امامت از اصول دین
آیا قرآن امامت را به عنوان یک اصل از اصول دین بیان کرده است؟
از آنجا که امامت در دیدگاه علمای شیعه به معنای جانشینی حضرت رسول(ص) در همه شؤون هدایتگری و تربیتی و رهبری جامعه است و بایستی امام معصوم باشد و این مهم را فقط خداوند می داند و اوست که این جانشینان را معین می کند، لذا امامت نزد شیعیان یکی از اصول دین دانسته می شود.
آیات بسیار زیادی از قرآن نیز به جایگاه این موضوع مهم تصریح یا اشاره دارد اما این آموزه مهم مثل دیگر اصول و فروع دین با همان ادبیات و طبقه بندی ای که در میان علمای علم کلام بیان می شود، در قرآن طبقه بندی نشده است.
در قرآن مجید، درباره مسأله ولایت و امامت، دو بحث جداگانه وجود دارد:
الف) «ولایت عامه»: یعنى همیشه و در هرعصر و زمان باید امام و پیشوایى در میان مردم از سوى خدا باشد خواه مقام نبوت و رسالت هم دارا باشد و یا تنها مقام ولایت را داشته باشد. در این بعد از امامت اشاراتی در قرآن وجود دارد که برخی از آن ها عبارت اند از:
۱. آیه ۷ سوره رعد: «انَّما انْتَ مُنْذرٌ وَ لِکُلِّ قومٍ هادٍ»؛ (تو فقط بیم دهنده اى و براى هر گروهى هدایت کننده اى است).
همان طور که مشخص است خداوند متعال پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) را به عنوان انذار کننده، مخاطب قرار می دهد و هر قوم و عصری را صاحب پیشوا و هدایت گری مخصوص به خود می داند.
۲. آیه ۱۱۹ سوره توبه: «یا ایُّهَا الَّذینَ آمنُوا اتَقوا اللَّهَ وَ کُونُوا مَعَ الصّادِقینَ» ؛ (اى کسانى که ایمان آورده اید! از [مخالفت فرمان] خدا بپرهیزید و با صادقان و راستگویان باشید).
در این آیه بعد از دعوت مومنین به تقوا، به آنها دستور داده می شود که (همواره) با صادقان و راستگویان باشید (تا گرفتار انحراف نشوید).
از مجموع این آیات و همچنین از اطلاق آیه مورد بحث که بودن با صادقان را بدون هیچ قید و شرط ذکر مى کنند، نتیجه مى گیریم که مسلمانان موظف اند با کسانى باشند که از نظر ایمان و تقوا در اعلا درجه و از نظر علم و عمل و استقامت و جهاد در بالاترین سطح باشند. این آیه نمى گوید در زمره صادقان باشید بلکه مى گوید همراه آنها باشید، در حالى که مى گوید از پرهیزکاران باشید. این نشان مى دهد که منظور [از مرتبه صادقین] مرحله اى بالاتر از مراحلى است که مردم به آن مى رسند و روشن ترین مصداق این معنى همان معصومان اند. این از یک سو، از سوى دیگر دستور به همراه بودن با صادقان به طور مطلق و جدا نشدن از آنان بدون هیچ قید و شرط، قرینه دیگرى بر معصوم بودن آنها است؛ زیرا پیروى بى قید و شرط جز در مورد معصومان معنا ندارد.
ب) «ولایت و امامت خاصه» : بدین معنا که بعد از پیامبر اسلام(صلى الله علیه و آله) چه کسى باید عهده دار این منصب و مقام الهى باشد.
درباره ولایت خاصه و چگونگی شناخت امام معصوم و جانشین الهى بعد از پیامبر(صلى الله علیه و آله) نیز می توان آیات بسیار زیادی را یافت که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم به این آموزه الهی اشاره دارند. برخی از مهم ترین این آیات، مواردی هستند که در میان مفسرین و در طبقه بندی قرآن شناسان به این عناوین شناخته می شوند:
۱. آیه تبلیغ و داستان غدیر: یعنی آیه ۶۷ سوره مائده: «یا ایُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما انْزِلَ الَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ انْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَّلَغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ انَّ اللَّهَ لایَهْدِى الْقَومَ الکافِرینَ» ؛ (اى پیامبر! آنچه از سوى پروردگارت برتو نازل شده است به طور کامل [به مردم] ابلاغ کن و اگر چنین نکنى رسالت او را انجام نداده اى. خداوند تو را از [خطرات احتمالى] مردم حفظ مى کند و خداوند گروه کافران [لجوج] را هدایت نمى کند).
