اصول اخلاقی حضرت محمد (ص) در رابطه با مسائل اجتماعی و رفتاری
پرداختن به سیره عملی و شیوه زندگی انبیا و اولیاء الله و آشنایی با ارزش های اخلاقی و انسانی آنها می تواند انسان گم شده در وانفسای دنیای مدرن با ارزشهای التقاطی و متناقض نجات بخش باشد.
شایسته ترین الگو
پیامبر اعظم(ص) به دلیل داشتن «خُلقٍ عَظیم[۱]» و «رَحمَهٌ لِلعَالَمین[۲]»، نمونه و الگوی مکارم اخلاقى براى تمام انسان ها در تمام دوران ها بوده است. آن حضرت به عنوان بهترین و کامل ترین اسوه ی راستین بشریّت، نسبت به تمام مردم بسیار دلسوز، صمیمی و مهربان بود. در راستای متخلق بودن به اخلاق و کردار کریمانه بود که حضرت در طول ۲۳ سال نبوت توانست، دل های گمراه بسیاری را شیفته مکتب اسلام کند.
در بیان عظمت پیامبر اکرم(ص) می توان گفت که خداوند برای تکریم و تجلیل مقام آن حضرت، در قرآن با لقب های بی همتایی، مانند؛ «یا ایّها الرَّسول» و «یا ایّها النَّبی»، از ایشان یاد می کند.
همچنین، جایگاه، عظمت و بزرگواری پیامبر اکرم(ص)، بدان حد بوده است که خداوند به وجود گرامی او چنین سوگند یاد می کند: «لَعَمْرُکَ إِنَّهُمْ لَفی سَکْرَتِهِمْ یَعْمَهُونَ[۳]»؛ به جانت سوگند که اینها در مستی خود سرگردانند.
علاوه بر آن، قرآن کریم، رسول گرامی اسلام(ص) را به عنوان اسوه ای نیکو یاد نموده است که همگان باید به آن حضرت تأسّی نمایند: «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ[۴]»؛ به یقین برای شما، در زندگی رسول خدا الگوی نیکویی است. همچنین خداوند درباره آن رسول گرامی می فرماید: «وَإِنَّکَ لَعَلی خُلُق عَظِیم[۵]»؛ به یقین تو اخلاق عظیم و بزرگی داری. همچنین در آیه ای دیگر، خداوند مؤمنان را امر کرده است که از دستورات نبی اکرم(ص) پیروی کرده، فرامین او را به جای آورند و آنچه را از آن باز داشته است، رها سازند: «وَ مَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا[۶].» در آیه دیگری اشاره نموده است: «وَ أَطِیعُواْ اللّهَ و َالرَّسُولَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ[۷]»؛ و از خدا و رسول اطاعت کنید، باشد که مورد رحمت قرار گیرید.
از سعد بن هشام[۸]، نقل شده که میگوید: «از عایشه همسر رسول اکرم(ص) در وصف اخلاق پیامبر خدا (ص) سوال کردم. او در این باره گفت: آیا قرآن نخواندهای؟ گفتم چرا؟ سپس گفت: «اخلاق پیامبر(ص) همان قرآن است» (فیض کاشانی، ۱۳۷۸، ج ۴، ص ۲۱).
روایت فوق، اخلاق نبی اکرم (ص)، را به قرآن تشبیه نموده است، یعنی اینکه اگر کسی به دنبال نمونهی عینی و عملی قرآن است، اخلاق آن حضرت را بررسی کند، تا دریابد که چگونه قرآن در اخلاق، بینش، منش و سیرهی آن حضرت تبلور یافته است.
همچنین، علی(ع) پیامبر خدا را الگوی شایسته پیروی معرفی می کند و الگوپذیری از ایشان را برای همگان بسنده می داند، چنان که می فرماید: «روش نبی خدا (ص) برای الگو بودن تو کافی است و پیامبر در نکوهش دنیا و کاستیهای و رسوایی ها و بدیهای فراوان آن راهنمای تو می باشد. پس، به پیامبر پاک و پاکیزه تمسک جوی که راه و رسم او الگویی برای همه الگوخواهان و مایه بزرگی است برای کسی که خواهان بزرگواری باشد. دوستترین بنده نزد خدا کسی است که از پیامبرش پیروی کند و گام بر جای پای او نهد (دشتی، ۱۳۸۲، خطبه ۱۶۰).
