اعمالی که ملاک ورود به بهشت است
تصور این مطلب هم انسان را نگران می کند و هم او را به عمل بهتر و بیشتر وا می دارد؛ چرا که او می داند عمل انسان باید بقدری خالص و پاکیزه باشد که شایستگی پذیرش در بارگاه الهی را پیدا کند. اما باید ببیند چه اعمالی نزد خداوند از جایگاه ملاکی و معیاری برخوردار است. بنابر این او بدنبال اعمالی است که به عنوان ملاک پذیرش بیان شده است.
یکی از موضوعات مهمی که در زندگی دینی ما وجود دارد، این است که انسان مدام به این فکر است که در قبال اعمال عبادی که در دنیا انجام می دهد، آیا می تواند وارد بهشت گردد؟.
تصور این مطلب هم انسان را نگران می کند و هم او را به عمل بهتر و بیشتر وا می دارد؛ چرا که او می داند عمل انسان باید بقدری خالص و پاکیزه باشد که شایستگی پذیرش در بارگاه الهی را پیدا کند. اما باید ببیند چه اعمالی نزد خداوند از جایگاه ملاکی و معیاری برخوردار است. بنابر این او بدنبال اعمالی است که به عنوان ملاک پذیرش بیان شده است.
برای اینکه ببینیم کدام عمل به عنوان ملاک ورود به بهشت بیان گردیده است، در پی منابع دینی می رویم تا ببینیم چه عملی ورود به بهشت را ضمانت می کند.
در برخی روایات و احادیث معصومین علیهم السلام، ملاک ورود به بهشت، اعمالی است که مربوط به رعایت حقوق دیگران است.
ضمانت ورود به بهشت
در روایتی از نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید: «تَقَبَّلُوا لِی بِسِتٍّ أَتَقَبَّلُ لَکُمْ بِالْجَنَّهِ: إِذَا حَدَّثْتُمْ فَلَا تَکْذِبُوا وَ إِذَا وَعَدْتُمْ فَلَا تُخْلِفُوا وَ إِذَا ائْتُمِنْتُمْ فَلَا تَخُونُوا وَ غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ وَ احْفَظُوا فُرُوجَکُمْ وَ کُفُّوا أَیْدِیَکُمْ وَ أَلْسِنَتَکُمْ» ۱
این شش چیز را شما قبول کنید، ما هم در مقابل بهشت را برای شما قبول میکنیم؛ یعنی قول میدهیم. [هرگاه سخن گفتید،] دروغ [مگویید.] [هر گاه وعده دادید، خُلف وعده نکنید.] [هرگاه امینتان دانستند، خیانت نکنید. در] امانت مالی، امانت موقعیت و مسئولیت، امانت سخن و حرف و خبر خیانت نشود. [چشمانتان را] از چیزهایی که خلاف محارم الهی است [فرو بندید.] شهوت خودتان را نگه دارید. زبان و دست خودتان را نگه دارید؛ یعنی در اختیار داشته باشید.
اصل اول: عدم دروغگویی
از مهم ترین ویژگی های اخلاقی کاسب مسلمان پای بندی به راستی و راستگویی است. در برخی از احادیث، کاسب راستگو با صدیقین و شهدا محشور می شود. چنانچه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «التّاجِر الصدوق یحشر یوم القیامه مع الصدیقین و الشّهداء (۲) تاجر راستگو روز قیامت با صدیقین و شهدا محشور می شود.
در این حدیث، تاجر راستگو بقدری مقام بلندی دارد که در روز قیامت با هم سنخ خود یعنی صدیقین و شهدا یعنی کسانی که صادقانه جانشان را دادند، محشور می شود.
در روایت دیگر، بالاتر از صدیقین و شهدا، با فرشتگان همراه می شود؛ لازم به ذکر است که علت همراهی کاسب راستگو با فرشتگان شاید این باشد که فرشتگان نیز صادقانه اموری که بدان محول شده را به انجام می رسانند. چنانچه در روایتی امام صادق علیه السلام به یکی از یاران خود فرمود: «علیک بِصدقِ اللِسان فی حَدیثک فَانَّ التاجرَ الصَدوق مَعَ السفرهِ الکرام و البررهِ یوم القیامه» (۳)بر تو باد به راستی در سخن؛ چرا که کاسب راستگو در روز قیامت همراه با فرشتگان برین و نیکوکار است.
