علت دفن پیامبر اسلام (ص) در خانه خود چیست؟

آیا محل دفن پیامبر(ص) همان خانه ی عایشه است؟

#علت#دفن#پیامبر#در_خانه_اش

وهابیان چون سفر برای زیارت قبور صالحان و نیز ساختن بقعه و بنا بر فراز آنها و دست مالیدن و تبرک به آنها را حرام می دانند، با استناد به حدیثی که از طریق عائشه از پیامبر اسلام نقل می کنند.

وهابیون علت دفن حضرت در خانه مسکونی اش را از دلایل این حکم می دانند و ادعا می کنند برای آنکه قبر پیامبر مسجد قرار نگیرد و در دسترس مردم نباشد،

آن حضرت وصیت کرد که در حجره مسکونی اش دفن گردد. حدیث یاد شده بدین صورت است:عن عائشه رضی الله عنها قالت:

 قال النبی(ص) فی مرضه الذی لم یقم منه: لعن الله الیهود اتخذوا قبور انبیائهم مساجد. قالت عائشه: لو لا ذلک لابرز قبره، خشی ان یتخذ مسجدا [۱].

عائشه می گوید: پیامبر اسلام(ص) در آن بیماری که به دنبال آن از دنیا رفت، فرمود: لعنت خدا بر یهود باد! قبور پیامبرانشان را مسجد قرار دادند.

عائشه افزود :گر این ملاحظه نبود، قبر پیامبر (توسط مسلمانان) آشکار می گردید، او ترسید قبرش را مسجد قرار دهند

در این مطلب اشاره ای خواهیم داشت به مضمون این حدیث و برداشتی که عائشه و وهابیون از این حدیث داشته اند و در ادامه به علت دفن پیکر مقدس حضرت رسول (ص) درخانه از منظر شیعه و سنی خواهیم کرد.

همچنین به این مطلب و سوال خواهیم پرداخت که: آیا منزل همسران پیامبر همان منزل پیامبر(ص) بوده است یا خیر؟ اشاره خواهیم کرد؟

چرا پیامبر اسلام در خانه خود به خاک سپرده شد؟

نظریه وهابیون

.ابن تیمیه، بنیانگذار وهابیت در توضیح این حدیث می نویسد: چون پیامبر، کسانی را که قبور را مسجد قرار می دهند، لعن کرد و امت خود را از این کار برحذر داشت و نهی نمود،.

 و از اینکه قبر او را عید قرار دهند نهی نمود، از این رو در اتاق خود دفن گردید تا کسی نتواند قبر او را مسجد یا عید قرار دهد…

بر خلاف دیگران که در بیابان دفن می شوند، پیامبر در خانه اش دفن گردید چون ترسید قبر او مسجد قرار گیرد.

او در خانه اش به خاک سپرده شد تا قبر او را نه مسجد قرار دهند و نه عید و نه بت.استناد ابن تیمیه به این حدیث و احادیث مشابه دیگر که سنی ها اشتباه برداشت کرده ا ند.

وهابیت جهت اثبات حکم خودشان این احادیث را زمینه نهی از مسجد قرار دادن قبرها – ودیگر احکام زیارت – مانند بسیاری دیگر از استدلال های آنها است که موضوع یا حکمی دیگری را اشاره دارد.

و موضوع ها و مسایل دیگر را بر آن استوار می سازد در حالی که از نظر مخالفان او، موضوع یا حکم نخست مورد قبول نیست تا مسائل متفرع بر آن نیز ثابت گردد. در

رد ادعای عایشه در برداشت از حدیث

اینجا اجمالا باید توجه داشت که مقصود از احادیث یاد شده،ازجمله : اَلْمُنْتَهَى مِنْ طُرُقِ اَلْعَامَّهِ عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ وَ عَائِشَهَ قَالاَ: لَمَّا حَضَرَ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلْوَفَاهُ کَشَفَ وَجْهَهُ وَ قَالَ لَعَنَ اَللَّهُ اَلْیَهُودَ اِتَّخَذُوا قُبُورَ أَنْبِیَائِهِمْ مَسَاجِد [۲]
 بت قرار دادن یا قبله قرار دادن قبور است زیرا یهود و نصاری چنین می کردند.

 اما حرمت ساختن مسجد بر فراز قبرها یا کنار آنها از احادیث استفاده نمی شود.اما این ادعا که پیامبر اسلام(ص) برای آنکه قبرش مسجد و بت قرار نگیرد، در خانه اش دفن گردید،

 هیچ سند و مدرکی ندارد جز اظهار نگرانی عائشه در دنباله حدیث که ابن تیمیه نیز به آن استناد کرده است.

 یعنی جمله «لو لا ذلک لابزر قبره، خشی ان یتخذ مسجدا»: اگر این ملاحظه نبود قبر پیامبر آشکار می گردید، (پیامبر) ترسید که قبر او را مسجد قرار دهند.ا

حدیث مسلم از کتاب صحیح

ین حدیث را مسلم در صحیح خود از طریق دیگر، از عائشه بدین صورت نقل کرده: قال رسول الله(ص) فی مرضه الذی لم یقم منه:

 لعن الله الیهود و النصاری التخذوا قبور انبیائهم مساجد، قالت فلو لا ذلک ابرز قبره غیر انه خشی ان یتخذ مسجدا.

