انواع پیشگیری/ نحوه ی پیشگیری از ارتکاب جرم


● تعریف پیشگیری
در جرم شناسی، پیشگیری عبارت است از: به جلوی تبهکاری رفتن با استفاده از فنون گوناگون مداخله به منظور ممانعت از وقوع بزهکاری. از نظر علمی می توان گفت: مراد از پیشگیری هر فعالیت سیاست جنایی است که غرض انحصاری یا غیر کلی آن تحدید حدود امکان پیشامد مجموعه اعمال جنایی از راه غیر ممکن الوقوع ساختن یا ساخت و دشوار کردن احتمال وقوع آنهاست بدون اینکه به تهدید به کیفر یا اجرای آن متوسل شوند.

#انواع#پیشگیری#جرم


● انواع پیشگیری
۱. پیشگیری ابتدایی
پیشگیری ابتدایی عبارت از مجموعه وسایلی است که معطوف به تغییر شرایط جرمزای اطرافیان به طور کلی اعم از طبیعی و اجتماعی می باشند. به عبارت دقیق تر، پیشگیری ابتدایی راهکارهایی است که از طریق زمینه های اجتماعی و اقتصادی و دیگر زمینه های سیاست عمومی تلاش می کند. این حالت، به ویژه بر موقعیت جرم زا و علل ریشه ای ارتکاب جرم تأثیر می گذارد. هدف اصلی، ایجاد امیدوارکننده ترین شرایط برای زندگی است که شامل آموزش خانواده، ایجاد مسکن، استقلال و سرگرمی می باشد.
ایجاد یک محیط سالم[۱] : درپیشگیری اولیه به ریشه مسئله وعوامل خطرزای محیطی توجه می شود . این نوع پیشگیری سعی برآن دارد که امکان درگیر شدن با مسئله طوری پیش برود که هرگز محلی برای رشد مسئله وجود نداشته باشد . به همین علت استرا تژی های برنامه ضرورتا طوری ا نتخاب می شوند که بتوا نند عوامل مخا طره آمیز را کا هش دهند ، وضع قوا نین که بعضی از محدودیت ها را ایجاب می کنند ازآن جمله اند . برای مثال درجامعه ای که حمل اسلحه آزاد است ، این آزادی خود یک عامل خطر زای امکان درگیر شدن با مسئله بزه است . بنا براین منع حمل اسلحه یکی ازاستراتژی ها درآن جامعه خوا هد بود . درجدول شماره ۱نمونه ای از استراتژی های پیشگیری نوع اول معرفی شده ا ند .
اگر چه تناقضاتی دربعضی ازیافته های پژوهش درمورد کنترل بزه وجوددارد لیکن اکثر یا فته ها بیانگر آنند که برنامه های پیشگیری مستقیما تاثیر زیادی درکاهش رفتارهای بزهکارانه نداشته اند درمقابل به پژوهشهائی نیز بر می خوریم که نشان داده اند مداخله اولیه جامعه وخانواده متفقا در کنترل بزهکاری تاثیر دارند.عمده برنامه ریزیهای این مداخلات بر اساس یافته هائی است که نشان میدهند عوامل خانوادگی مانند : طلاق ، مرگ والدین، کثرت اولاد، فقدان حمایتهای روانی وبی توجهی به نیازهای عاطفی فرزندان بی انضباطی درخانواده ، وجود فرد بزهکار یا ناسازگار اجتماعی ، خیانت زن یا شوهر،اختلافات خانوادگی ،طرد ازخانواده، فقدان زمینه های تربیتی مناسب درخانواده، مسکن نامناسب از نظر فضای فیزیکی و فقر در تقویت و یا کنترل بزهکاری نقش دارند. عوامل اجتماعی مانند :بیسوادی ، رشد بی رویه جمیعت ، صنعتی شدن، اختلافات طبقاتی ،قوانین تحمیلی ، بی عدالتی اجتماعی ، بیکاری، جنگ، محیط اجتماعی نامناسب (زندگی در جوار بزهکاران) فقدان امکانات تفریحی سالم و قابل دسترس همه طبقات جامعه، زاغه نشینی، زورمداری سیا سی ، در کنترل ورشدبزه موثرند . به همین جهت استراتژی های مداخله ای خانواده گرا وجامعه گرا در پیشگیری نوع اول اهمیت پیدا می کنند .خلاصه اینکه درسطح اول پیشگیری عمده مسئولیت به عهده خانواده وجامعه است. بسیاری ازدیدگاه های روانشناختی ، سن مناسب برای سطح پیشگیری نوع اول را قبل از۸سالگی می دانند .[۲]
۲. پیشگیری ثانویه
معطوف به مداخله برای پیشگیری از لحاظ گروه ها یا جمعیت های در معرض خطر جرم است. این امر شامل شناخت زودهنگام شرایط جرمزا و نفوذهایی است که بر این شرایط اعمال می شود. برای این گروه ها می توان تدابیری خاص اندیشید; تدابیر حمایتی در خصوص کودکان خیابانی، کودکان متعلق به خانواده های معتاد و بی سرپرست یا بدسرپرست.
