خودکشی پدیده ای روی روان جامعه/عوامل خودکشی

 خودکشی از جمله آفت‌های اجتماعی است که متأسفانه در این سالها در ایران رشد قابل توجهی داشته است. نگاهی به عوامل درونی و بیرونی این پدیده شوم ما را به این نقطه میرساند که برای کنترل این عوامل باید کاری کرد.

 

#عوامل#درونی#بیرونی#خودکشی

بسیاری از این فکرها به مرحله انجام نمی‌رسد؛ اما آنچه اتفاق می افتد بسیار نگران کننده است. بر پایه بعضی از آمار‌های جهانی خود‌کشی دهمین علت مرگ در جهان است که در این میان ایران بعد از مراکش جایگاه ۱۲۰ دنیا را داراست. اما بعضی از آمار‌های نگران کننده ایران را در رتبه سوم کشورهای اسلامی در موضوع خودکشی قرار می‌دهد.آمار رو به رشد این فاجعه در ایران خبر از اتفاقاتی در زیر پوست شهر می‌دهد که باید پیش از هر اقدامی به واکاوی آن اتفاقات زیرپوستی پرداخت؛ چرا که خودکشی معلول یک فرایند است و انسانی که ذاتا میل به بقاء دارد یکباره به فکر خودکشی نمی‌افتد.در مورد عواملی که انسان را به نقطه انتحار می‌رساند باید به یک تقسیم‌بندی استقرائی بپردازیم؛ هرچند استقراء تام در موارد زیادی امکان ندارد اما استقراء شبه تام هم می‌تواند پاسخگوی نیاز ما باشد.

الف: عوامل درونی            

 عوامل درونی را می‌توان ثمره عوامل بیرونی دانست؛ در واقع یک فرایند بیرونی می‌تواند حالت، حس و یا اندیشه را در درون فرد به وجود بیاورد که او را به نقطه فعلیت برساند و فرد دست به کاری مثل خودکشی بزند. از عوامل درونی خودکشی می‌توان به موارد زیر اشاره نمود.

  1. ضعف اندیشه

توانایی مدیریت بحران از امتیازاتی است که صاحبان خرد از آن برخوردارند. نکته دقیقی که در اینجا وجود دارد این است که خرد مرحله تکامل یافته عقل می‌باشد خرد حتی با علم و دانش نیز متفاوت است و به نوعی بصیرت و ژرف‌اندیشی گفته می‌شود که انسان را در بحران‌ها و سرگردانی‌ها راهنمایی می‌کند. در واقع خرد محصولی از تلفیق عقل، دانش و تجربه است. البته در لسان روایات با توجه به استفاده  عامه عقل و خرد به صورت مترادف استفاده شده است.

در مکتب اهل بیت(ع) خرد مصلح همه امور دانسته شده و کسی که عقل و خرد کافی داشته باشد می‌تواند بر همه بحران‌ها فائق آید امیرمؤمنان(ع) در این خصوص می‌فرمایند:

العَقلُ مُصلِحُ کُلِّ أمرٍ.(۱)
ترجمه: خرد، سامان دهنده هر کاری است.


آدم‌هایی که دست به انتحار و خودکشی می‌زنند معمولا انسان‌های اندیشمندی نیستند و اگر در مواردی در میان مشاهیر نمونه‌های خود‌کشی دیده می‌شود باید بدانیم که شهرت دلیل بر اندیشمند بودن نیست؛ گاه یک انسان به خاطر خزعبلاتی که می‌بافد مشهور می‌شود و گاه دست روزگار کسی را در مسیر شهرت قرار می‌دهد.

انسان‌های اندیشمند به دلیل آنکه از خرد فردی و در مرحله بعد از خرد جمعی استفاده می‌کنند در زندگی خود به بن بست نمی‌رسند و بالاخره راهی برای برون رفت از بحران‌ها پیدا می‌کنند. آن‌ها حتی اگر از طریق مسئله محور نتوانند راهکاری برای برون رفت از بحران‌ها پیدا کنند از شیوه‌های هیجان محور استفاده می‌کنند تا روح خود را در مقابل بحران آرام کنند و از آن مسئله عبور نمایند.

آدم‌هایی که دست به انتحار و خودکشی می‌زنند معمولا انسان‌های اندیشمندی نیستند و اگر در مواردی در میان مشاهیر نمونه‌های خود‌کشی دیده می‌شود باید بدانیم که شهرت دلیل بر اندیشمند بودن نیست؛ گاه یک انسان به خاطر خزعبلاتی که می‌بافد مشهور می‌شود و گاه دست روزگار کسی را در مسیر شهرت قرار می‌دهد.

