جایگاه فقر در اندیشه دینی

فقر از پدیده‌هایی است که در همه اعصار و در همه جوامع وجود داشته است؛ اگرچه این پدیده با توجه به اندیشه سیاسی و نوع رویکرد حاکمان به مردم و نیز توان مدیریتی آن‌ها فراز و نشیب‌های فراوانی داشته است.

#

تقریبا می‌توان ادعا کرد که هیچ جامعه منهای فقری تا کنون شکل نگرفته است و فقط سطح و نوع برخورد با این پدیده تغییر کرده است. حتی در بزرگ‌ترین قدرت‌های اقتصادی دنیا که گاه بیش از نیمی از اقتصاد دنیا را در اختیار دارند این مشکل حل نشده است و گستردگی اقتصادشان فقط به فاصله طبقاتی دامن زده است؛ به عنوان مثال نیمی از مردم چین در سال گوشت نمی‌خورند و در امریکا بیش از ۴۶ میلیون نفر در فقر مطلق به سر می‌برند. مردم امریکا معتقدند که یک درصد اقلیت سرمایه‌دار بیش از ۷۰ درصد سرمایه امریکا را در اختیار دارند و این یعنی ۹۹ درصد مردم امریکا با چیزی کمتر از ۳۰ درصد سرمایه امریکا در حال زندگی هستند که همین امر باعث شروع جنبش یک درصدی‌ها در امریکا شد.

در بزرگ‌ترین قدرت‌های اقتصادی دنیا که گاه بیش از نیمی از اقتصاد دنیا را در اختیار دارند این مشکل حل نشده است و گستردگی اقتصادشان فقط به فاصله طبقاتی دامن زده است؛

فقر در اندیشه دینی

نگاه دین به فقر نگاه متفاوتی است. دین به عنوان ابزار تکامل انسان‌ها در واژه شناسی فقر و جایگاه شناسی آن آنگونه که دیگران می‌اندیشند نمی‌اندیشد. در اندیشه دینی فقر به صورت مطلق پسندیده نیست و اهل‌بیت(ع) فقر پذیری را نهی فرموده‌اند و به کار و تلاش و تولید ثروت پاک تشویق می‌نمودند؛ چرا که بقای  یک جامعه به چرخش اقتصادی و رفع نیازهای طبیعی جامعه بستگی دارد. فقر برای افراد عادی جامعه مرگ تدریجی است به همین دلیل نبی مکرم اسلام(ص) در مورد فقر فرموده‌اند:

الفَقرُ أشَدُّ مِنَ القَتلِ.
فقر سخت‌تر از قتل است.


اما فقر گاهی به صورت مطلق نیست؛ بلکه در سنجش با مفهوم دیگری قرار می‌گیرد که در اینجا نظر اسلام در مورد فقر متفاوت می‌شود؛ در واقع فقر را می‌توان یک مفهوم نسبی دانست که اصل آن پسندیده نیست، اما اگر به نسبت چیز دیگری سنجیده شود گاه ممدوح و مطلوب و است و گاه مذموم و نامطلوب.

به عنوان مثال اگر لازمه غنا و فرار از فقر از دست دادن دین و یا ظلم به دیگری باشد این فقر ممدوح است چرا که در اندیشه دینی و حتی در اندیشه انسانی و فطری، انسان مسائل را بر اساس فایده و هزینه می‌سنجد و توجه میکند که در مقابل چیزی که می‌گیرد چه چیزی را از دست می‌دهد. به عنوان نمونه زمانی از امام صادق(ع) در مورد منظور پیامبر ازجمله ای که ابوذر از پیامبر(ص) نقل می‌کند سوال شد؛ ابوذر نقل می‌کند که نبی مکرم اسلام(ص) فرمود:

در اندیشه دینی معاش، ثروت و امکانات جایگاه آلی دارند به این معنا که انسان با اندیشه توحیدی همه امکانات و سرمایه‌ها را ابزاری می‌داند برای نیل به مقام انسانیت و طی طریق به سوی خدا و اگر هر‌چیزی در تعارض با خدایی شدن انسان قرار بگیرد طرد شده و کنار گذاشته می‌شود.
 ثلاثهٌ یُبغِضُها الناسُ وأنا اُحِبُّها : اُحِبُّ المَوتَ واُحِبُّ الفَقرَ واُحِبُّ البَلاءَ
سه چیز است که مردم از آن‌ها نفرت دارند و من دوستشان دارم : من مرگ، فقر و بلا را دوست دارم.  

