران بود. مذاکرات هستهای با فراز و نشیب ادامه داشت، اما روی کار آمدن دولت اول محمود احمدینژاد، موفقیتآمیزبودن آن را با سؤالاتی در مجامع جهانی همراه کرده بود.
در آستانه تشکیل این دولت، محمد البرادعی دبیرکل وقت آژانس بینالمللی انرژی هستهای در سخنانی تأیید کرده بود که «ایران زمینه دسترسی آژانس بر اساس توافق پادمانی و پروتکل الحاقی را به تأسیسات و مواد هستهایاش فراهم کرده است» و معاون او هم خبر میداد «ارزیابیهای اولیه نشان میدهد مقادیر مواد اعلامشده در تأسیسات تبدیل اورانیوم با اظهارات ایران در این خصوص همخوانی دارد» و به نظر میرسید دودهای سفیدی -هرچند محو و در دوردست- آرام آرام در حال رخنمودن هستند.
در چنین شرایطی و در یکی از حساسترین مقاطع، محمود احمدینژاد (که در دوران زمامداریاش نشان داد علاقه وافری به ترکاندن بمبهای خبری بدون درنظرگرفتن تبعات زیانبار آنها برای منافع ملی کشور دارد) یک بمب خبری منفجر کرد. او در اجتماع مردم زاهدان گفت «مسئله یهودیسوزی در جنگ جهانی دوم یک مسئله خرافاتی است و غربیها، خرافات کشتار یهود را ایجاد کردند و آن را مافوق الله، ادیان و انبیا قرار دادند». این سخنان که جواد ظریف درباره آن میگفت «وقتی آقای احمدینژاد موضوع هولوکاست را مطرح کرد، من به آقای عراقچی گفتم بیچاره شدیم!»، همانگونه که قابل پیشبینی بود به سرعت به محور اتحاد غرب علیه ایران تبدیل شد.
این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام که حتی فرصت تبریک تولد مایکل جکسون و تسلیتگفتن بهخاطر مرگ خواننده زن هندی و بسکتبالیست آمریکایی را برای بازگشت به خطوط خبری فراموش نمیکرد، یا سفر اخیرش به گواتمالا (کشوری که به قطعنامه اخیر سازمان ملل در محکومیت اقدامات اسرائیل در غزه «رأی مخالف» داد) با موضوع منابع آب را (که به گفته یکی از نزدیکان سابق احمدینژاد در این موضوع همکاری گستردهای بین گواتمالا و اسرائیل وجود دارد) دستمایه حواشی خبری پرسروصدا میکرد، حالا چنان سکوت کرده که حتی حامیان دیروزش هم زبان به انتقاد گشودهاند؛ فیالمثل کیهان سؤال یکی از خوانندگانش را چاپ کرد که میپرسید «احمدینژاد که هولوکاست را انکار کرده بود تا امروز کوچکترین اعتراضی به رژیم اسرائیل نداشته؛ چرا؟».
اگر از پاسخ فلان نماینده نزدیک به احمدینژاد بگذریم که گفته بود اینروزها او مشغول بازی با نوهاش است، این پرسش هنوز بیپاسخ است که آیا رگ اسرائیلستیزی احمدینژاد فقط زمانی متورم میشود که تهییج افکار عمومی جهان علیه ایران و به سود اسرائیل را در پی داشته باشد و سؤال مهمتر اینکه «چرا؟».