بررسی استراتژی مدیریت و تئوری های عملی آرمان مهدویت

آرمان نورانی مهدویت در تمامی ملل و نحل، نویدبخش روزگاری خوش و عاری از هر بی‌عدالتی و شامل هر نعمتی است. با این اعتقاد، معتقدین بدین آرمان باید در راستای امید افزایی جامعه جهانی به ظهور منجی راه‌کارهای استراتژیک و عملیاتی دولت مهدی(عج) را درباره زدودن کژی‌ها و حصول همه خوبی‌ها به صورتی مدون و علمی ارائه نمایند.

#نقش#اثربخشی#مدیریت#مهدوی


آرمان نورانی مهدویت در تمامی ملل و نحل، نویدبخش روزگاری خوش و عاری از هر بی‌عدالتی و شامل هر نعمتی است. با این اعتقاد، معتقدین بدین آرمان باید در راستای امید افزایی جامعه جهانی به ظهور منجی راه‌کارهای استراتژیک و عملیاتی دولت مهدی(عج) را درباره زدودن کژی‌ها و حصول همه خوبی‌ها به صورتی مدون و علمی ارائه نمایند.
یکی از ظرائف و نقاط کلیدی هدایت جامعه بشری، مسئله‌ای ذوجنبین به نام «مدیریت» است. چنان‌که هم‌اکنون هم عیب جامعه بشری در مسئله مدیریت دانسته می‌شود و هم راه خویش حتی هر مجموعه‌ای در کلمه مدیریت خلاصه می‌گردد.
نظر به دو مقدمه فوق، بر تمامی آرزومندان رؤیت خورشید عالم‌تاب مهدوی خصوصاً صاحبان اندیشه‌‌های ژرف، لازم می‌آید تا مدلی از مدیریت موعود تدوین نمایند و به چشمان منتظر جهان عرصه کنند.
مقاله حاضر درصدد است به حد بضاعت خویش در مسیر بیان افکن مورد اشاره گام بردارد. این امر از بررسی وضعیت اقتصادی و اداری جهان قبل از ظهور آغاز می‌شود و از منظر روایات در این‌باره و آمارهای موجود در این مسئله به موضوع می‌نگرد.
سپس با نگاهی به جهان‌بینی اسلامی، مسیر برون‌رفت از وضعیت‌های نابهنجار جوامع را در قالب سه راه‌کار بیان می‌نمایند. آن‌گاه استراتژی فراگیر دولت موعود در تطبیق این راه‌کارها در اصلاح وضعیت تشریح شده را با استفاده از روایات اهل‌بیت(ع)به تصویر می‌کشد.
این استراتژی به بررسی مسیر زمینی و بشری مدیریت آسمانی مهدی(عج) می‌پردازد و وعده معجزه‌ای بودن حل مشکلات در آن دوران اعجازی را مردود می‌شمارد. پس از آن با نگاهی به تئوری‌های علمی مدیریت بیان این نکته را از منظر روایات ضروری می‌داند که مشی و حیات مهدی امت، الگوی زندگی هدایت بافتگان قیام اوست.
در نهایت منابع انسانی و استراتژی این مدیریت در نظام موعود استخراج و تدوین می‌گردد تا به زبانی علمی و آکادمیک به جستجوگران عرصه مدیریت عرضه گردد. باشد که مقبول حضرتش گردد.

مقدمه
بشریت در تکاپوی دست‌یابی به قله اقتدار و درک بهاری‌ترین فصل روزگار، صبر و قرار خویش را از کف داده است. روزگاری تحولات شگرف و پیاپی خود را در قالب انقلابی صنعتی به جامعه بشری عرضه می‌دارد و از پی آن سیل کارگران را به سمت کندوهای تولید صنعتی و ماشینی گسیل می‌کند. تولیدات انبوه این مجموعه‌ها را دست‌مایه تولیدات افزون‌تری می‌سازد و بدین طریق کارکنان، مصرف‌کنندگان و شرکای افزون‌تری را نیز بدین بازی پرجنجال اما سودمند فرا می‌خواند. در اثنای این تکاپوها و جست و خیزها، باردیگر شاهدی بر نقصان علم و محدودیت بینش او از راه می‌رسد و نمایان می‌کند که چگونه این فرمانروایی تولیدی می‌تواند مهد ناآرامی‌ها و انواع اعتصابات و شورش‌ها باشد.
بشر صنعت‌گر می‌کوشد تا بیابد از کدام طریق ممکن می‌توان هم بهترین درونداد را به نظام ماشینی تولیدی تزریق نمود و هم بیشترین برونداد را از فرآوری این مجموعه استحصال کرد. طریقی که همراه آن کم‌ترین نارضایی برای مجموعه منابع فکری و انسانی حاصل گردد و یا به عبارت دیگر بیشترین ارضاء نیاز، در سطوح مختلف آن، برای کارکنان دانش‌گر و غیردانش‌گر فراهم آید. بشر همواره بدین اندیشه مشغول و درین بحر مستغرق است تا شاید ضریب خطای خویش را به کم‌ترین حد تنزل دهد و به تبع، سطح موفقیت خود را به اعلی مرتب ارتقاء بخشد.
این تلاش در مسیر اندیشه‌ورزی و نظریه‌پردازی، منجر به تدوین علومی می‌گردد تا قافله حیات را با تمام پیچیدگی‌ها به منزل توفیق و سرزمین آسایش راهبری کنند و برای سؤالات نخبگان کاروان زندگی، پاسخی بهینه در مسیر تصمیم‌گیری‌های سرنوشت‌ساز فراهم آورند. از پی این نیازها و نازها، سؤالات فراوانی پدید آمدند تا پاسخ‌یابی برای آنها، باعث تشکیل مجامع فکری و محافل تحقیقی به دست زبدگان دانش و تیزبینان اهل بینش گردد.
حاصل آن‌که، نخستی آکادمی‌های مدیریت و دپارتمان‌های تصمیم‌گیری تأسیس شدند و آغازین قدم‌ها را جهت شکافتن هسته مشکلات جوامع کاری و اداری جهان برداشتند. قدم‌هایی که هم‌چون سایر اقدام، میراثی برای تلاش‌های عقل عملی و نظری جامعه جهانی بر جای گذاشتند.
شاید بتوان تمامی تئوری‌ها و جنب و جوش‌های ساکنان سرزمین مدیریت را، از انقلاب صنعتی تا زمانه حاضر، در قالب چند شاخص ارزیابی عمل‌کرد خلاصه کرد و به نام محصول رنج‌های علمی و فکری در این عرصه، پیشکش اهل نظر نمود.
