تأثیر موانع همکاری ملت و دولت بر پایداری و تداوم انقلاب اسلامی ایران
معرفی موانع موجود همکاری دولت و ملت و نحوۀ تأثیرگذاری آنها بر پایداری انقلاب اسلامی، هدف محقق از نگارس این مقاله بود. تحقیق حاضر با الهام از رویکردهای آسیب شناسی، به تأثیر موانع همکاری دولت و ملت به عنوان بخشی از تهدیدات پیش روی انقلاب اسلامی پرداخته است.
نتیجۀ مهم حاصل از این رویکرد، این است که آسیبها الزاماً جنبۀ عینی ندارند؛ بلکه میتوانند به صورت ذهنی نیز وجود داشته باشند. در واقع؛ نوع نظام ادراکی موجود در اذهان است که معّین میکند یک واقعه چگونه فهمیده شود و متناسب با آن، کنشهای اجتماعی صورت گیرد. غفلت و بی توجهی به موانع از سوی نخبگان حکومتی و صاحب نظران، موجب ناپایداری انقلاب اسلامی میشود. لذا لازم است راهکارهای مناسبی برای پیشگیری از موانع موجود ارائه شود.
الف) مقدمه
بی شک بررسی موانع همکاری دولت و ملت و تأثیر آن بر پایداری انقلاب اسلامی، به عنوان یک دغدغۀ سیاسی – اجتماعی به مسئولان سیاسی، دولتمردان و دلسوزان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران کمک خواهد کرد تا به پیش بینی بهتر آینده بپردازند و صرفاً در تاریکی قدم نگذارند. در زمانه ای که سرعت تغییرات و تحولات در درون و بیرون مرزهای سیاسی بسیار بوده و انفجاری در توقعات مردم به دلیل تغییر سبک زندگی در اثر گسترش روزافزون ابزارهای فناورانه ای و رسانه ای، توسعۀ ارتباطات اجتماعی، توسعۀ ناموزون شهرنشینی و ناهنجاریهای اجتماعی ناشی از آنها رخ داده است؛ همچنین به دلیل عملکرد غیر اصولی برخی دولتمردان در سالهای اخیر از جمله: اختلاسها، زمین خواری، فیشهای حقوقی نجومی و فاصله گیری از اهداف و آرمانهای انقلابی و اسلامی، رفاهزدگی، عدم مسئولیت پذیری و پاسخگویی در برابر مردم، عدم پایبندی به قوانین، گسترش ارزشهای مادی، ترجیح منافع جناحی و شخصی به منافع ملی و… موجب شکل گیری برخی نارضایتیهای عمومی شده و زمینۀ برخی نگرشهای منفی در بخشی از ملت را فراهم کرده است. همچنین تلاش دشمنان انقلاب اسلامی و بهرهبرداری از برخی جریانات منفی و اقدامات غیر قانونی برخی دولتمردان در سالهای گذشته و امروز، بهانه و زمینۀ سوءاستفاده از آنها را در ایجاد فاصله و شکافهای سیاسی – اجتماعی بین دولت و ملت از طریق عملیات جنگ روانی و نرم، سیاهنمایی امور، ایجاد ناامیدی در ملت نسبت به وضعیت موجود و آیندۀ کشور، شبکه سازی برای مقابله با انقلاب اسلامی ایران و نفوذ در لایه های مختلف سیاسی – اجتماعی را فراهم کرده است. (الفی، ۱۳۹۶: ۲۶) بدین ترتیب، مهم ترین سؤالاتی که محقق به آنها میپردازد یکی این است که، موانع همکاری دولت و ملت چه تأثیری بر پایداری و تداوم انقلاب اسلامی داشته و دارد؟ به تعبیر دیگر؛ آیا موانع همکاری دولت و ملت میتواند موجب ریزش انقلابگری در میان مردم ایران اسلامی شود؟ سؤال دیگر اینکه ، برای کاهش و خنثیسازی موانع و پایداری انقلاب اسلامی چه باید کرد؟
در پاسخ به سؤالات پیش گفته ، محقق معتقد است با توجه به اهمیت قدرت نرم انقلاب اسلامی در سطوح داخلی، منطقه ای و بین المللی به عنوان بخشی از نقاط قوّت انقلاب اسلامی و بررسی صحیح آسیبها و موانع همکاری دولت و ملت و تأکید بر اتحاد دینی و وحدت ملی و ترجیح منافع ملی به منافع فردی، حزبی و جناحی، موجب پایداری انقلاب اسلامی میشود.
متأسفانه در خصوص موانع همکاری دولت و ملت؛ به جز رسالۀ دکتری و چندین مقاله از نویسندۀ مقالۀ حاضر، کتاب و پایاننامۀ مستقلی با این عنوان یافت نشد. ولی آثار گرانقدری وجود دارندکه بیشتر در حوزۀ آسیب شناسی انقلاب اسلامی بودهاند. از جملۀ این آثار میتوان به «آسیب شناسی انقلاب اسلامی ایران» از دکتر عیوضی و «انقلاب اسلامی؛ چالشها و بحرانها» از دکتر عبدالوهاب فراتی اشاره کرد. اما در خصوص ارتباط همکاری دولت و ملت ، به سبب تازگی بحث، به ویژه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، با فقر چشمگیری مواجهیم و اندک کتب تألیفی نیز بیشتر به شکاف دولت و ملت پرداخته اند. از جملۀ این آثار میتوان به کتابهای «تضاد دولت و ملت در ایران» از دکتر همایون کاتوزیان و «دیباچه ای بر جامعه شناسی سیاسی ایران» از دکتر حسین بشیریه (۱۳۸۱) اشاره کرد. کاتوزیان معتقد است همیشه در ایران، دولت و ملت از هم جدا بوده است . دکتر بشیریه نیز با داشتن نظری مشابه وی، اصل را بر این نهاده که «جمهوری اسلامی» مردمسالار نیست و همانند حکومت پهلوی یک حکومت مطلقه محسوب میشود.