امام صادق(ع) فرمودند: منظور پیامبر(ص) آن چیزی که مردم از آن فهمیده‌اند نیست؛

إنّما عَنى: المَوتُ فی طاعَهِ اللّه ِ أحَبُّ إلَیَّ مِن الحَیاهِ فی مَعصیَهِ اللّه ِ، والفَقرُ فی طاعهِ اللّه ِ أحَبُّ إلیَّ مِن الغِنى فی مَعصیَهِ اللّه ِ ، والبَلاءُ فی طاعَهِ اللّه ِ أحَبُ إلَیَّ مِن الصِّحَّهِ فی مَعصیَهِ اللّه ِ.
بلکه مقصود ایشان این است که مرگ در راه طاعت خدا را خوش‌تر دارم ، تا زندگى توأم با معصیت خدا و فقر در طاعت خدا را دوست‌تر دارم ، تا توانگرى همراه با معصیت خدا و بلا و بیمارى در راه طاعت خدا را خوش‌تر دارم ، از تندرستى همراه با معصیت خدا .


همان‌طور که از متن روایت مشخص است امام صادق(ع) در تبیین کلام رسول خدا(ص) فقر را به نسبت با طاعت خدا می سنجد و می‌فرماید اگر قرار است که فقیر به قیمت عدم اطاعت از خدا غنی شود فقر محبوب‌تر است از عصیان خدا.

در روایتی دیگری امام صادق(ع) با توجه به همین نسبیت می فرماید:

الفَقرُ مَعَنا خَیرٌ من الغِنى مع غَیرِنا ،والقَتلُ مَعَنا خَیرٌ من الحَیاهِ مَع غَیرِنا .
فقیر بودن و با ما بودن بهتراست ، از توانگر بودن و با غیر ما بودن . و کشته شدن و با ما بودن بهتر است ، از زنده بودن و با غیر ما بودن.


در واقع در اندیشه دینی معاش، ثروت و امکانات جایگاه آلی دارند به این معنا که انسان با اندیشه توحیدی همه امکانات و سرمایه‌ها را ابزاری می‌داند برای نیل به مقام انسانیت و طی طریق به سوی خدا و اگر هر‌چیزی در تعارض با خدایی شدن انسان قرار بگیرد طرد شده و کنار گذاشته می‌شود.

این حکم دقیقا از آن طرف نیز قابل خوانش است؛ یعنی اگر به واسطه فقر انسان به دامان ظلم و گناه بیفتد آن فقر مذموم است و باید برای آن تلاش کرد امام صادق(ع) در روایتی می‌فرماید:

غِنىً یَحجُزُکَ عنِ الظُّلمِ خَیرٌ مِن فَقرٍ یَحمِلُکَ علَى الإثمِ .
ثروتى که تو را از ستم باز دارد ، بهتر از فقرى است که تو را به گناه کشاند.

انسان‌های عادی تحمل فقر را ندارند و فقر آن‌ها را از مسیر خدا دور می‌کند. اما انسان‌های وارسته که دنیا عقال پای آن‌هاست فقر را به معنای رهایی از بند دنیا می‌بینند و ترجیح می‌دهند به جای سرگرم شدن به زخارف دنیا نیرو و توان خود را در راه غنای معنوی و پیشرفت روحی خود قرار دهند و راحتی و برخوردای از نعمات الهی را به آخرت موکول نمایند.
فقر به تناسب افراد
فقر گاهی به تناسب شخصیت سنجیده می‌شود؛ به عنوان مثال برای انسان خود ساخته‌ای که فقر او را در راه رسیدن به خدا زمین‌گیر نمی‌کند چه بسا فقر و دوری از دنیا مطلوب باشد.