امام صادق(ع) هم در بیان اهمیت الگو گیری از پیامبراکرم(ص) فرمودند: «اِنّی لاََکْرَهُ لِلرَّجُلِ اَنْ یَمُوتَ وَقَدْ بَقِیَتْ عَلَیْهِ خَلَّهٌ مِنْ خِلالِ رَسُولِ اللّه ِ لَمْ یَأْتِها»(صدوق، ۱۴۰۴ق، ج۳، ص۴۶۷)؛ دوست ندارم مسلمانی بمیرد، مگر اینکه تمام آداب و سنت های رسول خدا(ص)، را [اگر چه یکبار] انجام دهد.
۱- عبادت خدا
در مکتب اسلام، عبادت جزء ناگسستنی برنامه های تربیتی محسوب می شود. در واقع عبادت، از اهداف خلقت و وسیله ای برای تقرب به حق و تکامل واقعی و در عین حال مقدمه و زمینه ساز تربیت اجتماعی و اخلاقی بشر است.
در حقیقت، عبادت پروردگار و در راستای بندگی خدا قرار گرفتن امری است که بدون آن بشر به تعالی و کمال واقعی خود نمی رسد و پلههای سعادت را نمی تواند بپیماید. بر طبق آیات قرآن کریم هدف از خلقت بشر و بعثت انبیاء «عبادت و بندگی خدا[۱۰]» معرفی شده است که به عنوان یک امر استمراری از هنگام بلوغ بشر شروع شده و تا لحظه مرگ ادامه می یابد: «وَ اعبُد رَبُّکَ حَتی یَأتیَکَ الیَقین[۱۱]»؛ پروردگارت را عبادت کن تا لحظه یقین مرگ فرا رسد.
انبیاء و ائمه اطهار(ع) همواره لحظهای از عبادت و مناجات با خداوند غافل نبودهاند، روح عبادت و بندگی بر تمام اعمال آنها حاکم بوده است به طوری که آنها را تابع محض اوامر پروردگار گردانیده و هوای دوست را بر خواستههای خویش ترجیح دادهاند.
در وصف کیفیت عبادت رسول گرامی اسلام(ص) آمده است که: «آن حضرت وقتی به نماز می ایستاد از ترس خدا رنگ از رخسارش می پرید و از درون دل و قفسه سینه اش صدائی نظیر صدای اشخاص خائف و وحشت زده شنیده می شد» (نوری، ۱۴۰۸ق، ج ۱، ص ۲۶۳).
در روایت دیگری آمده است که پیامبر اکرم(ص) وقتی که نماز می خواند مانند پارچه ای می شد که در گوشه ای افتاده باشد(همان). همچنین بنابر روایتی عایشه گفته است: «هنگامی که با رسول خدا(ص) صحبت می کردیم، همین که موقع نماز می شد حالتی به خود می گرفت که گوئی نه او ما را می شناخته و نه ما او را می شناخته ایم (همان، ص ۲۶۴).
مفیدالدین طوسی نقل نموده که حضرت علی (ع) آن هنگام که ولایت مصر را به محمد بن ابی بکر داد، دستورالعملی به او تدوین نمود و در ضمن آن فرمود: «مواظب رکوع و سجود خودت باش، زیرا؛ رسول خدا (ص) از همه مردم نمازش کاملتر و در عین حال اعمالش در نماز از همه سبکتر و کمتر بود»(صدوق، ۱۴۰۸ق، ۱۵۶).
در میان انواع عبادت های رسول اکرم (ص)، هیچ یک با نماز یکسان نبودند. نماز محبوب ترین عبادت آن حضرت و نور چشمان ایشان بود(حاکم حسکانی، ۱۴۱۱ق، ص ۵۰۴).
در این زمینه پیامبر اعظم(ص)، به ابوذر فرمود: «ای ابوذر، خداوند نور چشم مرا در نماز قرار داده و آن را آنچنان محبوبِ من ساخته که غذا را برای گرسنه و آب را برای تشنه؛ [جز آنکه] گرسنه با خوردن غذا و تشنه با نوشیدن آب سیر و سیراب می شوند اما من از نماز سیر نمی شوم» (حرعاملی، ۱۴۰۹ق، ج۱۵، ص۳۱۲).