ایشان با معرفی نظام جمهوری اسلامی ایران بعد از دولت موقت مهندس بازرگان، تحت عناوین دولت جامع القو از حیث ایدئولوژیک، دولت «دموکراسی صوری یا نمایشی» و «شبه دموکراسی» و توتالیتر از حیث ساختاری؛ به تخطئۀ نظام و دولت میپردازد.(بشیریه، ۱۳۸۱: ۴۷-۴۵)
ب) چارچوب نظری تحقیق
از آنجا که همیشه دولتها و نظامهای سیاسی، اعم از انقلابی و غیر انقلابی، در صدد پایداری و تداوم خود میباشند، لذا خواستار دخالت مردم در مسائل سیاسی از طریق مسالمت آمیز و قانونیاند. بدین معنا که با افزایش میزان همکاری دولت و ملت، میزان همگرایی بین آنها افزایش یافته و جامعۀ سیاسی به سمت پیشرفت و توسعه گام خواهد برداشت. اما با کاهش همکاری دولت و ملت و ایجاد فاصله بین آنها، واگرایی و بیتفاوتی و بیاعتمادی شکل گرفته و مردم از حکومت، دولت و نظام سیاسی فاصله خواهند گرفت (اکبری ، ۱۳۸۴: ۱۱۹). از سویی دیگر، چون عرصۀ سیاست، میدان تصمیم گیریها، سیاستگذاریهای کلان و مقابلۀ با بحرانهای واقعی یا احتمالی در سطح مّلی و جهانی است، لذا مجریان و کارگزاران واقعی این تصمیمات و برنامه ریزی ها، ملت اند. پس بدون حمایت و همکاری ملت، برنامه های کلان کشوری پیش نمیرود و دولت زمین گیر میشود. بنابر این، احترام به ملت از سوی دولت و همکاری با آنها میتواند پایداری نظام سیاسی را تحت تأثیر قرار دهد. از این رو، دولتها برای داشتن پشتوانۀ ملی و در اختیار داشتن سرمایۀ عظیم ملی، مجبور به تکریم ملت اند و برای حفظ این ارتباط به نحو احسن، لازم است از طریق نخبگان علمی – دانشگاهی و نیروهای متخصص، به آسیب شناسی موانع همکاری دولت و ملت بپردازند. به بیان دیگر؛ شاید هیچ دلیلی واضح تر، ملموستر و البته متقن تر از لزوم «بقا» برای ضرورت آسیب شناسی نتوان ذکر کرد. علاوه بر این، پویایی جوامع، تغییرات ناخواسته، تحولات جهانی، گسترش اجتنابناپذیر روابط گوناگون و نیز هجوم و سرعت اطلاعات، مؤید ضرورت انجام آسیب شناسیاند. ضرورتها، در واقع تابع نیازهایند. وقتی مسائلی اتفاق افتادند، به نحوی که مشکلات خاصی فراتر از انتظار بروز کردند؛ هنگامی که ادامۀ کار و برنامه ها با مشکلات پیچیدهای روبه رو میشوند؛ وقتی التهابها فروکش کرده و فرصت و وضعیتی برای مرور و سنجش آنها به وجود آمده است؛ زمانی که برای برنامه ریزی بیشتر و عمیق تری احساس خطر و نیاز میکنیم و هرگاه بدانیم یا احساس کنیم چیزی داریم که نیاز به مراقبت و محافظت بیشتری دارد؛ به مطالعات آسیب شناسی روی میآوریم. از این رو میتوان دو نوع آسیب شناسی را از یکدیگر تفکیک کرد: آسیب شناسی مشفقانه و آسیب شناسی مغرضانه. جالب توجه است که صائب بودنشان نیز در گرو شناخت – تا حد امکان نزدیک به واقع صحیح – واقعیت اجتماعی است. (عیوضی، ۱۳۸۸: ۵۳-۵۲)
با عنایت به آنچه بیان شد، تحقیق حاضر با رویکرد آسیب شناسی مشقفانه به تجزیۀ موانع همکاری دولت و ملت پرداخته، سپس تأثیر آن را بر پایداری انقلاب اسلامی بحث میکند.
ج) نگرشهای موجود دربارۀ همکاری دولت و ملت
۱. همکاری در لغت
در لغتنامۀ دهخدا، همکاری به معنای هم پیشگی، یاری کردن و… آمده است. در فرهنگ عمید، همکاری چنین بیان شده است: (حاصل مصدر) [rihamka] با هم کار کردن؛ به یکدیگر کمک کردن در کاری؛ هم پیشگی و شرکت در کاری. در فرهنگ واژگان مترادف و متضاد دربارۀ این واژه چنین آمده است:
الف. معاضدت، همراهی، همیاری. ب. دستیار، شراکت، همپیشگی، همدستی، همشغلی، همقطاری. در دیکشنری فارسی به انگلیسی نیز در برابر واژۀ همکاری چنین آمده است:
association, co – operation , collaboration, concert, cooperation, partnership, teamwork
(واژهیاب، ۱۳۹۴).
