روایات مورد استناد شیعه برای اعتقاد به بداء؟
مترین ادله شیعه برای اعتقاد به «بداء»، روایاتی است که از اهل بیت(ع) به آنها رسیده است. در منابع روایی شیعه گروهی از احادیث به چشم می خورند که به بیان اهمیت این موضوع اعتقادی می پردازند و جایگاه برجسته آن را در مباحث معرفت شناسانه توحیدی روشن می کنند. سخنان دیگری نیز از ائمه معصومین(ع) نقل شده که با تبیین بسیار دقیق مفهوم بداء و ارتباط آن با مسأله علم الهی و نفی هر گونه جهل و پشیمانی از علم الهی، علاوه بر پی ریزی مستحکم و استوار مبانی صحیح اعتقادی این مسأله، راه را بر هر گونه بهانه جویی و شبهه افکنی مخالفین شیعه بسته است. علاوه بر این احادیث، روایات دیگری نیز وجود دارند که با نقل کردن برخی از نمونه های تاریخی وقوع بداء بخاطر امتحان انسان ها یا تاثیر دعا و صدقه و صله رحم و… در سرنوشت انسان، در صدد اعتباربخشی هرچه بیشتر این آموزه هستند.
مهمترین ادله شیعه برای اعتقاد به «بداء»، روایاتی است که از اهل بیت(علیهم السلام) به آنها رسیده است. علامه مجلسی در کتاب بحارالأنوار هفتاد حدیث از ائمه اطهار درباره بداء ذکر کرده و در دیگر منابع شیعی نیز احادیث بسیاری درباره این موضوع نقل شده است.
روایاتی که اهمیت اعتقاد به بداء را بیان کرده است
در منابع روایی شیعه گروهی از احادیث دال بر موضوع بداء به چشم می خورند که به بیان اهمیت این موضوع اعتقادی می پردازند و جایگاه برجسته آن را در مباحث معرفت شناسانه توحیدی روشن می کنند. برای مثال می توان به این روایت امام صادق (علیه السلام) اشاره کرد که فرمود: «مَا عُظِّمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِمِثْلِ الْبَدَاء»؛ (خداوند به هیچ کدام از ویژگی ها و صفات خود همچون بداء تعظیم نشده است). معرفی بداء به عنوان مهم ترین ویژگی و مشخصه بروز و ظهور عظمت الهی نشان از اهمیت این موضوع اعتقادی در دستگاه فکری کلامی شیعه است.
احادیث دیگری نیز با تعابیری شبیه و همگن تعابیر حدیث فوق الذکر وجود دارند مانند این روایت نقل شده از یکی از امام صادق یا امام باقر (علیهما السلام) که فرمود: «مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَیْءٍ مِثْلِ الْبَدَاءِ»؛ (خداوند متعال به هیچ چیزی [هیچ ویژگی و خصوصیتی] مانند بداء پرستش نشده است).
علت این اهمیت نیز روشن است و اگر کسی به بداء اعتقاد نداشته باشد، مانند یهود که طبق آیه ۶۴ سوره مائده معتقدند: «یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَهٌ»؛ (دست خدا بسته است)، قدرت خدواند را انکار کرده است؛ لذا اعتقاد به بداء را می توان مرادف با اعتقاد به توحید دانست.
گروه دیگری از روایات نیز هستند که در بیان اهمیت موضوع بداء، جایگاه این مسأله اساسی را به عنوان یکی از شرایط و میثاق های خداوند در بعثت انبیاء بررسی می کنند. امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِیّاً حَتَّى یَأْخُذَ عَلَیْهِ ثَلَاثَ خِصَالٍ الْإِقْرَارَ لَهُ بِالْعُبُودِیَّهِ وَ خَلْعَ الْأَنْدَادِ وَ أَنَّ اللَّهَ یُقَدِّمُ مَا یَشَاءُ وَ یُؤَخِّرُ مَا یَشَاءُ»؛ (خداوند هیچ پیامبری را برنیانگیخت تا زمانی که سه چیز را از او خواسته است: اقرار به بندگى خدا، نفى هرگونه شریک و همتا براى او و اینکه خداوند هر چه را بخواهد مقدم داشته و هر چه را بخواهد واپس می دارد).
اراده آزاد خداوند در تقدیم و تأخیر اشاره به مسأله بداء دارد که در حدیث دیگری از امام صادق(علیه السلام) با صراحت بیشتری بیان شده است. ایشان می فرمایند: «مَا تَنَبَّأَ نَبِیٌّ قَطُّ حَتَّى یُقِرَّ لِلَّهِ بِخَمْسِ خِصَالٍ بِالْبَدَاءِ وَ الْمَشِیئَهِ وَ السُّجُودِ وَ الْعُبُودِیَّهِ وَ الطَّاعَهِ»؛ (هیچ پیامبرى هرگز نشان پیامبرى نگیرد مگر آنکه براى خداى متعال به این امور اعتراف نماید: بداء، مشیت الهی، سجده برای خداوند، عبودیت و پرستش الهی و اطاعت و پیروی کردن از اوامر و احکام الهی).
