جایگاه جوانى در خودسازى و سازندگى‏ از منظر اسلام

دوران جوانى، همان دوران قوّت و کمال نیرومندى است و تا هر زمان که توانمندى انسان تداوم داشته باشد، جوان خواهد بود. این نگاهی است که اسلام به دوران جوانی دارد و برای آن سن محدودی را قرار نداده است. خودسازی در این دوران بهترین و موثرترین راه برای رسیدن به سعادت است.

#خودسازی#جوانی#از_دید#اسلام

 دوران جوانی، دوران خودسازی برای یک راه بی نهایت است.

مراحل زندگى از نگاه قرآن‏

قرآن کریم، مراحل زندگى انسان را از نظر توانمندى به سه دوره، تقسیم کرده است:
 «اللَّهُ الَّذِی خَلَقَکُم مِن ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِن بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّهً ثُمَّ جَعَلَ مِن بَعْدِ قُوَّهٍ ضَعْفا وَشَیْبَهً یَخْلُقُ مَا یَشَاءُ وَهُوَ الْعَلِیمُ الْقَدِیرُ.  خدا، همان کسى است که شما را آفرید، در حالى‏که ناتوان بودید. آن‏گاه، پس از ناتوانى قوت بخشید و سپس، بعد از توانمندى، ناتوانى [و پیرى‏] قرار داد. او هر چه بخواهد، مى‏آفریند، و هم اوست داناى توانا». (روم، آیه ۵۴)


دوران ‏هاى سه‏ گانه زندگى، در آیه ‏اى دیگر، چنین آمده است:
 «ثُمَّ یُخْرِجُکُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ ثُمَّ لِتَکُونُوا شُیُوخا. سپس شما را به صورت نوزادى [از شکم مادر] بیرون مى‏ فرستد، تا به کمال نیرومندى خود برسید، سپس تا پیر شوید». (غافر، آیه ۶۷)
دوران جوانى، همان دوران قوّت و کمال نیرومندى است و تا هر زمان که توانمندى انسان تداوم داشته باشد، جوان خواهد بود.
نکته ظریفى که در این‏جا قابل تأمّل است، این که اسلام، در رهنمودهاى حکیمانه خود، رمز تداوم جوانىِ جان و اندیشه را در چهارده قرن پیش به جامعه بشر، عرضه کرده است.


رمز تداوم جوانىِ جان‏

یکى از برجسته‏ ترین آثار جوانى، شادابى و نشاط است. از نظر اسلام، باورهاى صحیح و کردارهاى نیک، رمز تداوم نشاط و شادابى جوانى است. از این رو، امام‏ على (علیه‏السلام) در تبیین اوصاف شخص باایمان مى‏ فرماید:
«تَراهُ بَعیدا کَسَلُهُ دائِما نَشاطُهُ. او (مؤمن) را چنان مى‏ بینى که کسالت از وى دور، و نشاط او همیشگى است.»[۱]
روزى امام صادق علیه‏ السلام از شخصى به نام سلیمان‏ بن جعفر پرسید که «فَتى» نزد شما کیست؟». گفت: ما به جوان، «فَتى» مى‏ گوییم.
امام (علیه‏  السلام) فرمود:
أما عَلِمتَ أنَّ أصحابَ الکَهفِ کانوا کُلُّهُم کُهولًا فَسَّماهُمُ اللّهُ فِتیَهً بِإِیمانهِمِ؟! یا سُلَیمانُ! مَن آمَنَ بِاللّهِ وَاتَّقى فَهُوَ الفَتى. مگر نمى‏دانى که اصحاب کهف، همگى میان‏سال بودند، امّا خداوند به سبب ایمانشان، آنان را «فتیه (جوانان)» نامید؟ اى سلیمان! هر که به خدا ایمان آورد و تقوا پیشه کند، جوان [واقعى‏] است».[۲]
انسان‏هاى شایسته، در دوران پیرى، به رغم ناتوانى قواى جسمانى، به قوّت اندیشه و شادابى جان آنها افزوده مى ‏شود و همان‏گونه که در کلام على (علیه‏ السلام) آمده است:
 «إذا شابَ العاقِلُ شَبَّ عَقلُهُ. خردمند، چون پیر شود، عقلش جوان مى‏ گردد.»[۳]
نمونه روشن این‏گونه سالخوردگان در عصر حاضر، امام خمینى قدس ‏سره است که با اندیشه جوان و جان نیرومند و شاداب خود، نه تنها جوانان ایران، بلکه جوانان مسلمان را در سطح جهان به خود جذب کرد.