۲. همکاری در اندیشه های اجتماعی
از ابتدای تاریخ، ضرورتهای زندگی اجتماعی، انسانها را به همکاری واداشته است. همکاری در ابتدا ساده و خودجوش بود؛ ولی با گذشت زمان، به تدریج پیچیده و دشوار و با آگاهی توأم شد. انسانها برای محافظت از خویش و مقابله با نیروهای خصمانه ، به همان اندازه برای رفع نیازهای مشترک با یکدیگر به همکاری و اشتراک مساعی پرداختند و به مرور این درس ابتدایی را آموختند که از طریق همکاری گروهی، بیشتر از مواقعی که منفرد و تنهایند، می توانند کار مؤثر انجام دهند. بنابر این، کار و فعالیت مشترک، شیوه های منظم کار کردن را پدید آورد و همکاری تابع نظم و ترتیب شد(علاقه بند، ۱۳۷۷: ۴). بدین ترتیب ، واژۀ همکاری(۴) به عنوان یک اصطلاح عمومی شکل میگیرد و آن یکی از کنشهای متقابل پیوسته است و منظور از آن، کنشهای متقابلی است که در جهت یگانه ای صورت میگیرند. پس همکاری عبارت است از: یکدیگر را مدد رساندن و تشریک مساعی در جهت ارضای نیاز مشترک. (طالب، ۱۳۷۶: ۳)
۳. همکاری در آموزه های دینی اسلام
همکاری و تعاون به عنوان ضرورتی انکارناپذیر در جامعۀ اسلامی، نقش اساسی در قدرتیابی مسلمانان به طور کلی دارد. همکاری، از جریانها و ارکان اساسی در زندگی انسان است و شرط اساسی در هر وضع و موقعیتی از عرصه های اجتماعی و سیاسی به شمار میرود. از این رو، خداوند متعال در قرآن کریم، اجتماع مسلمین را به تعاون، همکاری و وحدت فراخوانده است: «و در نیکوکاری و پرهیزکاری با یکدیگر همکاری کنید، و در گناه و تعدّی دستیار هم نشوید».(مائده: ۲)
برخی از نویسندگان، نظیر محمد ابوزهره، مترادف تعاون را «همکاری» میدانند؛ ولی مفهومی که در تعاون هست، در همکاری نیست. شرط لازم در همکاری ، وجود احتیاج مشترک است؛ اما در تعاون چنین نیست ؛ یعنی علاوه بر نیاز مشترک، تمایل انسانها به معاضدت با یکدیگر نیز شرط است. بر این اساس، رفتار تعاونی محتاج به حداقل «روح با همی» و اعتماد به یکدیگر است و لذا تعاون چیزی فراتر و بالاتر از همکاری است. تعاون، انگیزهای است که قادر است فرد را تشویق کند تا در فعالیتهای روزمرهاش، خود را وقف خدمت به دیگران برای نیل به اهداف عالی الهی انسانی کند.(زاهدی اصل، ۱۳۸۷: ۳۰)
دربارۀ تعاون و همکاری اجتماعی میتوان به آیات ذیل اشاره کرد:
– «و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید».(آل عمران: ۱۰۳)
– «جز این نیست که همۀ مؤمنان باهم برادرند. بنابر این [در همۀ نزاعها و اختلافات] میان برادرانتان صلح و آشتی برقرار کنید و از خدا پروا کنید، امید که مورد رحمت قرار گیرید».(حجرات: ۱۰)
– «ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را ملتها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید. بی تردید گرامی ترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شماست . یقیناً خداوند دانا و آگاه است».(حجرات: ۱۳)
– «و مردان و زنان با ایمان، دوستان یکدیگرند، که به کارهای پسندیده وا میدارند».(توبه: ۷۱)
– همچنین: نساء: ۸۶، ۱۴۸؛ انعام: ۱۵۰؛ اعراف: ۳۳؛ لقمان: ۱۶، ۱۸؛ فاطر: ۱۰؛ فصّلت : ۳۵ -۳۴؛ حجرات: ۱۲-۱۰؛ توبه: ۷۱؛ مائده: ۲؛ بلد: ۱۷؛ آل عمران: ۲۰۰؛ بقره: ۲۷، ۱۴۹؛ انفال: ۱؛ نور: ۲۷، ۶۱؛ فرقان ۶۳؛ عنکبوت: ۴۶.(زاهدی اصل، ۱۳۸۷: ۱۴۶)
با عنایت به تأکید قرآن مجید به امر همکاری و تعاون بین مسلمانان، پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: «مردم همیشه در خیر خواهند بود تا وقتی که امر به معروف و نهی از منکر میکنند، و در نیکی و پرهیزکاری یکدیگر را یاری میرسانند»(شیخ طوسی، بیتا، ج ۶: ۱۸۱). همچنین امام علی(ع) در خصوص همکاری میفرمایند:
«از حقوق واجب خدا بر بندگان، خیرخواهی به اندازۀ توان و یاری کردن یکدیگر برای برپایی حق در میان خود است».(نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶)
۴. دولت و ملت
مفهوم دولت، از مفاهیم پیچیدۀ سیاسی در طول تاریخ بوده است (وینسنت، ۱۳۷۱: ۱۸). از این رو، قرائتهای مختلفی از آن وجود دارد. در تحقیق حاضر، دولت شامل کلیۀ کارگزاران نظام و مجموعۀ حاکمیت است.
به تعبیر دیگر؛ دولت در مفهوم کلی آن، کلیۀ کارگزاران و مجموع تشکیلات، نهادهای سیاسی، اداری، قضایی و دیگر نهادهای قانونی در کشور را شامل میشود، نه صرف قوۀ مجریه. بنابر این، مقصود از دولت در این تحقیق، عبارت است از: «مجموعه ای از افراد و نهادهایی که قوانین فائقه در یک جامعه را وضع و با پشتوانه قدرت برتری که در اختیار دارند، اجرا میکنند».(آستین، ۱۳۷۴: ۱۳)
ملت ترجمه ای است از واژۀ «Nation» که در زبانهای اروپایی از ریشۀ لاتین «Natio» و «Nascere» به معنی «زایش» و «تولد» می آید(برتون، ۱۳۸۰: ۲۴۲). بنابر این ، ملت عبارت است از: یک مجموعۀ بزرگ انسانی که در یک پهنۀ جغرافیایی، تحت یک مدیریت سیاسی اداره میشود. این مدیریت سیاسی، خود از سوی آن مجموعۀ انسانی تعیین میشود. ( همان: ۲۲۸)
د) همکاری دولت و ملت در اندیشه های سیاسی – اجتماعی
در حوزۀ علوم انسانی ، دو نگرش متفاوت در خصوص همکاری دولت و ملت وجود دارد که عبارتند از: رقیب محوری و یارمحوری. بیان این نکته ضروری است که این تقسیم بندی، ابداعی است و نیاز است توسط صاحب نظران، نقد و بررسی شود.
