پیامدهای رفتاری کمالگرایی چیست؟
کمالگرایان تمایل دارند همواره کنترل افراد و محیط را، مطابق با معیارهای سختگیرانه خود در دست داشته باشند؛ و در غیر اینصورت رفتار پرخاشگرانهای نسبت به افراد در پیش میگیرند. همچنین به دلیل ترس از برداشت و قضاوت دیگران، از قرار گرفتن در موقعیتهای متعدد اجتناب میکنند.
کمالگرایان، از ترس این که بهاندازه کافی خوب نباشند وارد میدان عمل نمیشوند.
رفتار پرخاشگرانه
احتمالاً هر یک از ما در پیرامون مان با افرادی مواجه بودهایم که اطرافیان شان را تحتفشار قرار میدهند تا مطابق با معیارهای سختگیرانه آنها رفتار و عملکرد بیعیب و مطلوبی داشته باشند. کارفرمایان، همسران و یا والدینی از این دست از افراد مورد نظرشان میخواهند که انتظارات سطح بالا و کمالگرایانه آنها را برآورده سازند. در صورتی که شخصی مرتکب اشتباه شود این افراد عکسالعملی بیش از معمول نشان میدهند و احتمال دارد از القابی مانند بیارزش، بیخاصیت و یا سایر عناوین تحقیرکننده در واکنش به شخص خاطی استفاده کنند. این افراد معمولاً رفتار شدید و واکنش تندشان را با این عنوان که سایرین باید بدانند که لازم است وظایف شان را درست انجام دهند توجیه میکنند. در برخی موارد این رفتار پرخاشگرانه میتواند ترس از انجام اشتباه امور و یا مورد انتقاد قرار گرفتن بوسیله سایرین باشد که سبب احساسات تدافعی در شخص کمالگرا میشود و در نهایت با رفتار پرخاشگرانه ظاهر میشود.
رفتارهای کنترلی
کمالگرایان تمایل دارند همواره کنترل اوضاع را در دست داشته باشند و در صورتی که کنترل امور از دستشان خارج شود احساس اضطراب میکنند و البته این تمایل به کنترل، آغازگر مشکلات متعددی خواهد بود. خصوصاً زمانی که فرد کمالگرا به عنوان نماینده یا تصمیمگیرنده ایفای نقش میکند. فرد کمالگرا در نهایت رأی و راه خویش را بر دیگران ارجح میبیند و تلاش میکند با راهکار و نظرات خویش سایرین را راهبری نماید. وقتی فردی مدیریت امری را به عهده دارد، لازم است بتواند به دیگران نیز اعتماد کند تا با همفکری سایرین به نتیجهای درخور دست یابد، حال فردی را تصور کنید که نگران است پس از پایان کار قضاوت دیگران در مورد عملکرد او چگونه خواهد بود و آنچه از فرآیند مشارکتی و لذتبخش کار برایش مهمتر است دستیابی به بهترین و سرآمدترین نتیجه است. چنین شرایطی مدیر، مسول، نماینده یا والدینی انعطافناپذیر و سخت را معرفی میکند که احتمالاً دایره انسانهای اطراف شان از سرزنش، انتقاد و توبیخ در امان نماندهاند.
تمایل به فزون انتقادگری سبب ایجاد اثرات منفی در روابط یک گروه خواهد شد. بهویژه وقتیکه سازمانی نیاز به ایجاد تغییراتی جدید در ساختار، موقعیت و ایدههایش دارد.
رفتار اجتنابی
علل گوناگونی مانع رشد کمالگرایان میشود. تحقیق و تجربه نشان داده است که بسیاری از کمالگرایان هرگز نمیتوانند استعداد حقیقی خویش را به نمایش بگذارند. کمالگرایان بسیاری وجود دارند که باوجود دارا بودن توانایی در حیطه مشخصی، از ترس این که بهاندازه کافی خوب نباشند وارد میدان عمل نمیشوند. آنها از برداشت و قضاوت دیگران میهراسند و چگونگی تفکر دیگران درباره رفتار و عملکردشان نقشی اساسی در زندگی شان ایفا میکند؛ بنابراین موقعیتهای متعددی وجود دارد که یک فرد کمالگرا از آن اجتناب میکند که دامنه آن میتواند از حضور در یک میهمانی دورهمی تا برعهده گرفتن یک پروژه کاری گسترده باشد.