تاجر راستگو بقدری مقام بلندی دارد که در روز قیامت با هم سنخ خود یعنی صدیقین و شهدا یعنی کسانی که صادقانه جانشان را دادند، محشور می شود.
اصل دوم: عدم خلف وعده
دومین ملاک ورود به بهشت، عدم خلف وعده است؛ در برخی از احادیث، ایمان به خدا و قیامت، مشروط به وفای عهد شده است؛ چنانچه امام صادق علیه السّلام فرمود: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده: «مَنْ کانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ فَلْیَفِ إِذَا وَعَد» (۴)هر که بخدا و روز جزا ایمان دارد باید بوعده که میدهد وفا کند.
مفهوم این حدیث آن است که اگر کسی به وعده ی خود، وفا نکند، گویا به خدا و قیامت ایمانی ندارد.
صفت خلف وعده بقدری ناشایست است که منجر به نفاق انسان می شود؛ در روایتی رسول اکرم (صلى اللَّه علیه و آله) فرمود: «ثَلَاثٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ کَانَ مُنَافِقاً- وَ إِنْ صَامَ وَ صَلَّى وَ زَعَمَ أَنَّهُ مُسْلِمٌ مَنْ إِذَا ائْتُمِنَ خَانَ وَ إِذَا حَدَّثَ کَذَبَ وَ إِذَا وَعَدَ أَخْلَفَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ فِی کِتَابِهِ إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْخائِنِینَ وَ قَالَ أَنَّ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَیْهِ إِنْ کانَ مِنَ الْکاذِبِینَ وَ فِی قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ إِسْماعِیلَ إِنَّهُ کانَ صادِقَ الْوَعْدِ وَ کانَ رَسُولًا نَبِیًّا»(۵)
سه صفت است که هر که داشته باشد منافق است، اگر چه اهل نماز و روزه باشد و خود را مسلمان پندارد:
۱. کسى که چون امانت بدو سپارند خیانت کند.
۲. چون خبرى دهد دروغ گوید.
۳. هر گاه وعده دهد خلف کند، خداى عزوجل در کتابش فرموده است: خدا خیانتکاران را دوست ندارد و فرموده: لعنت خدا بر او اگر از دروغگویان باشد و فرموده: اسماعیل را در کتاب یاد کن، همانا او درست وعده و رسول و پیغمبر بود.
در این روایت سه صفت خیانت در امانت، دروغگویی و خلف وعده، نشانه نفاق بیان شده است. و حضرت در مورد هر سه صفت، به آیه ای از قرآن استناد فرمود.
اصل سوم: عدم خیانت در امانت
این اصل بقدری با ارزش است که اگر بدان ملتزم نباشد، پیرو معصومین علیهم السلام نخواهد بود. رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «لَیسَ مِنّا مَن خَانَ بالأمانَهِ»(۶) از ما نیست کسى که در امانت خیانت کند.
خیانت در امانت باعث از میان رفتن برکت از خانه و ویرانی معنوی خانه می شود. بنابراین، اگر برکت از خانه برود و ویرانی معنوی بوجود آید، قطعاً بهشت اخروی را نمی یابد.
فردی که در امانت، خیانت کند مرگ غیر از مرگ بر دین اسلام، خواهد داشت و مورد غضب خداوند خواهد بود. چنانچه در روایتی رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم) فرمود: «مَن خانَ أَمانَهً فِى الدُّنیا وَلَم یَرُدَّها إِلى أَهلِها ثُمَّ أَدرَکَهُ المَوتُ ماتَ عَلى غَیرِ مِلَّتى وَ یَلقَى اللّه وَ هُوَ عَلَیهِ غَضبانٌ.» (۷) کسى که در دنیا به امانتى خیانت کند و آن را به صاحبش برنگرداند و آنگاه بمیرد بر دین من نمرده است و با خدا دیدار مى کند در حالى که بر او خشمگین است.
