عناصر پایه برای تحقق انتظار
انتظار از نظر ریشه ی لغوی به معنای درنگ در امور، نگهبانی، چشم به راه بودن و نوعی امید داشتن به آینده است. (۱
آنچه با مراجعه به کتب لغوی معلوم می شود این است که انتظار یک حالت روانی به همراه درنگ و تأمل است. ولی از این معنا می توان دو نوع برداشت کرد: یکی این که این حالت روانی و چشم به راهی، انسان را به عزلت و اعتزال و انزوا بکشاند، دست روی دست بگذارد وضعیت فعلی را تحمل کند و به امید آینده ی مطلوب فقط انتظار بکشد.
برداشت دیگر این که چشم به راهی و انتظار باعث حرکت، پویایی و اقدام و عامل عمل وآمادگی وسیع تر گردد. حال با مراجعه به منابع دینی باید بررسی کنیم که کدام یک از این دو نوع برداشت از حقیقت انتظار، صحیح و مقصود رهبران الهی است.
حقیقت انتظار فرج
اندیشه ی پیروزی نهایی نیروی حق و صلح و عدالت بر نیروی باطل و ستیز و ظلم، استقرار کامل و همه جانبه ی ارزش های انسانی، تشکیل مدینه ی فاضله و جامعه ی ایده آل و بالاخره اجرای این ایده ی عمومی و انسانی به وسیله ی شخصی مقدس و عالیقدر که در روایات اسلامی از او به «مهدی» نام برده شده است، اندیشه ای است که کم و بیش همه ی فرق و مذاهب اسلامی ـ با اختلافاتی ـ بدان مؤمن و معتقدند.
این اندیشه بیش از هر چیز مشتمل بر عنصر خوشبینی نسبت به جریان کلی نظام طبیعت و سیر تکاملی تاریخ و اطمینان به آینده، و طرد عنصر بدبینی نسبت به پایان کار بشر است که طبق بسیاری از نظریه ها و فرضیه ها تاریک و ابتر است. امید و آرزوی تحقیق این نوید کلی جهانی انسانی در زبان روایات اسلامی (انتظار فرج) خوانده شده است.
عناصر تشکیل دهنده ی انتظار
انتظار ظهور منجی هیچ گاه به حقیقت نمی پیوندد مگر در صورتی که سه عنصر اساسی در آن محقق شود:
۱- عنصر عقیدتی: شخص منتظر باید ایمان راسخی به حتمی بودن ظهور منجی و نجات بخشی او داشته باشد.
۲- عنصر نفسانی: زیرا شخص منتظر باید در حالت آمادگی دائمی بسر برد.
۳- عنصر عملی و سلوکی: شخص منتظر باید به قدر استطاعت خود در سلوک و رفتارش زمینه های اجتماعی و فردی را برای ظهور منجی فراهم نماید.
اگر هر یک از این سه عنصر اساسی برای انتظار نباشد انتظار حقیقتا معنا پیدا نمی کند.
پی نوشت:
۱. التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج ۱۲، ص ۱۶۶.