یادآوری می شود که در این حدیث کلمه «خشی توسط شارح صحیح بخاری به صورت فعل ماضی معلوم (خشی) و توسط شارح صحیح مسلم به صورت مجهول (خشی) اعراب گذاری و ضبط شده است.

چه «خشی را معلوم بخوانیم و چه مجهول، در هر حال این سخن، استنباط و اظهار نظر عائشه است نه سخن پیامبر.

حدیث بخاری از کتاب صحیح

بخارى این حدیث را در صحیح خود در کتاب «جنائز» نیز نقل کرده و در آخر آن سخن عائشه بدین صورت اضافه شده است: «و لو لا ذلک لابرزوا قبره غیر انى اخشى ان یتخذ مسجدا»،

 یعنی: اگر این ملاحظه نبود قبر او را آشکار مى‏کردند ولى من مى‏ترسم آن را مسجد قرار دهند.

اگر مدرک و دلیل دفن پیامبر در اتاق مسکونى آن حضرت را این حدیث قرار دهیم موضوع هیچ ارتباطى با پیامبر نخواهد داشت زیرا این عائشه است که مى‏گ وید: مى ‏ترسم قبر پیامبر را مسجد قرار دهند، نه پیامبر!

  از طرف دیگر اظهار نظر منقول از عائشه نه با احادیثى که از طریق شیعه رسیده سازگار است و نه با احادیثى که در کتب و سنن اهل سنت نقل شده است.

بخاری این حدیث را در صحیح خود در کتاب «جنائز» نیز نقل کرده و در آخر آن سخن عائشه بدین صورت اضافه شده است: و لو لا ذلک لابرزوا قبره غیر انی اخشی ان یتخذ مسجدا.:

از طرف دیگر اظهار نظر منقول از عائشه نه با احادیثی که از طریق شیعه رسیده سازگار است و نه با احادیثی که در کتب و سنن اهل سنت نقل شده است.

علت انتخاب محل دفن پیامبر اسلام(ص) از دیدگاه احادیث

۱- تعین محل دفن پیامبر اسلام (ص) از منظر سنی

«ابن ماجه قضیه را چنین نقل می کند: مسلمانان در تعیین محل قبر پیامبر اختلاف نظر پیدا کردند: گروهی گفتند: در مسجدش دفن شود، گروهی گفتند: با اصحابش دفن شود.

 ابوبکر گفت: از پیامبر شنیدم می فرمود: «هر پیامبری، هر جا که از دنیا رفت، در همان جا دفن می شود» از این رو بستر پیامبر را که در آن درگذشته بود، بلند کردند و در محل آن قبر کندند و نیمه شب چهارشنبه به خاک سپردند.

«مالک روایت می کند که پیامبر اسلام(ص) روز دوشنبه از دنیا رفت و روز سه شنبه به خاک سپرده شد و مردم، بدون جماعت و تک تک بر جنازه او نماز خواندند (آنگاه) گروهی گفتند: نزد منبر دفن شود. دیگران گفتند: در بقیع دفن شود،

ابوبکر آمد و گفت: از پیامبر شنیدم می فرمود: «هر پیامبری در همان محلی که در آنجا فوت کرده، دفن می شود» پس در همان جا برای حضرت قبر کندند.

«احمد زینی دحلان پس از نقل سخنان ابوبکر، اضافه می کند: علی گفت: من نیز این سخن را از پیامبر شنیدم.«علی بن برهان الدین حلبی در این باره چنین می نویسد:

 اصحاب پیامبر در تعیین محلی که پیامبر در آنجا دفن شود، اختلاف پیدا کردند: برخی گفتند: باید حمل شود و در کنار قبرابراهیم خلیل دفن گردد.

ابوبکر گفت: او در همان محلی که در آن درگذشته است دفن کنید زیرا خداوند روح او را در محل پاک قبض کرده است.در روایتی آمده است: ابوبکر گفت: من در این باره حدیثی از پیامبر شنیدم که می فرمود:

 «هر پیامبری هر جا که از دنیا رفت، در همانجا دفن می شود.» در برخی روایات سخن ابوبکر با این لفظ نقل شده است: «خداوند روح هیچ پیامبر را قبض نمی کند مگر در همان محلی که باید در آنجا دفن شود.»

نیز از ابوبکر نقل شده است که: از پیامبر شنیدم می فرمود: «هر پیامبری در جایی که در نظر او از همه جا محبوبتر است از دنیا می رود.» در حدیث آمده است

«هر پیامبری که درگذشته، در همانجا که از دنیا رفته به خاک سپرده شده است پس بستر پیامبر را کنار زدند و بدن او را در همان محلی که در آنجا به لقای خدا شتافته بود، به خاک سپرده شد. [۳] [۴]

۲- تعین محل دفن پیامبر اسلام (ص) از منظر شیعه

پس از رحلت پیامبر گرامی اسلام (ص)، مسلمانان در تعیین محل دفن بدن مقدّس آن حضرت، اختلاف نظر پیدا کردند. گروهى گفتند: در مسجدش دفن شود، گروهى گفتند:

 با اصحابش دفن شود. تا این که امیرالمؤمنین علی (ع) فرمود: خداوند، پیامبر را در پاک ترین نقاط قبض روح کرده است، پس سزاوار است در همان اتاقی که در آن در گذشته، دفن شود.[۵]

اطرافیان سخن علی (ع) را پذیرفتند و آن امام (ع)، بدن مطهّر را در منزل خود رسول خدا (ص)، یعنی در آن نقطه‌ای که آن حضرت خدا را یاد می ‌کرد و ستایش می ‌نمود، دفن کرد.

