اثبات وجود و ظهور حضرت مهدى (ع) بر حسب دلالت ستارگان (۱)

نام مبارک ایشان: «م ، ح ، م ، د» و نام مادرشان – به اختلاف روایات- «نرجس; ریحانه; سوسن; صیقل; حکیمه; مریم‏» مى‏ باشد. تاریخ زاد روز آن حضرت – نیز به اختلاف – شب جمعه نیمه شعبان‏ سال ۲۵۵ هجری قمری ، یا ۸ شعبان سال‏۲۵۶ ه و یا۲۳ رمضان سال ۲۵۸ هجری قمری به نگارش آمده است.

#دلالت#ستارگان#به_وجود#ظهور#قائم


لیکن مشهور آن است که تولد با سعادت آن حضرت در شب جمعه نیمه ‏شعبان سال ۲۵۵ه واقع شده است. این تاریخ نود هزار و دویست وسى و یک روز(۹۰۲۳۱) از مبدا هجرت گذشته را نشان مى‏ دهد و برابر است ‏با روز پنجشنبه دهم مرداد سال ۲۴۸(۱۰/۵/۲۴۸) شمسى ‏که به اتفاق در شهر سامره واقع گردیده است.
کنیه آن حضرت، ابوالقاسم و القاب ایشان: «مهدى، حجه ‏الله;بقیه ‏الله; صاحب‏الزمان; خلف صالح; منتظر; قائم; خاتم و…»
است (۱) .
سید بن طاوس از ابوجعفر قمى نقل کرده است: در شهر قم ‏اخترشناسى بود از قوم یهود که در اخترشناسى و حساب نجوم ‏برجستگى و مهارت ویژه داشت، روزى «احمد بن اسحاق‏» او را حاضر کرد و گفت: در فلان وقت نوزادى به دنیا آمده است، طالع اورا بگیر و میلادش را محاسبه کن، اخترشناس یاد شده طالع مولود را گرفت و درباره محاسبات نجومى [که از آنها احکام نجوم را استخراج و استنباط مى ‏کنند] و نظر به عمل آورد، آنگاه رو به ‏احمد بن اسحاق کرد و گفت: نمى‏ بینم این فرزند از آن تو باشد،جز این نیست که این مولود یا پیامبر است ‏یا وصى پیامبر، نجوم ‏دلالت دارد این نوزاد مالک شرق و غرب گیتى مى ‏شود، مالک خشکى ودریا کوه، صحرا و بیابان، حتى روى زمین هیچ‏کس باقى نمى‏ ماند جزاین که به دین او مى‏ گرود و به ولایت او معتقد مى‏ گردد (۲) .

