آخرت شناسی و آشنایی با منازل آخرت
یکی از نیازهای اساسی زندگی هر انسان، آشنایی با منازل آخرت است.
نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «انَّ الله تَبارَکَ وَ تَعالی یُبغِضُ کُلَّ عالِمٍ بِالدُّنیا جاهِلٍ بِالآخِرَه؛ خداوند تبارک و تعالی دشمن میدارد هر عالم به دنیایی که جاهل به آخرت است».
رسول خدا، رحمۀ للعالمین از طرف خداوند رحمان و رحیم پیام دشمنی و بغض میآورد که خداوند تبارک و تعالی دشمن میدارد هر عالم به دنیایی را که جاهل به آخرت است، یعنی کسانی که در زندگیشان دنبال علوم دنیائی هستند و جدیت هم دارند.
مثلا برای دانشگاه رفتن، مدرک تحصیلی گرفتن و سایر رشتههای دیگر، اما از زندگی آینده خودشان یعنی آخرت که قرار است بروند، چیزی نمیدانند. یعنی آخرتشناس نیست.
کسی که جاهل به آخرت است، مسیری را طی میکند که خودبخود مورد نفرت و بغض خداوند قرار میگیرد. آدمی که نمیداند کجا میرود، هیچوقت خودش را برای آنجا آماده نمیکند.
در حالی که ما صددرصد چند ساعت یا چند روز یا چند ماه دیگر از این دنیا خواهیم رفت و بسیاری از ما که در اینجا نشستهایم دو سوم عمرمان را سپری کردهایم. بعضیها هم لحظات و روزهای آخر را طی میکنند و ما هم در آیندهای نه چندان دور وارد عالمی میشویم که شرایط زندگی کاملا متفاوتی با دنیا دارد و اگر برای آن زندگی آماده نباشیم، ورود ما با اضطراب، ترس، دلهره، وحشت، غم، حزن و عذاب خواهد بود و این تازه شروع راه است که بسیار هم خطرناک است.
بنابراین، آخرتشناسی اصل بسیار مهمی در تامین سعادت و خوشبختی دنیا و آخرت است نه فقط آخرت بلکه اگر کسی آخرتشناس باشد، دنیایش هم به شیرینی و شادی و با آرامش سپری خواهد شد.
امیرالمؤمنین (علیهالسلام) نقل است که فرمود: «رَحِمَ الله أمرَءَ عَن عَلِمَ مِن عَین وَ فی عَین وَ إلی عَین؛ خدا رحمت خدا شامل حال کسی می شود که بداند از کجا آمده در کجا هست و به کجا می رود». این سه دسته اطلاعات ضروری زندگی هر انسانی است.
در انتهای سرازیری؛ بهشت یا جهنم
یکی از حماقتهای بزرگ انسانها، بیتوجهی به آخرت است. امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) میفرماید: من ندیدم مثل بهشت که طالب آن بخوابد و ندیدم مثل جهنم که فرارکننده از آن بخوابد و بیخیال باشد.
ما به سرعت به انتهای سرازیری نزدیک میشویم و در انتهای این سرازیری دو در به روی ما باز میشود: یک در به سوی بهشت و یک در به سوی عذاب و بدبختی و جهنم. این ما هستیم که باید در این سرازیری تعیین کنیم که کدام در به روی ما باز میشود.
اصل معاد جزء ارکان دین است
در اصول دین مان ما یک اصل بسیار مهم داریم که آن اصل معاد است. معاد یعنی بازگشت. کسی میتواند به معاد و بازگشت واقعا معتقد باشد که قبلا ایمان آورده باشد. باور کند که قبلا پیش خدا بوده. اگر چنین ایمانی نباشد، اعتقادش به معاد معنادار نیست.
پس معاد یعنی من قبلا پیش خدا بودم و به سوی خدا باز میگردم: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ». ما شروعمان از نطفه جسمانی خودمان نیست. ما آغاز راه بدن نداشتیم، آن موقعی که پیش خدا بودیم به گونه دیگری زندگی میکردیم. وسط راه ماموریت پیدا کردیم که به زمین بیاییم و در زمین بدنگیری کنیم، بعضیها بدن زنانه و بعضیها بدن مردانه. مهم در این راه این است که آن تکالیفی را که خداوند تبارک و تعالی برایمان مشخص کرده درست انجام دهیم تا سعادتمند به جایگاه خودش بازگردیم.