بنابراین، بر اساس سخن شریف امام علی (ع) که بیان شد؛ چون خانه پیامبر اکرم (ص) پاک ترین نقاط و محلّ قبض روح بزرگ آن حضرت بود، در آن جا به دستور امام علی (ع) به خاک سپرده شد.

این معنا در کتب و احادیث ‏شیعه نیز آمده است: مرحوم شیخ طوسى روایت ‏مى ‏کند: هنگامى که پیامبر درگذشت، خاندانش و کسانى که از اصحاب او حاضر بودند، در تعیین محلى که سزاوار است پیامبر در آن دفن گردد، اختلاف کردند:

بعضى گفتند:  در بقیع دفن شود، بعضى دیگر گفتند: در صحن مسجد دفن شود.امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمود: «خداوند، پیامبر را در پاکترین نقاط قبض روح کرده است.

 پس سزاوار است در همان بقعه ‏اى که در آن درگذشته است، دفن شود». این سخن را پذیرفتند و در نتیجه، جسد پیامبر در حجره‏اش به خاک سپرده شد.

فضل بن‏حسن طبرسى نیز مى ‏نویسد: مسلمانان در باره محل دفن پیکر پیامبر به بحث و گفتگو پرداختند،  در این هنگام على علیه السلام گفت:

«خداوند هر مکانى را که پیامبر را در آن قبض روح کرده است، همانجا را براى دفن او برگزیده است، من او را در حجره‏اش که در آن درگذشته است، دفن مى ‏کنم‏» مسلمانان این پیشنهاد را پذیرفتند.

 همه این اسناد و شواهد گواهى مى ‏دهد که در انتخاب محل دفن پیامبر، سخن از مسجد قرار گرفتن قبر او در میان نبوده و خود حضرت چیزى در این باره نفرموده است. [۶] [۷]

حجرات رسول خدا و حجره حضرت فاطمه (س)

در کنار دیواره شرقى مسجد، حجره هایى براى سکونت همسران رسول خدا صلی الله علیه و آله ساخته شده بود. در آغاز چند حجره براى سکونت همسران رسول خدا صلی الله علیه و آله ساخته شد.

این خانه ها که بیشتر اتاقى بیش نبودند، از خشت و گل ساخته شده و دیوارهاى آنها از شاخه درختان و گِل بنا شده بود. از میان نُه خانه که در سال آخر وجود داشت، پنج خانه هیچ گونه اتاقى نداشت و تنها سقفى بر روى آنها کشیده شده بود.

این خانه بسیار ساده بوده و در قیاس با برخى از خانه هاى سنگى موجود در مدینه آن زمان که به عنوان اطم؛ یعنى قلعه کوچک یاد مى شد، شکلى بسیار بى آلایش و ساده داشتند.

منابع تاریخى گزارش کرده اند که خانه ها همه در ضلع شرقى مسجد از جنوب به شمال بوده است. اما برخى اظهار کرده اند خانه اى که عایشه در آن سکونت داشته در ضلع جنوبى واقع شده بود و از آنجا به سمت دیوار شرقى تا باب جبرئیل ادامه داشته است.

 اگر این گزارش درست باشد، نباید رسول خدا صلی الله علیه و آله در خانه عایشه دفن شده باشد، بلکه احتمالاً در محلى دفن شده که بعدها عایشه ادعاى مالکیت آن را کرده و طبعاً حکومت هم جانبدار این ادعا بوده است

. برخى محل دفن رسول خدا صلی الله علیه و آله را خانه حضرت فاطمه سلام الله علیها دانسته اند. متأسفانه منابع تاریخى محل دقیق خانه حضرت فاطمه سلام الله علیها را مشخص نکرده اند،

اما به احتمال بسیار قوى خانه آن حضرت در میان مربع قبر و محراب تهجد بوده است. به طور قطع، محلى که احتمالاً قبر آن حضرت دانسته شده، خانه آن حضرت بوده است.

این خانه ها در طرح توسعه ولید بن عبدالملک در اواخر قرن اول هجرى که شامل دیوار شرقى مسجد نیز شد، تخریب گردید. در حالى که مردم مدینه از تخریب آنها به شدت ناراحت بودند.

 آنها شاهد بودند که حجره هاى رسول خدا صلی الله علیه و آله که نشانه ساده زیستى آن حضرت بود این چنین تخریب مى شوند، به همین دلیل ساکنان مدینه در لحظه خراب شدن خانه ها مى گریستند.