اگر چه صحبت کردن در باره شأن نزول و بررسی و تحلیل کامل این آیه خود بحث بسیار مفصلی است، امّا در کتاب هاى بسیارى از دانشمندان اهل تسنن و همه کتب معروف شیعه، اعم از تفسیر و حدیث و تاریخ، آمده است که آیه فوق در شأن حضرت(على علیه السلام) نازل شده است. این روایات را گروه زیادى ازصحابه از جمله ابوسعید خدرى، زیدبن ارقم، جابر بن عبداللَّه انصارى، ابن عباس، براء بن عازب، حذیفه، ابوهریره، ابن مسعود و عامر بن لیلى نقل کرده اند و در روایات آنها آمده است که این آیه درباره حضرت على(علیه السلام) و داستان روز غدیر نازل شده است.
۲. آیه ولایت: یعنی آیه ۵۵ سوره مائده: «انَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذین آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلوهَ وَ یُؤتُونَ الزَّکاهَ وَ هُمْ راکِعُونَ» ؛ (سرپرست و ولىّ شما تنها خداست و پیامبر او و کسانى که ایمان آورده اند همانها که نماز را بر پا مى دارند و در حال رکوع زکات مى دهند).
نزول این آیه درباره على (علیه السلام) چیزى نیست که بتوان آن را مورد تردید و شک قرار داد و روایات متضافر بلکه متواتر از طرق اهل سنت و پیروان مکتب اهل بیت(علیهم السلام) در منابع حدیثی و تفسیری و تاریخی در این زمینه نقل شده است.
۳. آیه اولی الأمر: یعنی آیه ۵۹ سوره نساء: «یا ایُّهَا الّذِینَ آمَنُوا اطیعُواللَّهَ و اطیعُوا الرَّسُولَ وَ اولِى الامْرِ مِنْکُمْ» ؛ (اى کسانى که ایمان آورده اید! اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر(خدا صلى الله علیه و آله) و پیشوایان [معصوم] خود را).
فرمان به اطاعت مطلقه از «اولى الامر» در کنار اطاعت رسول خدا(صلى الله علیه و آله) دلیل بر این است که «اولى الامر» کسانى را شامل مى شود که در ردیف رسول خدا( صلى الله علیه و آله)، یعنی جانشینان معصوم او هستند. زیرا اطاعت مطلقه در غیر معصومان (علیهم السلام) ممکن نیست. در منابع معروف اسلامی مخصوصا منابع مشهور اهل سنت، احادیثی در تطبیق مصداق این آیه بر حضرت علی(علیه السلام) وارد شده است.
به خاطر چنین فهمی از آیات قرآن است که امامت از نظر شیعه از اصول دین و ریشه هاى اعتقادى است در حالى که از نظر اهل سنت جزء فروع دین و دستورات عملى محسوب مى شود. بدیهى است این دو گروه به مسأله امامت یکسان نمى نگرند و طبیعى است که تعریف واحدى نیز ندارند.
در نگاه غالب دانشمندان اهل سنت امامت با عناوینی شبیه این عناوین معرفی شده است: ریاست و سرپرستى عمومى در امور دین و دنیا به عنوان جانشینى از پیامبر اسلام(صلى الله علیه و آله است) و جانشینى یک شخص از آن حضرت در برپا داشتن احکام شرع و پاسدارى از حوزه دین به طورى که اطاعت او بر همه امت واجب باشد.
مطابق این تعریف ها امامت یک مسئولیت ظاهرى در حد ریاست حکومت است؛ منتها حکومتى که شکل دینى دارد و عنوان جانشینى پیامبر(صلى الله علیه و آله) را به خود گرفته است و طبعا چنین امامى مى تواند از سوى مردم برگزیده شود.