در قرآن کریم آیات بسیار زیادی مسئله بازگشت ما را به سوی خداوند تبارک و تعالی ذکر میکند: «إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ»، «إِلَیْهِ مَرْجِعُکُمْ»، «إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ جَمِیعاً»، «إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ»، «إِلَیْهِ یَرْجِعُونَ»، «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ»، «إِلَیْهِ الْمَصِیرُ»؛ همه دلالت بر این میکند که ما به سوی او برمیگردیم. اصلا رفتی در کار نیست.
فقط کسی میتواند به معنای حقیقی معتقد به معاد باشد که این بازگشتن را باور کند.
استقرار و بهرهمندی ما در زمین موقتی است. همانطور که قرآن میفرماید: «وَ لَکُمْ فِی الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ إِلى حِینٍ؛ تا مدتی در زمین قرارگاه و بهره دارید». در اینجا مدتی مستقر و بهرهمند هستید بعدا بازمی گردید و می روید.
ما در زمین خانواده موقتی داریم که نسبت به آن وظائفی داریم و آمدیم در این رحم دنیا رشد کنیم تا برای مرحله بعد آماده شویم. ما خانوادهای غیر از خانواده زمینی داریم و با تکامل پیش آن خانواده مان برمی گردیم.
مهم این است که بفهمیم چه راهی در پیش داریم، کجا هستم، چگونه باید زندگی کنم، هدفم کجاست، چه منازلی را باید پشت سر بگذاریم.
آیا برای مرگ آماده هستی!
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) میفرمایند: «اَقرَبُ الشَیءِ العَجَل؛ نزدیکترین چیز برای انسان مرگ است». ما یک مقطع قبل از دنیا داریم که با آن کاری نداریم. مقطع مهم آن زندگی مربوط به دنیاست و آخرین مقطع آخرت است.
اگر ندانیم قرار است کجا برویم هیچوقت برای آن آماده نمیشویم. پس باید بدانیم منازل آخرت چگونه است، وفات به چه شکل است، حضرت عزرائیل (علیهالسلام) چگونه میآید، چگونه از ما جان میگیرد، قبض روح چگونه خواهد بود، مراحل قبل از قبض روح، حین قبض روح، روح بعد از قبض به چه شکل خواهد بود، در عالم قبر به چه وضعیتی خواهیم رسید، عالم برزخ که میلیاردها برابر زیباتر، بزرگتر، جذابتر، کاملتر و پیشرفتهتر از دنیاست، وضعیت ما چه خواهد بود، آیا اساسا ما با آمادگی میرویم، سئوالهای قبر چیست، آنجا چه سوالهایی از ما میکنند؟ نکیر و منکر چه کسانی هستند، آیا برای همه میآیند یا برای بعضیها میآیند، بشیر و مبشر چه کسانی هستند، باید چه چیزهایی برای قبر ذخیره کنیم، چون هرچه که هست باید از دنیا ببریم و آن چیزها هم باید در درون خودمان ایجاد کرده باشیم. خوراک قبر فقط باطن انسان است.
جواب تمام سوالهای آخرت هم باید در دنیا داده شود. سوالها هم شفاهی و کتبی یا ذهنی نیست که من بگویم به ذهن خودم میسپارمو آنجا یادم نمیرود.
بلکه سوالها از وجود انسان میکنند. دهانت را میبندند و وجودت پاسخ میدهد. ما با زندگی در دنیا به سوالها پاسخ میدهیم. همین الان با نحوه زندگیمان جواب میدهیم و همین الآن نکیر و منکر از ما سوال میکنند.
منازل آخرت
ما چهار منزل در آخرت داریم. منزل اول موت است؛ منزل دوم برزخ است که همان قبر است؛ منزل سوم قیامت است که خود پنجاه منزل و موقف دارد؛ منزل چهارم بعد از قیامت خواهد بود که حیات ابدی است.