یکى از این خانه ها از آن فاطمه صغرى فرزند امام حسین علیه السلام بوده که با شوهرش حسن بن حسن بن على علیه السلام در آن زندگى مى کرده است.

 او حاضر به دادن خانه نشد اما آن را به زور از وى گرفتند. به نوشته برخى از منابع تا قرنها مردم از نماز خواندن در محل این خانه پرهیز داشتند و زمین آن را غصبى مى دانستند. [۸]

حجره و مرقد پیامبر(ص)

هنگام ساخت مسجدالنبی، در کناره شرقی آن، حجره‌هایی (اتاق‌هایی) برای زندگی پیامبر و همسرانش ساخته شد. ابتدا حجره‌ای برای سوده پس از آن عایشه و در امتداد آن حجره‌ای برای حضرت فاطمه بنا گردید.[۹]

حجره شریفه، عنوانی است که به حجره عایشه داده شده است؛بحث و اختلاف هم در این است. که  آیا  پیامبر در این حجره وفات یافت و در همان مکان دفن گردیداست ؟.[۱۰] این ورد اختلاف است که به آن اشاره می کنیم.

این حجره در شرق مسجد واقع است و درِ آن به روضه‌النبی باز می‌شود.[۱۱] این خانه همچون خانه‌های دیگر زنان پیامبر(ص) به مسجدالنبی چسبیده بود و درِ آن به داخل مسجدالنبی باز می‌شد و بعدها با توسعه مسجدالنبی در داخل آن قرار گرفت.

حجره و مرقد پیامبر در بناهای اولیه خارج از مسجد بود اما بعد به مسجد ملحق شد و دیوار پنج ضلعی گرد آن کشیده شد. گفته‌اند که انتخاب پنج ضلعی از آن روی بود که شبیه کعبه نباشد.[۱۲]

 در سال ۵۵۷ق، در زیر زمین اطراف مرقد، به دلیل احتمال نفوذ صلیبی‌ها، سُرب ریخته شد تا مانع از دسترسی آنان به قبر پیامبر شود. پس از آن در سال ۶۶۸ق و ۶۹۴ق توسط برخی از سلاطین مقصوره‌های چوبی برای حجره ساخته شد.[۱۳]


عدهای قائلند که پیامبر در حجره عایشه درگذشت.[۱۴] هرچند برخی منابع معتقدند محل استراحت و مدفن پیامبر مکانی مابین حجره عایشه و حجره حضرت فاطمه بوده که تعلق به هیچ‌یک از زنان نداشته است.[۱۵]

پس از دفن پیامبر، عایشه در قسمت شمالی حجره زندگی می‌کرد و پرده‌ای میان او و قبر وجود نداشت. بعد از مرگ ابوبکر، پیکر او نیز در کنار قبر پیامبر، با یک ذراع فاصله، به خاک سپرده شد. سر ابوبکر مقابل کتف‌های پیامبر بود.[۱۶]

بعد از مرگ عمر، عایشه اجازه داد تا او نیز در حجره دفن گردد و بدین‌ترتیب در یک ذراع فاصله، سر عمر مقابل کتف‌های ابوبکر قرار گرفت. بعد از دفن عمر، عایشه پرده‌ای بین قبرها و محل سکونت خود کشید، عمر بر او نامحرم بود.[۱۷]

خانه و مدفن حضرت فاطمه(س)

خانه حضرت فاطمه(س) دختر رسول خدا(ص)، پشت خانه عایشه بود. درِ خانه فاطمه(س) در انتهای دیواره غربی حجره و مقصوره کنونی پیامبر قرار داشت.

 امروز از آن خانه اثری نیست و محدوده آن داخل ضریح و حجره پیامبر(ص) قرار دارد.[۱۸]

 اهل سنت غالبا محل دفن حضرت فاطمه(س) را بقیع می‌دانند؛[۱۹] اما بنابر بیشتر روایات شیعه، محل دفن، خانه او است که اکنون جزء مسجدالنبی است.[۲۰]

علمای شیعه نیز هرچند به گونه یقینی در این باره اظهار نظر نکرده‌اند، اما احتمال قوی داده‌اند که مدفن حضرت فاطمه(س) جایی در مسجدالنبی کنونی است.[۲۱]

ایا مرقد پیامبر(ص) همان حجره عائشه  است؟ (شبهه)

در خصوص محل دفن پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اختلاف نظر وجود دارد. اهل‌سنت بر این عقیده است که آن حضرت در حجره عائشه دفن گردیده است.

امّا برخی از محققان شیعه بر این اعتقاد هستند که به شهادت اسناد معتبر از کتب اهل‌سنت آنچه که قدر متیقن است این‌که آن حضرت در حجره عائشه دفن نگردیده است و در این راستا ادلّه‌ای را ارائه می‌کند که در ادامه به آن اشاره می‌شود.

