کاربردهای فنون ابراز وجود در سبک زندگی

بسیاری از افراد در طول زندگی منفعلانه عمل می کنند و قادر به تاثیر گذاشتن بر محیط پیرامون خود نیستند. در مقابل، برخی دیگر با بهرمندی از فنون ابراز وجود، نه تنها بر محیط خود اثر گذاشته، بلکه به استفاده از فرصت ها به خوبی می پردازند.

#کاربرد_های#فن#ابراز#وجود

ابراز وجود سبب می شود تا فرصت ها را در زندگی از دست ندهید.

مهارت ابراز وجود

یکی از مهمترین مهارت های ارتباطی، مهارت ابراز وجود می باشد. ابراز وجود یعنی «گرفتن حق خود و ابراز عقاید، احساسات و افکار خویش به شیوه مناسب و بطور مستقیم و صادقانه به نحوی که حقوق دیگران را زیر پا نگذاریم».

کاربردهای مهارت ابراز وجود

حراست از حد و مرز خود

ابراز وجود سبب می شود تا به طور محترمانه و بدون اینکه مخاطب ما ناراحت شود، با بیانی منطقی خواسته خود را مطرح نموده و از شرم و حیای بیجا که سبب فشار روانی به ما در آینده می شود، جلوگیری کنیم.
به عنوان مثال، وقتی همکار شما در محل کار سیگار می کشد و این کار او سبب آزار و اذیت شما می شود، با بیانی محترمانه به او می گوئید: «وقتی سیگار می کشید، من اذیت می شوم. لطفا یا آن را خاموش کنید و یا برای کشیدن آن به حیاط بروید». این جمله سبب می شود تا حقوق خود را به او یادآوری کرده، از حریم خود محافظت نموده و نیز از آسیب های دود سیگار در امان بمانید.

استفاده از فرصت ها

ابراز وجود سبب می شود تا شما فرصت ها را از دست ندهید و از آن کمال استفاده را ببرید. مثلا وقتی پیشنهاد کاری در جمع می شود، شرم نکرده و اگر متناسب با توانایی شماست آن را قبول کنید. یا اگر نظرخواهی در مورد مطلبی می شود، نظر خود را گفته و قدرت فکری خود را بروز دهید. این کارها سبب می شود تا اعتماد به نفس و عزت نفس شما بهبود یابد.
امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: «الفرصه تمر مر السحاب فانتهزوا فرص الخیر»(۱) فرصت ها چون ابر می گذرند. پس فرصتهای نیک را غنیمت شمارید.
 هنگامی که حضرت موسی علیه­السلام طفل شیرخواری بود و به اراده الهی به کاخ فرعون وارد شد، از گرفتن سینه هر دایه ای امتناع ورزید. سربازان شتابان در پی دایه ای بودند که به این طفل شیر بدهد. خواهر موسی که شاید سن و سال چندانی نداشت، در برابر سربازان و ماموران فرعون ابراز وجود کرده و گفت: «آیا می خواهید شما را به خانواده ای راهنمایی کنم که سرپرستی این کودک را بر دوش بگیرند؟ خانواده ای که خیرخواه این کودک باشند»(۲). این ابراز وجود سبب شد تا از این فرصت در جهت کمک به مادر حضرت موسی و طفل او استفاده شود.