رایج‌ترین شاخص‌ها در میان انواع و شاید انبوه شاخص‌های سنجش عملکرد، چند شاخصه عمده و زبده‌اند که نام‌شان بر تارک هر سازمانی و سرلوحه کار هر مدیر مدبری جلوه‌نمایی می‌کند. این شاخص‌ها عبارتند از:
اثربخشی، کارآیی، نوآوری، انعطاف‌پذیری و کیفیت زندگی کاری.
هر مدیر یا هر ناظری ناچار از تدوین و اعمال شاخص‌هایی است تا به محک آنها تلاش‌های فردی و جمعی هر گروه و مجموعه‌ای را بیازماید و رأی به ادامه مسیر در پیش گرفته دهد یا بی‌درنگ از حرکت در آن سرپیچی نموده، علیه وضع موجود عصیان نماید. لیکن نتایج تحقیقات و ژرف‌اندیشی‌ها در انطباق سازمان‌ها و مدیرانشان با شاخص‌های مدون، باب جدیدی از انطباق کامل و گاهاً بیش از حد معین شده دارند، اما در عمل هیچ رضایتی نه برای سرمایه‌گذاران، نه مدیران، ‌نه کارکنان و نه حتی مشتریان حاصل می‌گردد. نه آن‌که دستور می‌دهد از دستورات خویش راضیست نه آن‌که مجری اوامر است از وظایف محوله و انجام آنها بر خویش می‌بابد.
سودسهام بنگاه‌ها مرتباً تغییر می‌کند اما سرمایه‌داران رضایت خاطر خویش را در هیچ مجمعی ابراز نمی‌دارند. جملگی تنها بر این نارضایی واقفند اما، هیچ مقصری را در قفس اتهام نمی‌یابند تا بلکه بازخوانی عملکرد ناصوابش صراط مستقیم به سوی باغ سبز خوشبختی را نمایان سازد. متفکران متعدد در این پیرامون دست به دامان تئوری‌پردازی‌های بی‌شماری شده‌اند، شاید کزین میانه یکی کارگر شود. این مطالعات تجربی از جریان امور و تحلیل روند فرآیندها، در پی کشف گوهر نایاب خرسندی با عبرت‌گیری از وقایع موجودند و هیچ یک مدعی آگاهی از حقیقت تصمیم‌گیری‌ها و حصول حقایق امور، بدون واسطه نیستند. هر دانش‌مند از منظری و هر محققی از جنبه‌ای به تحلیل عیوب خفته در جوامع مختلف می‌پردازد تا با فزونی اندوخته‌های بشری، به کمال مدیریت و نتایج آرمانی حاصل از آن هر لحظه نزدیک‌تر شویم.
عده‌ای نرخ رشد اقتصادی بالاتر را هدف تام تلاش‌های دولت‌ها محسوب می‌کردند و رهایی کشاورزی و صنایع روستایی همانند آن را، به دلیل فقدان رشد افزوده، مباح می‌شمردند. در راستای دست‌یابی بدین تنها هدف پیش‌رو، یعنی نرخ رشد اقتصادی بالاتر، اقبال یار تولیدات صنعتی و فن‌آوری‌های جانبی آن گردید تا شاید ثروت بیشتر منجر به پیشرفت و نهایتاً رفاه بالاتر گردد. این استراتژی، غافلانه ادامه یافت و بر ذخیره‌های مالی و پولی افزود، در حالی که خیل بی‌شماری از کارگران یقه آبی به امید اشتغال بی‌دغدغه، از هر سو به این قطب‌های صنعتی روان گردیدند، اما اشباع بازار و توسعه تکنولوژی صنعتی، درب بنگاه‌های منظورنظر بیکاران را به روی استخدام بیشتر بست و لشگر بیکاران را روا نه اجتماعات بشری ساخت. این استراتژی، که بنابر قانون «پارتو» هشتاد درصد ثروت را به دست بیست درصد افراد جامعه می‌سپرد، برای دفاع از حضور خود شعار توسعه بدون اشغال را سر داد و با پافشاری بر صحت فرضیاتش همه جوامع، اعم از فقیر و ثروتمند را تا مرز انفجار بیکاری به پیش برد.
وضعیت پیش آمده، اگر چه حاصل تصمیمات و عمل‌کرد گذشته همین عقل بشری است، آن‌قدر بغرنج و ذوجوانب و پیچیده شده است که جامع‌ترین مدل‌های تصمیم‌گیری نیز درکشاکش عمل از قاطعیت و کارآمدی فاصله می‌گیرند. اگر تورم مهار گردد، کمبود نقدینگی به رکود بازار و نتیجتاً بی‌کاری می‌انجامد و اگر درد بیکاری را به دوای سرمایه‌دهی التیام بخشند آتش تورم جامعه را ملتهب می‌سازد. در این آوردگاه، فکر ورد کردن محصولات خارجی می‌تواند روزنه‌ای به راه کاهش تورم باشد، اما ذره‌ای غلفت عاملی خواهد بود تا صنایع درونی یک کشور با بحران مواجه شوند و فاجعه بیکاری گسترده در جامعه رونمایی کند.
اگر به این فضای پیچیده تصمیم‌گیری، عامل تمایل به جهانی شدن را اضافه نمائیم و آگاه باشیم که ممالک جهان همه به یک اندازه توان حضور پررنگ در این پهنه پیل‌افکن را ندارند، در حالی که افراد بشر تمایل عجیب و مطالبه قاطع برای دست‌یابی و مصرف محصولات برتر جهان با بهترین کیفیت و در اسرع وقت را دارند، دیگر شکننده‌ترین تصمیمات و کم قاطعیت‌ترین اعمال را باید از مدیران و گردانندگان جامعه بشری توقع داشت.
وضعیتی که قدم به قدم، سیاهه‌ای از تاریخش را تبیین نمودیم، شمایی بود از تلاش‌های بی‌وقفه انسان برای دست‌یابی به بهترین و بهینه‌ترین تخصیص منابع محدود موجود به نیازهای نامحدود مطلوب، تلاش‌هایی که همواره در پی یافتن پاسخ بهینه (Optimum Solution) به سؤالات مدیران در وضعیت تصمیم‌گیری است. اما با این همه کوشش و این میزان توفیق، هنوز نه تنها از نگرانی‌های بشر در عرضه مدیریت و اقتصاد کاسته نشده است،‌ بلکه با افزایش آگاهی انسان ابواب جدیدی از اضطرار و اعتراض در این زمینه‌ها گشوده می‌گردد.