در کنار اینها، احادیث دیگری نیز وجود دارند که با برشمردن اجر و ثواب برای عقیده بداء، به گونه ای دیگر اهمیت آن را در منظومه فکری شیعی ابراز می کنند، مانند این حدیث امام صادق(علیه السلام) که فرمود: «لَوْ عَلِمَ النَّاسُ مَا فِی الْقَوْلِ بِالْبَدَاءِ مِنَ الْأَجْرِ مَا فَتَرُوا عَنِ الْکَلَامِ فِیهِ»؛ (اگر مردمان اجر و ثواب بداء را می دانستند هیچ گاه از مشغول بودن به صحبت و گفتگو درباره آن فارغ نمی گشتند).
روایاتی که به تبیین مفهوم بداء پرداخته است
علاوه بر احادیث فوق، سخنان دیگری نیز از ائمه معصومین(علیهم السلام) نقل شده که با تبیین بسیار دقیق مفهوم بداء و ارتباط آن با مسأله علم الهی و نفی هر گونه جهل و پشیمانی از علم الهی، علاوه بر پی ریزی مستحکم و استوار مبانی صحیح اعتقادی این مسأله، راه را بر هر گونه بهانه جویی و شبهه افکنی مخالفین شیعه بسته است.
برای مثال می توان به این روایت امام صادق(علیه السلام) اشاره کرد که فرمود: «مَنْ زَعَمَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَبْدُو لَهُ فِی شَیْءٍ لَمْ یَعْلَمْهُ أَمْسِ فَابْرَءُوا مِنْه»؛ (هر آن کس که گمان کند که برای خداوند درباره موضوعی بداء حاصل می گردد که در علم الهی موجود نبوده است، از چنین شخصی بیزاری بجویید).
حدیث دیگری نیز شبیه به موضوع حدیث پیشین از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است که فرمود: «مَنْ زَعَمَ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى بَدَا لَهُ فِی شَیْءٍ بَدَاءَ نَدَامَهٍ، فَهُوَ عِنْدَنَا کَافِرٌ بِاللَّهِ الْعَظِیمِ»؛ (هر آن کس که گمان کند برای خداوند از باب پشیمانی بدا حاصل می آید، چنین شخصی نزد ما [شیعیان] به خداوند متعال کفر ورزیده است.)
دیگر حدیث نقل شده از امام صادق(ع) در تبیین معنای صحیح بدا این حدیث است که فرمود: «لَیْسَ شَیْءُ یَبْدُو لَهُ إِلَّا وَ قَدْ کَانَ فِی عِلْمِهِ أَنَّ اللَّهَ لَا یَبْدُو لَهُ مِنْ جَهْلٍ»؛ (هر آنچه از بداء برای خداوند پدید می آید پیش از این در دانش الهی جای داشته و برای خداوند از جهل بدایی حاصل نمی آید).
احادیث موجود در منابع شیعی به گونه ای دیگر نیز اعتقاد به بداء را تأیید می کنند. مثلا در بخشی از دعای شب بیست و سوم ماه رمضان می بینیم که امام صادق(علیه السلام) این گونه با خداوند متعال مناجات می کند: «اللَّهُمَّ إِنْ کُنْتُ عِنْدَکَ مِنَ الْأَشْقِیَاءِ فَامْحُنِی مِنَ الْأَشْقِیَاءِ وَ اکْتُبْنِی مِنَ السُّعَدَاء»؛ (خدایا! اگر اینگونه مقدر کردی که از اشیقاء باشم، نام مرا از سیاهه انسان های شقی پاک کن و مرا از زمره نیک بختان بگردان). این گونه روایات با تأیید ضمنی امکان تغییر مقدرات الهی برای انسان ها، به گونه ای دیگر، صحت اعتقاد به مسأله بداء را تایید می کنند.
علاوه بر این احادیث، روایات دیگری نیز وجود دارند که با نقل کردن برخی از نمونه های تاریخی وقوع بداء بخاطر امتحان انسان ها یا تاثیر دعا و صدقه و صله رحم و… در سرنوشت انسان، در صدد اعتباربخشی هرچه بیشتر این آموزه هستند که باید ذیل موضوعی مستقل گردآوری شوند و مورد بررسی قرار گیرند.