عوامل موثر در تشدید جو شبهات مهدویت چیست؟

یکی از مسائل قابل توجه در مبحث شبهات مهدویت، منابع و عوامل تأثیرگذار در تشدید جوّ شبهه های مهدویت هستند.

#عامل#تشدید#شبهات#مهدوی

۱- بحث از حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بحث یک جانبه ای نیست؛ بحثی است که از ابعاد تاریخی قابل ملاحظه است؛ از ابعاد کلامی و فلسفی، جامعه شناسی، روان شناسی و حتی مباحث اقتصادی و سیاسی دارای ثمرات زیادی است.
از جوانب گوناگون می توان به این قضیه نگاه کرد و با نظرگاه های مختلفی قابلیت شبهه انگیزی دارد.

۲- تعداد روایات متشابه بودن، متخالف بودن و گاه متعارض بودن روایات این باب که بسیار زیاد است.
یکی از مشکلاتی که در حوزه داریم، این است که دو چیز در حوزه بسیار مظلومند: قرآن و شریک القرآن. آن چه باید اصلی ترین محور قرار بگیرد، قرآن است و شریک قرآن، امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف). کسانی که روی این مباحث و روایات کار می کنند، مطالبی در این باب خواهند یافت که گاه دست آویز همین شبهه افکنان نیز قرار می گیرد.در باب طول عمر، ولادت، زمان غیبت، کیفیت زندگی امام زمان و این که امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) دارای فرزندانی هستند یا نیستند و… مطالب بسیار متفاوتی دیده می شود. همه ی این ها قابل حل است. این مباحث هرگز به این معنا نیست که این ها قابلیت تحلیل و حل شدن و پاسخ گویی قطعی ندارند. مهم این است که باید کسانی باشند و این اختلافات را حل کنند.

۳- کم بود تحقیقات در این باب.

۴- عمومی بودن بحث، نسبت به همه ی مذاهب؛نه فقط مذاهب اسلامی و حتی ادیان دیگر. در یک مرحله از مباحث فقهی، مخاطبین و کسانی که دغدغه ی فکری شان این مباحث است، قشر خاصی از مردم هستند. خیلی از مباحث فقهی است که حتی نسبت به همه ی افراد جامعه نمی تواند عمومیت داشته باشد؛ اما مبحث مهدویت، نه فقط همه ی شیعیان را شامل می شود، بلکه تمام مسلمان ها از تمام فرقه های گوناگون را شامل می شود. ادیان مختلف مخاطب مبحث مهدویتند و این جا است که شمولیت بحث باعث می شود که هر کس در هر کجای دنیا با هر کیش و آیینی که دارد، نسبت به قضیه احساس ربط و ارتباط بکند و همین موجب توسعه‌ی دامنه ی شبهه است.

۵- کم اطلاعی؛ یکی از آفت های حوزه و دانشگاه، کم بود اطلاعات و آمار است.ما هنوز در خیلی از ابواب نظرسنجی به شکل عام نداریم یا اگر هست، بسیار محدود و بسته است. اگر از دانشگاهیان آمار بگیریم، درصد بالای از آنان یک حدیث از امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) حفظ نمی دانند؛ حتی بسیاری از حوزویان نیز نمی توانند ادعا کنند که یک یا چند کتاب از حضرت مهدی عَلَیهِ السَّلام و مباحث مهدویت را به شکل دقیق مطالعه و تحقیق کرده اند، تا چه رسد به مردم عادی! مردم عادی فقط یک سری اعتقادات ناب دارند. به کوچه و بازار که نگاه می کنیم، از روزهای نیمه شعبان ، نه فقط مردم، بچه ها نیز همه سراپا شور و احساس می شوند؛ کار می کنند و دنبال عشق امام زمان و ارادت به ایشان هستند. امّا عمق این احساس و ارتباط با امام زمان و گستره ی علمی که این ها را به امام زمان پیوند می دهد، چه قدر است؟ این نیز یکی از مواردی است که شبهه انگیز را بسیار تحریک می کند و حرکتش را سرعت می بخشد. اهمیت موضوع در بنیاد جامعه ای اسلامی وکفرستیز، زمانی آشکار می شود که استکبار نگاه می کند و می بییند آن چه حرکت پویای جوامع اسلامی و حتی مستضعفین جهان را علیه او تحریک می کند، یکی ازمبانی اش مهدویت و اعتقاد به ظهور مصلح است. و می بیند که باور مهدویت، تأمین کننده ی دهکده ی بزرگ جهانی و حاکمیت توحید در سراسر هستی است. همه ی این ها را برای حاکمیت خویش خطرساز می بیند و بنابراین، مبانی مهدویت را مورد هدف قرار خواهد داد. و از تمام امکانات مادی خویش، برای ساختن یک مهدی دروغین در گوشه ای از دنیا، بهره خواهد برد.
این حدیث معروف را شنیده اید که پیامبر اکرم صَلَّی اللهُ عَلَیه وآله فرموده اند:
«…یملأ بِهِ الأرضَ قِسطاً و عَدلاً کَما مُلِئت جَوراً و ظُلماً…؛(۱) …(خدا) به وسیله ی او زمین را پر از داد و عدل می کند و همان گونه که از ظلم و ستم پر شده است…».
این حدیث دست‌آویز کسانی قرار می گیرد که می خواهند ظلم و فساد و سکوت در مقابل ظلم و فساد در جامعه شایع شود. این شبهه را ایجاد می کنند که چه کسی گفته« قومی که منتظر مصلح است، باید خود صالح باشد؛ خیر، آن کسی که منتظر مصلح است، باید تلاش کند تا ظلم و فساد زودتر و هر چه بیش تر جامعه را فراگیرد. این کم شبهه‌ای نیست. از بالاترین و خطرسازترین نوع شبهه هایی که در نوع بحث مهدویت مطرح شده و مطرح می شود، همین گونه شبهات است.