۱ – دیدگاه اهل‌سنت

در خصوص محل دفن نبی اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اختلاف‌نظر وجود دارد:
آنچه که در نزد اهل‌سنت مشهور است این‌مطلب است که آن حضرت در حجره عائشه دفن گردیده و برای اثبات ادعای خویش به نقل بخاری از عائشه استناد می‌کنند که:

قَالَتْ عَائِشَهُ لَمَّا ثَقُلَ النَّبِیُّ – صلی الله علیه وسلم – وَاشْتَدَّ وَجَعُهُ اسْتَاْذَنَ اَزْوَاجَهُ اَنْ یُمَرَّضَ فِی بَیْتِی فَاَذِنَّ لَهُ، فَخَرَجَ بَیْنَ رَجُلَیْنِتَخُطُّ رِجْلاَهُ الاَرْضَ، وَکَانَ بَیْنَ الْعَبَّاسِ وَرَجُلٍ آخَرَ. قَالَ عُبَیْدُ اللَّهِ فَذَکَرْتُ ذَلِکَ لاِبْنِ عَبَّاسٍ مَا قَالَتْ عَائِشَهُ فَقَالَ لِی وَهَلْ تَدْرِی مَنِ الرَّجُلُ الَّذِی لَمْ تُسَمِّ عَائِشَهُ قُلْتُ لاَ. قَالَ هُوَ عَلِیُّ بْنُ اَبِی طَالِبٍ.[۲۲]

و چون پیامبر احساس سنگینی نمود و درد آن حضرت شدت یافت از دیگر همسرانش اجازه خواست تا ایام بیماریش را در منزل من سپری نماید و آنان نیز اجازه دادند، آنگاه در حالی که دست بر شانه عباس و شخص دیگری داشت و پاهایش بر زمین کشیده می‌شد خارج شد.

عبدالله ابن عباس می‌گوید وقتی مطلب عائشه را برای ابن عباس نقل کردم به من گفت می‌دانی آن شخصی که عائشه نام او را ذکر نکرد چه کسی است؟ گفتم: نه. گفت: او علی بن ابی طالب است.

البته بخاری این‌مطلب را در چند جای صحیح خود تکرار نموده است که تماما از عائشه نقل شده و برای اثبات ادعایش تفصیلاتی را ذکر نموده که از لا به لای آنها می‌توان به تناقضاتی پی برد که خود قرینه‌ای برای تضعیف مطلب محسوب می‌شود که اکنون مجال بحث آن نیست.

همین‌جا لازم است از متن روایت فوق اکراه معنا دار عائشه از بردن نام امیرالمومنین علی ابن ابی طالب (علیه‌افضل‌صلوات‌المصلین) را متذکر شویم؛ همانگونه که احمد بن حنبل نقل کرده: هُوَ عَلِیٌّ وَلَکِنَّ عَائِشَهَ لَاتَطِیبُ لَهُ نَفْسًا. [۲۳]

آن شخص (که در روایت عائشه به نام آن اشاره نمی‌شود) علی بن ابی طالب است که عائشه خوش نداشته نام او را ذکر نماید.

و هم‌چنین ابن سعد در طبقات آورده: هو علی، ان عائشه لا تطیب له نفسا بخیر.[۲۴]
آن شخص (که در روایت عائشه به نام آن اشاره نمی‌شود) علی بن ابی طالب است لکن عائشه خوش نداشته نام او را به نیکی یاد کند.

۲ – دیدگاه شیعه

نظربرخی از محققان شیعه این است که حضرت رسول در حجره عائشه دفن نگردیده است؛ چون:

مقصود از حجره النبی

اولا: هر گاه گفته می‌شود: بیت النبی، حجره النبی، دار النبی، مقصود خانه و حجره اختصاصی حضرت می‌باشد و الا آن را به اسم یکی از همسران مثلا خانه عائشه یا خانه‌ ام سلمه و غیره می‌نامیده‌اند.

اَنَّ النَّبِیَّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ کَانَ یُصَلِّی ذَاتَ لَیْلَهٍ فِی حُجْرَتِهِ فَجَاءَ اُنَاسٌ فَصَلَّوْا بِصَلَاتِهِ فَخَفَّفَ فَدَخَلَ الْبَیْتَ[۲۵]
شبی رسول اکرم در حجره خود نماز می‌خواند که گروهی آمدند و پشت سر حضرت اقتدا نمودند از این‌رو حضرت نماز خود را سریعتر خواند و داخل خانه خود گردید.

عن ربیعه بن کعب الاسلمی: کنت ابیت عند حجره النبیفکنت اسمعه اذا قام من اللیل یقول: سبحان الله رب العالمین.[۲۶]
ربیعه می‌گوید: شبی را در حجره رسول اکرم سپری کردم…

نزدیک‌ترین خانه به خانه پیامبر(ص)

ثانیا نزدیک‌ترین خانه‌ها به خانه رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) خانه حضرت علی (علیه‌السّلام) بوده که درب آن در کنار خانه رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) قرار داشته است.