حال جای این سخن است تا بگوئیم هر مکتبی با هر عقیده و مسلکی می‌تواند چه مدلی برای مدیریت این وضعیت اضطرارآمیز و تحیربار ارائه دهد. در این مجموعه، که پیشکشی است ناقابل به خدمت منجی موعود جهان مهدی منتظر(عج) کوشیده‌ایم مدل مدیریت مهدوی را که مطلوب و مأمول آحاد بشر است به قدر قدرت خویش به تصویر بکشیم و تا آن حد که وسع علمی ما و تصویرگری روایات در دسترس یاری می‌دهند، آیینه‌ای از برخی جنبه‌های مدیریت و تدابیر اقتصادی دولت آرمانی و جهانی آن موعود یگانه تاریخ را به عاشقان و پژوهش‌گران ارائه نمائیم.
باشد که ما را اثری خواندنی و ماندنی بر جای ماند و جستجوگران را تحفه‌ای به ارمغان آید. این سطور هر چند در حد بضاعت نگارنده تألیف گردیده، اما از آن‌روی که برگ سبزی به پیش‌گاه ناموس دهر و امام عصر(عج) است شایسته مطالعه و مناقشه اهل علم و تدبیر شده، باشد که به نظر تأمل و تدقیق به کاستی‌هایش بنگرند و این طفل ادبستان مهدوی را از راهنمائی‌های مفید محروم نسازند.

وضعیت اقتصادی و اداری جهان قبل از ظهور
محمّدبن مسلم می‌گوید از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود:پیش از ظهور حضرت قائم(عج) از سوی خداوند برای مؤمنان نشانه‌هایی است. گفتم: خدا مرا فدای تو گرداند، آن نشانه‌ها کدامست؟ فرمود: آنها همان گفته خداوند است که فرمود: «وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیءٍ مِّنَ الْخَوفْ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ»؛ شما مؤمنان را به چیزی از ترس و گرسنگی و کمی دارایی‌ها و جان‌ها و میوه ها می‌آزماییم، پس صابران را مژده ده.
آن‌گاه فرمود:خداوند مؤمنان را به سبب ترش از پادشاهان نبی فلان در دوران پایانی حکومت آنها می‌آزماید و مراد از گرسنگی، گرانی قیمت‌هاست و منظور از کمی دارایی‌ها، کساد تجارت و کمبود درآمد است و مقصود از نقصان جان‌ها، مرگ‌های فراوان و سریع و پی در پی است و مراد از کمبود میوه‌ها، کمبود عایدات و محصولات کشاورزی است. پس بشارت باد صابران را به تعجیل ظهور قائم(ع) در آن هنگام.
روایت نورانی فوق به سند محمدبن مسلم، شاید به تنهایی گویای تشریح وضعیت اقتصادی و معیشتی هنگامه قبل از ظهور باشد. اگر چه روایات متعدد دیگری نیز در بیان وضع جهان در انتظار گویا و راه‌گشا هستند،‌ اما روایت حاضر، که سعی در تأویل آیه‌ای شریفه نموده، بسیار جامعیت داشته و سایه‌ای گسترده بر تمامی احوالات زندگی جهان در آستانه ظهور انداخته است. نکته قابل توجه، تفسیری متناسب با زمان و نگاه به روز در تبیین آیه شریفه است.
در این کلام معجزه‌آسا، امام خوف را از جنس ترس مردم از حکومت‌های جائر برشمرده‌اند که هم شامل خوف مردم یک سرزمین از حکام جائر کشور خود می‌شود و هم با گسترش استعمار نوین و استثمار وقیح، بیم ملت‌ها از حکومت‌های جور جهانی را در بر می‌گیرد.
تعبیر دیگری که به اعجاز کلام معصوم بازمی‌گردد، تشریح مفهوم جوع به گرانی قیمت‌هاست. اگر کلمه جوع را به محرومیت از قوت لایموت خلایق تعبیر کنیم، اولین سؤال این است که چند درصد از مردم از این حد روزی نیز به دلیل بی‌عدالتی‌ها محرومند؟ آمارها از محرومیت آشکار و نهان بسیاری حکایت دارند، اما بر خلاف زمان گذشته دور، و شاید زمان بیان حدیث شریف مذکور، ملت‌ها از نبود غله و مواد پروتیینی و امثال آن هم رنج نمی‌برند.
چه این‌که مکانیزم واردات و صادرات، سازمان جهانی غذا، کشاورزی مکانیزه و تولیدات ژنتیک دامی و… قدم‌هایی اساسی در راه تولید انبوه این محصولات برداشته‌اند، اما آن‌چه که با این وفور محصولات غذائی، شمار معتنابهی را در فقر مطلق قرار داده که حتی در غنی‌ترین کشورها نیز از فرط گرسنگی به هر عملی دست می‌زنند، ناتوانی آنان از تهیه غذا و سهم‌گیری از این خوان پرنعمت است. کوتاه سخن این‌که لوازم سد جوع هست، اما قدرت مالی تهیه آن نیست.
باز باید بر کلام شاهکار خلقت، حضرت صادق(ع) آفرین گفت که در بیان نقص از اموال بالاتر از هر عالم اقتصادی، ده‌ها قرن پیش از این چنین سخن گفته است. چیزی که به راحتی در وضعیتی جاری قابل لمس و با تئوری‌های علمی حاضر قابل بحث است. زیبا و شیرین بودن سخن این‌جا درک می‌‌شود که تعبیر حضرت از نقص اموال، ورشکستگی و غارت اموال و سرمایه‌ها نیست، چیزی که با نخستین نگاه از مفهوم نقص اموال در گذشته برداشت می‌شده است، بلکه ناظر بدین مفهوم است که سرمایه‌ها انباشته می‌شوند، اما نه بازارهای پولی و نه بازارهای مالی و نه انواع تجارت، کشش برای سرمایه‌گذاری بیشتر و به جریان انداختن چرخ کسب و کار ندارند.
رکود بازارها و ناتوانی سیستم اقتصادی از کشیدن بار تعاملات تجاری، باعث شده است که نه سرمایه‌دار متمول از سرمایه خویش ارزش افزوده کسب کند و نه از جنب آن کارکنانی متمتع شوند و به درآمدهای مطلوب دست یابند. به عبارت مختصر، سرمایه و اموال هستند، اما توان بهره‌گیری و تمتع از آنها نیست. در روایتی دیگر از رسول خدا(ص) منقول است که فرمود:
یکی از نشانه‌های قیامت تقارب بازارهاست و در بیان مفهوم تقارب بازارها فرمود: کساد بازارها و تجارت و بارش باران بدون آن‌که گیاهان و محصولاتی بروید.