۱. نگرش رقیب محوری
در این نگرش، مردم رقیب دولت محسوب میشوند و دولتمردان از همکاری با ملت در زمینه های مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی واهمه دارند. از این رو، دولت جامعه را بی نیاز از مشارکت مردم دانسته، تصور میکند ملت نمی فهمند و دولت عقل کل است و تنها منابع تشخیص دهندۀ مصلحت، شخص شاه (حاکم) است (بوم، ۱۹۵۵: ۶۰). در این نگرش، قوۀ ابتکار و خلاقیت از مردم گرفته شده و مردم جز اطاعت محض از حاکمان سیاسی وظیفه ای ندارند. لذا این عامل، زمینه ساز بی انگیزگی و بیتفاوتی مردم نسبت به سیاست شده، ملت تمایلی به همکاری با دولت در امور سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ندارند.
۲. نگرش یارمحوری
با توجه به تغییر و تحولات سیاسی – اجتماعی در جهان، به خصوص بعد از رنسانس و وقوع انقلابهای متعدد علیه دولتهای تمرکزگرا، بسط و گسترش افکار دموکراسی خواهی و تأکید بر حقوق طبیعی،حقوق اساسی، قوانین اساسی موضوعه و مدوّن، حاکمیت سیستم پارلمانتاریسمو تفکیک قوا و ایجاد محدودیت برای پادشاهان توسط اندیشمندانی همچون: جان لاک ، ژان ژاک روسو، منتسکیو و دیگران مطرح شد.
در طول قرن بیستم و به خصوص در نیمۀ دوم این قرن، یکی از موجبات توسعه ، اندیشۀ حقوق طبیعی و حقوق بشر بوده است و با تأکید بر واحدهای حقوق بشر، در متن معاهدات و قوانین ملی کشورها بعد از دهۀ ۱۹۶۰ معمولاً ذیل دو عنوان «حقوق مدنی و سیاسی» و «حقوق اقتصادی و اجتماعی»، بشر خواهان پایان تمرکزگرایی شد(عالیخانی، ۱۳۸۱: ۸۴-۸۳). بنابر این در سایۀ تلاش اندیشمندان، ملت خواهان تحقق مردمسالاری؛ یعنی نظارت کامل مردم بر امور عمومی و پاسخگویی دولتمردان در برابر مردم و استقرار تشکیلات قانونی شدند و با دامن زدن به فضای رقابتی سالم، به همکاری دولت و ملت پرداختند.
با عنایت به آنچه بیان شد، همکاری دولت و ملت عبارت است از: حرکت هماهنگ، منسجم و هدفدار دولت و ملت به منظور پشتیبانی همدیگر برای رسیدن به اهداف و آرمانها مشترک.
ه) موانع همکاری دولت و ملت و تأثیر آن در پایداری انقلاب اسلامی
موانع ، عوامل مهم و مؤثریاندکه شکل گیری و تداوم آنها میتواند فرایند تحقق اهداف و آرمانهای رهبران نظام سیاسی، دولت و ملت و انقلاب اسلامی را از درون و بیرون متوقف یا به صورت محسوس کُند کند، بقا و حیات آنان را به مخاطره اندازد و در مسیر رشد و کمال جامعه انحرافی ایجاد کند. در ادامه به موانع تأثیرگذار بر همکاری دولت و ملت و پایداری انقلاب اسلامی در دو سطح عوامل درونی و بیرونی پرداخته میشود.
۱. موانع درونی
یک) غفلت از دشمن مشترک
مقام معظم رهبری میفرمایند: «…عدهای خیال کردهاند که وقتی ما به تهاجم فرهنگی غرب حمله میکنیم، فقط مسئله مان این است که یک نفر در خیابان حجابش را درست رعایت نکرده است. مسئله اینها نیست ، این فرعی است، اصل قضیه آن است که در داخل خانه هاست و از مجامع جوانها سرچشمه میگیرد و دشمنان آنجا دارند کار میکنند. آن که پنهان است، خطر آنجاست»(۱۳۷۲/۲/۱۵). بنابر این ، غفلت دولت و ملت از دشمن مشترک، میتواند منجر به نفوذ و حرکت خزندۀ دشمن در میان دولتمردان و ملت شود و با پیشروی گام به گام، همکاری بین دولتمردان و ملت را از بین برده و آرامآرام پایداری انقلاب اسلامی را به مخاطره اندازد.(بخشی نهاوندی، ۱۳۹۲: ۱۱۳)
دو) عدم پاسخگویی و مسئولیت پذیری دولتمردان و کاهش اعتماد عمومی
پاسخگویی و مسئولیت پذیری دولتمردان و حاکمان سیاسی در برابر مردم و شهروندان، از ضرورتهای اساسی مدیریت در شرایط کنونی است. تا زمانی که دولتمردان یک جامعه نتوانند پاسخگوی عملکردشان در برابر مردم باشند، اشخاص ناکارامد و نالایق مطرح میشوند. این مسئله میتواند اعتماد مردم نسبت به مدیران و مسئولان سیاسی را کاهش دهد و زمینه را برای شکل گیری نارضایتیهای عمومی در ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی و غیره دامن بزند. (الفی، ۱۳۹۲: ۲)
سه) اختلافات جناحی و گروهی و بی توجهی به ملت
اختلافات جناحی و گروهی در بین دولتمردان، موجب اختلال در زندگی روزمرۀ ملت میشود. در جامعۀ پرتنش و اختلاف، به جای اندیشیدن به خدمت و سازندگی، بخشی از نیروها و امکانات صرف مقابله با بخشی دیگر و شبهه زدایی از ذهن دیگران شده و برخی دیگر از امکانات نیز صرف نظارت و مراقبت هرچه بهتر و بیشتر بر رقیب میشود. بدین سان، با تشدید اختلافات از سوی فعالان جناحهای سیاسی علیه همدیگر، جو «بیاعتمادی» در میان ملت نسبت به دولتمردان افزایش مییابد. این مسئله، یکی از موانعی است که در بلندمدت و کوتاهمدت، ناپایداری انقلاب اسلامی را فراهم میسازد.