نمونه ای که در روایات فقر به نسبت افراد سنجیده شده است این است که فردی که قوت روحی و توان تحمل فقر را دارد اگر به واسطه غنا بتواند دست نیازمندی را بگیرد بهتر آن است که فقر را مرتفع نماید پیامبر اکرم(ص) در این باره می‌فرماید:

 الفَقرُ خَیرٌ مِن الغِنى ، إلّا مَن حَمَلَ فیمَغرَمٍ وأعطى فی نائبَهٍ.
فقر بهتر ازتوانگرى است ، مگر (در مورد) کسى که غرامت و تاوانى را (از سوى تنگدستى) بپردازد یا در گرفتاریها به دیگران کمک کند .


حاصل کلام آنکه فقر به خودی خود برای افراد عادی مذموم است؛ چرا که دست پای آن‌ها را در مسیر خدا می‌بندد. انسان‌های عادی تحمل فقر را ندارند و فقر آن‌ها را از مسیر خدا دور می‌کند. اما انسان‌های وارسته که دنیا عقال پای آن‌هاست فقر را به معنای رهایی از بند دنیا می‌بینند و ترجیح می‌دهند به جای سرگرم شدن به زخارف دنیا نیرو و توان خود را در راه غنای معنوی و پیشرفت روحی خود قرار دهند و راحتی و برخوردای از نعمات الهی را به آخرت موکول نمایند.

پدیده خوبی نیست و رنج انسان‌ها را به دنبال دارد. در واقع فقرا را می‌توان قربانیان عملکرد ناصحیح حاکمان و مردم در بعد اقتصادی دانست، نگاه غلط باعث شده است تا گاه میان فقر و فقیر خلط مبحث صورت پذیرد. فقر اگرچه پدیده نامطلوبی است، اما در اندیشه دینی فقرا جایگاه خاصی دارند؛ دقیقا مثل جنگ که مفهوم خوبی نیست اما شهدا در جنگ صاحب مقامات بلندی هستند. آن‌ها به خاطر تحمل فقر مورد توجه خدا قرار دارند و به مناسبت‌های مختلف در متون دینی در مورد آن‌ها نکات مختلفی مطرح شده است.
آنچه مسلم است توانگری در دنیا با توانگری در بهشت متفاوت است در دنیا آن‌که درهم و دیناری دارد و ملک و املاکی در اختیار اوست به عنوان توانگر شناخته می‌شود؛ اما در قیامت آن‌که در امتحانات سربلند بیرون آمده توانگر است و غیر او همه فقیر هستند.
 
نکته جالب مسئله این است که بعضی فقر را محصول عدم تلاش دانسته و به همین دلیل فقرا را در فقرشان مقصر می‌دانند؛ اما واقعیت این است که فقرِ فقرا در اکثر موارد محصول دست اندازی اغنیا به اموال فقرا است؛ به عنوان مثال در موضوع بیت‌المال گاه خبر از اختلاس‌های کلان می‌رسد؛ این پول‌های اختلاس شده همان پول‌هایی است که قرار بود به واسطه آن‌ها اشتغال ایجاد شده و یا نهاد‌های حمایتی تقویت شوند تا  فقر از جامعه ریشه کن شود و یا در بازار بعضی با استفاده از رانت اطلاعاتی و یا مالی و نیز با فریب‌های اقتصادی به یک باره بازار را قبضه می‌کنند و یا قیمت‌ها را بالا می‌برند تا انبارهایشان به در عرض یک شب ارزش چند برابر پیدا کند؛ همه این‌ها در پیدایش و تشدید پدیده فقر تاثیر‌گذار است و این بی انصافی است که فقرا را مقصران اصلی فقرشان بدانیم.
 