مسیر بهبود وضعیت اقتصادی و معیشتی
۱. ایمان و تقوا
چه حکومت‌هایی قادر به برقراری دولت رفاه و ایجاد آرامش معیشتی خواهند بود؟ در درجه اول حکومت‌هایی که از شاخصه ارتباط و انتساب با خداوند متعال برخوردارند، قادر خواهند بود در عین شکوفایی سیستم اقتصادی و تسهیل امور در نظام اداری به تسهیم عادلانه امکانات ودرآمدها نیز دست یابند. چه این‌که جانشین خداوند در زمین بقیه‌الله فی الارضین، هم به کنوز زمین آشناست و هم عالم به احکام و مقررات حقیقی الهی به ضمیمه عمل درست به قوانین ربانی است.
در چنین نظام حکومتی و سیستم رهبری، افراد بشر هم بنابر عطش بی‌پایان خود به عدالت و ایمان و هم بر اساس مشاهده حسن مدیریت و محبوبیت واقعی رهبر جامعه جهانی، تنها راه حق و عدل یعنی ایمان و تقوا را در پیش می‌گیرند. آن‌گاه نه دلیلی بر منبع آسمان‌ها و زمین از ارائه برکاتشان وجود خواهد داشت، نه طریقی از طرق بهره‌برداری و ایجاد ارزش افزوده از نظر مخفی می ماند. پس هم تقوای کارگزاران حکومتی و هم مشروعیت مطلق دولت جهانی باعث رونق معیشت خلایق به طرق بشری و ماوراء بشری می‌گردد، هم مردمی که در این نظام پرمحبوبیت تربیت می‌شوند به واسطه در پیش‌گیری مسیر صحیح ایمان و عدالت انواع برکات و خرمی‌ها را از آن خود می‌کنند.
در این زمینه در روایتی از امام محمّد باقر(ع) منقول است که فرمود:
هنگامی که قائم اهل‌بیت(ع)قیام کند، بیت‌المال را به گونه‌ای یکسان در میان مردم قسمت کرده، به عدالت در میان مردم رفتار می‌کند. ثروت‌های روی زمین و زیر زمین در نزد آن حضرت گرد می‌آید. آن‌گاه حضرت به مردم خطاب می‌کند بیائید و بگیرید آن‌چه را که برایش خویشاوندی را قطع می‌کردید و به خون‌ریزی دست می‌زدید. او چنان از اموال می‌بخشد که کسی پیش از او چنان نکرده است.
۲. استغنای نفس از زیاده‌طلبی
مطالعه برخوردهای سهمگین میان اغنیا و زیاده‌طلبی‌های صاحبان ثروت، به وضوع مسأله تفاوت میان غنای درونی و بیرونی را به تصویر می‌کشد. اگر چه بشر به علت قائم به غیر بودنش و اتکاء تام به حضرت پروردگار هیچ‌گاه به غنای ذاتی دست پیدا نمی‌کند، اما بی‌نیازی وی از حرص و آز، مایه آرامش درونی و خرسندی بیرونی او می‌گردد. چه اگر بپذیریم گرسنگان دنیا و گرسنگان علم سیری پذیر نیستند، آن‌گاه به راحتی پیش‌بینی خواهیم نمود که ثروت‌پرستان هر چه بیشتر بیابند، بیشتر خواهند خواست و هر چه غنی‌تر گردند، حریص‌تر خواهند شد.
اگر عدالت را گم شده همیشگی بشر بدانیم، حکومت موعود جهانی در اجرای برنامه‌های عدالت محور خویش، قدم در راه تربیت قلوب خلایق، با ویژگی استغناء درونی خواهد گذاشت و بدین طریق باب این آفت روحی را خواهد بست.
در همین راستا روایتی را تقدیم می‌کنیم تا به یاری برهانمان آید، در منابع شیعه و سنی در توصیف دوران حکومت موعود آمده است:
خداوند دل‌های امت محمّد(ص) را سرشار از بی‌نیازی می‌کند به گونه‌ای که منادی ندا می‌دهد، هر کس به مالی نیاز دارد بیاید؛ ولی جز یک نفر کسی نمی‌آید. آن‌گاه حضرت مهدی(عج) به او می‌فرماید: نزد خزانه‌دار برو و بگو مهدی دستور داده است که به من مال و ثروت بدهی. خزانه‌دار می‌گوید: دو دستی پول‌ها را جمع کن، او نیز پول‌ها را در دامن خود می‌ریزد ولی هنوز از آن‌جا بیرون نرفته است که از رفتار خویش پشیمان می‌شود و با خود می‌گوید: چه شد که من طمعکارترین امت پیامبر(ص) شدم! آیا کسی که سبب غنا و بی‌نیازی آنان گشت از بی‌نیاز کردن من ناتوان است. آن‌گاه بازمی‌گردد تا اموال را بازگرداند، اما خزانه‌دار نمی‌پذیرد و می‌گوید: ما چیزی را که بخشیدیم پس نمی‌گیریم.
۳. مساوات بین مردم در بهره‌مندی از بودجه کشور:
از امام باقر(ع) مروی است که فرمود:اذا قام قائمنا فأنه یقسم بالسویه و یعدل فی خلق الرحمن، البر منهم و الفاجر؛
هنگامی که قائم ما قیام کند، اموال را به مساوات تقسیم می‌کند و در خلق خدای رحمن عدل را جای می‌کند، چه نیکوکار باشد چه فاجر.
فارغ از بیان نورانی و کلام آسمانی امام(عج) که مدار حقیقت است و سایر افکار و مناقشات با قبول آن به عنوان اصل پذیرفته شده مطرح می‌گردند، این سؤال در اذهان خودنمایی می‌کند که در بهره‌مندی افراد یک ملت از درآمدها، ذخایر و مانبع ارزش‌مند جوامع، چه معیاری برای تبیین برتری‌ها بین آحاد مردم وجود دارد؟ ‌آیا می‌توان وجود شاخصه‌ یا سابقه‌ای را ملاک قرار داد تا بدان واسطه فرصت‌های بیشتری از منظرهای اقتصادی، اجتماعی و… در اختیار قشر برتر قرار گیرد؟
تجربه مدیریت جوامع گوناگون نشان داده است که ملاک‌هایی هم‌چون نزدیکی فکری و عملی به مصادر دولت و حکومت یا خدمت خالصانه و بی‌شائبه به نهادهای دولت ـ ملت جهت تخصیص افزون‌تر امکانات و منابع، نه تنها به استحکام پایه‌های حاکمیت در میان افراد ملت منجر نمی‌شود، بلکه باعث تأسیس طبقه‌ای خاص می‌گردد که تمامی امکانات را پیرامون خویش گرد می‌آورند و کوشش سیاسی اجتماعی بی‌وقفه‌ای در تقسیم آن بین افراد داخل در حزب و گروه خویش روا می‌دارند. از سوی دیگر انحطاط فکری و اخلاقی جامعه نیز در شکل رفتارهای دو وجهی و چند لایه‌ و دروغگوئی‌های آشکار و تدلیس و مداهنه ظهور و بروز می‌یابد.