  1. عدم شناخت از جهان پس از مرگ

کسانی که دست به خودکشی می‌زنند در واقع خود‌کشی را عاملی برای برون رفت از شرایط موجود قلمداد می‌کنند. آن‌ها مرگ را پایان همه چیز می‌دانند؛ به همین دلیل در مصاحبه با اکثر کسانی که اقدام به خودکشی ناموفق داشته‌اند جمله “میخواستم راحت شوم” به چشم می‌خورد در حالی که اگر به جهان پس از مرگ اعتقاد و نسبت به آن شناخت داشتند می‌دانستند که جهان پس از مرگ فقط برای انسان‌ها نیکوسرشتی راحت است که دل در گرو خدا نهاده و عمری را با اعتماد به او گردن به فرامینش گذاشته‌اند و انسانی که از رحمت خدا ناامید است و به همین دلیل دست به خودکشی می‌زند، جهان واپسین برایش جز دوزخگاهی تنگ و تاریک و حفره ای پر از آتش نخواهد بود.

دنیای پس از مرگ دنیای راحتی نیست؛ دنیایی پاسخگوئی است و میز محاکمه و پاسخگویی قطعا جایگاه سخت و پر استرسی است و اگر کسی که دست به خود‌کشی میزند سری به روایات اهل بیت(ع) زده بود هرگز برای راحتی دست به خودکشی نمی‌زد. ابن مسعود می‌گوید در محضر امیرمؤمنان(ع) نشسته بودیم و حضرت در مورد قیامت صحبت می‌کرد و فرمود:

إِنَّ فِی الْقِیَامَهِ لَخَمْسِینَ مَوْقِفاً کُلُّ مَوْقِفٍ أَلْفُ سَنَهٍ.(۲)
ترجمه: بدانید که در قیامت پنجاه توقف‌گاه وجود دارد که هر توقف‌گاه هزار سال به طول می‌انجامد.

  1. نداشتن نگرش دینی

از دیگر عواملی که باعث خودکشی افراد می‌شود نداشتند نگرش دینی صحیح است به عنوان مثال مشکلات معیشتی یکی از عوامل انتخاب انتحار به شمار می‌رود که معمولا در سنین بالا اتفاق می افتد حال اگر فرد به رزاقیت خدا باور داشته باشد و بداند که پشتوانه همه انسان‌ها جز خدا نیست و خدا را قادر به‌ رفع احتیاج بندگان ببیند هرگز دست به خودکشی نمی‌زند.

مثال دیگر مثلا اگر فرد باور دینی قوی داشته باشد و بداند که همان‌گونه که وعده‌های خدا حق است وعیدهای(۳) او نیز حق است، هرگز خود کشی را به عنوان گریزگاه خود انتخاب نمی‌کند. أبی ولاّد می گوید از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود:

مَنْ قَتَلَ نَفْسَهُ مُتَعَمِّدا فَهُوَ فی نارِ جَهَنَّمَ خالِدا فیها.(۴)
ترجمه: هر کس عمدا خودکشی بکند، همیشه در آتش دوزخ خواهد بود.


اگر معاد محور باور های فرد باشد و به حساب و عقاب اعتقاد راسخ داته باشد و بداند که چه چیزی در انتظار کسی است که خود کشی میکند هرگز دست به چنین کاری نخواهد زد. همین باور عمیق باعث شده است که خودکشی در میان خانواده های مذهبی بافاصله زیادی از خانواده های غیر مذهبی کم باشد.

  1. یأس و نا امیدی

از قدیم گفته اند که انسان به امید زنده است. یکی از عوامل درونی که باعث می‌شود تا افراد دست به خودکشی بزنند یأس و ناامیدی است. این افراد از بهبود اوضاع ناامید می‌شوند و از طرفی در دایره فکر محدود خود احساس بن‌بست می‌نمایند و در نتیجه دست به خودکشی میزنند. در روایات اهل بیت(ع) به صراحت از یأس و ناامیدی به عنوان بلا یاد شده است و امیرمؤمنان(ع) در مورد آن می‌فرمایند:

أَعظَمُ البَلاءِ اِنقِطَاعُ الرَّجَاءِ.(۵)
ترجمه: بزرگترین بلا ناامیدی است.


