پایه گذار و سازنده شهر آرمانی موعود کیست؟/هدف شهر آرمانی چیست؟

اعتقاد به ظهور فردی که در جهان، عدل و انصاف را گسترش می دهد و حق مظلوم را از ظالم می ستاند و جهان را به «شهر خدا» و شهر آرمانی ادیان تبدل می کند، تنها مختص شیعیان و دیگر مسلمانان نیست؛ گر چه این باور در نزد شیعیان، با اعتقاد به زنده بودن امام دوازدهم و نظارت آن حضرت بر اعمال دوستداران و منتظرانش، از دیگر مذاهب و ادیان، پررنگ تر است اما این اعتقاد، در کتب ادیان دیگر، از جمله: مسحیان، زرتشتیان، یهودیان، برهمنان و هندوها هم به چشم می خورد.


#سازنده#شهر#موعود

موعود در ادیان
اشتیاق و علاقه به ظهور منجی، هزاران سال است که انسان درمانده و طالب عدالت را در انتظار گذاشته؛ اما این انتظار، در ادیان مختلف، به اشکال گوناگون، مطرح شده است و در نهایت، تمامی آنها آمدن فردی را مژده می دهند که جهان را در راه رسیدن به مدینه ی موعود، رهبری می کند و تلاش او، سرانجام به تحقق شهر (یا جهان) آرمانی ادیان می انجامد.
در آیین هندوها، منجی را یکی از مظاهر «ویشنو» می دانند: «این مظهر ویشنو، در انقضای کلی یا عصر آهن، سوار بر اسب سفیدی در حالی که شمشیر برهنه ی درخشانی به صورت ستاره ی دنباله دار در دست دارد، ظاهر می شود و همه ی شریران را هلاک می سازد و خلقت را از نو تجدید می کند و پاکی را رجعت خواهد داد… . این مظهر دهم، در انقضای عالم، ظهور خواهد کرد». (۱)
در «انجیل» (کتاب مقدس مسیحیان) نیز چنین آمده است: «و چون فرزند انسان در جلال خود خواهد آمد، با همه ی ملائکه ی مقدس، بر کرسی بزرگی قرار خواهد گرفت…». (۲)
و در قرآن می خوانیم: «و هر آینه در زبور، پس از ذکر (تورات) نوشتیم که زمین را بندگان شایسته من ارث می برند». (۳)
در «تورات» آمده است: «به منظور گردآوردن طوایف بشر بر یک دین حق، سلاطین دولت های مختلف را نابود می کنم. آن وقت، برمی گردانیم به قوم ها لب پاکیزه برای خواندن همه به نام خدای و عبادت کردن ایشان به یک روش». (۴)
در «مزامیر» داوود چنین می خوانیم: «… زیرا که شریران، منقطع خواهند شد؛ اما توکل کنندگان به خداوند، وارث زمین خواهند شد. هان! بعد از اندک زمانی، شریر نخواهد بود. در مکانش تأمل خواهی کرد و نخواهد بود؛ اما فرزانگان (صالحان)، وارث زمین خواهند شد… و میراث آنها خواهد بود تا ابد… ؛ زیرا متبرکان خداوند، وارث زمین خواهند شد؛ اما نفرین شدگان وی، منقطع خواهند شد». (۵)
در کتاب «دداتک» از کتب مقدس برهماییان آمده است: «دست حق درآید و جانشین آخر ممتاطا ظهور کند و مشرق و مغرب عالم را بگیرد و همه جا خلایق را هدایت کند». (۶)

حکومت موعود، آخرین حکومت
برای برخی، این سؤال پیش می آید که چرا حکومت حضرت مهدی، آخرین حکومت است؟ در بعضی از احادیث، به این نکته اشاره شده است که آخرین دولت، حکومت امام مهدی (ع) است. امام صادق (ع) در این زمینه می فرماید: «پیش از ظهور قائم ما، تمام گروه ها و طبقات مردم به حکومت می رسند [و به ستم، آلوده می شوند] تا کسی نگوید اگر ما هم به حکومت می رسیدیم، به عدالت رفتار می کردیم». (۷)