با درس گرفتن از تجربیات جوامع مختلف از این دست، بار دیگر آموزه‌های مدرسه اهل‌بیت(ع)مددکار و آموزگار متفکران صادق و اندیشه‌ورزان مصلح جامعه جهانی می‌گردد.
سخن نورانی حضرت باقرالعلوم(ع) در تشریح عدالت اجتماعی ـ اقتصادی عصر ظهور نمایان‌گر کمال مساوات و منتهای عدالت در دولت موعود جهانی است. بدین ترتیب که بنابر سخن امام(ع)، نیکوکاران و فاجران در تقسیم فرصت‌ها، بهره‌ای یکسان دارند و فضایل اخلاقی و سوابق ایمانی، دلیل بر هم خوردن این نظم و عدلت نمی‌گردند.
در این میان سؤالی در ذهن پدیدار می‌گردد، مبنی بر این‌که آیا ملاک برتری افراد بشر چیزی جز تقواست؟ مسلم است که بنا بر صریح آیات کلام الهی و اشاره فرمایشات معصومین(ع)شریفترین ملاک برتری، رعایت تقوای الهی است، اما این برتری در نزد خدا و انسان کامل، نمی‌تواند معیار برتری در تمتع از متاع دنیا باشد. سخنان قهرمان توحید و عدالت، امیرالمؤمنین علی(ع)، گویاترین علامت جهت تعیین معیارهای این بهره‌مندی است. نه صحابه، نه سابقون در دین و نه مجاهدین در رکاب پیامبر(ص)، هیچ یک حقی افزون‌تر از سایرین در منابع جامعه اسلامی ندارند. چه این‌که تمامی مجاهدت‌ها و جملگی تلاش‌ها، نباید جز به آرزوی پاداش الهی در آخرت و رضوان حضرت پروردگار انجام گیرند.
در اثبات این نظر، به دنبال سخن امام باقر(ع)، کلامی دیگر از خاندان وحی را نقل می‌نماییم:لا فضل لأحدٍ علی أحدٍ و للمتقین عندالله غداً أحسن الجزاء و افضل الثواب، لم یجعل الله الدنیا للمتقین أجراً و لا ثواباً؛
در بهره‌مندی از منابع جامعه، هیچ کس را بر دیگری برتری نیست و برای تقواپیشگان در فردای قیامت بهترین پاداش و برترین ثواب در نزد خداوند موجود است. خدا برای متقین، دنیا را پاداش و ثواب قرار نداده است.

منشور فراگیر مدیریت در دولت موعود
در ادبیات رایج‌ علمی دانش مدیریت، به کرات از مفهومی به نام «مدل» یاد می‌شود. مدل‌های متنوع اقتصادی، تصمیم‌گیری، سازماندهی، مدیریت بحران و مدل‌های کنترل پروژه، مثال‌های مشهوری از انبوه مدل‌های موجود در مدیریت خرد و کلان هستند.
در تعریف، «مدل عبارت است از الگویی از واقعیت که روابط بین متغیرها را نشان می‌دهد و می‌توان از آن برای پیش‌بینی نتایج برنامه‌ریزی و تصمیم‌گیری استفاده کرد و یا جهت شبیه‌سازی مجموعه تحت مدیریت یک مدیر مورد بهره‌برداری قرار داد. مشکل اصلی در مدل‌سازی، این است که گاهی مدل گویای کامل واقعیات نبوده و سیستم اصلی را به درستی نشان نمی‌دهد.
مدل مطلوب مدلی است که اجزای اصلی مورد نظر در تجزیه و تحلیل و تصمیم‌گیری را دارا بوده و اگر چه درست همانند واقعیت نیست ولی با نشان دادن روابط بین اجزاء، وسیله‌ای ساده و مناسب در اختیار تحلیل‌گر و تصمیم‌گیرنده قرار دهد.
اکنون آن‌چنان که مرسوم است، هر گروه، حزب، نحله فکری و کلاً هر مسلکی که داعیه‌دار فعالیت‌های عملیاتی در جامعه می‌باشد، باید برای نحوه مدیریت و فعالیت‌های اجرایی خویش یک مدل به اجتماع ارائه نماید. در پی ارائه این مدل‌هاست که افراد ملت به پذیرش گروهی و رد گروهی دیگر می‌پردازند. واضح است که هر چه جوامع پیشرفته‌تر باشند، مدل‌های ارائه شده به آنها نیز دقیق‌تر خواهند بود.
همان‌گونه که در مقدمه کلام نیز اشاره گردید، پیروان مکتب آل‌محمّد(ص) و منتظران دولت مهدی آل فاطمه(س) باید بر اساس آموزه‌های کهن و میراث غنی این مکتب، مدل مدیریت مهدوی را به نحوی هر چه دقیق‌تر به جهان در انتظار ارائه نمایند.
این مدل که طبیعتاً ویژگی بارز آن «عدل و قسط در تمامی ارکان» است،‌ باید توانائی ارائه برنامه‌ها و متدهای خود در عرصه‌های گوناگون مدیریت امروز را داشته باشد. به عنوان مثال، مکانیزم این سیستم را در مدیریت منابع انسانی تشریح نماید و ویژگی‌های کادر رهبری انقلاب جهانی موعود را برشمارد. در جنبه‌ای دیگر بر سبیل مثال معین کند که آیا اداره امور در نظام مهدوی بر پایه تصمیم‌گیری‌های ما فوق بشری صورت می‌گیرد یا در ظل عدالت فراگیر دولتش، راه‌های موفقیت با همین تعقل بشری و زمینی به اوج شکوفایی می‌رسد.
مقاله حاضر آن‌چنان که اشاره شد، هم وضع جهان در آستانه ظهور را تشریح می‌کند و هم استراتژی‌های حاکم بر برنامه‌های دولت ظهور را به کمک معارف موجود تبیین می‌نماید.
به دنبال بیان راه‌بردهای اداری و اقتصادی حکومت موعود در فصل دوم که در قالب سه موضوع ارائه شدند، کوشش مقاله موجود در مسیر استخراج مدل‌هایی جهت برخی خرده سیستم‌های نظام کلان مدیریت منظور نظر منتظران معطوف شده است. این مدل‌ها که در پرتو استراتژی‌های اشاره شده بیان می‌گردند، از گنجینه احادیث ائمه اطهار و تراث عظیم شیعه استخراج گردیده‌اند.