یأس و ناامیدی عوارض بسیار شدیدی به همراه دارد؛ افسردگی، سرخوردگی، از کار افتادگی و دها عارضه دیگر از عوارض یأس و ناامیدی است ولی یکی از مهم‌ترین عوارض ناامیدی تصمیم به خودکشی و انتحار است. امیرمؤمنان(ع) در مورد یکی از مهم‌ترین عوارض یأس و نا امیدی می‌فرمایند:

قَتَلَ القُنُوطُ صَاحِبَهُ.(۶)
ناامیدی، صاحب خود را می‌کشد.


نا امیدی در ابتدا روح فرد را می‌کشد و سپس فرد را به آستانه انتحار می‌رساندو پس از آن فرد با کوچک‌ترین محرک اندیشه انتحار را به فعلیت می‌رساند.

ب: عوامل بیرونی
عوامل بیرونی درست مثل عوامل درونی در انتخاب انتحار به عنوان راه حل بحران تاثیر‌گذار است. در واقع همان‌طور که گذشت می‌توان عوامل درونی را تا حدود زیادی نشئات گرفته از عوامل بیرونی دانست؛ چرا که عوامل بیرونی مولد حالت، حس و اندیشه‌اند و  این‌ها مولد فعل.

در مورد عوامل بیرونی موارد زیادی را می‌شمرند؛ تا آنجا که بعضی از جامعه شناسان شصت عامل بیرونی را در لیست عوامل اقدام به خودکشی قرار می‌دهند. که بعضی از مهم‌ترین آن‌ها عبارتند از:

تماس با مولد یأس
یأس از عوامل درونی است که فرد را به فکر خودکشی می اندازد؛ اما در میان اقدام کنندگان به خودکشی کسانی هستند که به حسب ظاهر نباید در شرایط یأس و ناامیدی قرار داشته باشند؛ چراکه هم زندگی مرفهی دارند و هم تمام مسیرها به رویشان باز است. در موارد زیادی این افراد به خاطر ارتباط با نوشته‌ها و یا افرادی که پمپاژ یأس و نا امیدی جزئی از دیالوگشان است روز به روز دنیا را سیاه‌تر می‌بینند و در آخر دست به خودکشی می‌زنند.
به طور میانگین یک خودکشی باعث ایجاد تنش روانی در هفت لایه خانوادگی و طایفه‌ای می‌شود؛ علاوه بر اینکه هر بار که خبر یک خودکشی منتشر می‌شود گزینه انتحار در ذهن‌های مستعد برای این مسئله هولناک قوی‌تر می‌گردد و همین باعث رشد آماری این جنایت خواهد شد
به عنوان مثال آثار صادق هدایت یکی از این مولدهای یأس است صادق هدایت که خود دو مرتبه اقدام به خودکشی کرده است و دست آخر با انتحار می‌میرد در آثار خود آنچنان فضای دنیا را تاریک و مأیوس کننده ترسیم می‌کند که گویی انسان برای انتحار آفریده شده است و هیچ راهی جز مرگِ خود خواسته ندارد. هدایت در جایی می‌نویسد:

در زندگی زخم‌هایی هست که مثل خوره روح را آهسته در انزوا می‌خورد و می‌تراشد. این دردها را نمی‌شود به کسی اظهار کرد.(۷)

صادق هدایت در سال ۱۳۰۷ در رودخانه مارن (فرانسه) اقدام به خودکشی کرد، ولی سرنشینان یک قایق شخصی او را نجات دادند؛ درست در همین ایام که روح درگیر هدایت خودکشی را به عنوان گریزگاه از یک بحران عاطفی انتخاب کرده است اولین داستان‌هایش نوشته می‌شود و بعد از مدتی کوتاه نمایشنامه پروین دختر ساسان، زنده‌به‌گور و داستان کوتاه «مادلن» به بازار عرضه می‌گردد(۸). آشنایان با آثار او تاثیر اندیشه انتحار را در آثار او منکر نمی‌شوند. از این رو کسانی که مدتی با آثاری مثل آثار هدایت مأنوس باشند روز به روز جهان را تاریک‌تر می‌بینند و همین نگاه تاریک آن‌ها را به خودکشی ترغیب می‌کند.