امّا در نگاه شیعه، امامت تعریفی متفاوت دارد. از این رو امامت در شرح «احقاق الحق» چنین تعریف شده: «هِىَ مَنْصَب الهى حائِز لِجَمیعِ الشُّؤون الْکَریمَه وَ الْفَضائِل، الّا النُّبُوَّه وَ ما یُلازِم تِلْکَ الْمَرْتَبَهِ السّامِیَه»؛ (امامت یک منصب الهى و خدادادى است که تمام شئون والا و فضایل را در بر دارد جز نبوت و آنچه لازمه آن است). مطابق این تعریف امام از سوى خداوند و به وسیله پیامبر(صلى الله علیه و آله) تعیین مى شود و همان فضایل و امتیازات پیامبر را – جز مقام نبوت – دارد و کار او منحصر به حکومت دینى نیست.
به همین دلیل اعتقاد به امامت نزد شیعیان جزئى از اصول دین محسوب مى شود نه یکى از فروع دین و وظایف عملى.
علاوه بر معارف قرآنی در زمینه موضوع امامت، اعتقاد شیعیان درباره این موضوع برآمده از آموزه های اهل بیت(علیهم السلام) است؛ امام رضا(علیه السلام) در تبیین جایگاه امامت می فرماید: «انِّ الِأمامَهَ زَمامُ الدّینِ وَ نَظامُ المُسْلِمینَ وَ صَلاحُ الدُّنیا وَ عَزِّ المؤمنینَ، انَّ الِأمامَهِ اسُّ الاسْلام النّامى و فَرعُهُ السّامى، بِالِأمامِ تَمامُ الصَّلاه وَالزَّکات وَالصَّیامَ و الْحجّ وَالْجَهاد وَ تَوْفیرُ الفیْئوَ الصَّدَقات و إِمضاءُ الْحُدود وَالاحْکام، وَ مَنْعُ الثُّغُور و الأطْراف، الِامامُ یَحِلُّ حَلالَ اللَّه، وَ یَحْرُمُ حَرامَ اللَّه، وَ یُقیمُ حُدُودَاللَّه، وَ یَذُبُّ عَنْ دینِ اللَّه، وَ یَدْعوا إَلى سَبیلِ ربَّه» ؛ (امامت زمام دین و نظام مسلمین، صلاح دنیا و عزت مؤمنان است. امامت اساس اسلام بارور و شاخه بلند آن است. با امام نماز و زکات و روزه و حج و جهاد کامل مى شود و اموال بیت المال و انفاق به نیازمندان فراوان مى گردد و اجراى حدود و احکام و حفظ مرزها و جوانب کشور اسلام به وسیله امام صورت مىگیرد. امام حلال خدا را حلال و حرام خدا را حرام مى شمرد [و تحقق مى بخشد] و حدود الهى را برپا مى دارد و از دین خدا دفاع مى کند و به سوى راه پروردگارش به وسیله دانش و اندرز نیکو و دلیل رسا و محکم دعوت مى کند).
با این همه باید توجه داشت که «اصطلاح اصول و فروع دین» و تقسیم بندی هایی که ما امروزه از آموزه ها و معارف قرآنی و حدیثی می شناسیم، چیزی نیست که در خود قرآن کریم با این ادبیات مألوف مورد اشاره قرار گرفته باشد؛ آیات بسیاری در قرآن کریم به صراحت یا به اشاره معارفی را راجع به موضوعات اعتقادی ای همچون توحید، نبوت، معاد، عدل و امامت و آموزه های عملی ای چون نماز، حج، زکات، جهاد و… بیان کرده اند، امّا بیان این آموزه ها و معارف در این کتاب مقدس به نحوی که در اصطلاح علمای علم کلام شناخته و طبقه بندی می شود نیست. مثلا این گونه نبوده که گفته شود اصول دین عبارت اند از توحید و نبوت و… و فروع دین عبارت از از نماز و زکات و… . به همین خاطر «عدم تصریح قرآن مجید» به «اصل یا فرع» بودن هر کدام از آموزه های دینی و عدم طبقه بندی آن آموزه ها در بیانات قرآن ذیل یکی از این دو دسته، منجر به مخدوش شدن جایگاه آنها نمی شود.