۱. مدیریت آسمانی در مسیری زمینی
در حکومت و نظامی که انقلابی جهانی آن را پدید آورده و رهبری آن را بدست امامی منصوب از جانب خداوندگار سپرده است، این پرسش جای مطرح شدن دارد که تنظیم امور و اجرای برنامه‌های خرد و کلان از طریق معجزه انجام می‌پذیرد یا به روش‌های معمول بشری صورت می‌گیرد؟ اگر حکومت الهی است و مدیر ارشد نظام متصل به منبع غیبی می‌باشد، چه جایی برای به کارگیری روش‌های زاده عقل معمول بشری وجود دارد؟
اما جای طرح این سؤال در مقابل وجود دارد که مگر تشکیل این حکومت و پیدایش انقلاب جهانی در راستای آن جز برای ارتقای فکر و تنویر عقل بشری در راه نیل به اعلی حد پیشرفت خواهد بود؟ اگر حکومت موعود مبلغ دینی است که پیام‌آورش خود را معلم امت می‌دارند، چگونه دست از تعلیم آماده‌ترین قلوب و پیشرفته‌ترین افکار و جوامع برمی‌دارد و برنامه‌های به ناچار مکتوم مانده معلمین پیشین در جهت رشد و خوشبختی بشر را به کنار می‌نهد و مدیریتی مبتنی بر اعجاز برای حل امور روزمره یا بلندمدت در پیش می‌گیرد؟
محققی گران‌مایه در این باره می‌گوید:
برای چندمین بار تکرار می‌کنیم: این اشتباه است اگر ما تصور کنیم که در عصرحکومت او همه این مسائل از طریق اعجاز حل می‌شود، چرا که اعجاز حکم یک استثنا را دارد و برای مواقع ضروری و مخصوصاً اثبات حقانیت دعوت پیامبر یا امام است، نه برای تنظیم زندگی روزمره و جریان عادی زندگی، که هیچ پیامبری برای این مقصد از معجزه استفاده نکرده است.
۲. زندگی شخصی رهبر، الگوی زندگی امّت
عثمان بن حمّاد می‌گوید:در مجلس امام صادق(ع) حاضر بودم که شخصی به حضرتش عرض کرد:
علی‌بن ابی‌طالب لباسی سخت می‌پوشید که ارزش آن چهار درهم بود، اما شما لباس ارزش‌مندی بر تن دارید! حضرت در پاسخ فرمود: علی(ع) در زمانی آن لباس را می‌پوشید که مورد انکار و اعتراض قرار نمی‌گرفت. بهترین لباس هر زمان، لباس مردم آن دوران است. هنگامی که قائم ما قیام کند، نظیر لباس علی(ع) را می‌پوشد و از سیاست و خطی مشی آن حضرت پیروی می‌کند.
چرا چنین رهبر بزرگ و آرزوی شیرین بشر با تمام قدرت و مقبولیتی که دارد، ساده‌ترین منش را در زندگی روزانه خویش انتخاب می‌نماید؟
اگر رهبری فرآیندی است که ضمن آن مدیریت می‌کوشد تا با ایجاد انگیزه و ارتباطی مؤثر، انجام سایر وظایف [مدیریتی] خود را در تحقق اهداف سازمانی تسهیل کند و کارکنان را از روی میل و علاقه به انجام وظایف‌شان ترغیب کند، آن‌گاه باید دانست و پذیرفت که یکی از منابع قدرت رهبری قدرت مرجع بودن است. «این قدرت به معنی توانایی ناشی از قبول رهبر به وسیله دیگران به عنوان مرجع و الگوست». «هر گاه کارکنان ویژگی‌های خوب مانند صداقت، امانت و رازداری را به رئیس خود نسبت دهند گفته می‌شود رئیس (رهبر) قدرت صلاحیت یا قدرت منتسب (Referent Power) دارد».
پس به وضوح قابل درک است که در مسیر استراتژی «استغنای نفس»، رفتار رهبر بزرگ جهانی مرجع و الگوی رفتار تمامی اقشار ملت در جهت پرهیز از تفاخر و تجمل و در نتیجه زیاده‌خواهی باشد. پس بسیار ظریفانه خواهد بود چنان‌که رفتار امام و پیشوای جهانیان، بنابر گفته امام علی بن موسی الرضا(ع) این‌گونه باشد:و ما لباس القائم الا الغلیظ و ما طعامه الا الجشب؛
لباس قائم(عج) چیزی جز پارچه خشن نیست و غذای او نیز تنها غذایی ساده و کم اهمیت است.
۳. جایگاه مدیریت منابع انسانی در نظام جهانی
«مدیریت منابع انسانی» اصطلاحی است برای توصیف گسترده‌ای از فعالیت‌های متنوع، شامل جذب، نگهداری و پرورش نیروی کار با استعداد و پرانرژی. برخی از صاحب‌نظران بر این باورند که «اگر افراد مناسب استخدام شوند و در جای مناسب به کار گمارده شوند، همه چیز به خوبی پیش خواهد رفت».
شاید همین دو اشاره که از ضرورت حتمی و حیاتی مدیریت منابع انسانی حکایت دارند کافی باشد تا ما را برای پاسخ‌گویی به جهان مدیریت در مورد ویژگی‌های منابع انسانی نظام مهدوی(ع) به تکاپو بیاندازد. در نخستین گام باید در نظر گرفت راه‌اندازی هر سیستم، من جمله سیستم منابع انسانی، در هر بعد و مکانی بر اساس استراتژی و اهداف مجموعه صورت می‌گیرد. فراگرد برنامه‌ریزی نیروی انسانی نیز با مرور هدف‌ها و راهبردهای سازمان آغاز می‌شود.
حال که شمایی کلی از راهبردهای دولت موعود را در نگاهی گذرا بیان نمودیم، نحوه تدوین و تشکیل سیستم نیروی انسانی دولت جهانی مهدی(عج) را جستجو می‌نمائیم؛ سپس قضاوت را بر عهده ناظران می‌نهیم تا این عملکرد رادر حیطه استراتژی‌های مطروحه کنترل نمایند.
در عقد الدرر از امیرالمومنین(ع) در بخشی از حدیثی طولانی منقول است… مهدی(عج) به یارانش می‌گوید: من کاری را انجام نمی‌دهم مگر این‌که با من در مورد سی ویژگی که من شما را بدان ملزم می‌کنم بیعت نمائید، که این سی ویژگی هیچ یک تغییر پذیر نیستند و شما نیز هشت ویژگی را از من طلب خواهید نمود.
