تبیین چیستی مراد از تجسم اعمال در آخرت

هر عملی که در دنیا انجام می‌دهیم، حقیقتی در عالم معنا دارد و کیفر و پاداشی که در عالم دیگر به آن می‌رسیم، در حقیقت، تحقق همان اعمال و رفتار ما است که در آن‌جا به آن صورت جلوه می‌کند، و همان تجسم اعمال ما است که آن را در آخرت می‌بینیم.

#تجسم#اعمال#در_آخرت


هر عملی که در دنیا انجام می‌دهیم، حقیقتی در عالم معنا دارد و کیفر و پاداشی که در عالم دیگر به آن می‌رسیم، در حقیقت، تحقق همان اعمال و رفتار ما است که در آن‌جا به آن صورت جلوه می‌کند، و همان تجسم اعمال ما است که آن را در آخرت می‌بینیم. البته با آنکه ظهور و بروز اصلی تجسم اعمال در آخرت است، اما در برخی موارد، اولیای الهی از طریق اعجاز برای بعضی از افراد، تجسم اعمال را در همین دنیا نشان دادند.
پاسخ تفصیلی
تجسم ‌اعمال، یا تجسّد اعمال و یا تمثّل اعمال، به معنای مجسم شدن اعمال آدمیان در روز قیامت است.[۱] معنای تجسم اعمال این است که اعمال نیک دنیایی انسان در قیامت تغییر شکل داده، به صورت نعمت‎های بهشتی درخواهد آمد، چنان‎که اعمال بد به صورت آتش و زنجیر و انواع عذاب نمودار خواهند شد.
تجسم ‌اعمال‌، متضمن ‌این ‌معنا است‌ که ‌ثواب ‌و عقابِ اعمال ‌خوب ‌یا بد انسان‌ها چیزی ‌جدا از خود آن ‌اعمال ‌نیست. ‌و به ‌بیان ‌دقیق‌تر، اعمال ‌انسان‌ها و عواقب ‌آنها با یکدیگر رابطه‌ تکوینی‌ دارند؛ مثلاً اگر در برابر گناهی‌ آتش‌ دوزخ ‌وعده‌ داده ‌شده‌، آن‌ آتش‌ چیزی ‌جدا از آن‌ فعل‌ گناه ‌نیست‌، بلکه‌ حقیقت ‌آن‌ است‌ که ‌تمثل ‌پیدا کرده‌ است‌.
اقوال و نظریات
این ‌نظریه ‌معتقدان‌ و مخالفان ‌بسیاری‌ داشته ‌و عالمان ‌دینی ‌نیز در مورد آن ‌اتفاق نظر ندارد، اما در مجموع سه نظریه را در این زمینه می‌توان به اندیشمندان اسلامی نسبت داد:
۱. انکار تجسم اعمال
برخی از اندیشمندان اسلامی بر این باورند که نظریه تجسم، علاوه بر این‌که مخالف بسیاری از آیات و روایات است؛ از نظر عقلی نیز قابل پذیرش نیست.[۲]
در رد این ‌نظریه گفته‌اند؛ ‌تجسم‌ و تمثل ‌افعال ‌و احوال ‌دنیا در آخرت‌، می‌تواند دو حالت ‌داشته ‌باشد.
الف) ‌این‌که به ازای ‌آن ‌اعمال‌، شبیه ‌آن خلق ‌شود.
ب) این‌که ‌اَعراض ‌به ‌جواهر تغییر کند. حالت ‌اول درست است و‌ در نفی ‌آن ‌چیزی ‌به صراحت ‌نقل ‌نشده ‌است‌. اما حالت دوم، یعنی ‌محال ‌بودن ‌انقلاب ‌جوهر به ‌عرض ‌و عرض ‌به ‌جوهر در این ‌دنیا با امکان ‌آن ‌در آخرت، ‌غیر قابل ‌جمع ‌است‌، به‌این ‌دلیل ‌که ‌نشئه ‌آخرت ‌چیزی ‌متفاوت ‌با این ‌نشئه ‌نیست‌، و تنها تفاوتش‌ این ‌است ‌که ‌مرگ ‌و احیا در این ‌میان ‌اتفاق‌افتاده ‌است‌. و ‌تشبیه ‌دنیا و آخرت ‌به ‌خواب ‌و بیداری ‌و مقایسه ‌آنها سفسطه ‌است؛ چرا که ‌آنچه ‌در خواب ‌ظاهر می‌شود، وجود علمی ‌و ذهنی ‌است ‌و آنچه ‌در خارج ‌ظاهر می‌شود، وجود عینی ‌است،‌ و این ‌دو وجود تفاوت‌های ‌فراوان ‌دارند، اما دنیا و آخرت‌، هر دو، وجود عینی ‌دارند. البته‌ تجسم ‌اعمال ‌در آیات ‌و اخبار به صراحت بیان نشده، ولی‌ اخبار و روایات ‌بسیاری ‌ناظر به ‌این ‌معنا هستند که‌ در قبال، یا در جزای ‌اعمال ‌چیزی ‌خلق ‌می‌شود.[۳]
۲. اعتقاد به تجسم اعمال
معتقدان به تجسم اعمال را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد:
الف) تمام پاداش‌ها و کیفر‌های عالم آخرت از نوع تجسم اعمال است.
