ضرورت نفاق زدایی برای جلوگیری از انحراف عقیده
نفاق به حدی وسیع است که هرگونه دوگانگی، دورویی، دو چهره بودن و تفاوت بین ظاهر و باطن در فکر، گفتار و رفتار را شامل می شود.
مومنین نیز باید مراقب خود باشند
نفاق اگرچه ویژگی کسانی است که به ظاهر و به زبان ایمان می آورند و در باطن و دل همفکر کفارند و در عمل همدست آنها هستند، اما معنای نفاقبه حدی وسیع است که هرگونه دوگانگی، دورویی، دو چهره بودن و تفاوت بین ظاهر و باطن در فکر، گفتار و رفتار را شامل می شود.
لذا اینگونه نیست که شخص مومن بگوید که من ارتباطی با کفار ندارم و فقط آنهایی که با کفار ارتباط دارند آنان منافقند، بلکه ممکن است در فرد مومن نیز رگه های نفاق وجود داشته باشد و همین رگه های نفاق که در آغاز کمرنگ و ناپیداست بخاطر بی توجهی به عوامل آن، عدم مراقبت از نفس خود و برطرف نکردن رگه های نفاق، کم کم به همان نفاقی مبدل شود که به خاطر آن دل او از صفوف مومنین جدا شده و به صف کفار بپیوندد و در عین حال خود را مومن وانمود کند و در ظاهر در صف مومنان باشد و به زبان با آنها همصدا شود.
در این صورت چنین شخصی حقایق دینی و واقعیت های جامعه اسلامی و توطئه های دشمنان اسلام را وارونه خواهد دید. او نسبت به بسیاری از اعمال صحیح مومنین، پیشرفت های جامعه مسلمین و امدادهای الهی نابینا خواهد بود و از سوی دیگر توطئه های کفار، ظلم و ستم آنها و انواع مختلف فسادهای آنها را صحیح خواهد دانست و آن را تایید بلکه حمایت خواهد کرد.
به خاطر این رگه های نفاق است که گاهی شاهد انحراف در عقیده و عمل افرادی هستیم که پس از سپری کردن عمری در جامعه اسلامی، از کشور اسلامی فرار کرده با دشمنان سرسخت اسلام می پیوندند یا در کشور اسلامی می مانند و با کفار خارجی ارتباط پیدا می کنند و پس از مدتی به عنوان جاسوس در داخل مملکت اسلامی علیه دین و مردم مسلمان به فعالیت می پردازند و با جریان های ضدانقلاب داخلی همدست شده بلندگوی آنها می شوند.
عبادت و اسلام دلیل بر عدم نفاق نیست
بنابراین انسان نباید فقط به برخی از اعمال عبادی خود و به مسلمان بودن خود نگاه کند بلکه باید از زشتی ها و بدی ها نیز پرهیز کند. پیامبر گرامی اسلام (صلّی الله علیه وآله وسلّم) می فرمایند: “ثَلاثٌ مَن کُنَّ فیهِ کانَ مُنافِقا وإن صامَ وصلّى وزَعَمَ أنّهُ مُسلِمٌ: مَن إذا ائتُمِنَ خانَ، وإذا حَدَّثَ کَذَبَ، وإذا وَعَدَ أخلَفَ، إنّ اللّهَ عز و جل قالَ فی کِتابهِ: «إنّ اللّه َ لا یُحِبُّ الخائِنینَ» ۱ وقالَ: «أنّ لَعْنَهَ اللّهِ علَیهِ إنْ کانَ مِن الکاذِبینَ” ۲ ، وفی قولهِ عز و جل: «واذْکُرْ فی الکِتابِ إسْماعِیلَ إنّهُ کانَ صادِقَ الوَعْدِ وکانَ رَسُولاً نَبِیّا» ۳ ، “سه خصلت است که در هر که باشند، منافق است، هر چند اهل روزه و نماز باشد و خودش را مسلمان بداند: کسی که هر گاه مورد اعتماد قرار گیرد، خیانت ورزد؛ و هر گاه سخن گوید، دروغ گوید، و هر گاه وعده دهد، خُلفِ وعده کند. خداوند عزّ و جلّ در کتاب خود فرمود: «به راستى که خدا، خیانتکاران را دوست ندارد» و فرمود: «لعنت خدا بر او اگر از دروغگویان باشد» و (خداوند) عزّ و جلّ در آن جا که فرمود: «و در این کتاب، از اسماعیل، یاد کن که او راستْ وعده بود و فرستاده اى پیامبر بود»”.۴
آیت الله مکارم شیرازی پس از نقل قسمتی از این روایت می فرمایند: “مسلماً این گونه افراد، منافق به معنى خاص نیستند، ولى رگههائى از نفاق در وجود آنها هست”.۵
و در جای دیگر در ذیل این روایت می فرمایند: “البته، ممکن است به ندرت گناهان فوق از افراد با ایمان صادر شود، و سپس توبه کنند، ولى استمرار آن، نشانه روح نفاق و منافقگرى است”.۶
بنابراین ممکن است انسان علیرغم بجا آوردن نماز و روزه نیز مرتکب کارهای خلاف شود که آنها نشانه های نفاق اوست.