اعتقاد به موعود نجات ‏بخش

۱ – در مذاهب یهود، نصارى، مانى، زرتشت و اسلام از انتظار موعودى نجات ‏دهنده سخن به میان است که او خواهد آمد و همه جهان ‏را اصلاح خواهد نمود، مثلا یهودیان و مسیحیان چشم به راه رجعت‏ حضرت مسیح(ع) دوخته ‏اند. این سخن برگزیده از کتاب «اشعیاء»باب شصت و یکم است.
در مذاهب یهود، مسیح و زرتشت قبل از ظهور نجات ‏دهنده نیروهاى‏ بدى ظاهر مى‏ شوند، نزد یهود هجوم یاءجوج و ماءجوج، نزد عیسویان اژدها یا جانور «یوحنایى‏» و پیامبر کذاب، نزد زرتشتیان‏«مار ضحاک‏» که همان «دجال‏» مسلمانان است.
نزد هر سه ملت نجات‏ دهنده از دودمان عالى مرتبه خواهد بود، نزد یهودیان و عیسویان از نژاد پادشاه اسرائیل، نزد زرتشتیان‏«سوشیانس‏» پسر زرتشت است.
مسلمانان نیز معتقدند انهدام نیروى دجال یا پیامبر کذاب به ‏دست امام غایب انجام خواهد گرفت که او نیز از اولاد پیامبراسلام(ص) است.
پیروان دین «مانى‏» نیز معتقدند که «مانى‏» در آخر زمان‏ ظهور خواهد کرد و نام او «خردشهرایزد» است، وقایعى که باظهور او مصادف مى شود، عبارت است از علامات شگفت ‏انگیزى که درآسمان پدید مى‏ آید و دال بر آمدن «خرد شهر ایزد» مى ‏باشد، اودانش را پیش از تکمیل «فرشگرد» به دنیا مى ‏آورد، فرشتگانى ازشرق و غرب به فرمان او فرستاده مى‏ شوند و به همه اهل دنیا پیام‏ مى‏ فرستد، اما اشخاص شرور او را انکار مى‏ کنند (۳) .
۲ – علامه مجلسى در بحار بابى را ویژه اخبارى ساخته که از طریق‏ کاهنان بر روى الواح و سنگ ‏نوشته ‏ها به دست انسان رسیده ومى‏ نویسد:
«چون خبر شکست رستم فرخزاد در جنگ قادسیه به یزدگرد ساسانى ‏فرزند شهریار رسید، وبه او گفته شد رستم کشته و پنجاه هزار ازنیروهاى او از پا درآمدند، یزدگرد اهل خانه، زن و فرزند را به ‏قصد فرار از مداین خارج کرد و در برابر باب ایوان مداین‏ایستاد و گفت: سلام بر تو اى ایوان اینک از تو روى مى‏ گردانم ‏لیکن یا من به تو باز خواهم گشت و یا مردى از فرزندانم. «وراجع الیک، اناء او رجل من ولدى‏». که هنوز زمان او نزدیک ‏نشده و روزگار او نرسیده است.
سلیمان دیلمى مى‏ گوید: بر امام صادق(ع) وارد و از این مساله‏ پرسیدم که منظور یزدگرد از این جمله که یا مردى از فرزندانم ‏به ایوان کسرى باز خواهد گشت، چیست؟
فرمود: او صاحب شما حضرت قائم به امر خداوند عزوجل است که ‏فرزند ششم از فرزندان من است که از یزدگرد متولد گشته پس ‏فرزند او به شمار مى ‏رود (۴) .
گفتنى است که فرار یزدگرد با زن و فرزند چنان که در سخن بالاشاره شده، دلیل آن است که مادر امام زین‏ العابدین(ع) در نبرد قادسیه اسیر نشده چنان که در حالات حضرت سجاد(ع) پیرامون آن‏ تحقیق به عمل آمد.

دلالت کواکب بر وجود حضرت مهدى(عج)