در این روایت، خیانت در امانت، دو نتیجه منفی، مرگ کفر و غضب خدا را بدنبال دارد.
اصل چهارم و پنجم: فرو بستن چشم و پاکدامنی
امیر المومنین علیه السلام در خطبه همام چهارمین صفت پرهیزگاران را همین اصل می داند و می فرماید؛ «غضوا ابصارهم عما حَرَّمَ اللهُ علیهم»؛(۸) پرهیزگاران از آنچه خدا حرام قرار داده است، چشم فرو می بندند.
قرآن کریم هم در این باره میفرماید: «قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِکَ أَزْکَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ»،(۹)«به مومنان بگو چشمان خود را فرو بندند و دامن خود را حفظ کنند این برای آنها پاکیزهتر است و خدا به آنچه میکنند آگاه است.» این آیه غض بصر و چشمپوشی از نگاه به نامحرم را وظیفه مسلمان اعلام کرده و به زن و مرد توصیه کرده است که مواظب چشمان خود باشند.
در آیه بعد همین دو اصل را به زنان مسلمان نیز گوشزد می کند. و نتیجه آن پاکیزگی است؛ یعنی انسانی که چشمهایش را فرو می بندد، و دامنش را پاکیزه نگه می دارد، پاکیزگی به او عطا می شود. و پاکیزگی، اثر طبیعی رعایت این دو اصل است.
خیانت در امانت، دو نتیجه منفی، مرگ کفر و غضب خدا را بدنبال دارد.
اصل ششم: نگه داشتن دست و زبان
کُفُّوا أَیْدِیَکُمْ: یعنى دست از جنگ باز دارید. یا دست از گناه بردارید؛
در برخی روایات، یکی از وظایف شیعیان واقعی، دست نگه داشتن دست و زبان از گناه شمرده شده است؛ چنانچه در روایتی از امام باقر علیه السلام به فضیل آمده است که: «یَا فُضَیْلُ أَبْلِغْ مَنْ لَقِیتَ مِنْ مَوَالِینَا عَنَّا السَّلَامَ وَ قُلْ لَهُمْ إِنِّی لَا أُغْنِی عَنْهُمْ مِنَ اللَّهِ شَیْئاً إِلَّا بِالْوَرَعِ فَاحْفَظُوا أَلْسِنَتَکُمْ وَ کُفُّوا أَیْدِیَکُمْ وَ عَلَیْکُمْ بِالصَّبْرِ وَ الصَّلَاهْ إِنَّ اللهَ مَعَ الصَّابِرِینَ.(۱۰)
ای فضیل! از طرف ما به دوستانمان سلام برسان و به آنها بگو «کاری از جانب شما ما را در برابر خدا غنی [و سربلند] نمیکند، مگر اینکه ورع داشته باشید؛ زبان خود را حفظ کنید و دستهای خود را [از انجام گناه] نگهدارید و در ادای نماز و استعانت به صبر بکوشید که خداوند با صابران است.»
در این روایت چهار توصیه داشتن ورع، حفظ دست و زبان از گناه، صبر و بجا آوردن نماز، بعنوان وظایف اصلی شیعیان بیان گردیده است.
با اصول بیان شده در مقاله فهمیده شد که کسی که بتواند این اصول ششگانه را در وجود و زندگی خود، زنده کند، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بهشت را برای وی تضمین می کند.
پی نوشت:
۱ الامالی شیخ صدوق، ص۱۵۰
۲. احیاء العلوم، ج ۲، ص ۴۵.
۳. وسائل الشیعه، ج ۱۷، ص ۳۸۵.
۴. کافی، بَابُ خُلْفِ الْوَعْدِ، ج۲، ص۳۶۴
۵. کافی، بَابُ خُلْفِ الْوَعْدِ، ج۲، ص۲۹۰
۶. بحار الأنوار، ج ۷۵، ص۱۷۲، ح۱۴
۷. جامع الاحادیث الشیعه، ج ۲۳، ص ۱۱۵۴
۸. نهج البلاغه، خطبه ۱۹۳
۹. سوره نور، آیه ۳۰
۱۰ بحارالأنوار، ج۶۷، ص۳۰۸