قدردانی، تشویق و ستایش

تشویق، انواع مختلفی دارد. یکی از انواع آن، تشویق گفتاری است. شما با تشویق و قدردانی از دیگران سبب می شوید تا نرخ انجام کار صحیح فرد را افزایش دهید و به او در جهت انجام کارش امید و انگیزه دهید. به عنوان مثال، وقتی همسر شما غذای خوشمزه ای درست می کند، با جمله «چه غذای خوشمزه ای! من از شما بخاطر درست کردن این غذا تشکر می کنم. واقعا لذت بردم» می توانید هم عمل فرد را ارزیابی کرده، هم از او تشکر کرده و هم به او انگیزه ای در جهت سعی و تلاش در ارتقای مهارتهایش بدهید.
زیرا اکثر انسان ها برای بهبود مهارتهای خود به تقویت های بیرونی نیاز دارند و این نوع تشویق، حداقل کاری است که شما می توانید انجام دهید!
البته این کاربرد، استفاده منفی هم دارد. زیرا عده ای از آن به عنوان چاپلوسی و تملق استفاده می کنند. برای مثال، حکایتی از عبید زاکانی نقل شده که: برای سلطان محمود غزنوی خوراک بادمجان بورانی آوردند. خوشش آمده و گفت: «بادنجان طعامی است خوش». ندیم او به تعریف از بادنجان پرداخت. سلطان وقتی سیر شد، گفت: «بادنجان سخت چیز مضری است». ندیم باز درباره مضرات بادنجان زیاده روی کرد. سلطان گفت: «ای مردک! تا این زمان به تعریف آن می پرداختی!». گفت: «من ندیم تو هستم نه ندیم بادنجان، من چیزی باید بگویم که تو را خوش آید نه بادنجان را!».
این حکایت، چهره واقعی افراد چاپلوس و متملق را که اصلا به خوب و بد واقعی عمل کاری نداشته، بلکه در جهت منافع خود، چیزی که نازیباست را زیبا و یا ضد ارزش را به عنوان ارزش معرفی می کنند، نشان می دهد. امام علی علیه­السلام فرمودند: أجهل النّاس المغترّ بقول‏ مادح‏ متملّق‏ یحسّن له القبیح و یبغّض الیه النّصیح‏ (۳) نادان ترین مردم کسی است که فریفته سخنان ستاینده چاپلوسی شود که زشت را در نظر او زیبا جلوه می دهد و خیرخواه را دشمن او معرفی می کند.
همچنین امام علی علیه السلام در مذمت افراد متملق و چاپلوس فرمودند: « أَعْظَمُ اللُّؤْمِ حَمْدُ الْمَذْمُوم‏»(۴) بزرگترین پستی، ستودن (شخص یا چیز) نکوهیده است.

توصیف عملکرد

می توانید به وسیله ابراز وجود، به توصیف عملکرد مخاطب بپردازید. به عنوان مثال، وقتی فرزندتان در شستن خودرو به شما کمک می کند، به او بگوئید: «چقدر خوب ماشین را تمیز می کنی، تمام لکه ها را ااز بین بردی!».
از این روش می توانید برای بهینه شدن ارتباط تان با مخاطب استفاده نمائید. در این روش، شما به ارزیابی عملکرد مخاطب نمی پردازید، بلکه می خواهید عملکرد او را توصیف نموده و نشان دهید که برای کار او ارزش قائل هستید و به عملکرد او توجه می کنید.
هر شخصی که توانست با عملکرد خود تاثیر مثبتی در زندگی شما بگذارد، عملکرد او را توصیف نموده و با این روش، با او ارتباط بهتری برقرار کرده و باعث ترغیب مجدد او به کارهای مثبت شوید. مثلا وقتی دوست شما در موقعیت خاصی به شما پول قرض داده، وقتی او را مجددا ملاقات کردید به او بگوئید: «واقعا پول شما در موقعیت حساسی در زندگی من را کمک کرد و منشاء خیر بزرگی شد». در چنین موقعیتی، به مخاطب خود اجازه دهید تا احساس خود را پس از جمله شما بیان نماید.

ابراز احساسات

یکی از مهمترین کاربردهایی را که می توان برای ابراز وجود در نظر گرفت، بیان حالات خود و احساسات می باشد. اگر راهکار شما در هنگام عصبانیت، اضطراب، ناراحتی و ترس؛ رفتارهایی مانند خودخوری، درون ریزی خشم، قهر کردن و یا سرزنش خود و دیگران است، در واقع تیشه به ریشه خود می زنید و در آینده ای نزدیک به بیماری های روان تنی دچار شده و یا ارتباط شما با دیگران بسیار محدود خواهد شد.
اگر دوست دارید تا نتیجه را تغییر دهید، باید تغییری را در رفتار خود ایجاد کنید. هر چند شاید به کمی تمرین نیاز داشته باشید. باید سعی کنید به جای پرخاشگری و یا کتمان احساسات، احساسات خود را ابراز نمایید. یعنی مثلا به جای پرخاشگری و یا کتمان احساسات بگوئید: «این کار شما من را عصبانی کرده است».
البته فقط نباید احساسات منفی خود را ابراز کنید. بلکه احساسات مثبت خود را نیز بروز داده و به آن بها دهید. بیشترین ثمره ابراز احساسات مثبت می تواند در رابطه زوجین واقع شده و سبب استحکام بیشتر پیوند بین آنها شود.
پیامبر اکرم صلی الله و علیه و آله فرمودند: «قَوْلُ الرَّجُلِ لِلْمَرْأَهِ إِنِّی‏ أُحِبُّکِ‏ لَا یَذْهَبُ مِنْ قَلْبِهَا أَبَدا» مردی که به همسرش بگوید «من تو را دوست دارم» این گفتار هرگز از قلب زن خارج نمی شود.