جاء رجل الی ابن عمر فساله عن عثمان… ثُمَّ سَاَلَهُ عَنْ عَلِیٍّ، فَذَکَرَ مَحَاسِنَ عَمَلِهِ قَالَ هُوَ ذَاکَ، بَیْتُهُ اَوْسَطُ بُیُوتِ النَّبِیِّ – صلی الله علیه وسلم -. ثُمَّ قَالَ لَعَلَّ ذَاکَ یَسُوؤُکَ. قَالَ اَجَلْ. قَالَ فَاَرْغَمَ اللَّهُ بِاَنْفِکَ، انْطَلِقْ فَاجْهَدْ عَلَیَّ جَهْدَکَ.[۲۷]

شخصی نزد ابن عمر آمد و راجع به عثمان سئوال کرد، سپس درباره علی از او سئوال نمود و او از محاسن و نیکی اعمال علی سخن گفت و افزود: خانه علی نزدیک‌ترین خانه‌ها به خانه پیامبر است.

 و از او سئوال کرد: شاید این‌مطلب چندان خوشایند تو نباشد؟ گفت: آری. گفت: ولی علی‌رغم میل باطنی تو این چنین است.

روایه العلاء بن عیزار قال: سالت ابن عمر عن علی. فقال: انظر الی منزله من نبی الله لیس فی المسجد غیر بیته.[۲۸]
علاء بن عیزار می‌گوید: از فرزند عمر درباره علی سئوال کردم گفت: به منزل علی نسبت به منزل رسول خدا بنگر که هیچ منزلی به نزدیکی منزل او به رسول خدا نیست.

ثمّ قال الا احدّثک عن علی؟ هذا بیت رسول الله فی المسجد و هذا بیت علی.[۲۹] این خانه رسول خدا و این هم خانه علی.

پس استفاده می‌شود که خانه حضرت علی (علیه‌السّلام) و حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) نزدیک‌ترین خانه به خانه پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بوده و البته برای حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) در خانه رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نیز حجره‌ای جداگانه وجود داشته که همچنان تا امروز به اسم آن حضرت در مسجد النبی باقی مانده است.

رحلت پیامبر (ص) در حجره خود

ثالثا: با استناد به مصادر اهل‌سنّت وفات رسول خدا در حجره اختصاصی و در منزل خود آن حضرت بوده است:در حدیث عمر راجع به مکانی که پیامبر در آن قبض روح گردید آمده است:
فبینما نحن فی منزل رسول الله اذا رجل ینادی من وراء الجدار ان اخرج الیّ یا ابن الخطاب… فان الانصاراجتمعوا فی سقیفه بنی ساعده، فادرکوهم قبل ان یحدثوا امرا….[۳۰]

در حالی که ما در خانه رسول خدا بودیم شخصی از پشت دیوار خانه حضرت صدا زد: ‌ای عمر بن خطاب! خارج شو … که انصار در سقیفه بنی ساعده گرد هم آمده‌اند، به آنها بپیوند قبل از آن‌که اتفاقی بیافتد…


رابعا: اعتراف عائشه بر مطلبی که دلالت می‌نماید وفات رسول خدا در حجره او نبوده است: «لقد نزلت آیه الرجم ورضاعه الکبیر عشرا ولقد کانت فی صحیفه تحت سریری، فلما مات رسول الله وتشاغلنا بموته دخل داجن فاکلها!»[۳۱]

آیه رجم و ایجاد رضاع به ده بار شیر دادن نازل شد و من آن را در صفحه کاغذی زیر تخت خود نگه‌داری می‌کردم اما در روزی که مشغول امورات مربوط به وفات رسول خدا بودیم گوسفندی داخل حجره شد و آن‌را خورد.

وقال: هذا حدیث صحیح. [۳۲ ] که از متن فوق استفاده می‌شود که اگر بیماری حضرت و وفات رسول خدا در حجره عائشه اتفاق افتاده بود دیگر امکان نداشت در همان روزی که حجره او مملوّ از جمعیت است گوسفندی داخل حجره شده و آن صفحه کاغذ را بخورد.

فرق حجره پیامبر با حجره عایشه

خامساً: متون مختلفی بر این مطلب شهادت می‌دهد که حجره رسول خدا دو در داشته که وقتی مسلمانان می‌خواستند بر پیکر مطهر رسول خدا نماز گذارند گروه گروه از یک در داخل و از در دیگر خارج می‌شدند.

در حالی که همان‌گونه که در دلیل بعد معلوم می‌گردد خانه عائشه فقط یک در داشته آن هم در جهتی غیر از جهتی که خانه مستقل حضرت قرار داشته است.

قَالُوا کَیْفَ نُصَلِّی عَلَیْهِ قَالَ ادْخُلُوا اَرْسَالًا اَرْسَالًا قَالَ فَکَانُوا یَدْخُلُونَ مِنْ هَذَا الْبَابِ فَیُصَلُّونَ عَلَیْهِ ثُمَّ یَخْرُجُونَ مِنْ الْبَابِ الْآخَر.[۳۳]

و چون رسول خدا قبض روح گردید گروهی گفتند: چگونه بر آن حضرت نماز گذاریم؟ در جواب گفتند: گروه گروه از این در وارد شده و نماز گذارده و از درب دیگر خارج شوند.

