آسیب شناسی خانواده های گسسته
خانواده گسسته در شکل گیری پیامدهای آسیب زای اجتماعی چون اعتیاد، فحشاء، فرار ، فقر، طلاق، ولگردی، خشونت خانوادگی و… موثر است. در خانواده که همنوایی اجتماعی بین اعضاء برای رعایت هنجارها و ارزش ها وجود نداشته باشد، خانواده گسسته شکل می گیرد.
خانواده گسسته به مانند کشتی شکسته ایست که راه به ساحل آرامش و خوشبختی ندارد.
اهمیت خانواده
خانواده، اوّلین و کوچک ترین نهادى است که افراد در آن، اولین ارتباط با دیگران را تجربه مى کنند و نخستین جرقه های تربیت اجتماعی را در داخل خانه آغاز می کنند. در اهمیت تشکیل خانواده همین بس که در متون دینی بسیار به تشکیل آن سفارش شده است و روی گردانی از آن برابر رویگردانی از سنت نبوی دانسته شده است.[۱]
تعریف خانواده
درباره تعریف خانواده، مطالب زیادى بیان شده است و هر اندیشمندى در تعریف خانواده بر بعدى از ابعاد خانواده که از نگاه خودش مهم تر بوده، تأکید کرده است. شاید این تعریفى که ما بیان مى کنیم به نوعى در بردارنده همه آن تعریف ها باشد: «خانواده، از گروهى از آدم ها تشکیل مى شود که از راه خون، زناشویى و یا فرزند پذیرى با یکدیگر ارتباط مى یابند و طیّ یک دوره زمانى نامشخص با هم زندگى مى کنند».[۲]
ویژگی های خانواده منسجم
بسیاری از ویژگی هایی که زوج های سالم را از زوج های بد کارکرد متمایز می کند، می تواند خانواده های سالم را از خانواده هایی با عملکرد ضعیف نیز جداسازد. جدای از آن خانواده ای که با کارکردهای خوب خود را نمایان می سازد دارای ساختاری منسجم و به هم پیوسته است که اعضا با هم در ارتباطی درست و منطقی و منطبق بر فطرت خویش هستند و چرخه حیاتی زندگی را به سمت خوشبختی می چرخانند. یافته ها و پژوهش ها نشان می دهند که خانواده های سالم و منسجم دارای ویژگی های زیر هستند:
- تعهد نسبت به خانواده و اعضای آن،
- ارزش قائل شدن برای یکدیگر (داشتن یک پیوند اجتماعی)،
- میل به باهم بودن،
- الگوهای ارتباطی مؤثر،
- سطح بالای معنویت و دینداری،
- توانایی مقابله با بحران به شکلی مثبت (یعنی انطباق پذیری)،
- تشویق و دلگرمی دادن به یکدیگر،
- نقش های روشن و تعریف شده.[۳]
اما در مقابل خانواده های منسجم و کارا، با دسته ای از خانواده های روبه رو هستیم که این انسجام و کارایی را ندارند.
ویژگی های خانواده گسسته
در کتاب های روانشناسی برای خانواده های پریشان و گسسته، ویژگی هایی را برشمرده اند که در این بخش به تعدادی از این موارد اشاره می شود:
۱. در این خانواده ها به علت وجود اختلاف، والدین معمولاً به صورت قهر و آشتی به سر می برند که تاثیر منفی روی کودکان می گذارد.
۲. گاهی کودک به عنوان قاضی در نظر گرفته می شود و گاهی قربانی یکی از طرفین می گردد.
۳. به دلیل عدم تامین نیازهای روانی و جسمانی، کودک به تدریج الگوهای پرخاشگری را می آموزد. (کودکانی که بدون مقدمه بچه های دیگر را می زنند)
۴. میزان ارزش و احترامی که هر یک از افراد خانواده برای خود قائل هستند، ناچیز است.
۵. چهره افراد خانواده غالباً عبوس و افراد خانواده معمولاً غمگین، گرفته، افسرده و بی احساس به نظر می آیند.
۶. گوش افراد خانواده برای شنیدن خواسته های یکدیگر سنگین است و صدای آنان یا بلند و خشن و گوشخراش است و یا به اندازه ای آرام و نجوا مانند است که به سختی قابل شنیدن می باشد.
۷. نشانه دوستی و صمیمت در بین افراد خانواده کم است و در مواردی حتی از وجود یکدیگر نیز بی اطلاع هستند.
۸. شوخی های افراد خانواده با یکدیگر در بیشتر اوقات گزنده، بی رحمانه و مبتنی بر قساوت قلب است.
۹. بزرگترهای خانواده تا آن میزان سرگرم امر و نهی کردن و دستور دادن به کوچکتر ها هستند که هرگز نمی فهمند فرزندان آنان دارای چه ویژگی های شخصیتی هستند.
