گفتوگوی پیامبر(ص) با فرشته مرگ/مرگ مومن
رحمت یعنی لذت، رفاه، آسایش، نبود بن بست، این معنی رحمت است.
به فرشتهای رسیدم که حق دیدم از جبرئیل بپرسم این کیست؟ شکل خاصی داشت، ایستادن خاصی داشت، وجنات خاصی داشت، میشود با او صحبت کرد؟ جبرئیل فرمود: بله شما آزاد هستید. فرمود رفتم جلو سلام کردم، جواب داد گفتم: چه کسی هستی؟ گفت: ملک الموت هستم. گفتم: وقت مردن خود من جانم را چگونه میگیری؟ کیفیت جان گرفتنم را برای خودم بگو. گفت: یا رسول الله اجازه جان گرفتن از کل مردان و زنان عالم دست من است ولی خدا به من اجازه گرفتن جان تو و علی را نداده، به ملک الموت گفتم پس من و علی چطور میمیریم؟ گفت: خود خدا جانتان را میگیرد.
حالا آن لذت را شما فکر کن چه لذتی است که رحمت پروردگار اتصال به جان پیغمبر و علی پیدا میکند و این رحمت جان علی و پیغمبر را تا عند ربهما میبرد. رحمت یعنی لذت، رفاه، آسایش، نبود بن بست، این معنی رحمت است.
اکنون کافران در دنیا چه وضعی دارند؟ در باطن خودشان و بلاهایی که از کاسبیهایشان، زن و بچههایشان، دوستانشان، فریبکاران سرشان میآید و چه وضعی در جهنم دارند؟ چه تنگنایی در دوزخ دارند که جای هر جهنمی در جهنم به اندازه یک قبر معمولی نمیشود، این غضب است، تنگنا.
چگونگی مردن مؤمن
امام صادق(ع) میفرماید: مؤمن وقتی که زمانش تمام میشود و بناست بمیرد، فرشتگان گماشته شده بر گرفتن جان از بهشت دو نوع گیاه میآورند که او بو کند؛ با گیاه اول که بو میکند تمام تعلقات به دنیا و زن و بچه و مغازه و پول از باطنش میپرد، آرامش عجیبی پیدا میکند، دردش نمیآید که میخواهند من را از زنم و بچهام و نوهام و مغازهام و کار و پولم قیچی کنند، دردش نمیآید. با یک گل دیگر که بعد از آن گل اول میگذارند کنار شامهاش بو که میکشد با بو کشیدن آن گل روح بدن را مثل استشمام بوی عطر رها میکند. این راحتی است، این لذت است.
یک کلمه جالبی قرآن مجید دارد: «سکرت الموت» سکره یعنی مستی. شخصی که خیلی لذتش قوی میشود، عقلش میپرد و مست میکند، مرگ برای مؤمن سکره است یعنی یک مستی عجیب الهی و ملکوتی است. البته این مردن مراتبی هم دارد در روایاتمان است رسول خدا میفرماید: شب معراج (لِنُرِیَهُ مِنْ آیاتِنا که در سوره اسراء است) نشانههایش را به من نشان داد از جمله نشانههایش فرشتگان عالم ملکوت بودند.