هیثمی بعد از نقل روایت می‌گوید: ورجاله رجال الصحیح.[۳۴]

سادسا: حجره عائشه به خلاف خانه رسول خدا یک در داشته آن هم در جهت مواجه با شام یعنی درب آن در مقابل جهت شام بوده است (یعنی در ضلع جنوبی مسجد و طرف قبله که درب آن به سوی مسجد باز می‌شده است)

فسالته عن بیت عائشه فقال: کان بابه من وجهه الشام فقلت: مصراعا کان او مصراعین؟ قال: کان بابا واحدا. قلت: من‌ ای شئ کان؟ قال: من عرعر او ساج.[۳۵]

از او درباره خانه عائشه سئوال کردم گفت: یک در بیشتر ندارد و آن هم مواجه با شام است …

از کلام فوق به چند مطلب دیگر نیز می‌توان پی برد:

الف: آن بخش از حدیث که می‌گوید: «درباره مکان حجره عائشه سئوال نمودم» دلالت بر این‌مطلب دارد که سائل یقین داشته که حجره عائشه همین مکانی که امروزه به عنوان مدفن پیامبر می‌شناسند نمی‌باشد فلذا از مکان حجره عائشه سئوال می‌کند.

ب: از روایت مشخص می‌شود که جهت شامی مسجد همان جهت شمالی مسجد می‌باشد.

فاصله حجره پیامبر با خانه عایشه

سابعاً: مطلبی را که بخاری و احمد و طبقات از انس بن مالک خادم رسول خدا نقل کرده‌اند و در آن ولیمه و میهمانی منزل رسول خدا به مناسبت ازدواج حضرت با زینب بنت جحش را توصیف می‌کند که از آن استفاده می‌شود.

 فاصله مکان پذیرائی در حجره اختصاصی رسول خدا از میهمانان و خانه عائشه فاصله نسبتاّ قابل توجهی بوده و خانه عائشه خارج از مسجد قرار داشته است که بعد از صرف غذا حضرت به طرف خانه عائشه می‌روند اما بعد متوجه می‌شوند که هنوز بعضی از میهمانان سنگین شده و در حجره رسول خدا آرمیده‌اند .

لذا رسول خدا مجدداّ از در حجره عائشه به در حجره اختصاصی خود باز می‌گردند و آن‌گاه است که آیه حجاب نازل می‌شود که‌ ای اهل ایمان … هنگامی که برای میهمانی به منزل رسول خدا دعوت شدید اجابت کرده و پس از تناول طعام خارج شده و به منزل خود بروید.[۳۸]

فَمَشَی رَسُولُ اللَّهِ – صلی الله علیه وسلم – وَمَشَیْتُ مَعَهُ حَتَّی جَاءَ عَتَبَهَ حُجْرَهِ عَائِشَهَ، ثُمَّ ظَنَّ رَسُولُ اللَّهِ- صلی الله علیه وسلم – اَنَّهُمْ خَرَجُوا فَرَجَعَ وَرَجَعْتُ مَعَهُ، حَتَّی دَخَلَ عَلَی زَیْنَبَ فَاِذَا هُمْ جُلُوسٌ لَمْ یَتَفَرَّقُوا، فَرَجَعَ رَسُولُ اللَّهِ – صلی الله علیه وسلم – وَرَجَعْتُ مَعَهُ، حَتَّی بَلَغَ عَتَبَهَ حُجْرَهِ عَائِشَهَ، فَظَنَّ اَنْ قَدْ خَرَجُوا، فَرَجَعَ وَرَجَعْتُ مَعَهُ، فَاِذَا هُمْ قَدْ خَرَجُوا، فَاُنْزِلَ آیَهُ الْحِجَابِ، فَضَرَبَ بَیْنِی وَبَیْنَهُ سِتْرًا.[۳۷]

پس رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) رفت و من هم با او رفتم تا این که به آستانه حجره عائشه رسیدیم..

فروش حجره عایشه

ثامنا: عائشه بعد از وفات رسول خدا حجره خود را به معاویه فروخت لذا حجره محل دفن رسول خدا نمی‌تواند همان حجره عائشه که به فروش رسیده است باشد.

واشتری (معاویه) من عائشه منزلها، یقولون بمائه وثمانین الف درهم ویقال بمائتی الف درهم وشرط لها سکناها حیاتها.[۳۸]

معاویه منزل عائشه را به صد و هشتاد هزار درهم و بعضی گفته‌اند به دویست هزار درهم خریداری نمود مشروط به این که عائشه تا آخر عمر در آنجا سکونت داشته باشد.

نتیجه:

در پاسخ به این سوال: چرا پیامبر(ص) در خانه خود دفن شد؟ آیا محل دفن پیامبر(ص) همان خانه ی عایشه است؟

بیان کردیم که علت را باید از زبان امام معصوم یعنی امیرالمومنین علیه السلام که تجهیز و دفن پیامبر (ص) با او بوده است بشنویم.از طرفی حتی پدر عایشه هم به مطلب امیر المومنین (ع) اعتراف کرده است .

لذا دلیل و شاهد حرف عایشه کاملا با اسناد شیعه و سنی رد می شود . زیرا این برداشت وهابیت از حرف عایشه صرفا حرف عایشه است نه حرف پیامبر(ص).

از طرفی این که منزل رسول خدا که در متون فوق آمده همان حجره‌ای است که در خانه اختصاصی حضرت بوده و حضرت در آن وفات نموده است .