۱ – (فلا اقسم بالخنس الجوار الکنس) (۵) سوگند به ستارگانى که باز مى‏ گردند حرکت مى‏ کنند و از دیده‏ ها پنهان مى‏ شوند.»
این ستارگان آیا از ثوابت هستند یا از سیارات یا از کهکشانهاى دور یا از دنباله ‏دارها ویا…؟ این‏ها همه پرسشهاى پیچیده فراوانى است که هرکدام ‏احتمال مى‏ روند، و اگر نبود تفسیر و تاءویل اهل بیت(ع)، امکان ‏دست‏یابى به تفسیر آنها جدا مشکل بود اگر نگوئیم محال است.
امیرالمؤمنین(ع) با توجه به ویژگیهاى(یادشده) که خداوند به ‏آنها سوگند یاد کرده است مى ‏فرماید: این ستارگان عبارتند از:
زحل; مشترى; مریخ; زهره و عطارد (۶) .
منظور على(ع) سیارات پنجگانه و متداول آن عصر بوده و منافاتى‏ ندارد که امروزه ما سیاره‏ هاى اورانوس، نپتون و پلوتون را برآن بیفزائیم چنان که این امکان نیز وجود دارد که در آینده سیاره ‏یا سیاراتى کشف و بر آن‏ها اضافه گردند.
علامه طباطبائى(ره) در میان تفسرهایى که بر این آیات بیان شده ‏است، این تفسیر را انتخاب کرده که مراد از صفات یادشده عبارت است از «استقامت‏»، «رجعت‏» و «اقامت‏» سیارات یاد شده ‏زمانى حرکت متشابه دارند(استقامت) آنگاه برمى ‏گردند و عقب‏ مى‏ روند(رجعت) آنگاه توقف مى‏ کنند و سرانجام به حرکت متشابه خود ادامه مسیر مى‏ دهند (۷) .
این سرگردانى در حرکت ‏سبب شد منجمان آنها را «متحیره‏» بنامند لیکن عجیب است جناب علامه با این که در جاى جاى تفسیر گران سنگ المیزان مى ‏نویسد: هیاءت بطلیموسى باطل است، در اینجا تفسیر آیات مزبور را بر همان اساس باطل قرار داده و سخنان فوق‏ را به نگارش آورده است.
شایسته است جهت توضیح سخن، ما تفسیر آیات را هم بر اساس هیاءت‏قدیم (بطلیموس) و هم بر پایه هیاءت جدید بنگاریم.
اما براساس هیاءت بطلیموس: غیر از ماه و خورشید اجرام دیگرى‏چون زهره، مریخ، مشترى، زحل از سیاره ‏هاى درخشان، به شمار رفته ‏ولى برخلاف سایر ستارگان(ثوابت) چشمک نمى‏ زنند. -این امر نشانه‏ نزدیک بودن آنها به زمین است- با این وجود، درخشندگى آنها گاهى زیاد و گاهى کم مى‏ شود- سیاره‏ها همیشه در نزدیکى‏«دایره‏ البروج‏» در آسمان دیده مى‏ شوند.
ما چنانچه اجرام یاد شده را در طول چند شب متوالى نظاره کنیم،مى‏ بینیم که مانند خورشید و سایر ستارگان، از شرق طلوع مى‏کنندو در غرب ناپدید مى‏شوند، همچنین علاوه بر حرکت‏ شبانه‏ روزى مانندخورشید از ستارگان(ثوابت) عقب مى ‏افتند و به نظر مى‏رسد که نسبت‏به ستارگان داراى یک نوع حرکت از «غرب به شرق‏» مى ‏باشند، ولى‏ نه تنها سرعت‏ حرکت از غرب به شرق آنها با سرعت‏ حرکت از غرب به ‏شرق خورشید تفاوت دارد، بلکه هر یک از این سیاره ‏ها در حرکت از«غرب به شرق‏» خود داراى سرعتى خاص و متفاوت با سیارات دیگراست.