یکى از بزرگ ترین مظاهر عبادت آن حضرت این بود که در همه شرایط و اوضاع و احوال، تسلیم الهى بوده و رو به سوى او داشت. به یقین کسى که با تسلیم در برابر حقّ، به سوى خدا رو آورد، می توان گفت بهترین و برترین مظاهر دیانت را از خود نشان داده است. خداوند متعال فرمود: «وَ مَنْ أَحْسَنُ دِیناً مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ.[۱۲]»
این سخن الهى از لحاظ محتوایی در بین کتب آسمانى منحصر به فرد بوده و بیانگر چگونگى تسلیم شدن در برابر خدا است. قرآن کریم پیامبر اکرم(ص) را مخاطب قرار داده و فرموده است: «قُلْ إِنَّ صَلاتِى وَ نُسُکِى وَ مَحْیاىَ وَ مَماتِى لِلَّهِ رَبِّ العالَمِینَ * لا شَرِیکَ لَهُ وَ بِذلِکَ أُمِرْتُ وَ أَنَا أَوَّلُ المُسْلِمِینَ[۱۳]»؛ اى پیامبر، بگو نماز و طاعت و زندگى و مرگم براى خداوند پروردگار جهانیان است، شریکى ندارد و به همین کارها مأمور شدهام و من نخستین کسى هستم که تسلیم امر خدا مىباشم.
پیامبر اکرم(ص)، در بیان اهمیت عبادت می فرماید: «خَیرُکُم مَن اَطعَمَ الطَّعام وَ أفشی السَّلام وَ صَلّی بِاللَّیلِ وَ النَّاس نِیام»؛ بهترین شما کسی است که اطعامِ طعام کند و افشای سلام نماید و در حالی که مردمان در خوابند، نماز گزارد(صدوق، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۱۰۳).
۲- دانش
احادیث فراوانی از آن حضرت در باب فراگیری علم و دانش و جایگاه و اهمیت آن روایت شده است. در اینجا به روایتی اشاره می شود که به خوبی بیانگر جایگاه و عظمت علم و عالم از دیدگاه پیامبر اکرم(ص) است. یکی از انصار نزد پیامبر (ص) آمد و گفت اگر بنا باشد جنازه ای را تشییع کنم یا در مجلس مرد دانشمندی حاضر شوم حضور مرا در کدامیک از این دو دوست تر می دارید. حضرت فرمودند: «اگر کسانی باشند که در پی جنازه روان شوند و آن را به خاک سپارند حاضر شدن در مجلس عالمی که علوم و احادیث و آیات الهی را بیان می نماید از حضور در تشییع هزار جنازه و عیادت نمودن از هزار بیمار و برپا ایستادن برای عبادت خدا در هزار شب و روزه داشتن در هزار روز و صدقه دادن هزار دینار به فقیر و گزاراندن هزار حج و حضور در هزار جنگ در راه خدا فضیلت بیشتری دارد. این ها کجا به پای حضور در مجلس علم الهی می رسد!؟ آیا ندانسته ای که حیات و زنده بودن قلب به آموختن علم الهی است و مرگ و نابودی قلب آدمی به جهل و نادانی است!؟» (فتال نیشابورى، ۱۴۲۰ق، ص۱۲).
پیامبر اعظم(ص) ارزش و جایگاه طالبان علوم دینی و الهی را چنین وصف می کند: «کسی که به دنبال یادگیری علوم الهی و مسائل دینی اش اقدام کند مانند کسی است که روزها را روزه و شب ها را به شب زنده داری تا صبح پراخته و آموختن یک مساله شرعی برای شخص بهتر از این است که به اندازه کوه ابوقبیس در راه خدا طلا انفاق نماید» (مجلسی، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص ۱۸۴).
پیامبر اعظم(ص)، وجود فرد دانا و عالم را در میان مردم نادان چنین توصیف می فرماید: «شخص دانا و فهمیده نسبت به مسائل و احکام دینی در میان مردم نادان همچون زنده ای است در میان مردگان و هر چیزی حتی ماهیان دریا و گزندگان و درندگان و چهار پایان برای دانشجوی علوم الهی طلب آمرزش می کنند، پس دانش دینی را بجوئید که آن و سیله پیوند میان شما و خدای عزوجل است و همانا طلب دانش دینی بر هر مسلمانی واجب است» (مفید، ۱۴۰۳ق، ص ۴۱).
