کسانی که مورد غضب الهی قرار می گیرند

پروردگار عالمیان مهربان‌ترین مهربانان است و همیشه و همه جا بر این صفت خداوند تاکید شده است، اما به راستی چگونه است که افراد مورد غضب پروردگاری مهربان قرار می‌گیرند؟

#عوامل#غضب#الهی

خداوندی که ما را آفریده و از هیچ چیز برای ما کم نگذاشته است، صفتی دارد با عنوان خشم یا غضب که به کیفر پروردگار معروف است. در بعضی مواقع اتفاق می‌افتد او کسی را مورد عفو و بخشش خود قرار ندهد.

غضب الهی در قرآن

خداوند دو نوع صفت دارد؛ صفت ذاتی و فعلی. غضب خداوند صفت فعل خدا است نه صفت ذات. خشم خدا صفت فعل خدا است یعنی کار خدا است؛ خدا مثل ما عصبانی نمی‌شود. خشم خدا یعنی کیفر گناهان و مقصود آن عقاب و کیفر خداوند است.

شخصی از امام باقر (ع) پرسید: خشم خدا چیست؟ ایشان فرمودند: کسی که گمان کند خداوند از حالتی به حالت دیگر تغییر کند، او را به ویژگی آفریده وصل کرده است. چیزی خدا را تحریک نمی‌کند که باعث دگرگونی او شود؛ پس خشم خدا یعنی کیفر خداوند.

چه چیزی باعث خشم خداوند می‌شود؟ همه گناهان باعث خشم خدا می‌شود و هر آنچه که مورد بخشش خدا واقع نشود، موجب غضب خدا می‌شود. هر انسانی به اندازه گناهش مورد خشم خدا و مستوجب مجازات الهی است؛ بنابراین آنچه باعث خشم خدا می‌شود گناه است.

در علم کلام با ادله متقن اثبات می‌شود که تغییر و تبدل در ذات باری تعالی راه ندارد و همه صفات و کمالات ثابت بوده و عین ذات باری تعالی است. یکی از موارد تغییر و تبدل، تغییر در حالات خداوند متعال است؛ مثل دوست داشتن و غضب کردن. غضب کردن به این معنا است که او ابتدا حالت آرامشی را داشته، سپس نسبت به امری عصبانی شده و غضب می‌کند؛ این مطلب به معنای تغییر در خداوند متعال است که طبق ادله عقلی محال است. این در حالی است که اگر به قرآن رجوع کنیم در سوره زخرف آیه ۵۵ خداوند متعال غضب را به خود نسبت می‌دهد و می‌فرماید: «فَلَمَّا آسَفُونا انْتَقَمْنا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْناهُمْ أَجْمَعِینَ: هنگامى که ما را به خشم آوردند از آن‌ها انتقام گرفتیم و همه را غرق کردیم». حال باید پرسید آیا این آیه با ادله عقلی تعارض دارد و حالت خداوند متعال تغییر کرده یا خیر؟

اگر به کلام اهل بیت (علیهم السلام) که مفسرین واقعی کلام خداوند متعال هستند، رجوع کنیم، خواهیم دید که این آیه را به نحو دیگری معنا کرده‌اند؛ به طور مثال امام صادق (علیه السلام) در تفسیر آیه فرمودند: «خشم و اندوه خداوند متعال، مانند خشم ما نمی‌باشد؛ بلکه خداوند انسان‌های شایسته‌اى مخصوص به خود را آفرید که آنان، محزون و برآشفته می‌شوند، یا خشنود و خوش‌حال، آنان انسان‌هایى عاقبت اندیش و چاره جویند که خداوند خشنودى آنان را موجب شادمانى خود و خشم توأم با اندوه ایشان را خشم و اندوه خود می‌داند؛ چرا که پروردگار، آنان را براى دعوت مردم به سوى خود فرستاد، تا راه خداپرستى را به مردم نشان دهند و بدین جهت، به چنان مرتبه بلندى دست یافته‌اند که خشم و خرسندى آن‌ها با رضا و غضب خدا یکى شده است و در این آیه منظور خدا آن نیست که خشم و اندوه به آن معنا که بین بندگانش معروف است، به او دست می‌دهد».

