تبیین تضاد میان دنیا و آخرت از دیدگاه استاد مطهری 

  1. از بعضی از آثار دینی چنین استشمام می شود که میان دنیا و آخرت تضاد است، مثل آنکه گفته می شود دنیا و آخرت به منزله ی دو «هوو» هستند که هرگز سازگار نخواهند شد، و یا گفته می شود که ایندو به منزله ی مشرق و مغربند که نزدیکی به هر کدام عین دوری از دیگری است.
#تعبیر#تضاد#دنیا#آخرت#از_دیدگاه#مطهری

چگونه می توان این تعبیرات را توجیه کرد و با آنچه قبلاً گفته شد سازگار ساخت؟ .

در پاسخ این سؤال می گوییم که اولاً در بسیاری از آثار اسلامی تصریح شده و بلکه از مسلّمات و ضروریات اسلام است که جمع میان دنیا و آخرت از نظر برخوردار شدن ممکن است؛ آنچه ناممکن است جمع میان آندو از نظر ایده آل بودن و هدف اعلی قرار گرفتن است.

برخورداری از دنیا مستلزم محرومیت از آخرت نیست. آنچه مستلزم محرومیت از آخرت است یک سلسله گناهان زندگی برباد ده است نه برخورداری از یک زندگی سالم مرفه و تنعم به نعمتهای پاکیزه و حلال خدا؛ همچنانکه چیزهایی که موجب محرومیت از دنیاست تقوا و عمل صالح و ذخیره ی اخروی داشتن نیست، یک سلسله عوامل دیگر است.

بسیاری از پیغمبران، امامان، صالحان از مؤمنین که در خوبی آنها تردیدی نیست، کمال برخورداری از نعمتهای حلال دنیا داشته اند.

علی هذا فرضاً از جمله ای چنین استفاده شود که میان برخورداری از دنیا و برخورداری از آخرت تضاد است، به حکم ادله ی قطعی مخالف، قابل قبول نیست.

ثانیاً اگر درست دقت شود نکته ی جالبی از تعبیراتی که در این زمینه آمده استفاده می شود و هیچ گونه منافاتی میان این تعبیرات و آن اصول قطعی مشاهده نمی شود.

برای اینکه آن نکته روشن شود مقدمه ی کوتاهی باید ذکر شود و آن اینکه در اینجا سه نوع رابطه وجود دارد که باید مورد بررسی قرار گیرد:

  1. رابطه ی میان برخورداری از دنیا و برخورداری از آخرت.
  2. رابطه ی میان هدف قرار گرفتن دنیا و هدف قرار گرفتن آخرت.
  3. رابطه ی میان هدف قرار گرفتن یکی از ایندو با برخورداری از دیگری.

رابطه ی اول به هیچ وجه از نوع تضاد نیست و لهذا جمع میان آندو ممکن است.

رابطه ی دوم از نوع تضاد است و امکان جمع میان آندو وجود ندارد.

اما رابطه ی سوم تضاد یکطرفه است؛ یعنی میان هدف قرار گرفتن دنیا و برخورداری از آخرت تضاد است ولی میان هدف قرار گرفتن آخرت و برخورداری از دنیا تضاد نیست.

تابع گرایی و متبوع گرای:

تضاد میان دنیا و آخرت از نظر هدف قرار گرفتن یکی و برخورداری از دیگری، از نوع تضاد میان ناقص و کامل است که هدف قرار گرفتن ناقص مستلزم محرومیت از کامل است اما هدف قرارگرفتن کامل مستلزم محرومیت از ناقص نیست، بلکه مستلزم بهره مندی از آن به نحو شایسته و در سطح عالی و انسانی است همچنانکه در مطلق تابع و متبوع ها وضع چنین است؛ اگر انسان هدفش استفاده ار تابع باشد از متبوع محروم می ماند، ولی اگر متبوع را هدف قرار دهد تابع خود بهمجموعه آثار شهید مطهری . ج۱۶، ص: ۵۸۵خود خواهد آمد.در نهج البلاغه، حکمت ۲۶۹ این مطلب به نیکوترین شکلی بیان شده است:اَلنّاسُ فِی الدُّنْیا عامِلانِ: عامِلٌ عَمِلَ فِی الدُّنْیا لِلدُّنْیا قَدْ شَغَلَتْهُ دُنْیاهُ عَنْ اخِرَتِهِ، یَخْشی عَلی مَنْ یَخْلُفُهُ الْفَقْرَ وَ یَأْمَنُهُ عَلی نَفْسِهِ فَیُفْنی عُمُرَهُ فی مَنْفَعَهِ غَیْرِهِ، وَ عامِلٌ عَمِلَ فِی الدُّنْیا لِما بَعْدَها فَجاءَ هُ الَّذی لَهُ مِنَ الدُّنْیا بِغَیْرِعَمَلٍ، فَاَحْرَزَ الْحَظَّیْنِ مَعاً و مَلَکَ الدّارَیْنِ جَمیعاً، فَاَصْبَحَ وَجیهاً عِنْدَاللّهِ لا یَسْأَلُ اللّهَ حاجَهً فَیَمْنَعُهُ.مردم در دنیا از نظر عمل و هدف دوگونه اند: یکی تنها برای دنیا کار می کند و هدفی ماورای امور مادی ندارد. سرگرمی به امور مادی و دنیوی او را از توجه به آخرت بازداشته است. چون غیر از دنیا چیزی نمی فهمد و نمی شناسد، همواره نگران آینده ی بازماندگان است که چگونه وضع آنان را برای بعد از خودش تأمین کند اما هرگز نگران روزهای سختی که خود در پیش دارد نیست، لهذا عمرش در منفعت بازماندگانش فانی می گردد. یک نفر دیگر آخرت را هدف قرار می دهد و تمام کارهایش برای آن هدف است اما دنیا خودبه خود و بدون آنکه کاری برای آن و به خاطر آن صورت گرفته باشد به او رو می آورد. نتیجه این است که بهره ی دنیا و آخرت را توأماً احراز می کند و مالک هر دو خانه می گردد. چنین کسی صبح می کند در حالی که آبرومند نزد پروردگار است و هرچه از خدا بخواهد به او اعطا می کند.مولوی تشبیه خوبی دارد؛ آخرت و دنیا را به قطار شتر و پشکل شتر تشبیه می کند. می گوید اگر کسی هدفش داشتن قطار شتر باشد خواه ناخواه و بالتبع پشم و پشکل هم خواهد داشت، اما اگر کسی هدفش فقط پشم و پشکل باشد هرگز صاحب قطار شتر نخواهد شد؛ دیگران صاحب قطار شتر خواهند بود و او باید از پشم و پشکل شتر دیگران استفاده کند. می گوید:صید دین کن تا رسد اندر تبعحسن و مال و جاه و بخت منتفعآخرت قطار اشتر دان عمودر تبع دنیاش همچون پشک و مومجموعه آثار شهید مطهری . ج۱۶، ص: ۵۸۶پشم بگزینی شتر نبود تو راور بود اشتر چه قسمت پشم رااین که دنیا و آخرت تابع و متبوعند و دنیاگرایی تابع گرایی است و مستلزم محرومیت از آخرت است و اما آخرت گرایی متبوع گرایی است و خود به خود دنیا را به دنبال خود می کشد، تعلیمی است که از قرآن کریم آغاز شده است. از آیات ۱۴۵- ۱۴۸ آل عمران به طور صریح و از آیات ۱۸ و ۱۹ سوره ی اسراء و آیه ی ۲۰ سوره ی شوری به طور اشاره ی نزدیک به صریح، این مطلب کاملاً استفاده می شود.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.