نکته جالب در روایات اهل بیت(ع) این است که امید بخشی به جامعه از شرایط کمال فقاهت فقیه شمرده شده است و امیرمؤمنان(ع) در این خصوص می‌فرماید:

 اَلفَقِیهُ کلُ الفَقِیهِ مَن لم یَقنَطِ النَّاسَ مِن رَحمَهِ اللهِ،ولم یُؤیِسهُم مِن رَوحِ اللهِ.(۹)
ترجمه: فقیه به تمام معنا، کسی است که مردم را ازرحمت خدا نومید نگرداند و از فضل و بخشایش خدا مأیوسشان نسازد.


مأیوس سازی جامعه در منطق دینی به خاطر عوارض سنگینی که در بعد فردی و اجتماعی دارد به شدت مورد نهی قرار گرفته است تا آنجا که نبی مکرم اسلام(ص) در روایتی در مورد عذاب مأیوس کنندگان مردم میفرماید:

یَبعَثُ اللهُ المُقنِطِینَ یَومَ القِیَامَهِ مُغَلَّبَهً وُجُوهُهُم، یَعنِی غَلَبَهَ السَّوَادِ عَلَی البَیَاضِ.(۱۰)
ترجمه: روز قیامت, خداوند نومید کنندگان را در حالی بر می‌انگیزد که سیاهی چهره‌شان بر سفیدی آن غالب است.


مشوق‌های فرایند ساز
یکی دیگر از عوامل بیرونی که مخصوصا در نسل جوان زمینه خودکشی را فراهم می‌کند مشوق‌هایی است که به طرق مختلف در جامعه وجود دارد و فرایندی را پیش روی فرد می‌گذارد که طی آن منجر به خودکشی می‌شود. به عنوان مثال در بعضی از بازی های دیجیتال مثل بازی نهنگ آبی کاربر با ۵۰ مرحله به نقطه‌ای می‌رسد که بنا به اقتضای بازی باید به خود آسییی برساند که مرحله نهایی آن انتحار و خودکشی است.

چندی پیش کلیپی در فضای مجازی منتشر شد که در آن دو دختر نوجوان با خوشحالی و شادی در مورد اتفاقی تلخ صحبت می‌کنند؛ دو کاربر بازی نهنگ آبی که در مرحله آخر قرار است خودکشی کنند و دقایقی بعد جنازه دو دختر از بالای پل چمران در اصفهان به زمین می افتد. از این دست بازی ها و کلیپ‌ها در فضای مجازی زیاد است.

انسان‌ها ناخود آگاه از محیط پیرامونی و اشیاء و افرادی که با آن‌ها ارتباط دارند تاثیر عمیق می‌گیرند به همین دلیل در اسلام از ممانعت به عنوان یکی از ابزارهای تربیت اجتماعی استفاده شده است.

فضای اجتماعی
بالا گرفتن تب عشق و عاشقی نیز از دیگر عوامل بیرونی است که در مواردی با شکست مواجه می‌شود و برخی از کسانی که در دام آن گرفتار شده اند به خودکشی وادار می‌کند. به صورت طبیعی انسان در برهه‌ای از زندگی به عشق فکر می‌کند و اگر اصول روابط اجتماعی را بلد نباشد در دام هوسبازی کسانی می‌افتد که عشق را منحصر به بستر شبانه می‌بینند بسیاری از افراد بعد از مدتی خود را بازیچه دست این هوسبازان دیده و از طرفی سرمایه روحی و آبرویی خود را نیز بر باد رفته می‌بینند. این عشق ناکام از عوامل لینک به مواردی چون یأس، افسردگی و سرخوردگی است که افراد را به نقطه انتحار می‌رساند. خودکشی به علت عشق نافرجام در میان دختران رواج بیشتری از پسران دارد.

شاید همین تاثیر گذاری عمیق بر روان افراد است که باعث شده است تا شارع دستورات قاطعی را در مورد رابطه با نامحرم مطرح نماید به عنوان مثال امام صادق(ع) در مورد کنترل نگاه که دریچه ارتباط با نامحرم است می‌فرماید:

اِیّاکُم وَ النَّظرَه فَانَّها تَزرَع فی القَلبِ الشَهوَه وَ کَفى بِها لِصاحِبِها فِتنَه.(۱۱)
ترجمه: از نگاه [ناپاک] بپرهیزید که چنین نگاهى تخم شهوت را در دل مى‌کارد و ‏همین براى فتنه‌ى صاحب آن دل بس است.