آن حضرت حسرت خورندگان به علم در قیامت را دو دسته معرفی کرده و می فرماید: «دو کس در قیامت از همه مردم بیشتر حسرت می خورند؛ ۱- مردی که در دنیا برای طلب علم دین فرصت داشته ولی به خاطر تنبلی به جستجوی آن نرفته، دیگری مردی است که دانش دین را به دیگران آموخته و آنها به آن عمل نموده و به بهشت رفته اند، ولی خود عمل به آن دانش نکرده و باید به جهنم برود» (پاینده، ۱۳۷۵، ص ۶۰).
همچنین آن حضرت ارزش دانش مؤمن را با تعبیری زیبا چنین وصف می کند: «هر مومنی بمیرد و یک ورق کاغذ از او بماند که دانشی بر آن باشد آن ورقه روز قیامت میان او و دوزخ حائل و مانع شود و خدای تبارک و تعالی به هرحرفی که در آن کاغذ نوشته شهری در بهشت به او دهد که هفت برابر دنیا باشد» (صدوق، ۱۴۰۸ق، ص ۳۷).
۳- مهربانی و محبت
خداوند در آیه ۱۲۸ سوره توبه، مهربانی پیامبر اکرم(ص) را در برابر مومنان، چنین بیان می کند: «عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُوفٌ رَحِیمٌ»؛ به رنج افتادنتان بر او گران و دشوار است، به شما دلبسته است و به مؤمنان دلسوز و مهربان.
در مقابل در آیه دیگری جدیت و سرسختی آن حضرت را در برابر کافران ذکر می کند: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَی الْکُفَّارِ رُحَمَاء بَیْنَهُمْ[۱۷]»؛ محمّد فرستاده خداست و کسانی که با اویند بر کافران سرسخت و در میان خود مهربانند.
گرچه خوش خلقی در هر جا و هر زمانی مورد ستایش و از سفارش های حضرت رسول(ص) است، اما رفتار نیکو در خانه و خوش رفتاری با اعضای خانواده سفارش ویژه پیامبر اکرم (ص) بوده، به گونه ای که یکی از شاخص های افراد نیک، برخورد مناسب و نیکو با خانواده است. آن حضرت در روایتی فرمودند: بهترین مردم از نظر ایمان، کسی است که دارای نیکوترین اخلاق باشد و لطیف ترین رفتار را با خانواده اش داشته باشد و من لطیف ترین شما نسبت به خانواده ام هستم(مجلسی،۱۴۰۳ق، ج ۶۸، ص ۳۸۷).
در روایت دیگری، به نقل از یکی از همسران آن حضرت آمده است: کسی خوش خلق تر از پیامبر(ص) نبود. هیچ کس از اصحاب و خانواده اش او را صدا نمی کرد، مگر اینکه آن حضرت در پاسخ او لبّیک میگفت (اصبهانی، ۱۹۹۸م، ج۱، ص ۱۳۷).
امروزه در شیوههای تربیتی از نکات مهمی که مورد توجه مربّیان تربیتی قرار دارد، نوع پاسخ دادن به ندای دیگران، به ویژه خانواده و همسر، است. برخی از افراد ممکن است به دلایلی مانند خجالت کشیدن یا جلوگیری از ـ به اصطلاح ـ پر رو شدن با الفاظ دیگری با خانواده سخن بگویند، در حالی که این سیره پیامبر نشان میدهد که ما در پاسخ گویی به ندای خانواده، باید از بهترین تعبیرها استفاده کنیم. در بیان دیگری، درباره سیره آن حضرت نسبت به خانواده آمده است: هنگامی که پیامبر(ص) با خانواده اش بود، شوخ ترین افراد به شمار می آمد(مناوی، ۱۴۰۵ق، ج۵، ص ۱۸۰).
از موارد قابل توجهی که در سیره رسول اکرم(ص) مکرّر نقل شده، احترام به کودکان است. در روایتی از انس بن مالک نقل شده است که پیامبر خدا از کنار کودکان که عبور می کردند به آنان سلام می کردند(بخاری، ۱۴۰۷ق، ج ۵، ص ۲۳۰۶). شاید بسیاری از افراد گمان کنند که چون کودکان کوچک ترند باید همیشه آنان به بزرگترها سلام کنند، در حالی که آموزش آداب اجتماعی آنان بر عهده بزرگترهاست.