از سخنان برخی از معتقدان به تجسم اعمال از جمله صدرالمتألهین ‌چنین بر می‌آید که تمام ثواب و عذاب عالم آخرت از نوع تجسم اعمال است. وی در این زمینه کوشیده ‌با مبانی ‌عقلی ‌و موازین ‌حِکمی ‌به ‌نحو مشروح ‌به ‌این ‌نظر بپردازد. در واقع این ‌نظریه ‌بخشی ‌از کل ‌نظام ‌فکری ‌او است ‌و با دیگر نظریاتش‌، از جمله ‌حرکت ‌جوهری، معاد جسمانی‌ و اتحاد عاقل ‌و معقول‌، سازگاری ‌دارد. به ‌نظر ملاصدرا، همان‌طور که ‌امور عینی ‌بر ذهن ‌اثر می‌گذارند، امور ذهنی‌ هم‌ بر عین ‌اثر می‌گذارند. حالتی ‌مثل ‌خشم‌ که ‌امری ‌درونی ‌است‌، می‌تواند به ‌شکلی ‌بیرونی ‌و عینی ‌ظهور پیدا کند، مثلاً به ‌شکل‌ سرخیِ چهره ‌یا تندی ‌ضربان ‌قلب در آید؛ پس ‌بعید نیست ‌که ‌همین ‌خشم‌ در جایی ‌دیگر بتواند به ‌صورت ‌آتش‌نمایان ‌شود. اعمال ‌آدمیان ‌می‌تواند تبدیل ‌به ‌اخلاق ‌و ملکات ‌نفسانی ‌شود؛ یعنی ‌از صورت ‌جسمانی ‌خارج ‌شود، در آخرت ‌هم ‌همین ‌اخلاق ‌و ملکات ‌نفسانی ‌می‌تواند دوباره ‌به ‌اجسام ‌آن ‌جهانی ‌تبدیل ‌شود.[۴]
ب) برخی از پاداش و کیفر عالم آخرت از نوع تجسم اعمال است نه تمام آن.
در نظر این گروه پاداش‌ها و عذاب‌های عالم آخرت دو نوع‌اند: برخی به نحو تجسم اعمال است برخی نیز پاداش و عذاب خارجی است که بیرون از ذات انسان بر انسان وارد می‌شود؛ یعنی رابطه تکوینی ‌عمل ‌و جزای ‌آن ‌با وجود پاداش و کیفر دهنده‌ی ‌خارجی ‌ناسازگار نیست‌.[۵]
آیات و روایات در مورد تجسم اعمال
آیات قرآن کریم در این زمینه مختلف است؛ یعنی ظاهر برخی از آیات با تجسم اعمال هماهنگ است و ظاهر برخی دیگر از آیات با آن هماهنگ نیست؛ همچنین روایات از پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) و ائمه( علیه السلام ) نیز مختلف است؛ به نظر می‌رسد دلیل اختلاف نظر علما در این زمینه وجود آیات و روایات مختلف است؛ از این‌رو به برخی از این آیات و روایات اشاره کنیم:
الف) آیات و روایات هماهنگ با تجسم اعمال
در قرآن ‌کریم ‌آیاتی متضمن ‌این ‌معنا است که ‌هر کس‌ در قیامت‌، خودِ عمل ‌را می‌بیند؛ مانند: «یَوْمَئذٍ یَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتَاتًا لِّیُرَوْاْ أَعْمَلَهُمْ فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ خَیْرًا یَرَهُ وَ مَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ شَرًّا یَرَهُ»؛[۶] در آن روز (قیامت) مردم به صورت گروه‌‌هاى پراکنده (از قبرها) خارج می‌شوند تا اعمالشان به آنها نشان داده شود؛ پس هر کس هم‌وزن ذرّه‌‏اى کار خیر انجام دهد آن‌را می‌بیند، و هر کس هم‌وزن ذرّه‌‏اى کار بد کرده آن‌را می‌‏بیند!
«یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوء»؛[۷] روزى که هر کس، آنچه را از کار نیک انجام داده، حاضر می‌بیند.
از عائشه نقل شده است: من در حضور رسول خدا( صلی الله علیه و آله و سلم ) بودم، در باره‌ی زنى گفتم: این زن، لباسش بلند است. پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمود: از دهانت برگردان، برگردان! و من پاره گوشتى از دهانم استفراغ کردم.[۸]
پیامبر اکرم ‌خطاب ‌به ‌قیس‌ بن ‌عاصم فرمود‌: «اى قیس ناچارى از یک رفیق براى خود که با تو دفن شود، او زنده است و تو با او دفن می‌شوى و حال این‌که تو مرده‌‌اى؛ اگر آن رفیق خوب باشد ترا گرامى می‌دارد، و اگر خوب نباشد ترا وا می‌گذارد؛ بعد او با تو برانگیخته می‌شود و تو هم برانگیخته نشوى مگر با او، و بازجویى نمی‌شوى مگر از او؛ پس آن رفیق را قرار مده مگر شایسته؛ زیرا که اگر او را شایسته کردى به او انس می‌گیرى؛ و اگر فاسد باشد هراس مکن مگر از او و آن رفیق عمل تو است».[۹]
همچنین امام صادق( علیه السلام ) فرمود: «یَقْدُمُ أَمَامَهُ … فَیَقُولُ مَنْ أَنْتَ فَیَقُولُ أَنَا السُّرُورُ الَّذِی کُنْتَ أَدْخَلْتَ عَلَى أَخِیکَ الْمُؤْمِنِ فِی الدُّنْیَا خَلَقَنِی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْهُ لِأُبَشِّرَکَ»؛[۱۰] زمانی که خداوند، مؤمن را از قبر بر می‌انگیزد، به همراه او تمثالی خارج می‌شود که پیش روی او راه می‌رود. مؤمن به وی می‌‌گوید: کیستی؟ او می‌گوید: من همان شادی و سروری هستم که تو برادرت را با آن مسرور کردی. خدای عزوجل مرا آفرید تا تو را [به بهشت] مژده دهم.
ب) آیات هماهنگ با اعتباری بودن عقاب
از سوی ‌دیگر آیاتی‌ وجود دارد که‌ بر اعتباری ‌بودن ‌عقاب ‌و وجود معذب‌ خارجی ‌دلالت‌ می‌کند؛ مانند: «لِیَجْزِیَ اللَّهُ کُلَّ نَفْسٍ ما کَسَبَتْ إِنَّ اللَّهَ سَریعُ الْحِسابِ»؛[۱۱] تا خداوند هر کس را، هر آنچه انجام داده، جزا دهد! به یقین، خداوند سریع الحساب است.
«إِنَّا أَعْتَدْنا لِلْکافِرینَ سَلاسِلَ وَ أَغْلالاً وَ سَعیرا»؛[۱۲] ما براى کافران، زنجیرها و غل‌ها و شعله‌هاى سوزان آتش آماده کردیم.
چنان‌که ظاهر بسیاری از روایات نیز این است که ثواب و عذاب آخرت، اموری خارج از ذات انسان هستند؛ مانند روایاتی که چگونگی آوردن جهنم را در روز قیامت تشریح می‌کنند: «هنگامی که خداوند اولین و آخرین را در روز قیامت جمع کرده جهنم را می‌آورند در حالی‌که جهنم دارای هزار افسار است و هر افسار او را هزار فرشته خشن و سخت‌گیر مهار می‌کنند و … .[۱۳]
با توجه به آنچه بیان شد و با توجه به اینکه بسیاری از پاداش‌ها نتیجه مستقیم اعمال انسان نبوده، بلکه لطفی مضاعف از جانب پروردگار است، به نظر می‌رسد نظریه سوم که برخی از پاداش‌ها از نوع تجسم اعمال است و برخی امور خارج از ذات هستند به ثواب نزدیک‌تر باشد؛ یعنی این دو دسته از آیات و روایات باهم تنافی ندارند، و هر کدام به قسمی از پاداش و کیفر می‌پردازند.

پی نوشت
[۱]. حسن زاده آملى، حسن، هزار و یک نکته، ص ۴۴۳، تهران، رجاء، چاپ پنجم، ۱۳۶۵ش.