حتی نمازی هم که شخص می خواند ممکن است در نماز دچار نفاق باشد چون ظاهر او مطابق با قلب او نیست، چنانکه پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلّم) در حدیث دیگری می فرمایند: “ما زادَ خُشوعُ الجَسَدِ على ما فی القَلبِ فهُو عِندَنا نِفاقٌ”، “هر مقدار خشوع بدن بر آنچه در قلب است، افزون گردد، آن در نظر ما نفاق است”.۷
امکان پذیر بودن جلوگیری از نفاق
رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلّم) می فرمایند: “أربَعٌ مَن کُنَّ فیهِ فهُو مُنافِقٌ، وإن کانَت فیهِ واحِدَهٌ مِنهُنَّ کانَت فیهِ خَصلَهٌ مِن النِّفاقِ حتّى یَدَعَها: مَن إذا حَدَّثَ کَذَبَ، وإذا وَعَدَ أخلَفَ، وإذا عاهَدَ غَدَرَ، وإذا خاصَمَ فَجَرَ”، “چهار خصلت است که در هر که باشند، او منافق است و اگر یکى از آنها در او باشد، یک خصلت نفاق در او وجود دارد تا این که آن را رها کند: کسی که هر گاه سخن گوید، دروغ گوید؛ و هر گاه وعده دهد، خُلفِ وعده کند؛ و هر گاه پیمان بندد، پیمان شکنى کند؛ و هر گاه ستیزه کند، از حق، تجاوز نماید”.۸
برخی از نکاتی که با توجه به این حدیث شریف به دست می آیند:
۱. هر کدام از چهار خصلت در منافق بودنِ شخص نقش دارد.
۲. شخص همه چهار خصلت را باید رها کند، پس هر چندتا خصلت را داشته باشد، همان تعداد خصلتِ نفاق در او وجود دارد.
۳. اگر این چهار خصلت در شخص وجود داشته باشد او منافق است.
۴. شخص می تواند تک تک خصلت های یادشده را ترک کند، زیرا حضرت فرمودند: “… حتّى یَدَعَها؛ تا این که آن را رها کند”.
شدت و ضعف نفاق
همانطور که بیماری جسمی اگر درمان نشود امکان تشدید آن وجود دارد، اگر انسان بیماری روحی خود را درمان نکند، به تدریج شدیدتر خواهد شد، مثلاً کسی که بخیل است اگر این رذیله اخلاقی را از خود برطرف نکند و درصدد مبارزه با آن برنیاید و از هوای نفس خود پیروی کند، بخل در او تشدید پیدا می کند، اما اگر برای از بین بردن آن سعی و تلاش کند، این رذیله اخلاقی از بین می رود، نفاق نیز اینگونه است، اگر شخصی دچار رگه های نفاق است، باید آن را از خود برطرف کند، ولی اگر با نفاق مبارزه نکند، تدریجاً نفاق او زیاد می شود.
“نفاق، همانند ایمان، درجاتى دارد. در بعضى مراتب بسیار شدید و براى همگان قابل تشخیص است؛ ولى بعضى درجات آن خفیف است، به گونهاى که خود شخص هم شاید متوجّه آن نشود”.۹
پی نوشت ها:
- سوره انفال، آیه ۵۸.
۲. سوره نور، آیه ۷.
۳. سوره مریم، آیه ۵۴.
۴. بحار الانوار، ج۷۲، ص۱۰۸.
۵. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، ج۱، ص۱۳۴.
۶. تفسیر نمونه، ج۸، ص۷۰.
۷. الکافی، شیخ کلینی، ج۲، ص۳۹۶.
۸. الخصال، شیخ صدوق، ص۲۵۴.
۹. مثالهاى زیباى قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، ج۲، ص۲۸۱.