پیامبر اکرم(ص) با وجود علوّ مقام و درجاتش، در برخورد با کودکان با خوش خلقی و حتی در بسیاری از موارد، مزاح و شوخی برخورد می کرد. در روایتی از انس نقل شده است: گاهی من با برادر کوچکم به نزد پیامبر شرف یاب می شدیم. آن حضرت در برخورد با آن کودک، مزاح می کرد و می فرمود: «یا ابا عمیر ما فعل النُّغَیر» (ابوطلحه انصاری کودکی به نام اباعمیر داشته که پرنده کوچکی همانند گنجشک ـ که در عربی نُغیر نامیده می شود ـ داشته و این پرنده که برای او عزیز بوده می میرد و پیامبر برای مزاح با او چنین می فرمودند (اصبهانی، ۱۹۹۸م، ج ۱، ص ۱۵۴).
رحمت و محبت پیامبراکرم (ص) به نحوی وسیع و بی پایان بوده است تا آنجا که عملاً به دوستان و پیروان خود در سطحی بسیار وسیع، درس احسان و محبت را می آموخت.
سیره عملی و احادیث پیامبر (ص) سرشار از تواضع و فروتنی و دوری از تکبر است
۴- تواضع و فروتنی
تواضع و فروتنی، یکی از مهمترین و برترین صفات پسندیده انسانی است. تواضع آن است که انسان در مقایسه با دیگران خود را برتر و بزرگتر نداند.
خداوند، آنجا که شخصی از بنی امیه، با مرد نابینایی از سر خودبرتربینی برخورد می کند و چهره از او برمی گرداند، این آیه را نازل می کند: «عَبَسَ و تولّی* اَنْ جاءَهُ الْأَعْمی* وَ مَا یُدْریکَ لَعَلَّهُ یَزَّکّی[۱۸]»؛ چهره درهم کشید و روی گردانید که آن مرد نابینا پیش او آمد. و تو چه دانی، شاید او به پاکی گراید. خداوند با نازل کردن این آیه، بر رفتار متکبرانه و مغرورانه فرد هشدار می دهد.
اسلام که عزت را از آنِ خدا و رسول خدا(ع) و مؤمنان می داند، تکبر و همچنین خواری را برای مؤمنان نمی پسندد، بلکه مؤمنان را عزیز می شمارد و در رفتارهای اجتماعی آنچه را می پسندد، همانا تواضع است. به عبارت دیگر، اگر این پرسش اساسی مطرح شود که «با دیگران چگونه رفتار کنیم؟»، پاسخ مناسب را می توان در آیه ۱۱۰ سوره ی مبارکه ی کهف یافت. بدان حد، تواضع در این آیه کریمه آمده است که خطاب به پیامبر اکرم (ص)، می فرماید: «قُل اِنَّما اَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ» این آیه به روشنی بیانگر آن است که انسان نباید به مقام و موقعیت خود مغرور شود.
همچنین، قرآن درباره گشاده رویی پیامبر اکرم(ص) می فرماید: «به خاطر رحمت الهی بود که برای مردم نرم شدی و اگر تندخو و سخت دل بودی، از دور تو پراکنده می شدند[۱۹]»(محدثی، ۱۳۸۵، ص ۴۳).
رفتار پیامبر(ص)، به گونه ای بود که از زمانی که یتیم و بی کس بود تا زمانی که پیامبری، راهنمایی و رهبری همه مسلمانان را بر عهده گرفت، هیچ تغییری نکرد.
از امام باقر(ع) روایت شده است که پیامبر اعظم(ص)فرمود: «خمس لاادعهن حتی الممات: الاکل علی الحضیض مع العبید، و رکوبی الحمار مؤکفاً و حلبی العنز بیدی، و لبس الصّوف و التسلیم علی الصبیان لتکون سنّهً من بعدی؛ پنچ چیز است که تا زمان مرگ آنها را ترک نخواهم کرد: غذا خوردن با بندگان بر روی زمین، سوار شدن بر الاغ به صورت برهنه، دوشیدن بزها با دستان خود، پوشیدن پشیمینه و در اختیار کودکان بودن. همه اینها بدان روست که این کارها به یک سنّت تبدیل شود (صدوق، ۱۴۰۸ق، ص۴۴ ).
