تبعات اختلال خود شیفتگی

تربیت پدر و مادر در دوران کودکی مهم‌ترین عامل به وجودآورنده این اختلال است. بها دادن بیش‌از حد پدر و مادر در دوران کودکی، توجه زیاد و تعریف‌های بیش‌از حد باعث خودشیفتگی در افراد می‌شود.

#عوامل#ایجاد#خودشیفتگی

خبرگزاری افسران: خودشیفتگی یکی از سخت‌ترین اختلالات است که درمان بسیار طولانی دارد. فرد خودشیفته خودبین و غرق در خودش است. این شخصیت در رابطه با موفقیت‌ها، زیبایی و قدرت خود بسیار اغراق آمیز صحبت می‌کند، به خودش توجه و این تصور را دارد که من بسیار مهم هستم، دست‌آوردهای زیادی دارم و خلاصه اغراق زیادی درباره خودش دارد.

وی افزود: معمولا ما این آدم‌ها را از جایی که خیلی مشتاق تعریف و تمجید هستند، می‌شناسیم. این افراد حس می‌کنند آدم‌های لایقی هستند و می‌گویند استحقاق چیزهای بسیاری را داشته و توقع دارند همه آن‌ها را تحویل بگیرند و بی چون و چرا خواسته‌هایشان را برآورده کنند. مثلا اگر از کسی چیزی بخواهند و آن شخص آن را برآورده نکند، ناراحت می‌شوند چرا که این تصور را دارند که کسی نباید دست رد به سینه‌اش بزند.

وی افزود: ویژگی دیگر افراد خودشیفته این است که همدلی ندارند و احساسات و نیازهای دیگران برای آن‌ها اهمیت ندارد و بسیار راحت از احساسات دیگران عبور می‌کنند؛ چراکه اصلا نمی‌توانند دنیا را از چشم فرد دیگری ببینند و از ابراز احساسات و هیجان به طرف مقابلشان بسیار عاجز هستند و حتی در صورتشان هم آثاری از احساس و هیجان مشاهده نمی‌شود.

احمدی عنوان کرد: این‌ها ویژگی یک فرد خود شیفته است که از برخورد آن‌ها با دیگران می‌شود تشخص داد. این افراد معمولا تقصیرات را گردن دیگران می‌اندازند و اصلا نمی‌پذیرند که خودشان اشتباه کرده‌‍اند و برایشان مهم است که دیگران نیز همین اعتقاد را داشته باشند.

وی اظهار کرد: این افراد از خودشان بهتر را نمی‌توانند ببینند و حسادت‌هایی دارند و این حسادتشان را طوری بیان می‌کنند که دیگران به من حسادت دارند چون من از آن‌ها بهتر هستم. ارزش کار دیگران را پایین می‌آورند و اغلب سعی می‌کنند، دیگران را از خودشان پایین‌تر معرفی کنند؛ مثلا اگر با یک استاد دانشگاه که به چند زبان مسلط است، برخورد کنند، تمام سعی خودشان را می‌کنند تا با ایراد گرفتن از وی خودشان را بالاتر نشان دهند.

روانشناس اظهار کرد: خودشیفتگان خواهان تعریف و تمجید هستند و از طرفی فرد خودشیفته، عشق ورزیدن به دیگران برایش بسیار دشوار است و همیشه در مورد خود اغراق‌آمیز حرف می‌زند و با این کار، در دیگران حسی ایجاد می‌کند که در برابر وی چیزی نیستند و هر داستانی که تعریف کند، به تمجید از خودش ختم می‌شود و اگر تعریفی که می‌خواهد را نشنود، بسیار عصبانی می‌شود و شروع به پرخاشگری می‌کند؛ به عنوان مثال اگر در یک رستوران با وی رفتاری شود که برخلاف میلش باشد، وی با عصبانیت تمام افراد حاضر در رستوران را متوجه خودش می‌کند و می‌گوید به وی بی‌توجهی شده و آن طور که باید او را راهنمایی نکرده‌اند. خودش را به شدت مهم می‌داند و از اینکه دیگران این مهم بودن را به وی یادآوری کنند لذت می‌برد در مقابل این افراد بسیار آسیب‌پذیر هستند.

عوامل سازنده یک خودشیفته

احدی عنوان کرد:‌ تربیت پدر و مادر در دوران کودکی مهم‌ترین عامل به وجودآورنده این اختلال است. بها دادن بیش‌از حد پدر و مادر در دوران کودکی، توجه زیاد و تعریف‌های بیش‌از حد باعث خودشیفتگی در افراد می‌شود. اینکه والدین کارهای کوچکش را بزرگ نمایی و آن را بهونه‌ای برای تعریف از کودک کنند، باعث می‌شود کودک حس خودبزرگ بینی کند. این اختلال اکتسابی است و رفتار پدر و مادر به ایجاد این اختلال دامن می‌زند مثلا در بزرگسالی می‌گویند همه باید به من توجه کنند چراکه این این شرایط از گذشته برایش فراهم بوده و حمایت‌های بسیار پدر و مادر در کودکی در آینده باعث پشیمانی آن‌ها می‌شود.