چهار) عدم تفاهم بین دولت و ملت و شکل گیری شکافهای سیاسی – اجتماعی
بدیهی است عدم تفاهم میان دولت و ملت، موجب جدایی آنها شده، نتایج نامطلوبی برای جامعۀ سیاسی به دنبال خواهد داشت. امام خمینی در این باره میفرمایند: «جدایی دولتها از ملتها منشأ همۀ گرفتارهایی است که در یک کشوری تحقق پیدا میکند».(امام خمینی، ۱۳۷۸، ج ۹: ۱۱۸)
پنج) عدم پایبندی دولتمردان به قوانین اجتماعی
عدم پایبندی به قوانین اجتماعی توسط حاکمان سیاسی، موجب فاصله گیری ملت از دولت میشود. امام خمینی معتقدند: «اگر همۀ اشخاص و همۀ گروهها و همۀ نهادهایی که در سرتاسر کشور هستند به قانون خاضع بشویم و قانون را محترم بشماریم، هیچ اختلافی پیش نخواهد آمد. اختلاف از راه قانونشکنیها پیش میآید».(همان: ۴۱۴)
شش) نبود بوروکراسی بیطرف و مورد اعتماد
نبود یک بوروکراسی بیطرف، مورد اعتماد، کارامد و مبتنی بر قانون، امکان گسترش فساد را فراهم میکند. فساد نوعی حفاظ سیاسی و قانونی برای تبهکاری سازمانیافته ایجاد میکند و به این واسطه، اعتماد و اطمینان به دولت را از بین میبرد. در چنین شرایطی، کارایی دستگاه اداری کاهش مییابد؛ زیرا مقامهای مسئول با تأخیر در اجرای طرحها و ایجاد مقررات دست و پاگیر، سود میبرند. در این شرایط، توزیع ناعادلانۀ درآمدها، پرداخت رشوه، کاهش درآمدهای مالیاتی، تشدید نابرابریهای اجتماعی و… باعث بیاعتمادی به دولت خواهد شد.(برنل و رندال، ۱۳۸۷: ۱۸۸)
هفت) گسترش تجمل گرایی دولتمردان
تجمل گرایی و خوی اشرافیگرایی و گرایش هرچه بیشتر دولتمردان به آن، دامنۀ نارضایتی عمومی را افزایش داده است . این عامل میتواند مانع بزرگی بر پایداری انقلاب اسلامی باشد. اخیراً بحث ژن مرغوب(ر.ک: سایت تحلیلی خبری عصر ایران، ۱۳۹۷؛ جامعۀ خبری الف، ۱۳۹۷) و طرح گستردۀ آن در شبکه های مجازی، موجب نارضایتی بخشی از مردم شده است. از این رو تجمل گرایی، از سوی بزرگان دینی مذمّت و نکوهش شده است. در این خصوص امام علی(ع) میفرمایند: «زرق و برقهای دنیا، عقلهای ضعیف را فاسد میکند».(لیثی واسطی، ۱۳۷۶: ۲۷۶)
امام خمینی در خصوص این مسئله میفرمایند: «یکی از عواملی که باعث خلل در انجام این امور میشود، همانا تجمل پرستی است که از عوامل مهم ناکارامدی حکومت محسوب میشود؛ زیرا این عمل نه تنها موجب دقت در انجام کار نمیشود، بلکه باعث طولانیتر شدن رسیدگی به امور مردم میشود و آنان را نسبت به پشتیبانی از نظام و دولت دلسرد میسازد».(رضوانی، ۱۳۸۴: ۲۰۶)
هشت) تبعیض، بیعدالتی و گسترش نابرابریهای اجتماعی
حضرت امام(ره) با تأکید بر عدالت و ترویج آن توسط حاکمان سیاسی، آن را واجب عینی میدانند و میفرمایند: «کسی که بر ملتی سلطه و حکومت دارد، اگر یک نظر عدالت پرور باشد، دستگاه او عدالت پرور خواهد شد؛ قشرهایی که به او مربوطاند، قهراً به عدالت گرایش پیدا میکنند؛ تمام اداراتی که تابع آن مملکت و آن حکومت است، خواه و ناخواه به عدالت گرایش پیدا میکند»(امام خمینی، ۱۳۷۸، ج ۸: ۱۶۱).
بدین ترتیب در یک جامعۀ مسلمان، هنگامی شرایط و زمینه های انقلاب فراهم میشود که رفتار اجتماعی جامعه و به خصوص نخبگان و خواص – که دامنۀ تأثیرگذاری و نقش آفرینی آنان بسیار قویتر و گستردهتر از تودۀ مردم است – دستخوش انحراف و عدول از موازین و معیارهای الهی شده، لااقل در مقطعی از حیات اجتماعی آن جامعه، قصور و غفلت و تقصیر در عمل به وظایف اجتماعی اسلامی بر اقشار جامعه سایه افکند و همین امر، زمینه را برای انحراف عمیق زمامداران یا نفوذ طیفها و عناصر قدرتطلب و بیاعتقاد به اسلام و احکام الهی فراهم کند. در این شرایط ، رفاه زدگی و دنیاطلبی به جای انصاف و عدالت مینشیند و مصلحت اندیشیهای شخصی و گروهی جایگزین مصلحت حقیقی جامعه میشود و رهبران و زمامداران جامعه، جانب اصحاب ثروت و مکنت را میگیرند و تودۀ ضعیف را بندۀ خود میپندازد. در نتیجه، همین فاصلۀ روند حکومت از معیارها و موازین اسلامی و شکاف طبقاتی برخاسته از تبعیض و ستم، جامعه را به سوی نارضایتی و قیام سوق میدهد.
