تبیین ترس ممدوح و مذموم ار نظرگاه آیات قرآن
غریزه ترس از عواملی است که برخی محاسن را در زندگی به دنبال دارد اما نباید از این موضوع غافل شد که در بسیاری از موارد ترس نه تنها موجب سعادت و کمال و نجات انسان نمی شود، بلکه زمینههای نگونبختی انسان را در دنیا و آخرت فراهم میکند.
هر انسان و موجود زندهای در حیات مادی و دنیوی خود به نوعی مزه ترس و نگرانی را تجربه کرده است. غریزه طبیعی و خدادادی که در بسیاری از موارد موجب نجات انسان از مهلکههای مرگبار و پرمخاطره شده و انسان را به ساحل آرامش و نجات رهنمود میسازد. در واقع اگر عنصر ترس و نگرانی در وجود انسان یا هر موجود زنده ای به ودیعت گذاشته نمیشد او هیچگاه تلاشی برای فرار و موضعگیریهای هوشمندانه نمیکرد.
مدیریت ترس ممدوح و مذموم از نگاه قرآن
با تمام محاسن و خوبیهایی که غریزه ترس برای زندگی انسان میتواند به دنبال داشته باشد، نباید از این موضوع غافل شد که در بسیاری از موارد عنصر ترس نه تنها موجب سعادت و کمال و نجات انسان از مهلکههای مرگبار نمی شود، بلکه زمینههای نگونبختی انسان را در حیات دنیوی و اخروی فراهم میکند، از این رو برخی از اقسام ترس خالی از معایب و چالش برای حیات انسانی نیستند. در واقع نوع مدیریت و واکنش هوشمندانه افراد در برخورد با این غریزه است که ترس را به دو قسم ترس ممدوح و مذموم تقسیمبندی میکند. در ادامه تلاش داریم به برخی از اقسام این دو قسم از ترس در فرهنگ قرآن اشارهای داشته باشیم.
نگاهی علمی به ترس ممدوح در قرآن
ترس ممدوح را میتوان این چنین تعریف و تبیین کرد، نوع خاصی از برانگیختگی و هوشیاری درونی که موجب میشود انسان به طور هوشمندانه و در چارچوب عقل و شرع از مهلکههای خطری که دنیا و آخرت او را تهدید میکند، خارج شود. بر اساس این تعریف مصادیق روشنی از ترس و خوف را میتوان مشاهده کرد که نه تنها در فرهنگ قرآن و اهل بیت (ع) ناپسند شمرده نشده، بلکه وجود آن در زندگی زمینه ساز تکامل انسان و نیل به سوی سعادت و خوشبختی میشود.
ترس از خدای متعال
یکی از مهمترین و راهبردی ترین قسم از ترسهای تربیتی و اخلاقی در فرهنگ قرآن، ترس از خداست. بسیاری از کسانی که در دنیا خود را محروم از سعادت و کمال کردهاند به خاطر فقدان این قسم از ترس بوده است. در واقع ترس از خدا نوعی معرفت دینی است که انسان را متوجه حضور، اقتدار، شوکت، عظمت و بزرگی خدای متعال مینماید. این شناخت و آگاهی نسبت به خدای متعال موجب میشود انسان ملکه خویشتنداری را در وجود خود تقویت نماید و از هر گونه سستی و تنبلی در اجرای فرامین الهی و مسئولیتهای دینی تعلل ننماید. آیات متعددی در قرآن کریم گواه و شاهد بر اهمیت و ارزش این نوع خوف و ترس ممدوح در زندگی انسانی است.
در ادامه به نمونههایی از این قسم از ترس اشاره میکنیم
۱. «وَلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ؛[۱]و برای کسی که از مقام پروردگارش بترسد، دو باغ بهشتی است!».
۲. «وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى، فَإِنَّ الْجَنَّهَ هِیَ الْمَأْوى؛[۲] و آن کس که از مقام پروردگارش ترسان باشد و نفس را از هوى بازدارد، قطعاً بهشت جایگاه اوست!».
۳. «هُدىً وَ رَحْمَهٌ لِلَّذینَ هُمْ لِرَبِّهِمْ یَرْهَبُونَ؛[۳] هدایت و رحمت براى کسانى بود که از پروردگار خویش مى ترسند (و از مخالفت فرمانش بیم دارند)».
آیات فوق به خوبی گواه بر عظمت و اهمیت خوف و ترس مثبت از خدای متعال در زندگی مادی و معنوی است. در روایتی بسیار زیبا از امام حسین (ع) کارکرد و اهمیت این چنین خوفی نیز به خوبی به تصویر کشیده شده است: «لا یَأمَنُ یَومَ القِیامَهِ إلاّ مَن خافَ اللّه فی الدُّنیا؛[۴] هیچ کس در روز قیامت در امان نیست، (إلّا، إلّای حصریّه است، یعنی فقط این گروه)، مگر آنها که در دنیا، ترس از خدا داشته باشند».