قرآن کریم نزدیک به هشتاد بار زندگی ابدی را متذکر میشود، یعنی تا خدا هست شما هم زندگی خواهید کرد.
نبی اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمودند: «خُلِقتُم لِلبَقاء لا لِلفَناء؛ شما برای جاودانگی و بقاء خلق شدید نه برای فنا». ما اصلا مرگی نداریم. مرگ مربوط به جنبه جسمی ماست که اینجا مضمحل میشود. چون ما بدن نیستیم. اگر کسی چهل سالش باشد اینجا نشسته باشد پنج بار کل بدنش عوض شده ولی شخصیتش ثابت است. ما با تحولات بدن تغییر نخواهیم کرد.
پس وفات یعنی انتقال کامل یک شیء از جایی به جایی که من در فرمول شناخت آخرت تعبیر به تولد کردم. در حقیقت مرگ نوعی تولد از رحم دنیا به ملکوت است.
ما چند نوع تولد و در واقع چند نوع رحم داریم. یکی رحم مادرمان بود که از آن به دنیا وفات کردیم. در رحم دنیا به عالم برزخ یا ملکوت متولد میشویم که میلیاردها برابر از اینجا کاملتر، بزرگتر، مهمتر و پیشرفتهتر است.
رابطه دنیا با آخرت مثل رابطه رحم مادر با دنیاست. همان طور که دنیا قابل مقایسه با رحم مادر نیست. ملکوت هم قابل مقایسه با دنیا نیست.
هر چقدر رابطه ریاضی برقرار کنید بین رحم مادر با دنیا همان نسبت بین دنیا و نظام برزخی و ملکوت وجود دارد و ملکوت هم خودش دوباره یک رحم است. انسان در رحم ملکوت برای مرحله سوم که قیامت است آماده می شود و از آنجا به مرحله چهارم خواهد رفت که حیات ابدی انسان شروع خواهد شد.
برزخ؛ اولین منزل زندگی ابدی
اولین مرحله، مرحله وفات یا موت است. موت یا تولد یعنی ما بدن را رها میکنیم. همانطور که جنین هم در رحم مادر بعضی از چیزها را رها میکند با بدنی که در رحم ساخته و آماده دنیا کرده و مناسب دنیاست اینجا میآید. یکسری چیزهایی با خودش دارد که مناسب دنیا نیست آن که مناسب دنیاست را با خودش میآورد چون اینجا لازمش دارد.
ما هم از اینجا که میخواهیم برویم باید چیزهایی را آماده کنیم که مناسب برزخ و قبر باشد. باید دقیقا یک ساختار تراشیده شده مطابق با عالم برزخ ببریم.
اگر جنینی سر اضافه یا دست اضافه یا پای اضافه یا چشم اضافه بیاورد، برایش دردسرساز است.
آخرت بسیار پیشرفتهتر، بزرگتر و مهمتر است. ما باید این تراش را بخوریم چون میخواهیم آنجا برویم و باید برای آنجا آماده شویم. پس باید بدانیم که چگونه رفتار کنیم، چگونه زندگی کنیم که آماده باشیم. تعبیری که من کردم تعبیر «تولد» بود.
ابن سینا (ره) در رسالهی به نام الشفاء «من خوف الموت» میفرماید: «مردن برای انسان عوضکردن ابزار است». شما نگاه کنید نجار ابزارش را عوضکند با ابزار دیگری کار میکند. یک جا اره به دردش میخورد، جای دیگر چیز دیگری.
پس ما مدتی در دنیا هستیم. بدن نیز به عنوان ابزاری به ما داده شده که آن هم ابزار مبارکی است. اسلام هم به این ابزار احترام میگذارد و حتی برای مرگ آن قوانینی را قرار میدهد مثل؛ غسل کردن، نماز خواندن، دفن بدن و… سر قبر که ما میرویم به احترام بدن میرویم ولی چون روح ارتباطش را با بدن در عالم ملکوت و برزخ حفظ کرده، هر چیزی که برایش هدیه بفرستید، متوجه میشود. پس بدن خیلی حرمت دارد.
ما قرار است با این بدن را که ابزار بسیار محترم و مهمی است، زندگی کنیم و برای آخرت آماده شویم.