نه) بیتفاوتی سیاسی و عدم مسئولیت پذیری ملت در امور سیاسی – اجتماعی
بیتفاوتی سیاسی، در مقابل مشارکت و همکاری سیاسی – اجتماعی قرار دارد. ناگفته پیداست که جلب اعتماد شهروندان که سهم بسزایی در پیشرفت جامعه دارد، وقتی حاصل میشود که نظام سیاسی، حقوق شهروندان را طبق قانون به رسمیت شناسد و قاطعانه از آن دفاع کند. از همه مهم تر اینکه، شهروندان نیز در فعالیتهای سیاسی خود با در نظر گرفتن مصالح ملی، حریم یکدیگر را پاس دارند و همواره همدیگر را به عنوان رقیب و نه دشمن، فرض کنند و به منزلۀ دوستی که شیوۀ متفاوتی برای پاسداشت منافع ملی پیش گرفته، به هم بنگرند و دیدگاه و روش متفاوت یکدیگر را با تحمل و متانت پذیرا شوند. در این صورت، این امر موجب پایداری و تداوم انقلاب اسلامی میشود.
ده) ضعیف بودن سازوکارهای نظارتی در نظام اداری کشور
به طور معمول، قدرت و نفوذ و موقعیت مقامات در جوامع دارای سیستم نظارتی و اداری ضعیف، مانع از عملکرد دقیق سازوکارهای نظارتی دربارۀ آنان میشود. حتی افراد ممکن است چنین القا کنند که منزّه از هر گونه آلودگیهای احتمالیاند و طرح اصل نظارت دربارۀ خود را نوعی اهانت و جسارت تلقی کرده، واکنش تندی نسبت به آن نشان بدهند. ولی تجربه نشان داده هر کسی به هر دلیلی از چنبرۀ نظارت آزاد باشد، اگر خودش هم سالم بماند، به احتمال قوی اطرافیان و نزدیکانش که زیر چتر حمایتی وی قرار دارند، از موقعیت استثنایی وی استفادۀ مغرضانه و سودجویانه و مغایر با مصالح اداری، ملی و اهداف جمعی میکنند. همچنین وقتی دستگاههای نظارتی ضعیف عمل کرده و مردم احساس کنند ناظر و سیستم نظارتی قوی بر عملکرد مسئولان سیاسی وجود ندارد، به بیاعتنایی روی میآورند و به راحتی قوانین جامعه را زیر پا خواهند گذاشت. بنابر این، با تشدید رفتارهای قانونگریز از سوی مردم و مسئولان و ضعیف بودن دستگاههای نظارتی، به روابط دولت و ملت و پایداری انقلابها خدشه وارد میشود.
یازده) ناکارامدی دولتها
ابتدا لازم است بدانیم بین کارامدی انقلاب اسلامی، نظام سیاسی و دولتها تمایز وجود دارد. در این روزها برخی از نقاط ضعف دولتها به معنای عام آن(شامل دستگاههای اجرایی، قضایی و تقنینی)، به پای انقلاب نوشته میشود و با طرح برخی نارساییها و کاستیها، این نتیجه القا میشود که انقلاب اسلامی ناکارامد است. انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی، صد درصد موفق و پیروز بوده است ؛ اما آنچه بعد از پیروزی حاصل شده، میتواند روی کارامدی نظام و کارامدی دولتها تأثیرگذار بوده باشد.
کارامدی، اثربخشی و تأثیرگذاری برای رسیدن به تعالی است که در اسلام ذیل تکلیف مداری تعیین میشود؛ یعنی هرچقدر تکلیف را درست انجام دهیم، به رشد و تعالی و پیشرفت میرسیم. ولی ذیل تکلیف، بحث رضایت و اهداف و تأثیرگذرای هم قابل اندراج است. به عبارتی؛ بین کارامدی انقلاب اسلامی، کارامدی نظام جمهوری اسلامی و کارامدی دولتها و دستگاههای کلان، تمایز وجود دارد، البته تفکیک نه. در واقع؛ میخواهیم این فرضیه را اثبات کنیم که چالش در کارامدی دولتها و دستگاهها یا نظام، نمیتواند در کارامدی انقلاب تردید وارد کند.
استدلال بنده این است که انقلاب اسلامی سه هدف اساسی داشت: استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی. استقلال ناظر به این است که انقلاب اسلامی، ضد سلطۀ استکبار بود و به دنبال این بود که ایران را از آن سطلۀ عمیق در زمان پهلوی نجات دهد. شاخصهایی همچون: تأثیرگذاری سفارتخانۀ انگلیس و آمریکا، حضور کارشناسان خارجی در تمام زمینه ها، اظهار و ابراز همکاری و همسویی رژیم با نظام سلطه و نفوذ فرهنگی غرب در ایران، کاملاً قابل لمس و مشاهده بود. اگر با این شاخصها حضور بیگانه را قبل از انقلاب بسنجیم و با بعد از انقلاب مقایسه کنیم، به این نتیجه میرسیم که انقلاب در قطع نفوذ بیگانگان موفق بوده و این هدف را تأمین کرده است (ذوعلم، ۱۳۹۶: ۱). ولی در خصوص کارامدی دولتها بایستی به برخی نقاط ضعف و قوّت دولتمردان نیز اشاره کرد. برخی از دولتها در زمان انتخابات با دادن وعدههای غیر قابل اجرا و سیاهنمایی وضعیت امور کشور و تحریک اذهان و افکار میپردازند؛ اما پس از انتخابات و عدم توفیق در تحقق وعدهها، موجب شکل گیری نارضایتیها در جامعه میشوند و این فاصله گیری ملت از دولتمردان در بلندمدت و کوتاهمدت، زمینۀ ناپایداری در انقلاب اسلامی را فراهم میسازد.