مشارکت در تجارب تازه و موقعیتهای نو، غالباً کمالگرایان را آزرده میسازد. کمالگرایان به دنبال ثبات و قطعیت هستند. مسلماً زمانی که با موقعیت جدیدی مواجه میشویم که با آن آشنایی زیادی نداریم نمیتوانیم پیشبینی کنیم که لحظهبهلحظه چه اتفاقی روی خواهد داد و پیشبینیناپذیری سبب میشود احساس کنترل خویش بر امور جاری را از دست دهیم و گاهی مغلوب زمان، شرایط یا سایر افراد شویم. موجود انسانی همواره در طول تاریخ به منظور رسیدن به آرامشی نسبی به دنبال پیشبینی کردن وقایع و سپس دستیابی به کنترل بر آنها بوده است و مادامی که وقایع اطرافش از این دو جز بهره مند بودهاند در تعادل نسبی به سر میبرده است.
شاید کمالگرایی برای دستهای از افراد راهحلی جهت دستیابی به گریز از پیشبینیناپذیری و کنترل ناپذیری باشد. راهحلی که اگرچه در درازمدت و در سطح کلان ناکارآمد است اما موقتاً سبب دستیابی به تعادل در فرد میشود؛ بنابراین کمالگرایان در موقعیتهای دیر آشنا و قابل کنترل وارد میشوند و غالباً تصور میکنند که میزان دانش و آگاهی آنها از سایرین برتر و بالاتر است ولیکن در چالشهای جدید دچار تزلزل شده و ترجیح میدهند از ورود به آنها اجتناب ورزند.
مسلماً اجتناب سبب ایجاد آرامشی موقت در فرد میشود، اما همین آرامش نسبی با تقویت فکر ناکارآمد و ایجاد یک چرخه معیوب غلبه بر مشکل را دشوارتر میسازد.
نگرش منفی
یکی از مهمترین ویژگیهای کمالگرایان جامعه محور نیاز آنها به تأیید و تحسین از جانب دیگران است. مطابق الگوهای مدیریت سنتی که هنوز هم نفوذ زیادی بر سیستم کاری جامعه ما دارد بسیاری از مدیران و صاحبان کار منتقدان تند و تیزی میباشند که تقدیر و تحسینشان را آشکارا و با فراوانی زیاد نشان نمیدهند، مسلم است که کار کردن در چنین سیستمی خوشایند کمالگرایان تأیید طلب نمیباشد و میتواند منجر به فرسودگی و خستگی، احساسات بدبینانه و سرخوردگی و احساسات فراگیر درباره شغل و جایگاه شغلی شود.
کمالگرایی و رهبری
مدیران کمالگرا معمولاً رهبران خوبی نیستند. نتایج یک پژوهش که پنجاه وچهار مدیر از محیطهای کاری همانند را موردبررسی قرار داده است، نشان داد که مدیران اجرایی که رهبران موفقی بودند روشنفکر، شجاع، انعطافپذیر و دارای نفوذ شخصی هستند، به دیگران قدرت میدهند و آنها را بهپیش میرانند. عوامل قابل توجه در این پژوهش صداقت، حضور، توانایی در ایجاد انگیزه و انرژی در دیگران، قدرت بخشیدن به همکاران و زیردستان و توانایی در اتمام امور است.
ازآنجاییکه مدیران کارآمد بستری را ایجاد میکنند که در آن لازم نیست کاملاً بیعیب و نقص بود و رخ دادن اشتباه فاجعه نیست، افراد میپذیرند که ایراداتی دارند و برای پیشرفت تلاش میکنند. همانطور که در بسیاری از نهادها دیدهشده است که افرادی با تجربه کم به مرور زمان تبدیل به افرادی ماهر و حرفهای شدهاند.
یکی دیگر از جنبههای مهم مدیریت این است که یک مدیر رؤیاهای جدید خلق کند و شجاعانه خطر ورود به موقعیتهای تازه را بپذیرد، در طول تاریخ نظاره کردهاید که مدیران موفق اندیشههای نو را به دنیا معرفی کردهاند. اکنون تصور کنید آیا فردی که همواره به دنبال کنترل شرایط و پیشبینی موقعیتهاست و از خطر کردن میهراسد میتواند اندیشههای نویی را به مرحله عمل برساند.