یعنی در ابتدای قیام، رهبری جهانی دست به تدوین منشوری دو ساحتی می‌زند، که هم رفتارهای خاصی را از نیروهای انسانی زبده خویش می‌طلبد و هم در قبال آن متعهد می‌شود رفتارهای مدونی را از خویش ارائه نماید. تعهد رهبر در برابر تعهد یاران و چارچوب‌های مشخص رفتاری برای هر دو بخش نظام، نشانی از اوج نظم و نگاه کلان حرکت جهانی موعود دارد. از جنبه‌ای دیگر، تأکید امام جهانیان بر تغییرناپذیری حتمی همگی اصول پذیرفته شده، دلیل مستحکم دیگری بر مدون بودن برنامه‌ها و اصول راهبردی و عملیاتی حکومت مهدوی(عج) است. برخی احزاب یا تفکرات سیاسی، روزگاری از سلسله‌ای مدعیات دم می‌زنند که فردا روز همان سخنان را بنابر خواست سیاسی یا اقتضائات انتخاباتی مردود می‌شمارند و در پاسخ به این تغییرات فاحش و واضح، دم از مفهوم استراتژی و لزوم تغییر اقتضائی آن می‌زنند.
غافل از این‌که هر راهبردی باید بر اساس سلسله‌ای از اصول و ارزش‌ها پذیرفته و تدوین شود. اگر استراتژی‌ها تغییر می‌کنند و با این تغییر همه چیز را با خود می‌برند و نو می‌سازند، پس دیگر چه نیازی به تدوین برنامه‌های راه‌بردی وجود دارد، هر چه زمانه اقتضا می‌کند و هر آن‌چه مطلوب مردم است، سر لوحه کار ماست و هر آنچه قدرت طلب می‌کند در نظر ما قرار دارد. آن‌گاه نه گروه‌بندی نیاز است و نه اسم و رسم و نه تابلویی برای تسمیه آن‌چه که ما هستیم. آن‌چه که مایه افتراق افراد و ایدئولوژی‌ها و مسلک‌ها از یکدیگر می‌گردد، تفاوت در اصول و ارزش‌هایی است که در ابتدای حرکت و آغاز نهضت بر اساس تفکر و برهان و تجربیات موثّق بنیانگذاران تدوین و عرضه شده‌اند و مبنای هر عملی و سخنی قرار می‌گیرند.
گروه و مجموعه‌ای که اصول خویش را بیان نماید و بالمآل بر آن پافشاری نماید و آن‌گاه که زمانه ایجاب کرد که پافشاری بر اصول خود را کنار نهاده، در آنها تجدیدنظر کند یا به عبارت دیگر رد نماید، چه تضمینی وجود دارد تا صباحی دیگر در همین اصول مجدّد نیز تجدیدنظر روا دارد و تنها عده‌ای را به دنبال سخنان موسمی خود مدتی معطل نماید و هر از گاهی به سمت هدفی واهی رهنمون سازد. در نتیجه، هر نظامی که داعیه‌دار رهبری بشر است و هدف خوشبختی وی را در سر دارد، ناگزیر از بیان اصول مشخصی است که در کمال استحکام تدوین شده باشند تا در عین ثبات همیشگی، سر سلسله و رهنمون تمامی فعالیت‌ها و راهبردها باشند.
در ادامه حدیث مذکور آمده است:یاران به مهدی(عج) می‌گویند: ما بیعت نمودیم، پس ای فرزند رسول خدا(ص)، بیان نما آن‌چه را که بیان می‌نمایی، آن‌گاه همراه وی به سمت صفا حرکت می‌کنند.
پس از آن حضرت ویژگی‌های مطلوب یاران خویش را برمی‌شمارد تا هرکه بر این اصول اتفاق نظر با وی دارد، همراه گردد و هم پیمان شود و با این هم‌پیمانی، همراهی و طرفداری و حمایت ولی خدا را از آن خود نماید.
ویژگی‌هایی که حضرت مهدی(عج) طلب می‌نماید در حدیث مذکور چنین آمده است:«پس مهدی(عج) می‌گوید: من با شما هم‌پیمانم بر این‌که:
أن لا تولّوا: دست از همراهی برندارید؛ یعنی در همه شرایط به همراهی و تلاش بپردازند ودر نتیجه ثبات در مجموعه کاری حاصل گردد.
و لا تسرقوا: سرقت نکنید؛ احتراز از فساد مالی و رعایت امنیت مالی سایرین.
و لا تزنوا: زنا نکنید؛ اجتناب از فساد اخلاقی و رعایت عفت عمومی.
و لا تقتلوا محرماً: در حال احرام قتل نکنید؛ اجتناب از شکستن حرمت حج و خانه امن الهی.
و لا تأتوا فاحشهً: گناه کبیره انجام مدهید؛ پرهیز از رواج کج‌روی‌های اخلاقی.
و لا تضربوا أحداً الّا بحقّه: کسی را مگر به اندازه مجازاتش در حدّ فرمان الهی مزنید؛
عدم تعدی از حدود قوانین جهت تصفیه حساب‌های شخصی یا زهر چشم گرفتن از خلایق.
و لا تکنزوا ذهباً و لا فضّهً و لا بُرّا و لا شعیراً: به جمع کردن منابع ارزش‌مندی چون طلا و نقره و … مپردازید؛ پرهیز از مال‌اندوزی و رواج اندیشه غنیمت شمردن ایام حکومت در ارضاء نفس.
و لا تأکلو مال الیتیم: اموال یتیمان را مخورید؛ جلوگیری از زورگویی به کسانی که دست و زبانی برای دفاع از خویش ندارند.
و لا تشهدوا بغیر ما تعملون: به آن‌چه که نمی‌دانید شهادت و گواهی مدهید؛ سد کردن راه دروغگویی در نظام قضایی و مواضع تصمیم‌گیری در راستای اهداف نفسانی.
و لا تحزّبوا مسجداً: مسجد و نمازگاهی را تخریب نکنید؛ جلوگیری از تخریب نمادهای توحید و اجتماعات مسلمین.
و لا تقبحوا مسلماً: مسلمانی را تقبیح نکنید؛ تلاش در حفظ عرض و آبروی مسلمین.
و لا تلعنوا مؤاجراً إلا بحقّه: کارگری را بدون پرداخت دستمزدش اخراج نکنید؛ جلوگیری از احجاف در حق کارمندان و کارگران و پرداخت دستمزد هر کس به اندازه زحمتی که روا داشته است.