ترس از جهنم و حیات ابدی
به راستی که اگر همه انسانها در حیات مادی درک درستی از حیات ابدی و معاد بدست میآوردند، و با بی اعتنایی و سادگی از کنار وعدههای عذاب آخرت و جهنم نمیگذشتند، هیچ گاه به خود اجازه نمیدادند که پای خود را از حدود الهی فراتر نهند و در اجرای فرامین الهی سهل انگاری کنند. از این رو در فرهنگ قرآن کریم یکی از مهمترین و زیباترین ترسهای پسندیده که زمینه ساز سعادت و کمال انسانی است، پرورش هوشمندانه ترس از آخرت و حیات ابدی است.
بندگان خوب و صالح خدا همواره عذابهای ترسناک جهنم را در پیش روی خود دیده و هیچ گاه از آن غافل نشده و خود را ایمن از عذاب الهی نمیبینند که همین اسباب سعادت و کمال آنها را به دنبال خواهد داشت؛ از باب نمونه میتوان به این آیه شریفه اشاره داشت که خداوند متعال چهارمین ویژگى عبادالرّحمن و بندگان برجسته خداوند مهربان، را ترس از عذاب دوزخ معرفی مینماید: «وَ الَّذینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذابَها کانَ غَراماً، إِنَّها ساءَتْ مُسْتَقَرًّا وَ مُقاما؛[۵] و کسانى که مىگویند: «پروردگارا! عذاب جهنم را از ما برطرف گردان، که عذابش سخت و پر دوام است! مسلّماً آن (جهنم)، بد جایگاه و بد محلّ اقامتى است!».
البته ترس از این عذاب الهی به هیچ وجه نباید موجب مختل شدن زندگی عادی انسان در حیات دنیوی شود، به عبارتی نباید افراط و تفریط بر وی عارض شود، از طرفی این ترس باید کارکرد تربیتی بر روی عملکرد انسان داشته باشد به طوری که در خلقیات و روحیات او اثر مثبت داشته و مانع ارتکاب امور ممنوعه در زندگی فردی و اجتماعی شود از این رو در روایتی بسیار زیبا از امام رضا (ع) این چنین نقل شده است: «وَ مَنْ تَعَوَّذَ بِاللَّهِ مِنَ النَّارِ وَ لَمْ یَتْرُکْ شَهَوَاتِ الدُّنْیَا فَقَدِ اسْتَهَزَأَ بِنَفْسِهِ وَ مَنْ ذَکَرَ الْمَوْتَ وَ لَمْ یَسْتَعِدَّ لَهُ فَقَدِ اسْتَهَزَأ ؛[۶] کسى که از آتش دوزخ به خداوند پناه ببرد ولى از هوى و هوس (که انسان را به سمت جهنّم سوق مىدهد) پرهیز نکند، خویشتن را به سخریّه گرفته است. کسی که مرگ را یاد کند وخود را برای آن آماده نکند خود را مسخره کرده است».
ترس از گناه و نافرمانی خدای متعال
خوف و ترس از گناه و نافرمانی خدای متعال از دیگر قسمهای ترس ممدوح است که سعادت دنیا و آخرت را برای انسان به دنبال دارد. در واقع هدف از ترس و خوفهای قبلی همه برای رسیدن به این مرتبه از خوف و ترس عملی است که ملکه تقوا و خویشتن داری در وجود انسان تقویت شود و انسان را از مناطق ممنوعه الهی باز دارد.
«وَوُضِعَ الْکِتَابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِینَ مُشْفِقِینَ مِمَّا فِیهِ وَیَقُولُونَ یَا وَیْلَتَنَا مَالِ هَٰذَا الْکِتَابِ لَا یُغَادِرُ صَغِیرَهً وَلَا کَبِیرَهً إِلَّا أَحْصَاهَا وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا وَ لَا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَدًا؛[۷] و کارنامه [عمل شما در میان] نهاده مىشود، آنگاه بزهکاران را از آنچه در آن است بیمناک مى بینى، و مى گویند: «اى واى بر ما، این چه نامه اى است که هیچ [کار] کوچک و بزرگى را فرو نگذاشته، جز اینکه همه را به حساب آورده است». و آنچه را انجام دادهاند حاضر یابند، و پروردگار تو به هیچ کس ستم روا نمىدارد».
پینوشتها
[۱]. سوره مبارکه رحمن، آیه ۴۶.
[۲]. سوره مبارکه نازعات، آیات۴۰و۴۱.
[۳]. سوره مبارکه اعراف، آیه ۱۵۴.
[۴].مناقب آل أبی طالب علیهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج۴، ص۶۹.
[۵]. سوره مبارکه فرقان، آیات۶۵و۶۶.
[۶]. مجموعه ورام، ج۲، ص۱۱۰.
[۷]. سوره مبارکه کهف، آیه ۴۹.