در روایتی از امام صادق(ع)نقل شده است: رسول خدا غالباً رو به قبله و بر روی زمین می نشست و غذا می خورد و می فرمود: من بنده ای بیش نیستم همان گونه که یک بنده غذا می خورَد، غذا می خورم و مانند بندگان می نشینم (مجلسی، ۱۴۰۳ق، ج ۱۶، ص ۲۲۹).
بنابراین، سیره عملی و احادیث پیامبر اعظم (ص) سرشار از تواضع و فروتنی و دوری از تکبر و خود بزرگ بینی است. آن حضرت ضمن آنکه خود از هر کاری که موجب تکبر شود، دوری می نمود، پیروان خویش را هم از آنبر حذر می داشت و می فرمود: «هرکس با تکبر و خودخواهی بر روی زمین راه برود، زمین و آنچه در زیر آنست و آنچه بر روی آنست، او را لعن و نفرین نمایند» (صدوق، ۱۴۰۵ق، ص ۶۲۷).
۵- صداقت و راستی
خداوند در سوره نحل می فرماید: «جز این نیست کسانی که ایمان نیاورده اند و نشانه های خداوند را تصدیق نکرده اند، دروغ می بافند[۲۰]». یعنی دروغگو ایمان به آیات خداوند ندارد.
آن حضرت «قول باطل» یعنی «دروغ» را از بزرگترین گناهان کبیره، معرفی می کند (حرعاملی، ۱۴۰۹ق، ج ۱۶، ص ۱۲۵).
صداقت و راستی در گفتار و اعمال فرستادگان الهی موجب جلب اطمینان مردم به پیامآوران الهی میشود و زمینه را برای پذیرش دعوت آنها فراهم می آورد. به عبارت دیگر، اعتقاد به دروغ بودن گفتار رسولان الهی سبب سلب اعتماد مردم از آنها میشود.
رسول خدا(ص) در مورد قباحت دروغگویی فرمود: مؤمن هر گاه بدون عذر دروغی بگوید هفتاد هزار ملک او را لعنت می کنند و بوی گندی از قلبش بیرون می آید که تا به عرش می رسد و خداوند به سبب این دروغ گناه هفتاد زنا، که کمترین آن زنای با مادر است برای او می نویسد[۲۱] (نوری، ۱۴۰۸ق، ج ۲، ص ۸۴).
۶- ساده زیستی و قناعت و پرهیز از تجمل
زندگانی رسول اکرم(ص)، به شکلی بود که در سطح پایین تر از طبقه متوسط جامعه آن روز قرار داشت، به گونه ای که بر اساس برخی از روایات، آن حضرت برای همسانی با طبقه کم درآمد و فقیر امّت اسلامی، حتی از خوردن نان گندم نیز پرهیز می کرد. در روایتی از امام صادق(ع) سوال شد: «آیا روایتی که از پدر بزرگوار شما نقل شده است که پیامبر هیچ گاه از نان گندم سیر نخورد، درست است یا خیر؟ فرمود: نه، پیامبر هیچ گاه نان گندم نخورد و از نان جو نیز هیچ گاه سیر نخورد» (طبرسی، ۱۳۷۵، ج ۱، ص ۳۳۵).
در روایت دیگری از ابن مسعود نقل شده است: «شخصی به محضر پیامبر گرامی شرفیاب شد، هنگامی که با آن حضرت در حال گفت وگو بود، زبانش به لکنت افتاد. آن حضرت فرمود: راحت باش! من پادشاه و سلطان نیستم، من فرزند زنی از قریش هستم که قدید (نوعی گوشت پخته که آن را بر روی سنگ قرار می دادند و در زیر آفتاب داغ می پختند) می خورد» (قزوینی، ۱۴۲۵ق، ج ۲، ص ۱۱۰۱).
