آداب نیکو سخن گفتن از منظر آیات قرآن
قرآن کریم روشنگر راه زندگی انسان برای رسیدن به سعادت است. برخی از این دستورات به تنظیم روابط میان انسان ها می پردازد.
سخن نیکو و نرم گفتن با دیگران، موجب ارزشمندی انسان در نزد دیگران است.
قرآن سرچشمه تمام معارف ونیازهای بشر وبعنوان معجزه جاوید خاتم الانبیاء مطرحست.ضیافتی ست که همه مردم را به سوی خود فرا می خواند، برای تمام اعصار وتمام نسل ها شفا و درمان است، اما شرط استفاده از خود را تطهیر قلب وروح حق پذیر می داند.بهترین دستور العمل زندگی درآیات حق یافت می شود کلامی که هرگز تحریف نشده وازسرچشمه زلال وحی جرعه نوش است، به ریزترین نکات رفتاری توجه فرموده یک نگاه جامع به زندگی متعالی ارائه داده ست. یکی از مهمترین آداب معاشرت و وسیله ارتباط بادیگران، تکلم وسخن گفتن با دیگران است. قرآن کریم که سخن حق ست در سراسر آیاتش حیا و وقار وکلام محکم دیده می شود، در آیات بسیاری آداب سخن گفتن را به ما یادآور می شود.
آداب سخن گفتن
«وَ هُدُوا إِلَى الطَّیِّبِ مِنَ الْقَوْلِ وَ هُدُوا إِلى صِراطِ الْحَمیدِ؛(۱) و بسوى سخنان پاکیزه هدایت مىشوند، و به راه خداوند شایسته ستایش، راهنمایى مىگردند. (۲)»
کلام باید پاکیزه باشد.
علامه طباطبایی (ره) ذیل آیه می فرماید:«قول طیب» کلامى است که در آن خبائث نباشد. و«کلام خبیث» به معناى کلامى است که یکى از اقسام باطل در آن باشد…پس معناى اینکه فرمود«به سوى قول طیب هدایت شدند« این است که خداوند وسیله را براى چنین سخنى برایشان فراهم نمود. و هدایتشان به صراط حمید- حمید یکى از اسماء خداست- این است که از ایشان جز افعال پسندیده سر نزند، هم چنان که جز کلام طیب از دهان ایشان بیرون نمىآید.(۳)
خبائث در کلام می تواند ناسزا، تهمت، بدگویی وهر سخن نسنجیده ای باشد که پروردگار هستی آن را از مومن نپسندد.
«وَ قُولُواْ لِلنَّاسِ حُسْنًا …؛(۴) با مردم با خوش زبانى سخن گویید.»(۵)
کلام باید نیکو باشد.
شیخ طبرسی در مجمع البیان در تفسیر آیه می گوید: «جابر از امام باقر(علیه السلام)در تفسیر این جمله نقل کرده که منظور این است : بگوئید به مردم بهترین چیزى را که دوست دارید به شما گفته شود زیرا که خداوند مبغوض می دارد کسى را که ناسزا می گوید و نفرین می کند و بر مردم مسلمان طعن میزند و از ناسزا گفتن و شنیدن باک ندارد و در سؤال لجاجت و ستیزه می کند و دوست می دارد کسى را که بردبار و با عفت و پارسا بوده باشد.»(۶)
اگر انسان خودش را میزان محک قرار دهد وآنچه را برای خود می پسندد برای خلق هم بپسندد به درستی صاحب کلام طیب ونیکو گشته ست.
«فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّیِّنًا لَّعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یخَشى؛(۷) پس گفتارى نرم گفتار به او گویید، امید است که هوشیار شود و [آیین حق را بپذیرد] یا بترسد.»
کلام باید نرم وگوارا باشد نه تند وتیز
خداوند به موسی نبی امر می فرماید که با فرعون که دشمن خدا ومومنین است با نرمی سخن بگو، چرا که احتمال تاثیر ونفوذ در کلام نرم هست نه کلام تند. درتفسیر نمونه آمده است: «خدا مىفرماید براى اینکه بتوانید در او نفوذ کنید و اثر بگذارید، با سخن نرم با او سخن بگوئید، شاید متذکر شود یا از خدا بترسد (فَقُولا لَهُ قَوْلًا لَیِّناً لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشى)» فرق میان” یتذکر” و” یخشى” در اینجا این است که: اگر با سخن نرم و ملایم با او روبرو شوید و در عین حال مطالب را با صراحت و قاطعیت بیان کنید یک احتمال اینست که او دلایل منطقى شما را از دل بپذیرد و ایمان آورد؛ احتمال دیگر اینکه لا اقل از ترس مجازات الهى در دنیا یا آخرت و بر باد رفتن قدرتش، سر تسلیم فرود آورد و با شما مخالفت نکند.»(۸)
«مَا أَنَا مِنَ المْتَکلَّفِین؛(۹) و من از متکلّفین نیستم! (سخنانم روشن و همراه با دلیل است!)»(۱۰)
عدم پیچیدگی سخن
(من از متکلفین نیستم) یعنی سخنانم مقرون به دلیل و منطق است، و هیچگونه تکلفى در آن وجود ندارد، عباراتم روشن و سخنانم خالى از هر گونه ابهام و پیچیدگى است.(۱۱)
«وَ لَقَدْ وَصَّلْنَا لهَمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُون؛(۱۲)ما آیات قرآن را یکى پس از دیگرى براى آنان آوردیم شاید متذکّر شوند!»(۱۳)
کلام نیکو، پیوسته ومتصل
«کلمه «وَصَّلْنا» از «وصل»، به معناى ارتباط دادن و متّصل کردن است. مراد از این اتّصال یا پى در پى بودن تذکّرات است و یا هماهنگى و همسویى مطالبى که ارائه مىشود. از سنّتهاى خداوند، هدایت انسانهاست که لحظهاى قطع نمىشود. در تربیت باید تذکّرات، تدریجى، گام به گام، مکرّر و متنوّع باشد. «وَصَّلْنا» (آرى با یک یا دو تذکّر مختصر نباید انتظار اصلاح و تربیت داشت)(۱۴) انسان، موجودى فراموشکار است و نیاز به تذکّر دارد. «یَتَذَکَّرُونَ»
آیات در مورد خوش گویی
علاوه برآنچه در خصوص آداب سخن گفتن ذکر، آیاتی درخصوص خوش گویی نازل شده که در ادامه می آید.
«یَأَیهُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَ قُولُواْ قَوْلًا سَدِیدًا؛(۱۵) اى کسانى که ایمان آوردهاید! تقواى الهى پیشه کنید و سخن حق بگویید.»(۱۶)
قول «سدید» از ماده «سد» به معنى «محکم و استوار» و خلل ناپذیر و موافق حق و واقع است، سخنى است که همچون یک سد محکم جلو امواج فساد و باطل را مىگیرد، و اگر بعضى از مفسران آن را به معنى «صواب» و بعضى به معنى «خالص بودن از کذب و لغو» یا «هماهنگ بودن ظاهر و باطن» و یا «صلاح و رشاد» و مانند آن تفسیر کردهاند همه به معنى جامع فوق برمى گردد. (۱۷)
«فَقُل لَّهُمْ قَوْلًا مَّیْسُورًا؛(۱۸) با گفتار نرم و آمیخته با لطف با آنها سخن بگو!»(۱۹)
«میسور» از ماده «یسر» به معنى راحت و آسان است، و در اینجا مفهوم وسیعى دارد که هر گونه سخن نیک و برخورد توأم با احترام و محبت را شامل مىشود.(۲۰)
«قُل لَّهُمْ فىِ أَنفُسِهِمْ قَوْلَا بَلِیغًا؛(۲۱) و با بیانى رسا، نتایج اعمالشان را به آنها گوشزد نما!» (۲۲)
کلام باید بلیغ، روشن ورسا باشد.
«وَ أَخِى هَرُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنىّ لِسَانًا؛(۲۳) و برادرم هارون زبانش از من فصیح تر است.»
کلام باید فصیح وروشن باشد.
«وَ قُل لِّعِبَادِى یَقُولُواْ الَّتىِ هِىَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّیْطَنَ یَنزَغُ بَیْنهَمْ؛(۲۴) به بندگانم بگو: «سخنى بگویند که بهترین باشد! چرا که (شیطان بوسیله سخنان ناموزون)، میان آنها فتنه و فساد مى کند»».(۲۵)
دراین آیه خداوند به مومنان امر می کند که بهترین کلام را برزبان بیاورند چراکه ابلیس به کمین نشسته وبدنبال ایجاد دشمن بین انسانهاست وبهترین وسیله برای ایجاد کینه ودشمنی، کلمات نازیباست که ممکنست بین افراد ایجاد دشمنی کند.
نتیجه گیری
کلام وزبان مهمترین وسیله ارتباطی بین انسان ها می باشد. تاثیر کلمات والفاظ بر روح وروان آدمی غیر قابل انکارست. بخصوص اینکه زبان به عنوان یکی از مهمترین اعضایی ست که می تواند موجبات بهشتی شدن یا دوزخی شدن انسان را فراهم کند. قرآن کریم، کلام نیکو را سخنی عاری از خبائث می داندوسخنی که بلیغ، نیکو و مودبانه باشد، موجبات دشمنی را ایجاد نکند، نرم ونافذ باشد تا تاثیر گذار شود. کلام در عین نرمی باید قاطع ومحکم باشد وپیوسته باشد نه آنی، یابریده بریده. اینها گوشه ای ازآداب سخن گفتن در قرآنست.
پاورقی:
۱ .حج/۲۴.
۲ .ترجمه آیت الله مکارم شیرازی.
۳ . محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن الکریم، مترجم: سیدمحمدباقر موسوى همدانى، قم: دفتر انتشارات اسلامى جامعهى مدرسین حوزه علمیه قم، پنجم، ۱۳۷۴، ج۱۴، ص ۵۱۰.
۴ . بقره/ ۸۳.
۵. ترجمه شیخ حسین انصاریان.
۶. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فى تفسیر القرآن، مترجم: گروه مترجمان،تهران، انتشارات فراهانى، اول، ۱۳۶۰، ج۱، ص ۲۳۹.
۷ . طه/ ۴۴.
۸ . ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، تهران: دار الکتب الإسلامیه، اول، ۱۳۷۴.
۹ .ص/۸۶
۱۰ ترجمه آیت الله مکارم.
۱۱. ناصر مکارم شیرازی، ج۱۹، ص ۳۵۱.
۱۲ . قصص/۵۱
۱۳ ترجمه آیت الله مکارم.
۱۴. محسن قرائتی، تفسیر نور، تهران: مرکز فرهنگى درس هایى از قرآن،یازدهم، ۱۳۸۳، ج۹، ص ۷۱.
۱۵ .احزاب/۷۰.
۱۶ همان، ص۴۲۷.
۱۷ .ناصر مکارم شیرازی، ج۱۷، ص ۴۴۷.
۱۸ .اسراء/۲۸
۱۹ همان، ص۲۸۵.
۲۰ .ناصر مکارم شیرازی، ج۱۲، ص ۹۰.
۲۱ . نساء/ ۶۳
۲۲ همان، ص۸۸.
۲۳. قصص/ ۳۴
۲۴ .اسراء/ ۵۱
۲۵. همان، ص ۲۸۷.