۱۰. فرزندان خانواده کمتر از وجود پدر و مادر خود به عنوان دو انسان بالغ، فهمیده، باشعور، اصیل و دوست داشتنی، بهره مند می شوند.
۱۱. پدر و مادر برای احتراز و دوری از یکدیگر، آن چنان خود را مشغول کارهای خارج از محیط خانواده می کنند که گویی تنها وظیفه آنان کار کردن و تامین مایحتاج زندگی است.
۱۲. افراد خانواده، احساس تنهایی و بی یاور بودن می کنند و به این باور می رسند که بیچاره و نگون بخت هستند و در واقع نوعی درماندگی آموخته شده را تجربه می کنند.[۴]
آسیب های خانواده گسسته
۱ – انکار: در خانواده های از هم گسیخته، اعضای خانواده مسائل خود را انکار می کنند به همین دلیل نمی توان در حل مسائل آنان قدم برداشت. به گونه ای به علت دور بودن اعضای خانواده از هم، آن مهر و محبتی که اعضا به طور طبیعی خواهان آن هستند، شکل نمی گیرد و اگر این امر نباشد، اعضا چنین حسی را ندارند که خانواده بهترین مکان برای بیان مشکلات خویش و حل آنها می باشد.
جدای از آن، فقط امر پنهان کردن مشکلات و سختی ها نیست بلکه دیده می شود اعضای خانواده گسسته، مشکلات خویش را انکار می کنند و آنچه بیان می کنند عدم مشکل در کارها و فعالیت های خویش است.
۲ – ارضا نشدن نیازهای اعضای خانواده: در خانواده مسأله دار، نیاز اعضای خانواده برآورده نمی شود و جو نامطلوبی بر آن حاکم است. وقتی این آسیب خود را بیشتر نشان می دهد که اعضا می آموزند نیازهای خود را چه در امور مادی و چه در امور عاطفی در بیرون از خانواده بیابند. اگر نیازی به پول داشته باشند دوست همسال خود و یا افراد بزرگ تر از خویش را در این امر محرم تر از اعضای خانواده می بینند. در نیازهای عاطفی هم به همین شکل انجام می گیرد.
شاید بیان این امر خالی از لطف نباشد که دختران در این خانواده ها به دلیل عدم ارضای نیازهای عاطفی آسیب های شدیدتر و جدی تری می خورند؛ چرا که ممکن است به خاطر خلاهای عاطفی ای که در خود احساس می کنند، تن به هر دزدعاطفه ای بدهند و جسم و روح خود را در اختیار او قرار دهند.
۳- فقدان انعطاف و صمیمیت: در خانواده های از هم گسیخته، صمیمیتی بین اعضا وجود ندارد لذا برای حل مسائل خود از انعطاف لازم برخوردار نیستند. به بیان دیگر در این خانواده ها، درگیری های لفظی بسیار دیده می شود و چیزی که کمتر در میان آن ها هست، گذشت از خطاهای دیگر اعضای خانواده است.
۴- روابط نامطلوب: در خانواده های از هم گسیخته، افراد با هم در عناد و دشمنی بوده و بین آنها روابط مطلوبی وجود ندارد.
۵- جنگ قدرت و نبود آزادی: از آزادی و دموکراسی در خانواده های از هم گسیخته خبری نیست و ساختار خانواده، بر عدم اعتماد، سرزنش و انتقاد اعضاء از هم پا گرفته است.
در پایان می توان این را بیان داشت که خانواده ای که اعضای آن از هم گسسته اند به مانند کشتی شکسته ایست که در میان اموجا پرتلاطم زندگی هر روز بخشی از بدنه و تجهیزات حرکتی خود را از دست می دهد و به جای آن که به سمت ساحل سلامت و خوشبختی حرکت کند، هر لحظه باید غرق شدن آن را انتظار کشید
پی نوشت :
[۱] . ر.ک: کتاب تحکیم خانواده از دیدگاه قرآن و حدیث، نوشته: آیت الله ری شهری و حجت الاسلام عباس پسندیده
[۲] . بروس کوتن، درآمدى بر جامعه شناسى، ترجمه: محسن ثلاثى، تهران: نشر توتیا، ۱۳۷۵، ص۱۲۷.
[۳] . ر.ک : کتاب ویژگی های خانواده سالم، نوشته: محمدرضا سالاری فر
[۴] .ر. ک: تاج الزمان، دانش، مجرم کیست و جرم شناسی چیست؟ تهران: انتشارات کیهان، ۱۳۷۶؛ پرویز رزاقی، مقاله روابط درون خانواده و بهداشت روانی، ۱۳۷۶؛ محمود هدایت نژاد، مقاله چگونگی کمک به فرزندان طلاق از دیدگاه بهداشت روانی، ۱۳۷۶.