غذای متعارف حضرت نان جو و خرما بود. کفش و لباس هایش را با دست خویش وصله میکردند. در عین سادگی، طرفدار فقر نبودند و مال و ثروت را به سود جامعه و برای صرف نمودن در راههای مشروع و مناسب، لازم میشمردند. همچنانکه میفرمودند: «نِعمَ المالُ الصّالح لِلرَّجُل الصالِح»؛ چه نیکوست ثروتی که از راه مشروع بهدست آید، برای آدمی که شایسته داشتن ثروت باشد و بداند چگونه صرف کند. همچنین آن حضرت میفرمودند:«نِعمَ العونُ عَلی تقوی اللهِ الغنی». مال و ثروت کمک خوبی است برای تقوا (مطهری، ۱۳۸۶، ص۱۳۶).
از دیگر جنبه های دیدگاه و منش ساده زیستی رسول گرامی اسلام(ص) این است که ایشان هرگز اجازه نمی دادند که مجلس شان صدر و ذیل و بالا و پایین داشته باشد، ایشان پیوسته میفرمودند: «اصحاب و یاران حلقه و دایره وار بنشینند تا مجلس بالا و پایین نداشته باشد» (مطهری، ۱۳۸۳، ص ۱۰۱).
۷- احسان و کمک به نیازمندان
پیامبر اکرم (ص)، در حدیثی گرانبها، کمک به برادر دینی خود را هم ردیف با مجاهدان در راه خدا معرفی می فرماید: «مَنْ قَضی لأخیهِ المؤمنِ حاجهً کانَ کمَن عَبَدَ اللهَ دَهرَهُ» (طوسی، ۱۴۱۴ق، ص۴۸۱)؛ کسی که برای کمک به برادر مؤمن خود اقدام کند، پاداش مجاهدان در راه خدا به او داده خواهد شد.
آن حضرت ارزش و مقام کسی را که نیاز شخص نیازمند را برطرف کند چنین وصف می کند: «کسی که برای رفع نیاز برادر مومن خود کوشش نماید مانند این است که نه هزار سال خداوند متعال را عبادت نموده در حالی که روزها را روزه گرفته و شب ها را هم شب زنده داری نموده است» (مجلسی، ۱۴۰۳ق، ج۷۴، ص۳۱۵).
همچنین آن حضرت اهمیت خدمت رسانی به مسلمانان را چنین ترسیم می نماید: «أیّها مُسلمٍ خَدَمَ قوماً مِنَ المسلمینَ إلاّ أعْطاهُ اللهُ مِثلَ عَددِهِم خُدّاماً فی الجَنَّهِ» (کلینی، ۱۳۸۲، ج۲، ص۲۰۷)؛ هر مسلمانی که گروهی از مسلمانان را خدمت کند، خداوند به تعداد آنان در بهشت به او خدمتکار دهد.
ثواب و پاداش اطعام مؤمن بدان حد والاست که رسول گرامی اسلام (ص) در این باره می فرماید: «هرکس مومنی را اطعام نماید و غذائی بخوراند تا او را سیر کند، هیچ یک از خلق خدا نمی تواند ثواب او را بشمارند، نه ملک مقرب و نه پیغمبر مرسل؛ مگر خداوند عالمیان» (مجلسی، ۱۴۰۴ق، ص ۴۴۴).
سرانجام اینکه اگر کسی در امر کمک رسانی و خدمت به برادر مسلمان خود، کوتاهی کند، پیامبر اعظم(ص)، او را مسلمان نمی شمارد: «مَن اَصبَحَ لاَیهتَمُّ بِاُمُورِ المُسلِمینَ فَلَیسَ مِنهُم و مَن سَمِعَ رَجُلاً ینادِی یالَلمُسلِمینَ! فَلَم یجِبهُ فَلَیسَ بَمُسلِمٍ»(کلینی، ۱۳۸۲، ج ۲، ص ۱۶۴)؛ کسی که شب را به روز آورد و به امور مسلمانان رسیدگی نکند، از مسلمانان نیست و نیز هر که بشنود مردی از مسلمین فریادرسی می خواهد، به او پاسخ ندهد، از مسلمین نیست.
۸- حسن معاشرت
در بین جوامع مختلف افراد هنگام ارتباط و روبه رو شدن با یکدیگر از کلمات و رفتارهای متفاوتی استفاده می کنند. در آیین مقدس اسلام نیز روی برخورد نیکو تأکید زیادی شده و به تحیت- که همان سلام است- هنگام برخورد با یکدیگر سفارش شده است.