دوازده) افزایش فساد سیاسی – اداری
نفوذ کامل فساد در سیستم سیاسی و اداری، تصمیمات آن را تا حد زیادی با منوّیات شبکه های فساد، همسو و هماهنگ میکند. اما در مراتب پایین تر فساد که حاکمیت تصمیمات مستقل اتخاذ میکند، شبکه های فساد تهدیدی برای نفوذ قدرت و حاکمیت سیاسی محسوب میشوند. بنابر این، میزان فساد با میزان نفوذ حاکمیت رابطۀ معکوس دارد؛ هرچه فساد بیشتر باشد، میزان نفوذ حاکمیت کمتر و محدودتر خواهد بود.
یکی از معضلات اقتصادی بسیار مهم در کشور ما که در سالهای اخیر با شدت و تعدد بیشتری خود را نشان داده، گسترش فساد اداری، رشوهخواری، مفاسد اخلاقی، ایجاد شبکه های فساد و ضعف برنامه ریزی سامانمند و پایدار برای حل معضل فساد است. (جوادی ارجمندی و همکاران، ۱۳۹۴: ۱۹۴-۱۹۳)
۲. موانع بیرونی
برخی تهدیدها و آفات از بیرون مرزهای سیاسی، سیستم سیاسی و اجتماعی کشور را مختل و دولت و ملت را از رسیدن به اهداف و آرمانهای خود بازداشته و در مسیر رشد و کمال جامعه و پایداری انقلاب اسلامی، انحراف ایجاد می کنند؛ از جمله :
یک) ایجاد اختلاف بین دولت و ملت
ایجاد تنش و گسستگی بین ملت و دولت، همچون گسلی عمیق و دامن گستر، مانع پویایی و حرکت نظام اجتماعی در مسیر دستیابی به اهداف است و در مقابل ، انسجام و همبستگی بین این دو، حرکت جامعه را در رسیدن به آرمانهایش سرعت میبخشد و به جامعه کمک میکند در زمان کمتری به اهدافش دست یابد.
مقام معظم رهبری در این باره میفرمایند: «دشمنانی که هنوز در صددند نسبت به انقلاب و نظام جمهوری اسلامی، نّیات خصمانه و شومشان را اعمال بکنند، چشم امید به اختلافات بسته اند. آنها از وحدت و یکپارچگی شما مردم میترسند؛ این را متوجه باشید. ملت ایران به هیچ قیمت نباید وحدت و یکپارچگی خودش را از دست بدهد».(۱۳۶۹/۳/۱۴)
دو) ایجاد دلسردی در مردم نسبت به انقلاب اسلامی
انقلاب اسلامی ایران به عنوان انقلابی برای خدا و معنویت و ارزشها و احیای فرهنگ و هویت دینی، نه تنها ریشه در اعتقادات اسلامی دارد، بلکه محرّک و هدف خود را در دین جستجو میکند (رنجبران، ۱۳۸۸: ۸۱). بنابر این، «تلاش دشمن این است که مردم را از نظام، دلسرد و پایه های ایمان و عقیده و اعتقاد دینی را در مردم سست کند».(خامنه ای، ۱۳۸۰ /۳/۲۰)
سه) جنگ نرم
در شرایط کنونی، دشمنان با محور قرار دادن اقدامات نرمافزارانه و تمسّک به روشها و ابزار قدرت نرم، گستره و عمق کینه توزی خود را به نمایش گذاشته اند. جنگ تمامعیار و تهاجم همه جانبۀ آنان به ارزشهای فرهنگی مسلمانان و به صورت خاص جوامعی که گرایشهای آنها به آموزههای انقلاب اسلامی محرز است، از غزه و لبنان گرفته تا پاکستان و یمن ، ایجاد جنگ روانی در منطقه و طرح شایعات مختلف علیه انقلاب اسلامی، اختلافافکنی قومی و مذهبی در حد راهاندازی جنگ اعتقادی در منطقه، سپردن فشار و تهدید به سرسپردگان و مزدوران خود به صورت نیابتی علیه مسلمانان و جمهوری اسلامی در قالب شایعه پراکنی، اتهام علیه نظام و شخصیتهای نظام، بیاعتبارسازی نظام سیاسی، مشروعیت زدایی از حاکمان سیاسی، ناکارامد نشان دادن نظام سیاسی، ایجاد نارضایتی، القای یأس و ناامیدی میان مردم، سیاهنمایی وضعیت کشور، حمایت از ساختارشکنان و انعکاس گستردۀ مواضع آنان، ناآرامسازی محیط های علمی، سوء استفاده از مراسم مذهبی و انقلابی، به کارگیری ابزار خبر و اطلاعرسانی هدفمند و کنترل شده، شایعه پراکنی، گسترش تولیدات رسانه ای و تقویت فضای مجازی و دیپلماسی سایه؛ یعنی تماس با نخبگان و افراد مدّ نظر، بهرهگیری از سازمانها و نهادهای بین المللی همچون: حقوق بشر و… برای اتخاذ مواضع منفی علیه نظام، بهرهگیری از سازمانهای غیر رسمی، استفاده از سفارتخانه های کشورهای دیگر، ابزارهای مهمیاند که مورد استفادۀ دشمنان جمهوری اسلامی قرار میگیرند.(فرزندی، ۱۳۸۸: ۴)
چهار) اندولیزه و بالکانیزه شدن مردم و شبکه سازی برای مقابله با انقلاب اسلامی
تهاجم گستردۀ فرهنگی در قالب جنگ نرم، تلاش برای فروپاشی از درون، «اندولیزه کردن»[۱۳] ملت و «بالکانیزه کردن»[۱۴] کشور، دامن زدن به ایجاد ناامنی و دخالت در اوضاع سیاسی – اجتماعی از طریق رسانه های گروهی و شبکه سازی برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران توسط آمریکا و متحدانشان است.