و لا تشربوا مسکراً: شراب مخورید؛ پرهیز از هر گونه اعتیاد و زائل ساختن عقل.
ولا تلبسوا الذهب و لا الحریر و لا الدیباج: لباس‌های فاخر و مغایر با دستورات اسلامی نپوشید؛ برخورد با تفاخر و مسابقه آزمندی مدیران.
و لا تبیعوها رباً: معامله ربوی مکنید؛ ریشه‌کنی ارتزاق از کار بی‌زحمت و تجارت پول.
و لا تسفکوا دماً حراماً: خون ناحقّی را مباح مشمارید؛ جلوگیری از محکم کردن پایه‌های حکومت با خون‌ریزی.
و لا تعذروا بمستأمن: با آنکه شما را امین پنداشت، عهدشکنی نکنید؛ تلاش در جهت افزایش امنیت خاطر و ایجاد آرامش روانی در زندگی افراد ملت.
و لا تبقو علی کافرٍ و لا منافقٍ: در کمین کافری و یا منافقی منشینید؛ برنامه‌ریزی برای امحاء حمله ناجوانمردانه حتی علیه دشمنان حکومت و پرهیز از هر گونه عملیات تروریستی.
و تلبسون الخشن من الثیاب: و لباس و جامه درشت بر تن کنید؛ پرهیز از جلوه‌نمایی در مظاهر زندگی دنیا.
و تتو سدون التراب علی الخدود: و خاک بر زیر پیشانی بنهید (سجده کنید)؛ تلاش برای امحاء بدعت‌ها در جامعه اسلامی جهانی.
و تجاهدون فی الله حق جهاده: و در راه خدا، حق کوشش و مجاهده را به جای آورید؛ بیان محوریّت تلاش و کوشش جهت به ثمر رسیدن انقلاب جهانی و پرهیز از کسالت و تنبلی.
و لا تشتمون: و دشنام ندهید؛ برنامه‌ریزی برای امحاء مذامّ اخلاق از مجموعه انسانی زمین.
وتکرهون النجاسه: و نجاست را بد شمارید؛ پاکیزگی در برنامه روزانه و سراسری جامعه قرار دارد.
و تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر: و به نیکی امر کنید و از زشتی نهی نمائید؛
انجام فرایضی از دین که سر لوحه برنامه‌های انبیاء و ائمه بوده و بواسطه این دو همه فرائص اقامه می‌گردند.»
در ادامه روایت شریف، حضرت در پی شروط خویش با یاران زبده‌اش، تعهدات خود را در قبال این بیعت نامه بیان می‌کند:
«پس اگر به حقوقی که من بر شما دارم عمل نمودید، بر من است (واجب است) که:
لا اتّخذ حاجباً: دربان و حاجبی برای خود قرار ندهم؛
مدیریت بر اساس حضور و از بین بردن بوروکراسی زاید اداری جهت دسترسی سریع و مستقیم به مدیر.
ولا إلبس کما تلبسون: جز آنچه که می‌پوشید بر تن نکنم؛
همرنگی با مرئوسین و عدم تمایز و تفاخر با پائین‌ترین رده‌های جامعه وسازمان.
و لا أرکب کما ترکبون: جز آنچه که سوار می‌شوید سوار نشوم؛
هماهنگی امکانات رهبر با مجموعه تحت امر و یکسانی سطح زندگی و تمتعات وی با ملت.
و أرضی باقلیل: به کم بسنده کنم؛ زهد امام معلم سایرین در مسیر زهد باشد.
و أملأ الارض علاً کما ملئت جوراً: زمین را همان‌گونه که از جور انباشته شده، از عدل انباشته نمایم؛
تلاش امام و رهبری که با وی بیعت می‌شود برای حصول فلسفه وجودی انقلاب.
و أعبدالله عزّوجل حقّ عبادته: و حق عبادت خدای عزوجل را به جای آورم؛

توسعه دیانت و عبادت حضرت پروردگار.
و أفی لکم و تفوا لی: وفاداری متقابل بین من و شما وجود داشته باشد؛
دوری از اندیشه وفاداری یکسویه از جانب رهبر یا از جانب ملت و محو سودجویی یکی از طرفین.
}در این هنگام{یاران می‌گویند: ما راضی هستیم و در این امور و این پیمان‌نامه از تو پیروی و حمایت می‌کنیم. آن‌گاه تک تک با مهدی(عج) دست می دهند و بیعت می‌کنند». (پایان حدیث)
علاوه بر بیانیه فوق به عنوان مبانی اصلی پیمان نامه حرکت اصلاحی موعود منتظر جهان ، می توان مفاهیم دیگری را نیز به عنوان خصائص مدل مدیریت منابع انسانی دولت مهدوی(عج) استخراج و مطالعه نمود.
در ذیل به چند نمونه اشاره‌ای گذرا و فهرست‌وار می‌نمائیم:
الف) ویژگی‌های ۳۱۳ نفر، اصحاب خاص ولی عصر(عج)؛
ر.ک: منتخب‌الاثر، ج۳، ص۱۴۷، حدیث ۱۱۳۹، به نقل از عقد الدرر.
ب) ویژگی اعتماد به نفس و ایمان قوی در نظام منابع انسانی مهدوی(عج)؛
نک: منتخب الاثر، ج۳، ص۱۶۸، حدیث ۱۱۷۸، به نقل از الفصول المهمه.
ج) ارزش‌مندی نیروی انسانی و کارکنان دانشی در قاموس مهدوی(عج)؛
نک: منتخب الاثر، ج۳، ص۱۷۷، حدیث ۱۱۸۸، به نقل از کنز العمّال.
د) برجستگی یاران خاص حضرت برسایر یاران و مؤمنین و وضوح تصمیم‌گیری برای آنان؛
نک: منتخب‌الاثر، ج۳، ص۱۷۸، حدیث ۱۱۹۰، به نقل از دلائل الامامه.
آن‌چه ارائه گردید، در عین اختصارکلام و کاستی‌های نگارنده، می‌تواند تلاشی اندک در مسیر تدوین مدل‌های مدیریت دولت موعود و حکومت آرزوها باشد و به مثابه شمعی هر چند کوچک در دریای متلاطم زندگی بشر به امید حرکت به سوی افق خورشید نمای عدل جهانی و رحمت الهی، یعنی مولای مستضعفان و یاور محرومان و معلم دلسوز شیفتگان معرفت قرار گیرد.
امید که این چند کلمه نگارش یافته را به دیده ‌سراسر مهربانی خود بنگرد و دست عطوفت و احسان امامت مهدوی خویش را به دعای خیر به آسمان بردارد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.