نگرش‌های منفی درباره‌ی شبهه

من دو نگرش منفی در مورد شبهات مهدویت و بلکه کل شبهات ارائه می کنم: یکی این که هر جا سؤالی هست، شبهه تلقی شود. جوان پویا و متفکر با اندیشه‌ای فعال و روحیه ای استدلال طلب، هر مطلبی را به سادگی نمی پذیرد، به همین دلیل در ذهن او، در مسائل مختلف سؤال ایجاد می شود؛ سؤال هایش حتی ممکن است به شکلی در مقابل عقایدی که تاکنون داشته و عقایدی که دیگران دارند و به او انتقال می دهند، قرار بگیرد. این شبهه نیست. شبهه دارای ویژگی‌هایی است که بدان ها اشاره کردیم.
اگر جوان پرسش کننده متهم به شبهه انگیزی شود و در نتیجه، پرسش او پاسخ داده نشود، چه روی خواهد داد؟
نگرش منفی دوم این که کسی هم که نفی شبهه و شبهه انگیزی در مورد مهدویت می کند، خودش مخرب و تخریب گر است. در حقیقت نوعی حکم تبرئه برای همه‌ی کسانی که می خواهند عقاید مردم را خراب کنند صادر می کند و می خواهد مردم را از وجود این تخریب‌گران غافل کند. اینان مانند کسی هستند که دزدی را که از دیوار مردم به قصد دزدی بالا رفته، حارس و پاسبان منزل معرفی می کند.
سؤال برای بنای عقیده است. سؤال محترم است و باید پاسخ داده شود. مقدس هم هست، چون باعث گسترش علم و معرفت و حکمت است؛ اما این که کسی شبهه انگیزان را تبرئه کند و شبهه را سؤال قلمداد کند، رویکردِ بسیار خطرناکی در پیش گرفته است. امیدواریم که بتوانیم با آگاهی و حوصله در مقابل این توطئه ها بایستیم.

شرایط پاسخ‌گویی به شبهه

در پاسخ‌گویی به شبهات باید به چند عامل توجه جدّی داشت:

الف) این که باید جامعه آماده و واکسینه شود. سطح آگاهی جامعه بالارود. مردم شبهه شناس شوند و معرفتشان در حد پاسخ‌گویی به پرسش و شبهه بالا رود.

ب) این که اصل شبهه به شکل دقیق شناسایی شود و به اهلش سپرده شود؛ یعنی متخصصین در شناسایی شبهه و پاسخ گویی به شبهه با تشکیل نهادها و مؤسسات پشتیبانی شوند.

ج) این که حوزه‌ی خاص و بستر رشد و گسترش شبهه، شناسایی شود.

د) اصل سرعت در پاسخ گویی؛ نگذاریم شبهه پراکنان همه جا را پر کنند و سپس درباره‌ی پاسخ‌گویی به آن چاره جویی کنیم.

ه) افشای شبهه انگیزان؛ برملاساختن مقاصد شبهه انگیزان و رو کردن دست آنان.
و) برنامه ریزی حساب شده و کارشناسانه برای ایجاد و تقویت هوشمندی لازم درجامعه؛ نباید ابزار تقویت و پخش شبهه و شایعه شد. باید شبهات را به گونه ای به سمت محققین، مؤسسات و مسئولینی که وظیفه ی پاسخ دهی را به عهده گرفته اند، ارجاع داد. یکی از این مراکز و مؤسسات، همین مؤسسه‌ی انتظار نور است که در بخش های گوناگون به گونه ای جدّی فعالیت می کند. امیدواریم که بتوانیم تا آخرین نفس پاسدار مرزهای مهدویت باشیم و این امانت بزرگ را به دست صاحبش برسانیم؛ هم چنان که امام راحل رَحمَهُ الله فرمودند.

پی‌نوشت:
۱- بحارالأنوار، ج۹۸، ص ۲۶۴.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.