نخستین گام در این راستا، اتخاذ تصمیمی برای ایجاد شبکه هایی از حامیان خود در کشورهای اسلامی به خصوص در ایران و ارتباط آشکار میان این فعالیتها با راهبرد همه جانبۀ آمریکاست. برای دستیابی به این هدف، آمریکا در تلاش است تا ساختاری نهادی در داخل دولت خود برای هدایت ، نظارت و بررسی این تلاشها ایجاد کند. بر این اساس، ایالات متحده برای موفقیت سیاست شبکه سازی خود به منظور مقابله با انقلاب اسلامی، بر گروههای ذیل تمرکز دارد: شخصیتهای دانشگاهی و روشنفکران مسلمان لیبرال و سکولار، صاحب نظران مذهبی جوان و میانه رو با روابط عمومی بالا، فعالان اجتماعی، گروههای زنان فعال در مبارزات برابری جنسیتی و روزنامه نگاران و نویسندگان میانه رو.
بر این اساس، آمریکا راهبرد شبکه سازی خود را بر اصول پیش گفته قرار داده تا بتواند به انقلاب اسلامی ضربه بزند. از این رو، دست به اقدامات دیگری در راستای ایجاد فاصله بین دولت و ملت و پایداری انقلاب اسلامی زده است که عبارتند از:
– به چالش کشیدن مفاهیم اسلامی و تعریف خاص از اسلام به وسیلۀ ارزشهای دمکراتیک غربی؛
– حمایت از رسانه های طرفدار غرب برای مبارزه با سلطۀ رسانه های عناصر مسلمان؛
– ترویج برابری جنسیتی برای توانمند ساختن مسلمانان طرفدار غرب؛
– هواداری سیاسی؛ اسلامگرایان دارای برنامه های سیاسیاند و به همین سبب، اسلامگرایان سکولار نیز باید وارد فعالیت سیاسی شوند. در این زمینه، فعالیتهای حمایتی در راستای شکل دهی به محیط سیاسی و حقوقی جهان اسلام انجام می شود.(ماه پیشانیان، ۱۳۸۸: ۴)
موضوعات مطرحشده بخشی از آسیبهای دیروز و امروز است که بی توجهی به آنها میتواند تبدیل به تهدیدهایی در آینده شود. از این رو، موجّه ترین دلیل برای تفکر دربارۀ آینده و نتیجۀ قهری نپرداختن به آسیبها و تهدیدها و موانع و مشکلات مذکور در مراکز دانشگاهی و مراکز مهم راهبردی رسمی کشور، بروز و شکل گیری بحرانهای مختلف در آینده است. مقالۀ حاضر با نگاهی آسیب شناسانه معتقد است همکاری دولت و ملت به عنوان سیستم شکل گرفته بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و با داشتن کارویژههای خاص دچار یک سری آسیبهاست که میتواند پایداری انقلاب اسلامی را از درون و بیرون به مخاطره اندازد. بنابر این، لازم است با اتخاذ شیوهها و راهبردهای مناسب و برنامه ریزی دقیق به تقویت توان «سیستم همکاری دولت و ملت» پرداخت و با تبدیل تهدیدها به فرصتها و خنثیسازی موانع، به پایداری انقلاب اسلامی کمک کرد.
و) بحث و نتیجه گیری
تحقیق حاضر با الهام از رویکردهای آسیب شناسی و بررسی دو دسته موانع درونی و بیرونی از جمله: غفلت از دشمن مشترک، عدم پاسخگویی و مسئولیت پذیری دولتمردان و کاهش اعتماد عمومی، اختلافات جناحی و گروهی و بی توجهی به ملت و…، افزایش فساد سیاسی – اداری، ایجاد اختلاف بین دولت و ملت، ایجاد دلسردی در مردم نسبت به انقلاب اسلامی، جنگ نرم، اندولیزه و بالکانیزه شدن مردم و شبکه سازی برای مقابله با انقلاب اسلامی، به نتایج ذیل دست یافته است:
– بدون شک هر کشوری پس از وقوع انقلاب، با چالشهایی مواجه میشود و کشور ایران هم از این امر مستثنا نیست.
– موانع موجود و پیش روی انقلاب اسلامی و همکاری دولت و ملت، میتواند فرایند تحقق اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی را متوقف یا به صورت محسوس کُند کند؛ بقا و حیات آن را به مخاطره انداخته و انحرافی در مسیر رشد و کمال جامعه ایجاد کند.
– شناخت موانع با رویکردهای آسیب شناسانه این فرصت را به دولتمردان خواهد داد تا بتوانند موانع، آفات و آسیبها را شناخته، به خنثیسازی آنها بپردازند.
– شناخت موانع موجود و احتمالی آینده، این امکان را به رهبران و مدیران انقلابی و دلسوز خواهد داد تا با تبدیل تهدیدها به فرصت، به پایداری همکاری دولت و ملت و انقلاب اسلامی بپردازند.
– شناسایی دقیق موانع موجود توسط نیروهای انقلابی، علمی و دلسوز، موجب جلوگیری از فرصت طلبی دولتمردانی خواهد شد که با فرافکنی و رفتارهای سیاسی، عدم مسئولیت پذیری و پاسخگویی عمکرد خود، به دنبال توجیه اعمال خود می باشند.
– شناسایی موانع موجود، موجب تقویت سیستم نظارتی از سوی نهادهای دولتی و مردم خواهد شد و این عامل میتواند پایداری همکاری دولت و ملت و انقلاب اسلامی را بیش از پیش تقویت کند.
بی اعتنایی، غفلت، تسامح و انحراف نخبگان فکری و فرهنگی جامعه نسبت به موانع و آسیبها، موجب دگرگونی در نظام ارزشی جامعه و عقبگرد فرهنگی تودۀ مردم می شود و بستر را برای اخلال در روند سیستم همکاری دولت و ملت، پایداری و تداوم انقلاب اسلامی و ستم پذیری در برابر دشمن و انفعال جامعه فراهم می سازد.