چرا منجی؟
سؤالی که گهگاه ذهن جوانان را به خود مشغول می سازد، این است که اگر تمام مردم دنیا در آرزوی آمدن موعود هستند، چرا خودشان حکومتی همانند حکومت موعود به وجود نمی آورند؟ جهان بشری از آغاز تاکنون، شاهد انقلاب های بی شماری بوده که جز تعداد معدودی از آنها، راه به جایی نبرده اند و غالبا دچار ظلم و خودکامگی شده اند، از جمله انقلاب های فرانسه، روسیه و چین. به عنوان نمونه، در انقلاب روسیه – که براساس ایدئولوژی مادی شکل گرفته بود – چون به دین و نیازهای مذهبی افراد توجه نشده بود، رهبران انقلاب، پس از رسیدن به قدرت، گذشته ی خود را فراموش کردند، راه خودکامگی پیشین را صدها بار بدتر ادامه دادند و برای ماندن در مسند قدرت، جنایت های بی شماری مرتکب شدند؛ اما در انقلاب مهدی (عج) – که براساس اسلام راستین شکل می گیرد، رابطه ی حاکم و شهروندان، به رابطه ای دوستانه و برادرانه تبدیل می شود و افراد جامعه، دیگر خود را افرادی ناتوان و محکوم و بی اراده نمی بینند؛ بلکه خود را عضوی مؤثر و تأثیرگذار می دانند و در اصلاحات و سازندگی و پیشرفت جامعه، مشارکت می کنند و مهدی (ع) را یاری می دهند. (۸)
خداوند در آیه ی ۵۶ سوره ی نور، در مورد حکومت موعود و حاکمان و اداره کنندگان آن، چنین می فرماید: «خداوند، کسانی از شما را که ایمان آوردند و نیکی ها کردند، وعده داد که به یقین، ایشان را در زمین خلیفه می کند، چنان که آنان را که از پیش بودند، خلیفه ساخت و دینشان را بگستراند، آن دین که بپسندید برای آنان و هم آنان را از پس بیمی که دارند، ایمنی دهد…».
پس می توان چنین دریافت که انسان ها – در عین این که باید بکوشند تا حکومت آرمانی خود را پدید آورند – هرگز نخواهند توانست قبل از ظهور منجی (رهبر معصوم)، حکومتی بدون عیب و خطا و سراسر عدل و انصاف پدید آورند؛ اما این گفته، نباید دستاویزی شود تا مستضعفان و ستم دیدگان، گامی به سوی اصلاح وضع خود و در واقع، زمینه چینی برای ظهور منجی، برندارند و در نتیجه، اجازه دهند که جباران و زورگویان، هر بلایی که می خواهند بر سر مردم بیاورند؛ بلکه ما می توانیم با تشکیل حکومتی که در آن عدالت دینی به اجرا در بیاید، زمینه ی ظهور آن حضرت را فراهم کنیم و باید مطمئن باشیم که خداوند نیز در این راه، کمکمان خواهد کرد.

ضرورت نیاز به آرمان شهر
آرمان شهر مهدی (ع)، نقطه ی اوج امیدها و آرزوهای انسان هاست. آرمان شهر مهدی، مکانی است که در آن، انسان ها به جایگاه والای انسانی خود می رسند، فریاد هیچ مظلومی در گلو خفه نمی شود و هیچ ستم پیشه ای با نگاه متکبرانه به مظلومان نمی نگرد. اسلام، در سراسر زمین، گسترش می یابد و تعالیم آن، جهان شمول خواهد گشت و عدالت به معنای واقعی به اجرا درمی آید.
در یک کلام می توان چنین گفت که هدف اصلی از ایجاد آرمان شهر، اجرای عدالت است؛ چرا که براساس قرآن کریم، تمامی پیامبران، برای این مبعوث شده اند که مردمان، به استقرار عدالت در جهان و جوامع، قیام کنند. (۹) و مهم ترین ارکان عدالت نیز وجود عوامل زیر است:


۱. حاکم عادل، ۲. کارگزاران عادل، ۳. قوانین عادلانه، ۴. حکومت عادلانه (اجرای عدالت).
بی شک، حاکمی عادل خواهد بود که از «عصمت» برخوردار باشد و این حاکم نیز براساس باورهای ما کسی جز مهدی (عج) نمی تواند باشد؛ زیرا عصمت، موهبتی خدادادی است و امامان معصوم (ع)، برگزیدگان خداوند برای هدایت مردم اند.
نکته ی دیگر، وجود کارگزاران عادل است. از آن جا که این کارگزاران از سوی امام معصوم (ع) انتخاب می گردند و اعمال آنها در گذشته، زیر نظر ایشان بوده است، بنابراین، بدون شک، افراد شایسته ای خواهند بود.
پس از دو مورد بالا، در یک آرمان شهر، به قوانین عادلانه نیازمند است که این قوانین همان قوانین اسلام (اخلاق و احکام اسلامی) که بر پایه ی عدالت شکل گرفته اند.
در پایان، به حکومت عادلانه – که یکی از اهداف مهم تشکیل آرمان شهر است – می رسیم. زمانی که پایه های تشکیل آرمان شهر، براساس حاکم عادل، کارگزاران عادل و قوانین عادلانه باشد، زمینه ی حکومتگری عادلانه نیز به وجود می آید.
پس یکی از پایه های اصلی نیاز به آرمان شهر انبیا و ارسال کتاب های آسمانی از سوی خداوند است. آرمان شهر، مکانی است که در آن، یک انسان بتواند به نیازهای واقعی خود (اعم از مادی و معنوی) برسد و موقعیت مکانی و دامنه ی جغرافیایی آن، اهمیتی ندارد.

پی نوشت :

۱. اوپانیشاد، ص ۷۳۷.
۲. انجیل متی، فصل ۲۵.
۳. سوره ی انبیاء آیه ی ۱۰۵.
۴. عهد عتیق، کتاب صفیای نبی، فصل ۱.
۵. عهد عتیق، کتاب مزامیر، مزمور ۳۷.
۶. «فلسفه ی مشرق»، حسین جعفریان، روزنامه ی همشهری، ۱۶ دی ۱۳۷۴؛ مصلح جهانی، سید حسن ابطحی، ص ۱۴۹.
۷. الغیبه، طوسی، ص ۴۷۲، ح ۴۹۳.
۸. عصر زندگی، محمد حکیمی، ص ۳۳.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.