«آسفونا» از ماده «اسف» هم به معنى «اندوه» آمده است و هم به معنای «غضب». بلکه به گفته راغب در «مفردات» گاه به «اندوه توأم با غضب» نیز گفته شده است و گاه به هر یک از این دو، به صورت جداگانه. چرا که حقیقت آن، همان هیجانى درونى است که انسان را به انتقام دعوت می‌کند و هر گاه نسبت به زیردستان باشد در شکل غضب ظاهر می‌شود. هر گاه نسبت به بالادست باشد به صورت اندوه آشکار می‌گردد؛ لذا وقتى از ابن عباس درباره حزن و غضب سؤال شد، او گفت: ریشه هر دو یکى است، اما لفظ آن مختلف است.

اما نه حزن و اندوه در باره خداوند مفهومى دارد و نه خشم به آن معنى که در میان ما معروف است؛ بلکه اگر به تفاسیر قرآن رجوع کنیم، خواهیم دید که همه مفسرین اعم از شیعه و اهل سنت، خشم و غضب خداوند را به معناى «اراده مجازات» و رضایت او را به معناى «اراده ثواب» معنا کرده‌اند. مرحوم طبرسی و شیخ طوسی از بزرگان شیعه آیه را به همین شکل معنا کرده‌اند؛ یعنی غضب خداوند متعال همان اراده او بر عذاب کفار و منافقین است. فخر رازی از بزرگترین مفسرین اهل سنت نیز همین نظر را دارد و خشم و غضب الهی را به معنای اراده عقوبت آنان معنا کرده است.

این آیه از آیات متشابه بوده و از آن معنای دیگری اراده شده است که با مطالعه دقیق آیات دیگر و ادله عقلی می‌توان منظور آیه را متوجه شد، لذا با ادله عقلی منافات ندارد؛ و منظور از این‌که فرمود: ما را به خشم آوردند این است که با اعمال و کردار خود، مستحق عذاب ما شدند، ما نیز اراده کردیم و آن‌ها را عذاب کردیم.

چه کسانی نزد خدا بخشیده نمی‌شوند؟

یکی از مهم‌ترین عوامل غضب الهی کفر است. یعنی پنهان کردن حقایقی که انسان نباید آن‌ها را مخفی کند.

دومین عاملی که سبب خشم الهی می‌شود و ما باید از آن دوری کنیم، دروغ بستن به خدا و دروغ شمردن آیات الهی است. آیا مخاطب این سخن فقط مشرکان صدر اسلام هستند یا ممکن است در میان ما هم کسانی باشند که مخاطب این باشد و به خدا دروغ ببندند؟

یکی از آیاتی که نشان می‌دهد دروغ بستن به خدا چقدر خطرناک است، آیه ۲۱ سوره مبارکه «انعام» است که می‌فرماید: «وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللّهِ کَذِبًا أَوْ کَذَّبَ بِآیَاتِهِ إِنَّهُ لاَ یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ»؛ چه کسی ظالم‌تر از آن است که به خدا دروغ می‌بندد یا آیات الهی را تکذیب می‌کند؛ بدانید که ستمکاران کامیاب نمی‌شوند. کسی که در زندگی ستم کند، به سعادت و خواسته‌های مادی و معنوی خود نمی‌رسد.

خداوند در آیه ۱۷ سوره مبارکه «یونس» نیز می‌فرماید: «فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللّهِ کَذِبًا أَوْ کَذَّبَ بِآیَاتِهِ إِنَّهُ لاَ یُفْلِحُ الْمُجْرِمُونَ»؛ کسی که به خدا افترا می‌بندد، مجرم است و انسان‌های مجرم در زندگی کامیاب نیستند.

همچنین در آیه ۳۲ سوره میارکه «زمر» می‌فرمایند: «فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن کَذَبَ عَلَى اللَّهِ وَکَذَّبَ بِالصِّدْقِ إِذْ جَاءهُ أَلَیْسَ فِی جَهَنَّمَ مَثْوًى لِّلْکَافِرِینَ»؛ پس کیست ‏ستمگرتر از آن کس که بر خدا دروغ بست و [سخن] راست را، چون به سوى او آمد دروغ پنداشت آیا جاى کافران در جهنم نیست؟

دروغ بستن به خدا انکار توحید است. یکی از مصادیق روشن دروغ بستن به خدا شرک است؛ یعنی کسی که برای خدا شریک و همتا قائل باشد. در جامعه چه کسانی برای خدا شریک قائل هستند؟ فقط مشرکان صدر اسلام به عنوان مشرک محسوب نمی‌شوند.