دوری از گنا

از جمله موارد مهم کاربرد مهارت ابراز وجود، در مواقع مواجهه با موقعیت گناه و توانایی دوری کردن از آن و «نه» گفتن به گناه است.
نشانه مومن، هوشمندی و زیرکی او بوده و از جمله مواردی که این زیرکی به کار او می آید، ابراز وجود کردن در هنگام مواجهه با گناه و نه گفتن به آن است. فرد با ایمان در مواجهه با گناه، رفتاری شجاعانه و جرئتمندانه از خود بروز داده و بدون آن که به کسی بی احترامی نماید، خود را از مهلکه گناه دور می کند.
به عنوان مثال، شما به یک مجلس جشن دعوت شده اید. وقتی که در جلسه حاضر می شوید، با مشاهده موقعیت آن جشن در می یابید که مجلس گناه در پیش است. وضعیت نامناسب حجاب زنان، اختلاط زن و مرد و گروه موسیقی همه نشان از وضعیت نامناسب این جشن می دهد. سه روش برخورد در اینجا می تواند از شما صادر شود:
برخورد منفعلانه: ساده ترین و بی مسئولیت ترین برخورد این است که شما در جشن حاضر شوید و پا بر عقائد، باورها و احساسات خود بگذارید.
برخورد پرخاشگرانه: وقتی دوست شما برای استقبال آمد، با عصبانیت سر او داد زده و به او بگوئید: «این چه مجلسی است که آماده کرده ای و من را به آن دعوت کردی؟ خجالت نمی کشی! یک عده لا مذهب را دور خودت جمع کردی». مسلم است که این روش، جز اینکه چهره ای نامناسب از شما و  اعتقاداتتان که به عنوان نماینده یک دین در آن مجلس حضور یافته اید، ثمره دیگری ندارد و سبب زده شدن افراد از دین اسلام خواهد شد. همچنین؛ این رفتار شما هیچگونه تاثیری در اصلاح رفتار آنان نخواهد داشت.
برخورد ابراز وجود: وقتی دوست شما به استقبال شما آمد، از او به خاطر توجه به شما و دعوتی که کرده ابتدا تشکر کنید و سپس بگوئید: «ظاهرا شرائط این مجلس مناسب من و اعتقادات من نیست. حضور در چنین مجلسی از نظر دین من حرام محسوب می شود. اگر امکان تغییر نیست، پس من از حضور شما مرخص می شوم». با این روش، هم خود مرتکب گناه نشده اید و هم دیگران را از اشتباهشان مطلع نموده اید.
البته در همه جا نباید از این روش استفاده کرد. گاهی نیاز به به برخورد جدی تر وجود دارد. مثلا وقتی کسی به شما شراب تعارف کرد، نباید از او تشکر کنید و بعد بگوئید که بر من حرام است! بلکه با برخورد جدی تر بگوئید که: «شراب حرام است و مجازات تعزیری شلاق دارد. تو به چه جراتی به من شراب تعارف می کنی؟».
در برخی موارد، فراتر از این باید عمل کرده و مانند عملکرد حضرت یوسف علیه­السلام، باید مجلس را ترک نمود و دامان خود را از گناه پاک نگاه داشت.
لذا برخورد ابراز وجود در مواقع مواجهه با گناه می تواند هم سبب نجات ما از مهلکه شده؛ و هم به نوعی به وظیفه نهی از منکر که مطابق با شرایط است، عمل کرده باشیم.


پی نوشت

۱. سید رضی، نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، حکمت ۲۱.

۲. سوره قصص، آیه ۱۲.

۳. عبدالواحد تمیمی آمدی، غرر الحکم، قم: اسلامی، ۱۴۱۰ ق، ص ۳۰۹.

۴. علی بن محمد لیثی، عیون الحکم و المواعظ، قم: دارالحدیث، ۱۳۷۶، ص ۱۱۳.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.