و معنای آن این است که بعدها حکومت همان‌گونه که روی مسجد النبی تسلط پیدا نمود و روی آن دست گذاشت تا بنی‌هاشم نتوانند در پناه آن به ترویج اهداف خود دست یازند.

 بلکه در این بین دختر رئیس حکومت (عائشه) ادعای تسلط و مالکیت حجره پیامبر را نمود و حکومت نیز آن را پذیرفته و دختر رسول خدا و حضرت علی را از خلع ید نمود.

و این در حالی است که حجره عائشه در منزل اختصاصی خود و در جهت دیگر مسجد یعنی جهت قبله مسجد بوده است.

پی نوشت:

۱.بحار الأنوار ؛ ج ۷۹ , ص ۵۶
۲.بحار الأنوار ؛ ج ۸۰ , ص ۳۱۳
۳.مهدی پیشوایی ، مقاله چرا پیامبر در خانه دفن شد، انتشارات قائمیه، اصفهان
۴. http://ganjineh.valiasr-aj.com/liblist/23872/199
۵. «إِنَّ اللَّهَ لَمْ یَقْبِضْ نَبِیَّهُ إِلَّا فِی أَطْهَرِ الْبِقَاعِ فَیَنْبَغِی أَنْ یُدْفَنَ فِی الْبُقْعَهِ الَّتِی قُبِضَ فِیهَا» (ابوجعفر طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج ۶، ص ۳، دارالکتب الاسلامیه، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق؛ إربلی، على بن عیسی، کشف الغمه، ج ۱، ص ۱۹، مکتبه بنى هاشمى، تبریز، ۱۳۸۱ ق؛ مازندرانی، ابن شهرآشوب، المناقب، ج ۱، ص ۲۳۹، مؤسسه انتشارات علامه، قم، ۱۳۷۹ ق.
۶.مهدی پیشوایی ، مقاله چرا پیامبر در خانه دفن شد، انتشارات قائمیه، اصفهان
۷ ماهنامه کوثر، شماره ۴. پایگاه اصلاع رسانی حوزه نت
۸.حمد محمد صالح ترجمه و تحقیق: احمد زمانی، تاریخچه مسجد النبی: از آغاز تأسیس تا سال ۸۷ هجری، مجله میقات حج، بهار ۱۳۷۲، شماره۳، صفحه ۱۸۳، و آثار اسلامی مکه و مدینه، رسول جعفریان.
۹.آثار اسلامی مکه و مدینه، ص ۲۱۷-۲۱۸
۱۰. عماره و توسعه المسجد النبوی، ص ۶۱
۱۱. عماره و توسعه المسجد النبوی، ص ۶۱
۱۲. جعفریان، آثار اسلامی مکه و مدینه، ۱۳۸۷ش، ص۲۱۷-۲۱۸.
۱۳. جعفریان، آثار اسلامی مکه و مدینه، ۱۳۸۷ش، ص۲۱۸.
۱۴.عماره و توسعه المسجد النبوی، ص ۶۲
۱۵. آثار اسلامی مکه و مدینه، ص ۲۱۸
۱۶.عماره و توسعه المسجد النبوی، ص ۶۲
۱۷.عماره و توسعه المسجد النبوی، ص ۶۲
۱۸. قائدان، تاریخ و آثار اسلامی مکه و مدینه، ۱۳۸۱ش، ص۲۵۵.
۱۹. جعفریان، آثار اسلامی مکه و مدینه، ۱۳۸۷ش، ص۲۱۹.
۲۰. ابن شبّه، تاریخ المدینه المنوره، ۱۳۹۹ق، ج۱، ص۱۰۷.
۲۱. صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۵۷۲
۲۲. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۳، ص۱۵۸، ح۲۵۸۸.   
۲۳. احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۴۳، ص۸۶.   
۲۴. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۷۹.   
۲۵. احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۱۹، ص۶۴، ح۱۲۰۰۵.   
۲۶. نسائی، احمد بن علی، سنن النسائی، ج۳، ص۲۰۹.   
۲۷. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۵، ص۱۹، ح۳۷۰۴.   
۲۸. ابن حجر عسقلانی، احمد بن‌ علی‌ّ، فتح الباری، ج۷، ص۷۳.   
۲۹. حاکم نیشابوری، محمد بن عبداللّه، مستدرک، ج۷، ص۷۳.   
۳۰. ابن حجر عسقلانی، احمد بن‌ علی‌ّ، فتح الباری، ج۷، ص۳۰.   
۳۱. ابن ماجه، محمد بن یزید، سنن ابن ماجه، ج۱، ص۶۲۵.   
۳۲.ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۷، ص۳۳.
۳۳. احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۳۴، ص۳۶۵، ح۲۰۷۶۶.   
۳۴. هیثمی، علی بن ابی بکر، مجمع الزوائد، ج۹، ص۳۷.   
۳۵. بخاری، محمد بن اسماعیل، الادب المفرد للبخاری، ص۲۷۲.   
۳۶. احزاب/سوره۳۳، آیه۵۲.   
۳۷. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۷، ص۲۳، ح۵۱۱۶.   
۳۸. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۳۱.   

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.