فقرا دوستان خدا
خدا به عنوان پشتیبان مظلومان، فقرایی را که فقر، آن‌ها را از راه خدا دور نکرده است، به عنوان دوستان خود معرفی کرده است؛ نبی مکرم اسلام(ص) در روایتی می‌فرماید:
 
الفُقَراءُ أصدِقاءُ اللّه ِ.
فقرا، دوستان خدایند .

 بعضی فقر را محصول عدم تلاش دانسته و به همین دلیل فقرا را در فقرشان مقصر می‌دانند؛ اما واقعیت این است که فقرِ فقرا در اکثر موارد محصول دست اندازی اغنیا به اموال فقرا است؛ به عنوان مثال در موضوع بیت‌المال گاه خبر از اختلاس‌های کلان می‌رسد؛ این پول‌های اختلاس شده همان پول‌هایی است که قرار بود به واسطه آن‌ها اشتغال ایجاد شده و یا نهاد‌های حمایتی تقویت شوند تا  فقر از جامعه ریشه کن شود
شاید این سوال پیش بیاید که اگر فقرا دوستان خدایند پس چرا خدا فقر آن‌ها را مرتفع نمی‌سازد تا دیگر در رنج نباشند؟ پاسخ ساده است؛ خدا در بدو خلقت به انسان اختیار داد و اعلام کرد که صحنه دنیا صحنه آزمایش است؛ بعضی با سوء استفاده از نعمات خدا سهم فقرا را بلعیده‌اند و زمینه فقر گروهی را فراهم کرده‌اند؛ خدا آن‌ها را به اختیار تعدی به حقوق مظلومان آزموده است که آنان سر افکنده شدند و فقرا را نیز با فقر می‌آزماید.
 
فقرا در بوته آزمایش
در دنیا هر انسانی به واسطه مسئله‌ای امتحان می‌شود؛ عده‌ای با قدرت، گروهی با استضعاف، دسته‌ای با ثروت و جماعتی با فقر؛ آزمایشات الهی به صورت‌های گوناگون دائم در حال انجام است؛ گاه فقیری را غنی می‌کند تا او را در غنا بسنجد و زمانی سرمایه‌داری را فقیر می‌کند تا وضع او را در فقر مشاهده کند؛ در این میان آنکه در همه حال خدا را محور عمل قرار می‌دهد سربلند است.

مقامی که فقرا با قبولی در امتحان فقر به دست می‌آورند آن‌قدر بالاست که نبی مکرم اسلام(ص) به آن‌ها غبطه خورده و راهیابی به ملکوت را برای آن‌ها تضمین نموده است آن بزرگوار در روایتی می‌فرماید:

 طُوبى للمَساکینِ بالصَّبرِ ، وهُمُ الذینَ یَرَونَ مَلَکوتَ السَّماواتِ والأرضِ.
 خوشا به حال مستمندان شکیبا؛ آن‌ها  کسانى هستند که ملکوت آسمان‌ها و زمین را مى بینند.

 
 هر چند فقر خود خواسته صحیح نیست و مورد تأیید اهل بیت(ع) نمی‌باشد، اما بعضی از تعابیر در مورد فقرا انسان را به فقر شائق می‌کند نبی    مکرم اسلام(ص) در تعبیری عجیب فقرا را پادشاهان بهشت معرفی کرده می فرماید:

 الفُقَراءُ مُلوکُ أهلِ الجَنّهِ ، والناسُ کُلُّهُم مُشتاقُونَ إلَى الجَنّهِ والجَنَّهُ مُشتاقَهٌ إلَى الفُقَراءِ.
  فقرا  پادشاهان اهل بهشتند.مردم همگى مشتاق بهشتند و بهشت مشتاق فقیران است.


