تبیین رابطه قیامت باوری و اصلاح اعمال و اخلاق انسان
کسی که قیامت را باور دارد، تا روز مرگ در حال اصلاح خودش، فکرش، عملش و اخلاقش است؛ قیامت حقیقت است و خداوند در ۱۱۴ کتاب و توسط ۱۲۴ هزار پیغمبر و ۱۲ امام، خبر آن را داده است.
مشکل اکثر مردم طول تاریخ در باور کردن قیامت است، اکثر مردم میدیدند امتها، ملتها بهصورت طبیعی، با بلاها از جمله زلزله، طوفان و صاعقههای آسمانی میمیرند، بعد از مدتی بدنشان میپوسد و به خاک تبدیل میشود و هیچ اثری از آن بدن باقی نمیماند. وقتی سفیران الهی به آنها میگفتند که پروردگار عالم این خاکهای مُردگان را یکروزی به نام روز قیامت، محشر و حساب زنده میکند، باورکردنش برای آنها بسیار سخت بود. مردم در زمان رسول خدا هم این بیماری عدم باورکردن قیامت را با توجه به خاکشدن مردگان داشتند؛ بسیار تعجب میکردند که پیغمبر یا انبیای گذشته که میگفتند این بدنهای پوسیده خاکشده زنده میشود، چطور زنده میشود!؟ مگر میشود که این خاک دومرتبه بهصورت یک انسان کامل، جامع، به چنین بدنی که اکنون داریم، برگردد!؟
خداوند دلیل زندهشدن مردگان را از خود مردم به مردم ارائه کرد
یکی از دلایل مهمی که پروردگار عالم بر وقوع زندهشدن مردگان برای باورکردن مردم ارائه داد، از وجود خود مردم بود؛ سه آیه پایانی سوره مبارکه یس زندهکردن مُرده برای پروردگار عالم در قیامت را مورد اشاره قرار می دهد، نه اینکه کار بسیار آسانی است بلکه کاری تکراری است.
خداوند در قیامت میلیاردها نفر را زنده میکند و بار اول او نیست که انسان تعجب کند و شگفتزده شود و سؤال کند که مگر چنین اتفاقی ممکن است؟ مگر در قدرت کسی است که خاک نرمِ قبر را به یک انسان زندهٔ آراسته تبدیل کند؟ پروردگار در این سه آیه میفرماید: این که خیلی از آن تعجب کردهاید و تعجب شما هم کاملاً بیجاست، کار اول من نیست و من یکبار از خاک مُرده کره زمین، آنهم منزلبهمنزل و بهتدریج، شما را بهصورت یک موجود زنده ساختم. من که شما را بار اول انسان زنده از خاک مرده بیرون آوردم، برای بار دوم هم این کار را میکنم؛ اما فرق آن، این است که وقتی میخواستم شما را بار اول بسازم، منزلبهمنزل ساختم و در قیامت ناگهان میسازم؛ یعنی بدون بهکارگرفتن زمان و مدت، فقط با یک دمیدن.
کل انسانها از جمله بیدین، با دین، لائیک، غیرلائیک، شرقی، غربی، آگاه هستند؛ «أَوَلَمْ یَرَ الْإِنسَانُ»، کسی نیست که نداند و همه میدانند «أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِنْ نُطْفَهٍ»، که ما آنها را از یک آبِ گندیده بدبوی روان آفریدهایم که قبل از این حالت نطفه، خاک روی زمین بود و این خاک مرده علف، نباتات، میوهجات و سبزیجات را رویاند، حیوانات مثل گاو و گوسفند و بز از این خاک آفریده شدند.
سپس یک زن و مرد آمدند و با هم ازدواج کردند، محصول این خاک مُرده را که گیاه و میوه و گوشت بود، خوردند «بین اَلصُّلْبِ وَ اَلتَّرٰائِبِ»، ما مقداری از این مادهٔ غذایی را به نطفهٔ مرد تبدیل کردیم که خارجیها اسم آن را «اسپرم» گذاشتهاند و یک مقداری را به نطفهٔ زن تبدیل کردیم که خارجیها اسم آن را «اوول» گذاشتهاند. پانزده قرن قبل هم اسم آن را قرآن مجید در اولین سورهٔ نازلشده «علق» گذاشته است. خاک علق شد و علق کمکم گوشت شد، استخوان بر این گوشت و گوشت بر این استخوان رویید؛ بعد از چندماه، من آن خاک را در تاریکخانهٔ رحم به یک موجود زندهٔ ذیشعور بهنام جنین تبدیل کردم؛ آنها را از آن تاریکخانه به دنیا آوردم و زنان و مردان شدند.