رسول گرامی اسلام (ص) در برخورد با همه مردم، طوری رفتار می نمود که شخصیت و احترام افراد مراعات شود و کسی تحقیر نگردد و یا مورد تمسخر واقع نشود.
از جریر روایت شده است که وقتی کسی بر پیامبر وارد می شد، آن حضرت او را در بهترین جای منزل سکونت می داد، به گونه ای که وقتی مهمانی وارد منزل آن حضرت شد و به دلیل نبودن جا، در مکانی بدون فرش نشست، آن حضرت لباس خود را به عنوان زیرانداز او قرار داد. یحیی بن یعمر روایت کرده است: وقتی جریر به خانه پیامبر، که مملوّ از جمعیت بود، وارد شد و به دلیل نبود جا در بیرون خانه نشست، پیامبر به او اشاره کرد، لباس مبارکش را در حالی که پیچیده بود، به او داد تا بر روی آن بنشیند، ولی جریر نیز رعایت ادب نمود و به جای آنکه بر روی لباس پیامبر بنشیند، آن را گرفت و به صورت و قلب خودش کشید (اصبهانی، ۱۹۹۸، ج۱، ص ۸۷(.
همچنین سلمان فارسی نقل می کند: روزی بر پیامبر(ص) وارد شدم، در حالی که بر متّکایی تکیه زده بود. وقتی نشستم، آن حضرت متّکایش را به من داد و فرمود: ای سلمان، هیچ مسلمانی نیست که بر برادر مسلمانش وارد شود و برای احترام متّکایی برایش بیاورد، جز اینکه خدا از گناهانش می گذرد (همان، ص۲۰(.
بنابراین، یکی از خصوصیات اخلاقی که قرآن کریم بر پیامبر اکرم(ص) ذکر کرده است، برخورداری از شخصیتی والا و اخلاقی نیکو است: «وَ إِنَّکَ لَعَلی خُلُق عَظِیم»
انبیاء الهی، به خصوص؛ رسول گرامی اسلام (ص)، بهترین شیوه های تربیتی را فرا روی پیروان خود قرار داده است. زندگی متعالی آنان می تواند به عنوان موفق ترین الگوهای تربیتی در طول تاریخ بشر مطرح شود.
پی نوشت:
[۱] – سوره ی قلم، آیه ی ۴.
[۲] – سوره ی انبیا، آیه ی ۱۰۷.
[۳] – سوره ی حجر، آیه ی ۷۲.
[۴] – سوره ی احزاب، آیه ی ۲۱.
[۵] – سوره ی قلم، آیه ی ۴.
[۶] – سوره ی حشر، آیه ی ۷.
[۷] – سوره ی انعام، آیه ی ۵۹.
[۸] – سعد بن هشام یکی از مسلمانان دوره نخستین اسلامی می باشد.
[۹] – سوره ی رعد، آیه ی ۲۸.
[۱۰] – سوره ی ذاریات، آیه ی ۵۶: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ»؛ جن و انس را نیافریدم مگر اینکه مرا پرستش کنند.
[۱۱] – سوره ی حجر، آیه ی ۹۹.
[۱۲] – سوره ی نسا، آیه ی ۱۲۵.
[۱۳] – سوره ی انعام، آیات ۱۶۲ و ۱۶۳.
[۱۴] – سوره ی زمر، آیه ی ۳۸.
[۱۵] – سوره ی طه، آیه ی ۱۱۴.
[۱۶]- مانند سوره ی بقره، آیه ی ۲۸۰؛ سوره ی نحل، آیه ی ۹۵؛ سوره ی عنکبوت، آیه ی ۱۵و …
[۱۷] – سوره ی فتح، آیه ی ۲۹.
[۱۸] – سوره ی عبس، آیات ۱-۳.
[۱۹] – سوره ی آل عمران، آیه ی ۱۵۹.
[۲۰] – انما یفتری الکذب الذین لایؤمنون بآیات الله (سوره ی نحل، آیه ۱۱۷).
[۲۱] – ان المؤمن اذا کذب بغیر عذر لعنه سبعون الف ملک و خرج من قبله نتن حتی یبلغ العرش و کتب الله علیه بتلک الکذبه سبعین زنیه اهونها کمن زنی بامه.
[۲۲] – سوره ی حشر، آیه ی ۹.
[۲۳] – سوره ی قلم، آیه ی۴.