اعتیاد
اعتیاد مخصوصا به مخدرهای صنعتی و روانگردان‌ها پایه بسیاری از جنایت‌ها است که درصد کمی از انبوه این جنایت‌ها به خودکشی اختصاص پیدا می‌کند. سرخوردگی اجتماعی، ناتوانی از تغییر شرایط و سر در گمی در لذت جویی بیشتر، از جمله چیزهایی است که پایه آن را می‌توان در اعتیاد جستجو کرد. خودکشی به خاطر استفاده از روانگردن‌ها که دیگر تبدیل به بحران شده است و شبانه روزی نیست که خبر توهم پرواز یک معتاد در صفحه حوادث و یا شبکه های اجتماعی پخش نشود.

اعتیاد زمینه بسیاری از مشکلات جامعه را فراهم می‌کند که بالا رفتن آمار خودکشی یکی از این مشکلات است به همین دلیل پیامبر اکرم(ص) در حدیثی از کسانی که تن به اعتیاد می‌دهند اعلام برائت نموده، می‌فرماید:

 سَیَأتی زَمانٌ عَلى اُمَّتی یأکُلونَ شَیئا اسْمُهُ البَنجُ ، أنا بَریءٌ مِنهُم و هُم بَریئُونَ مِنّی.(۱۲)
ترجمه:زمانى فرا مى‏ رسد که امّت من چیزى به نام «بنگ» استفاده مى ‏کنند؛ من از این گروه بیزارم و آنان از من دورند .

چه کنیم

اینکه ما به فکر به صفر رساندن این پدیده شوم باشیم عملا امکان پذیر نیست چرا که گستره اجتماعی آن به حدی است که هیچ فرد جریان و حتی حکومتی نمی‌تواند مدعی توان به صفر رساندن آن باشد؛ اما اگر در گام اول عوامل موثر بیرونی آن تحت مدیریت قرار بگیرد یقینا عوامل درونی تا حد زیادی کنترل می‌شود به عنوان مثال اگر رسانه ملی و رسانه‌های جمعی به جای دامن زدن به مسائلی مثل روابط آزاد اصول صحیح ارتباط را آموزش دهند تا حد زیادی جلوی حس سرخوردگی و شکستی که به واسطه شکست‌های عشقی در جامعه به وجود می آید گرفته می‌شود و یا اگر حوزه های علمیه با همکاری رسانه‌ها به باور سازی در حوزه معاد بپردازند و وجود پشتوانه قدرت‌مندی به اسم الله را به باور عمومی تبدیل کنند یأس و نا‌امیدی در سطح عمومی جامعه رخت بر‌می‌بندد؛ اما مشکل اینجاست که بسیاری از فعالان این عرصه به جای سرمایه‌گذاری بر روی مؤلفه‌های حقیقی به الگوهای ناکارمد غربی تمسک می‌کنند و گمان می‌کند با راهکارها غیر واقعی و سطحی جامعه شناسی و روانشناسی غرب می‌توانند جلوی پدیده‌هایی مثل خود کشی را بگیرند؛ حال آنکه این مؤلفه‌ها اگر کارآمدی لازم را داشت در همان غرب باید جواب می‌داد؛ در صورتی که آمار خودکشی در غرب و امریکا به حدی است که در بعضی از کشورها به عنوان قانون در آمده و فرد می‌تواند با مراجعه به مراکز مجاز درخواست خودکشی بدهد و مرگی به ظاهر بدون درد را تجربه نماید.

پی نوشت

۱. غرر الحکم ج ۱ ص۳۲
۲. بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج‏۷، ص: ۱۱۱
۳. وعده در لغت به معنای قول به خیر و نیکی دادن و وعید به معنای قول به عقاب و عذاب گفته میشود. رک: دهخدا و فرهنگ فارسی معین ذیل واژه وعده و وعید.
۴. من لا یحضره الفقیه،ج۳، ص۵۷۱، ح۴۹۵۳.
۵. غرر الحکم، ح ۲۸۶۰
۶. غرر الحکم، ح ۶۷۳۱

۷. بوف کور، صادق هدایت.
۸. هیلمن، سالشمار زندگی صادق هدایت
۹. نهج البلاغه، حکمت ۹۰
۱۰. بحار الأنوار، ج ۲، ص ۵۵
۱۱. تحف ‏العقول، ص ۳۰۵
۱۲. مستدرک الوسائل ، ج ۱۷ ، ص۸۵  

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.