پروردگار عالم در چند آیه بیان کرده که نطفه از خاک به وجود آمده است، انسانی که میداند من او را از نطفه آفریدهام، نزد پیغمبر من بحث، مباحثه، ستیز و جدال میکند، زنده شدن مُردگان در قیامت را باور نمیکند و با مسخره از پیامبر خداوند سؤال میکند، دستش را باز میکند و استخوان پوسیده یک قبری را آورده و بین مُشت خودش فشار میدهد و این استخوان پوسیده مثل یک خاکستر نرم از دستش میریزد، به پیغمبر میگوید: «قٰالَ مَنْ یحْی اَلْعِظٰامَ وَ هِی رَمِیمٌ»﴿یس، ۷۸﴾، این استخوان پوسیده تبدیلشده به خاک نرم و حالت خاکستر را چهکسی میتواند زنده کند که مدام بلند میشوی و سخنرانی میکنی که شما بعد از مرگتان در یک روزی به نام قیامت زنده میشوید؛ چهکسی میتواند این را زنده کند!؟
پروردگار به پیغمبر میفرماید: جواب او را بده! «قُلْ یحییها اَلَّذِی أَنْشَأَهٰا أَوَّلَ مَرَّهٍ»، یکبار که آدمیزاد خاک بود و من او را آفریدم، چهکسی میتواند این خاک را بهصورت انسان زنده دربیاورد، بگو همانی که یکبار خاک را بهصورت خودت خلق کرد. این مساله را که دیگر نمیتواند منکر شود!
انسان نطفه بوده و نطفه او از خاک است، خداوند در رحم مادر آن خاک را بهتدریج یک انسان زنده ساخت، او که یک بار خاک را به انسان تبدیل کرد، برای بار دوم هم می تواند خاک را به انسان تبدیل کند یا به عبارتی مرُدگان که با خاک یکی شدند را زنده کند؛ پروردگار به آفریدن آگاه و داناست و به خلقکردن جهل ندارد.
برخی چنان تاریک روح، سنگدل، بدفکر و پَست هستند که در برابر دلیل قرار میگیرند
قدرت وجود مقدس خداوند بینهایت و فراگیر به «کل شیء» است، قدرت او زندهکردن مرده از خاک نرم فراگیر و راحت است، اما برخی چنان تاریک روح، سنگدل، بدفکر و پَست هستند که در برابر دلیل قرار میگیرند و میگویند باورمان نمیشود و سختترین دشمنی را با علم میکنند؛ این در حالی است که دلیل یک مسئلهٔ علمی، طبیعی، فلسفی، عرفانی و عقلی است و ردکردن دلیل بر این دلیل است که انسان از چهارچوب انسانیت و عقلانیت درآمده و یک موجود پوچ است.
باور قیامت عاری از جبر است؛ هیچ یک از ائمه و پیامبر باورکردن قیامت را به زور به مردم تحمیل نکردند، بسیاری هستند که قیامت را باور نمیکنند؛ برای این افراد هر آیه، روایت و سخنی از ائمه بخوانید و دلیل عقلی، فلسفی، طبیعی و عُرفی بیاورید، نمی پذیرند و باور ندارند، قرآن در مورد این افراد می فرماید: این دسته از افراد را «ذرهم» رها کن که آنها هیزم جهنم هستند؛ گوشی ندارند که بشنوند، عقلی ندارند که بفهمند و چشمی ندارند که ببینند.
«لَهُمْ قُلُوبٌ لاٰ یفْقَهُونَ بِهٰا وَ لَهُمْ أَعْینٌ لاٰ یبْصِرُونَ بِهٰا وَ لَهُمْ آذٰانٌ لاٰ یسْمَعُونَ بِهٰا أُولٰئِک کالْأَنْعٰامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولٰئِک هُمُ اَلْغٰافِلُونَ»﴿الأعراف، ۱۷۹﴾.