تحلیل اعتبار مهم‌ترین منابع کهن در موضوع نشانه‌های ظهور

شیخ صدوق در مقدمه این کتاب پس از اشاره به شبهات فراوانی که در زمینه غیبت امام عصر وجود دارد، از دستور امام زمان در عالم خواب بر نگارش کتابی در این زمینه خبر می‌دهد.

#اعتبار_شناسی#منابع#نشانه_های#ظهور

۱- «الغیبه» نعمانی

۲- «کمال الدین و تمام النعمه»

نویسنده این کتاب، «محمد بن علی بن بابویه قمی» معروف به شیخ صدوق است که یکی از برجسته‌ترین عالمان شیعه به حساب می‌آید و همگان به دانش گسترده، وثاقت، تقوا و درجات والای معنوی او معترفند.

وی در سال‌های ابتدایی قرن چهارم (۳۰۵ یا ۳۰۷) در خاندان علم و تقوی و در شهر عالم پرور قم دیده به جهان گشود. پدرش که یکی از دانشمندان و فقهای برجسته دوران خود بود فرزند دار نمی‌شد. به همین جهت نامه‌ای به حسین بن روح (نائب خاص امام زمان) نوشت و از امام عصر درخواست دعا کرد و حضرت در نامه‌ای برای فرزند دار شدن او دعا فرمود. بنابراین یکی از افتخارات شیخ صدوق این است که با دعای امام زمان به دنیا آمده است (رجال نجاشی، ص ۲۶۲)

شیخ طوسی او را «دانشمندی جلیل‌القدر، حافظ احادیث، آشنای به رجال و نقادی عالی مقام در زمینه حدیث» معرفی کرده و می‌گوید: «از نظر حفظ احادیث و کثرت معلومات در میان دانشمندان قمی، مانند او دیده نشده است. او حدود سیصد اثر تألیفی از خود به یادگار گذاشته است.» (فهرست طوسی، ص ۴۴۲) البته از میان تألیفات فراوان او تنها ۱۸ اثر به دست ما رسیده است. در مورد بزرگی شیخ صدوق همین بس که او نویسنده کتاب «من لایحضره الفقیه» یکی از کتب اربعه شیعه (چهار کتاب برتر حدیثی) است. وی پس از عمری پر برکت در سال ۳۸۱ هجری دیده از جهان فرو بست.

شیخ صدوق در مقدمه این کتاب پس از اشاره به شبهات فراوانی که در زمینه غیبت امام عصر وجود دارد، از دستور امام زمان در عالم خواب بر نگارش کتابی در این زمینه خبر می‌دهد.

مرحوم علی اکبر غفاری درباره کتاب «کمال الدین و تمام النعمه» می‌نویسد: «مؤلف در این کتاب آن چه درباره غیبت روایت شده و بین مردم شهرت داشته از صحیح و ضعیف و حسن و مجعول، جمع کرده است. اما فقط به روایات صحیحه یا اجماعی یا متواتر استدلال می‌کند.»

وی در این کتاب در ضمن بیان مناظرات خود و رد شبهات مربوط به امام عصر، به بیان غیبت‌های پیامبران پرداخته تا روشن شود که امر غیبت در گذشته هم اتفاق افتاده است. همچنین روایات دیگر ائمه را درباره پیش‌گویی غیبت حضرت مهدی نقل می‌کند. در این کتاب ۲۹ روایت در زمینه نشانه‌های ظهور با عنوان «باب علامات خروج القائم» آمده است.

نتیجه آنکه نگارنده این کتاب شخصیتی قابل اعتماد است و کتاب او نیز معتبر می‌باشد. اما این به معنای اعتبار تمامی روایات این کتاب نیست. بلکه پس از گذر از این مرحله باید به بررسی اعتبار اسناد درونی این کتاب پرداخت و پس از آن در مورد اعتبار روایات نظر داد.

شاید این جمله مرحوم علی اکبر غفاری که در مقدمه این کتاب آمده بازگو کننده بسیاری از مطالب در مورد اعتبار روایات این کتاب باشد.

وی در این باره می‌نویسد: «مؤلف در این کتاب آن چه درباره غیبت روایت شده و بین مردم شهرت داشته از صحیح و ضعیف و حسن و مجعول، جمع کرده است. اما فقط به روایات صحیحه یا اجماعی یا متواتر استدلال می‌کند.»

بنابراین روشن است که روایات این کتاب مخلوطی از روایات معتبر و غیر معتبر است که باید پس از کنکاشی جدی مورد بهره برداری قرار گیرد.

۳- «الغیبه» شیخ طوسی

نویسنده این کتاب، «محمد بن حسن طوسی» تنها کسی است که به «شیخ الطایفه» یعنی بزرگ شیعیان معروف گردیده است که این نشان از عظمت علمی او و جایگاه ویژه‌اش در میان دانشمندان شیعه دارد. وی در سال ۳۸۵ در خراسان به دنیا آمد و پس از سال‌ها تلاش علمی در سال ۴۶۰ در نجف اشرف از دنیا رفت. در کارنامه علمی او «نگارش دو کتاب از کتب اربعه شیعه» (چهار کتاب برتر حدیثی)، «نگارش کتاب‌های گوناگون در رشته‌های مختلف علوم اسلامی»، «رهبری علمی و فتوایی شیعه» و «تاسیس حوزه علمیه نجف» وجود دارد که هر یک برای عظمت یک شخصیت علمی کافی است.