 دنیا و دنیا طلبی خواه ناخواه به دنبال خود مسائلی را دارد که اگر انسان به آن‌ها دقت نداشته باشد در دام گناه می‌افتد و اگر توبه و جبران نکند   درهای بهشت به روی او بسته می‌شود؛ اما فقر اگر با شکیبایی همراه شود درهای بهشت را به روی انسان می‌گشاید به همین دلیل پیامبر   اکرم(ص) زمانی که از اهالی بهشت سخن می‌گوید می‌فرماید:


 اِطَّلَعتُ فی الجَنَّهِ فَرَأیتُ أکثَرَ أهلِها الفُقَراءَ.
به بهشت سرى زدم، دیدم بیشترمردم آن فقیرانند.


 آنچه مسلم است توانگری در دنیا با توانگری در بهشت متفاوت است در دنیا آن‌که درهم و دیناری دارد و ملک و املاکی در اختیار اوست به عنوان توانگر شناخته می‌شود؛ اما در قیامت آن‌که در امتحانات سربلند بیرون آمده توانگر است و غیر او همه فقیر هستند؛ حتی اگر در دنیا گنج‌های عظیمی داشته باشند، فقرای عفیف در آخرت در زمره توانگران شمرده شده‌اند و نبی مکرم اسلام(ص) در مورد آن‌ها فرموده است:

مَن ماتَ ولم یَترُکْ دِرهَما ولا دِینارا لم یَدخُلِ الجَنّهَ أغنى مِنهُ.
کسى که بمیرد و درهم و دینارى از خود بر جاى نگذارد، توانگرتر از او کسى وارد بهشت نشود.


 فقیر و اجر محرومیت
فقرا نیز مانند سایر مردم نیازها و تمایلاتی دارند؛ آن‌ها نیز مثل سایرین دوست دارند از نعمات خدا بهره مند شود اما متاسفانه به دلیل فقر امکان بهره‌مندی از بسیاری از نعمات الهی را از دست می‌دهند به همین دلیل خدا برای آنان اجر ویژه‌ای در مقابل این محرومیت قائل شده است.

محمد بن کثیر خزاز می‌گوید امام صادق(ع) از من سوال فرمودند:
بازار بعضی با استفاده از رانت اطلاعاتی و یا مالی و نیز با فریب‌های اقتصادی به یک باره بازار را قبضه می‌کنند و یا قیمت‌ها را بالا می‌برند تا انبارهایشان به در عرض یک شب ارزش چند برابر پیدا کند؛ همه این‌ها در پیدایش و تشدید پدیده فقر تاثیر‌گذار است و این بی انصافی است که فقرا را مقصران اصلی فقرشان بدانیم.
أما تَدخُلُ السُّوقَ ؟ أما تَرى الفاکِهَهَ تُباعُ والشیءَ مِمّا تَشتَهِیهِ ؟  
آیا به بازار نمى‌روى؟ آیا میوه‌هایى که به فروش مى‌رسد و چیزهاى دیگرى که دلت هوس آن‌ها را مى‌کند نمى‌بینى؟    

او می‌گوید بله چنین اتفاقی می‌افتد!

حضرت به او فرمود:

أمَا إنَّ لکَ بکُلِّ ما تَراهُ فلا تَقدِرُ على شِراهُ حَسَنهً.
بدان که در برابر هر چیزى که مى‌بینى اما از عهده خرید آن بر نمى‌آیى، برایت حسنه اى است.

 
روایات از این دست در متون دینی در مورد فقرا بسیار است که حاصل آن این است که فقرا مورد احترام خدا هستند و این احترام باید نسبت به آنها در جامعه اسلامی وجود داشته باشد. فقر در جامعه اسلامی نباید ابزار سر شکستگی باشد و فقرا باید به عنوان تاج سر جامعه باشند. در اندیشه امام راحل که متخذ از اندیشه دینی است نیز این مسئله را مورد توجه قرار می‌دادند و بارها در مورد ذاقه نشین‌ها و مستمندان سخن گفته‌اند و این اندیشه باید به عنوان سر لوحه عمل در کشور قرار بگیرد تا خدایی نکرده فقیر به خاطر فقرش از جامعه طرد نشود.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.