کاهش عوامل خطرزا : درپیشگیری ثانویه هدف کلی دورنگهداشتن فرد از فعالیت هایی است که خطر برچسب بزه را در فرد تقویت می کند . مثل کنترل خشم وخشونت ،کنترل خانواده بر رفتارهای ضداجتماعی ودوری ازدوستان بزهکار . پیشگیری نوع دوم نیز مانند پیشگیری نوع اول استراتژی های برنامه ریزی خود را براساس یافته های پژوهش ها طرح می کند و تاکید زیادی بر فرد و یا ارتباطات فرد دارد . به همین جهت استراتژی های پیشگیری نوع دوم از طریق یادگیری مهارت های زندگی اجتماعی و ارتباطات فردی از طرف دیگر تاکید می کند . اهمیت این سطح بهعنوان سطح پیشگیری کمک به افراد در معرض خطراست .[۳]
۳. پیشگیری ثالث
معطوف به پیشگیری از تکرار جرم در خلال اقدامات فردی برای سازگاری مجدد اجتماعی یا خنثی نمودن بزهکاران پیشین است. پیشگیری از تکرار جرم توسط پلیس و دیگر عوامل نظام عدالت کیفری صورت می گیرد; تدابیر مربوط از ضمانت اجراهای قضایی رسمی تا بازپروری مجرم و زندانی کردن. در بسیاری از اوقات به دلیل محدودیت ضمانت اجراهای مبتنی بر اصلاح و درمان، این نوع پیشگیری به تدابیر سرکوبگرانه تنزّل پیدا می کند.
کنترل موقعیت خطر : پیشگیری سطح سوم سعی می کند موقعیت مسئله رااصلاح ویادرآن مداخله کند وهدف آن پیشگیری از تکرار فعالیت هایی است که جرم شناخته می شود . برای این نوع پیشگیری لازم است درگیر مسائلی مانند تنبیه ، جریمه وبازتوانی از طریق نظام حقوقی وقضا شود . پیشگیری نوع سوم برنامه ریزی مداخله ای واداره موقعیت های خطرناک[۴] را براساس فعالیت هایی تنظیم می کند که ممکن است باعث بزهکاری شوند.[۵]
● اجرای پیشگیری
جرم شناسی پیشگیری یک علم عملی است، به گونه ای که عملکرد و تأثیر نظریه ها و نظریه پردازی های مربوطه تنها در مقام عمل و با ارزیابی اثرات واقعی اجرای آن تدابیر آشکار می شود. در حیطه پیشگیری این امر منوط به وظیفه یک یا چند نهاد خاص نیست، بلکه تدابیر مشخص پیشگیرانه باید توسط همه نهادهای جامعه مدنی نظیر خانواده، مدرسه، نهادهای مذهبی (مساجد)، شوراهای شهر و روستاها، سازمان های غیردولتی، اصناف و اتحادیه ها و همه نهادهای دولتی نظیر مجلس قانونگذاری، دادگاه ها، پلیس، سازمان های تأمین اجتماعی و شهرداری ها اجرا شود. این امر مستلزم تبیین دقیق اصول و تدابیر پیشگیرانه با توجه به انواع گوناگون آن تدابیر و نیز تبیین وظایف هر یک از مراجع پیشگیری و به ویژه نظارت خاص یک نهاد علمی مسئول است که بتواند با همه مراجع پیشگیری دولتی و اجتماعی رابطه برقرار کند و راهنمایی و آموزش لازم را در اختیار آنان قرار داده و اثرات اقدامات پیشگیرانه را ارزیابی نماید.


● تحصیلات اجباری
آموزش و پرورش مطلوب، یعنی آموزش و پرورشی که مشارکت و تفکر انتقادی را در کودک تقویت کند و با ارزش های مربوط به شأن و شرف آدمی عجین شده باشد، این قدرت را دارد که جامعه ها را در طول نسلی واحد دگرگون سازد. به علاوه تأمین شدن حق هر انسان در بهره مندی از تعلیم و تربیت موجب محافظت او از خطرهای گوناگون می شود; از جمله زندگی مقرون به صرفه.
در رابطه با جرم می توان گفت: یکی از عوامل بسیار عمده در عدم تطابق فرد با ارزش ها و هنجارهای جامعه، عدم آشنایی او با این ارزش ها و معیارها و به عبارت دیگر، عدم جامعه پذیری صحیح یا نقایص فرایند جامعه پذیری او می باشد. بعد از خانواده مدرسه نقش مؤثری در جامعه پذیری شایسته فرد دارد. آموزش و پرورش از جمله خدمات عمومی است که تک تک افراد جامعه باید از آن بهره مند شوند.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.