[۲]. البته منظور این است که برخی از مفسران آیاتی که دلالت بر تجسم اعمال می‌کند مانند آیه «لیروا اعمالهم» را به معنای دیدن جزای اعمال یا صحیفه و نامه‌ی اعمال تفسیر می‌کنند. ر. ک: طبرسى فضل بن حسن، مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج۱۰، ص ۸۰۰، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش؛ فخرالدین رازى ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج ۳۲، ص ۲۵۶، بیروت، دار احیاء التراث العربى، چاپ سوم، ۱۴۲۰ق.
[۳]. مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، ج‌۷۴، ‌۲۲۹ـ۲۳۰، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
[۴]. صدرالدین شیرازی، محمدبن ابراهیم، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، ص ج ۲، ص ۲۹۵، تهران، ۱۳۳۷ش.
[۵]. جوادی آملی، عبدالله، ده مقاله پیرامون مبداء و معاد، ص ۳۲۱، تهران، الزهراء، ۱۳۶۳ش؛ مصباح، محمدتقی، معارف قرآن(خداشناسی، کیهان شناسی، انسان شناسی)، ص ۵۰۴ تا ۵۱۲، قم ۱۳۷۳ش.
[۶]. زلزال‌، ۶ـ ۸.
[۷]. آل‌عمران، ۳۰.
[۸]. ورام بن ابى فراس، مجموعه ورام، ج ۱، ص ۱۱۸، قم، مکتبه الفقیه، چاپ اول، ۱۴۱۰ق.
[۹]. ر. ک: ‏ بحار الأنوار، ج‌۷۴، ص‌.
[۱۰]. کلینى، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۲، ص ۱۹۰، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
[۱۱]. ابراهیم،۵۱.
[۱۲]. دهر، ۴.
[۱۳]. «وَ قَالَ عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمِ فِی قَوْلِهِ: وَ جاءَ رَبُّکَ وَ الْمَلَکُ صَفًّا صَفًّا قَالَ اسْمُ الْمَلَکِ وَاحِدٌ وَ مَعْنَاهُ جَمْعٌ‏ وَ جِی‏ءَ یَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ یَوْمَئِذٍ یَتَذَکَّرُ الْإِنْسانُ- وَ أَنَّى لَهُ الذِّکْرى‏. قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ عَنْ [جَابِرٍ عَنْ‏] أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ‏ لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَهُ سُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ ص، فَقَالَ بِذَلِکَ أَخْبَرَنِی الرُّوحُ الْأَمِینُ أَنَّ اللَّهَ لَا إِلَهَ غَیْرُهُ- إِذَا أَبْرَزَ الْخَلَائِقَ وَ جَمَعَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ- أُتِیَ بِجَهَنَّمَ تُقَادُ بِأَلْفِ زِمَامٍ مَعَ کُلِّ زِمَامٍ مِائَهُ أَلْفِ مَلَکٍ مِنَ الْغِلَاظِ الشِّدَادِ، لَهَا هَدَّهٌ وَ غَضَبٌ وَ زَفِیرٌ وَ شَهِیقٌ وَ إِنَّهَا لَتَزْفِرُ الزَّفْرَهَ- فَلَوْلَا أَنَّ اللَّهَ أَخَّرَهُمْ لِلْحِسَابِ لَأَهْلَکَتِ الْجَمِیعَ. ثُمَّ یَخْرُجُ مِنْهَا عُنُقٌ- فَیُحِیطُ بِالْخَلَائِقِ الْبَرِّ مِنْهُمْ وَ الْفَاجِرِ- فَمَا خَلَقَ اللَّهُ عَبْداً مِنْ عِبَادِ اللَّهِ مَلَکاً- وَ لَا نَبِیّاً إِلَّا یُنَادِی نَفْسِی نَفْسِی- وَ أَنْتَ یَا نَبِیَّ اللَّهِ تُنَادِی أُمَّتِی أُمَّتِی ثُمَّ یُوضَعُ عَلَیْهَا الصِّرَاطُ أَدَقَّ مِنْ حَدِّ السَّیْفِ، عَلَیْهَا ثَلَاثُ قَنَاطِرَ فَأَمَّا وَاحِدَهٌ فَعَلَیْهَا الْأَمَانَهُ وَ الرَّحِمُ، وَ الثَّانِیَهُ فَعَلَیْهَا الصَّلَاهُ، وَ أَمَّا الثَّالِثَهُ فَعَلَیْهَا عَدْلُ رَبِّ الْعَالَمِین‏ …». قمى، على بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج ۲، ص ۴۲۱، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، ۱۴۰۴ق.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.