دروغ شمردن آیات الهی انکار نبوت است. شرک، ظلم است. دروغ بستن به خدا شرک است و شرک یک ظلم است، اما این چه ظلمی است و معنای ظلم چیست؟ عدل از نظر لغت یعنی هر چیزی را در جای خود نهادن و ظلم هم یعنی چیزی را جای خود قرار ندادن.

شرک ظلم است، اما ظلم اعتقادی است. عقیده به شریک و همتا برای خدا اعتقاد به چیزی است که وجود ندارد.

لقمان، پسرش را موعظه می‌کرد و می‌گفت که مشرک نشو و برای خدا همتا قائل نشو. شرک ظلم بزرگی است و این نوع شرک اعتقادی است.

خداوند در آیه ۶ سوره مبارکه «فتح» می‌فرمایند: «وَیُعَذِّبَ الْمُنَافِقِینَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِکِینَ وَالْمُشْرِکَاتِ الظَّانِّینَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَیْهِمْ دَائِرَهُ السَّوْءِ وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَلَعَنَهُمْ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَسَاءتْ مَصِیرًا»؛ و [تا]مردان و زنان نفاق‏‌پیشه و مردان و زنان مشرک را که به خدا گمان بد برده‌‏اند عذاب کند بد زمانه بر آنان باد و خدا بر ایشان خشم نموده و لعنتشان کرده و جهنم را براى آنان آماده گردانیده و [چه]بد سرانجامى است.

ظالم‌ترین افراد/ کسانی که در پیشگاه الهی بخشیده نمی‌شوند

شرک موجب غضب خداست و آن قدر شرک در زندگی خطرناک است که قابل آمرزش نیست. سایر گناهان را ممکن است خداوند حتی بدون توبه هم بپذیرد. اگر کسی از گناهان کبیره اجتناب کند گناهان صغیره‌اش را خدا می‌آمرزد ولیکن مشرک را خدا نمی‌آمرزد مگر اینکه از شرک توبه کند.

کسی که مشرک شود به خدا دروغ بسته است بنابراین مشرک ظالم‌ترین انسان است و مشرک کسی است که برای خدا همتا قائل می‌شود.

گناهان چه کسانی بخشیده می‌شود؟

توحید محبوب‌ترین چیز نزد خدا و شرک خطرناک‌ترین گناه نزد خدا است. اگر کسی در زندگی موحد باشد سایر گناهانش قابل آمرزش است، اما مشرک سبب خشمی است که هیچ‌گاه آمرزیده نمی‌شود مگر اینکه توبه کند.

شرک فقط مختص افراد بت‌پرست است یا ممکن است امروز هم شرکی حتی در جوامع اسلامی وجود داشته باشد؟

انواع شرک

دو نوع شرک داریم؛ شرک جلی و شرک خفی.

شرک جلی این است که انسان در اعتقاد بگوید خدا دو تاست. شرک خفی هم آن است که اگر کسی از انسان جباری اطاعت کند، مطیع اوست و مشرک است که این شرک عملی است. بسیاری از کسانی که ایمان آورده‌اند هم مشرک هستند. کسی که از شیاطین انس و جن اطاعت می‌کند و زیر بار طاغوت برود، مشرک است و جامعه‌ای که پذیرای حکومت‌های طاغوت امروز است مشرک هستند.

از نمونه این شرک‌ها این است که بگوییم اول خدا و دوم شما به دادم رسیدید که این شرک است؛ چرا که در همه حال باید خدا را یاد کرد. خدا برای انجام کار واسطه می‌آورد، اما نباید واسطه الهی را به جای خداوند ستایش کرد. خداوند واسطه‌ساز و واسطه‌سوز است.

اینکه خداوند گناهان کوچک را می‌آمرزد در مورد گناهانی است که حق کسی را ضایع نکرده و به کسی ظلم نکرده است. خداوند حق خود را زودتر می‌بخشد، اما اگر کسی به دیگری ظلم کرد خداوند او را نمی‌بخشد تا وقتی که آن فردی که حقش ضایع شده او را بیامرزد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.