هدف اصلی شیخ طوسی از نگارش این کتاب پاسخ‌گویی به شبهات موجود در زمینه مهدویت بوده است. او در مقدمه کتاب می‌نویسد:

«من در این کتاب در صدد پاسخ گویی به سؤالات گوناگون در این باره (غیبت امام عصر) هستم و برای تایید سخنان خود به برخی از روایات نیز استناد خواهم کرد تا موجب تأکید و پذیرش آن از جانب علاقه مندان به روایات گردد.»

بنابراین کتاب الغیبه یک کتاب روایی صرف نیست بلکه در آن به مقتضای کلام از روایات فراوانی استفاده شده است.

در این کتاب ۵۹ روایت در بخش نشانه‌های ظهور قرار گرفته است که سند آن‌ها مشکلات عدیده دارد. برخی از آن‌ها از معصوم صادر نشده و تعدادی از آن‌ها از منابع و یا روایان اهل سنت نقل شده است. اگرچه سند روایات نشانه‌های ظهور در دو کتاب الغیبه نعمانی و کمال الدین شیخ صدوق نیز مشکلات خاص خود را دارد اما چنین شیوه‌ای به ندرت در این دو کتاب قابل رویت است.

شیخ طوسی برخی از روایات باب نشانه‌های ظهور را از استادش شیخ مفید در کتاب «الارشاد» گرفته است. اما از کتاب الغیبه نعمانی استفاده نکرده است. البته مضمون این دو کتاب در مواردی با هم تطبیق دارند. (تحلیل تاریخی نشانه‌های ظهور، مصطفی صادقی، ص ۳۱)

۴ «الفتن» نعیم بن حماد

نعیم بن حماد مروزی از دانشمندان و محدثان اهل تسنن و از اهالی مرو که در سال ۲۲۸ از دنیا رفته است. کتاب الفتن او قدیمی‌ترین منبع در دسترس می‌باشد که نشانه‌های ظهور را در خود جای داده است. البته موضوع این کتاب، پیش‌گویی‌هایی در مورد آینده است که بخشی از روایات آستانه ظهور نیز در آن موجود است.

اما مشکل اساسی دیگری که در روایات این کتاب وجود دارد این است که اکثر اسناد این کتاب به معصوم ختم نمی‌شود. چرا که دانشمندان اهل تسنن گفته صحابه و تابعان را نیز قابل پذیرش می‌دانند و از شخص آنان نیز حدیث نقل می‌کنند. اما نظر شیعه این است که تنها سخن امام معصوم قابل پذیرش است و حجیت دارد

سید بن طاوس از علمای بزرگ شیعه در قرن هفتم به کتاب او اعتماد کرده و حدود یک سوم از کتاب «الملاحم و الفتن» خود را از کتاب او نگاشته است.

در مورد شخصیت او در میان عالمان اهل تسنن اختلاف نظر وجود دارد. برخی همچون احمد بن حنبل او را توثیق و برخی همچون نسایی او را تضعیف کرده‌اند. برخی نیز در مورد او گفته‌اند که برای تقویت سنت، حدیث جعل می‌کرده است. ذهبی از دانشمندان مهم اهل تسنن می‌نویسد: نباید به سخن او استناد کرد چون در کتاب الفتن مطالبی عجیب و غیر قابل قبول آورده است. (سیر اعلام النبلاء، ج ۱۰، ص ۵۹۷) اما ابن حجر عسقلانی که از دانشمندان به نام اهل تسنن است در ضمن آنکه او را راست‌گو معرفی کرده، وی را دارای اشتباهات فراوان برشمرده است.(تقریب التهذیب، ج ۲، ص ۲۵۰)

بنابراین از مجموع این سخنان بر می‌آید که در دیدگاه اهل تسنن بر فرض آنکه شخصیت نعیم بن حماد قابل اعتماد باشد، کتاب او و یا احادیث او قابل اعتماد نیست. یعنی حداکثر چیزی که از سخنان رجالیون اهل تسنن قابل برداشت است، راست‌گو بودن نگارنده است. اما هیچ یک از آنان بر اعتبار کتاب یا روایات او صحه نگذاشته‌اند.

اما مشکل اساسی دیگری که در روایات این کتاب وجود دارد این است که اکثر اسناد این کتاب به معصوم ختم نمی‌شود. چرا که دانشمندان اهل تسنن گفته صحابه و تابعان را نیز قابل پذیرش می‌دانند و از شخص آنان نیز حدیث نقل می‌کنند. اما نظر شیعه این است که تنها سخن امام معصوم قابل پذیرش است و حجیت دارد.

نتیجه نهایی در مورد اعتبار این چهار منبع

کتاب «الفتن» ابن حماد که از منابع اهل تسنن به حساب می آید، نزد بزرگان اهل تسنن هم، مقبولیت ندارد. در نتیجه نمی توان به روایات آن اعتماد کرد.

سه منبع دیگر نیز که از منابع شیعی به حساب می آیند، اگر چه کتاب های معتبری هستند و توسط نویسندگان سرشناس و قابل اعتمادی نوشته شده اند اما (همچنان که در بخش بعد خواهیم گفت) اسناد درونی این کتاب ها دارای مشکلاتی هستند که باید پیش از استفاده از روایات آن با دقتی عالمانه و توجهی عمیق به آنها نظر افکند. بنابراین استفاده یک کاسه از همه روایات این کتاب همچنانکه در این مستند رخ داده خطایی بسیار بزرگ است که نتیجه را به انحراف خواهد کشاند.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.