وی افزود: ما گاهی اوقات از کمبود توجه به فرزند صحبت می‌کنیم که به این بچه بی‌توجهی شده و ممکن است عقده‌ای شود اما گاهی اوقات این توجه بیش از حد است که از فرزندمان فردی همیشه طلبکار می‌سازد.

روانشناس عنوان کرد: من این اختلال را در هردو جنس دیده‌ام البته این بسته به فرهنگ‌ها متفاوت است به عنوان مثال در برخی از شهرستان‌های کوچک به پسرها بهای بیش‌تری داده می‌شود و گاهی شما می‌بینید که پسرها به خواهرهایشان دستور می‌دهند و این به دلیل امتیازاتی است که پدر و مادر به آن‌ها داده‌اند و خود پرستی و خود خواهی را به پسرشان می‌آمورند اما پدر و مادرها باید به فرزندشان بیامورند که علاوه بر اینکه باید خودت را دوست داشته باشی، باید دیگران را نیز دوست داشته باشی.

وی افزود: وقتی شما کسی را در جمعی می‌بینید که برای تمامی‌ کارهای اشتباه خود توجیح می‌آورد و مسئولیت اشتباهاتش را گردن نمی‌گیرد، این فرد خودشیفته است. مثلا وقتی به وی می‌گویید که چرا دیر کردی؟ می‌گوید حالا مگر چه اتفاقی افتاده است؟ این رفتارها از نداشتن حس همدلی نشات می‌گیرد و انتظار دارد که دیگران وی را درک کنند.

 احمدی گفت: کسانی که با این اشخاص ازدواج می‌کنند، البته این رابطه زمانی شکل می‌گیرد که هنوز به اختلال تبدیل نشده است چون کسی که به اختلال خود شیفتگی دچار است، دوستی‌های پایداری ندارد چراکه افراد بعد از اینکه متوجه خودخواهی بیش از حد او می‌شوند، رهایش می‌کنند.

وی افزود: وقتی این افراد ازدواج می‌کنند، سعی می‌کنند از طرف مقابلشان در جهت پیش‌برد اهدافشان استفاده کنند و عزت نفس خودشان را از این طریق تقویت می‌کنند.

روانشناس گفت: این افراد در جمع‌های مختلف حضور پیدا می‌کنند تا به بقیه بگویند که ببینید من چقدر خوش قیافه‌تر از شما هستم. حتی ممکن است برای ثابت کردن این موضوع از عمل‌های زیبایی و لباس‌های گران قیمت استفاده کنند و اگر توجه نبینند بسیار آزرده و عصبانی می‌شوند و برای اینکه به دیگران بفهمانند از آن‌ها بهتر هستند، همیشه از همه ایراد می‌گیرند که این باعث می‌شود دیگران‌ ترکشان کنند.

وی افزود: این افراد در جامعه نمی‌توانند جایگاه مناسبی پیدا کنند و چون تفکرشان این است که باید مورد تشویق دیگران قرار گیرند، در بسیاری از موقعیت‌ها تنها می‌مانند.

احمدی عنوان کرد: برای ایجاد حس همدلی در افراد خودشیفته زمانی که کوچک‌ترین همدلی از این افراد دیده می‌شود باید به آن اهمیت داد و آن را بزرگ نمایی کرد و وی را بابت این همدلی تحسین کنید. از این طریق این افراد به حس همدلی تشویق می‌شوند. باید گفت‌وگویی با این افراد داشته باشیم و این موضوع را به آن‌ها بگوییم که اگر به کسی توجه می‌شود، به این معنا نیست که تو مورد توجه نیستی و باید به یک روانشناس نیز مراجعه کنید.

روانشناس گفت: پدرو مادری که با توجه بیش از حد به خواسته‌های فرزندشان این اختلال را در آن‌ها ایجاد می‌کنند، در واقع این تصور را در کودکشان به وجود می‌آورند که دیگران فقط برای توجه به وی هستند و در کودک وابستگی به تعریف و تمجید وجود می‌آورند. این کودک چون از پدر و مادرش عشق افراطی دریافت می‌کند، انتظار دارد دیگران نیز همین رفتار را با وی داشته باشند و اگر به آن‌ها توجه نشود، ممکن است برای جبران افراطی، خود را بزرگ بشناسد تا بتواند آن بی‌توجهی که به آن‌ها شده را فراموش کنند.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.