افزون بر این، سیارات گاهى در مسیر خود حرکتى غیر عادى‏ دارند، از باب نمونه، سیاره بهرام(مریخ) حرکت غیر عادى اووقتى آغاز مى ‏شود که با خورشید در حالت «مقابله‏» باشد(یعنى‏۱۸۰۰ درجه اختلاف مسیر داشته باشند). در این حالت طلوع آن باغروب خورشید همزمان است، اگر هنگامى که مریخ نسبت ‏به خورشید در حالت مقابله است، آن را براى چند هفته زیر نظر بگیریم ‏مى‏ بینیم مریخ ابتداء به ‏طور عادى در زمینه ستارگان(ثوابت) به‏ طرف شرق تغییر موقعیت مى‏ دهد(استقامت) ولى پس از چند شب چنین ‏به نظر مى ‏آید که حرکت از غرب به شرق آن متوقف مى‏ شود(اقام ت‏اول) سپس به مدت چند شب نسبت ‏به ستارگان در جهت «شرق به‏ غرب‏» حرکت مى‏کند(رجعت، برگشت، قهقراء) و باز پس از چند شب‏ دیگر دوباره ظاهرا متوقف مى‏ شود(اقامت دوم) و آنگاه از نو، به ‏حرکت معمولى(متشابه) خود از «غرب به شرق‏» ادامه مى‏ دهد. از این‏رو این نوع حرکت را «حرکت عقب ‏گردى‏» مى ‏نامند. به هنگام ‏حرکت عقب ‏گردى درخشندگى مریخ بیشتر است. حالتى شبیه مریخ درمورد سایر سیارات نیز مشاهده مى ‏شود.
اما براساس هیاءت جدید(خورشید مرکزى) باید گفت: حرکت واقعى سیارات را نمى‏توان از زمین مشاهده کرد، زیرا زمین پیوسته خوددر حرکت است، از این‏ رو چیزى که در حرکت‏ سیارات شایسته توجه‏ خاص است، حرکت ‏بازگشتى(رجعى، قهقرائى) آنهاست، در این حرکت ‏چنین مشاهده مى شود که سیاره در جهتى خلاف جهت عادى خویش حرکت‏ مى ‏کند.
قرن‏هاى زیاد توجیه حرکت‏ بازگشتى، منجمان را به حیرت افکنده ‏بود، ولى آنان نسبت‏ حیرت و سرگردانى را به سیارات داده و آنهارا «متحیره‏» مى‏ خواندند تا این که «کوپرنیکوس‏» آن را توضیح ‏داد:
«فرض کنید که دایره داخلى -در شکل زیر- مدار زمین را به دورخورشید نشان دهد، و دایره بیرونى مدار بهرام را، زمین که به‏ خورشید نزدیکتر است، تندتر از مریخ حرکت مى‏ کند، فرض کنید که ‏قسمت ‏بالاى تصویر بخشى از کره آسمان باشد که به منزله زمینه ‏اى‏ بر حرکت مریخ و سیارات به شمار آید».
بنابراین: هنگامى که زمین در مکان ۱- است، مریخ در مکان ۱بر کره آسمان دیده مى‏ شود، چند هفته بعد زمین و مریخ هر دو درمدارهایشان جابجا شده اند، اینک مریخ در نقطه ۲ است. وقتى که‏ زمین از نقاط‏۳ و ۴ مى‏ گذرد، خطى که حرکت مریخ را بر کره آسمان ‏نشان مى ‏دهد، حرکت‏ بازگشتى سیاره را توجیه مى ‏کند.
در این شکل زمین که از مریخ به خورشید نزدیکتر است، تندتر ازمریخ حرکت مى‏ کند (زمین یک دور کامل را در ۳۶۵ روز مى‏ پیماید ومریخ در۶۸۷ روز) در نقطه ۱، مریخ بر زمین پیشى دارد و حرکت‏آن مستقیم(از غرب به شرق) است، در نقطه ۴، زمین از مریخ جلو افتاده و حرکت مریخ بازگشتى(رجعى، قهقرائى) به نظر مى ‏رسد (۸) .

تأویل آیات در ذیل آیات مزبور روایات فراوانى به چشم مى‏ خورد که در آنهابه روشنى از حضرت مهدى(ع) سخن به میان آمده است و اگر نبود تأویل معصوم(ع)، کسى را یاراى تطبیق بر آن وجود مبارک ‏نمى‏ بود.

پى‏ نوشت:

۱- بحارالانوار: ج‏۵۱، ص ۲،۱۵،۱۶،۲۳،۲۴،۲۸،۹۵، نشر مکتبه اسلامیه.
۲- همان، ص‏۲۳.
۳- زنده وهومن یسن، صادق هدایت، ص‏۲۴، ۲۵ چاپ چهارم،تهران ۱۳۴۴ش.
۴- بحار: ج‏۵۱، ص ۱۶۴.
۵- تکویر: ۱۵،۱۶.
۶- نورالثقلین، مجمع ‏البیان و المیزان، ذیل آیه.
۷- المیزان، ذیل آیه.
۸- حرکت اختران، تالیف و تدریس نگارنده در موسسه پژوهشهاى فلکى و نجومى، قم.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.