نقش جوانى در خودسازى و سازندگى‏

از نگاه قرآن و احادیث اسلامى، جوانى، بهار زندگى و بهترین فرصت براى خودسازى و سازندگى است. این فرصت، به قدرى ارزشمند است که در قیامت، حسابرسى جداگانه از ایّام عمر دارد؛[۴]  اما کمتر جوانى است که تا خزان پیرى‏ اش فرا نرسد، ارزش بهار جوانى را آن‏گونه که شایسته است، بشناسد.
مجموع آیات و روایات، سه پیام مهم اخلاقى، فرهنگى و سیاسى براى جوانان و مسئولان فرهنگى و سیاسى جوامع اسلامى دارد:

۱) پیام اخلاقى‏
پیام اخلاقى براى جوانان این است که: بشتابید! بشتابید که بهار جوانى، بسى تند و زودگذر است. تا دیر نشده، برنامه زندگى هدفمند خود را تنظیم نموده، آن را با انضباط کامل اجرا کنید. تأخیر و امروز و فردا کردن را از خود دور کنید و انضباط کارى را سرلوحه زندگى خود قرار دهید.[۵] فردا را جزء عمر خود محسوب نکنید،[۶]  هر کارى را در وقت خود انجام دهید[۷]  و به گونه ‏اى براى زندگى خود برنامه ‏ریزى نمایید که هر روز، یک گام جلوتر باشید.[۸]

۲) پیام فرهنگى‏
پیام به مسئولان فرهنگى جوامع اسلامى‏ آن است که تعلیم و تربیت جوانان را جدّى بگیرند؛ چرا که ذهن جوان، آمادگى بیشترى براى آموختن دارد،[۹]و فطرت پاک و روح لطیف او، بهتر سخن حق را مى ‏پذیرد، چنان‏که امام على (علیه ‏السلام) مى‏ فرماید: «إنَّما قَلبُ الحَدَثِ کَالأَرضِ الخالِیَهِ ما القِیَ فیها مِن شَى‏ءٍ قَبِلَتهُ. همانا، دل جوان، مانند زمین خالى است که هر چه در آن افکنده شود، آن را مى‏ پذیرد.»[۱۰]
پیامبر خدا، با عنایت به این اصل مهم تربیتى، در آغاز بعثت، تلاش خود را براى دعوت جوانان به اسلام، متمرکز کرد و نتیجه گرفت. از این رو، به اصحاب خود نیز توصیه مى‏ کرد که مواظب جوان‏ها باشند:
 «اوصیکُم بِالشُّبّانِ خَیرا فَإِنَّهُم أرَقُّ أفئِدَهً إنَّ اللّهَ بَعَثَنى بَشیرا و نَذیرا فَحالَفَنِى الشُّبّانُ وخالَفَنِى الشُّیوخُ. شما را نسبت به جوانان به نیکى سفارش مى کنم؛ چرا که آنان، دل‏هاى رقیق‏ترى دارند. به راستى که خداوند، مرا نویدبخش و بیم ‏دهنده برانگیخت. آن هنگام، جوانان با من هم‏ پیمان شدند، در حالى که پیران به مخالفت با من برخاستند.»[۱۱]
همچنین، امام صادق (علیه ‏السلام)، براى تبلیغ مکتب اهل‏ بیت (علیه م‏السلام) به ابوجعفر احول، چنین توصیه مى‏ فرماید:
«عَلَیکَ بِالأَحداثِ؛ فَإِنَّهُم أسرَعُ إلى کُلِّ خَیرٍ. جوانان را دریاب، که آنان به سوى هر نیکى‏ اى پُر شتاب‏ترند.»[۱۲]
این پیام، وظیفه همه مسئولان فرهنگى جوامع اسلامى و بخصوص رسانه‏ هاى گروهى و مبلّغان را بسیار سنگین مى ‏نماید.

۳) پیام سیاسى‏
پیام سیاسى فوق ‏العاده مهمی از سوی دین برای رهبران امت اسلامی درمورد جوانان وجود دارد.
 خداوند متعال، پیامبران خود را از میان جوانان، انتخاب کرده است.[۱۳] خاتم انبیا محمّد (صلى‏ الله‏ علیه‏ وآله) نیز براى جذب قشر جوان به آیین اسلام، اهمیّت ویژه‏اى قائل بود. از این رو، غالب هواداران او در آغاز بعثت، جوانان بودند. نخستین نماینده فرهنگى سیاسى او، یعنى مُصعَب بن عُمَیر، جوانى نورس بود. نخستین فرماندار او پس از فتح شهر مهم مکّه، جوانى ۲۱ ساله به نام عَتّاب بن اسَید بود و نیز آخرین کسى که به فرماندهى سپاه اسلام براى جنگ با روم منصوب کرد، جوانى هجده ‏ساله بود که اسامه نام داشت و مهم‏تر آن که ایشان، در سال پایانى عمر شریف خود، از طرف خداوند متعال، مأموریت یافت تا امام على (علیه‏ السلام) را که در آن وقت، جوانى تقریبا ۳۲ ساله بود، به عنوان رهبر آینده جهان اسلام، به امّتْ معرّفى کند.[۱۴]
جالب این که پیامبر خدا، در پاسخ به اعتراض کسانى که از انتصاب جوانى ۲۱ ساله به فرماندارى مکّه آزرده خاطر شده بودند، ضمن نامه مفصّلى نوشت:
«و لایَحتَجَّ مُحتَجٌّ مِنکُم فى مُخالَفتهِ بِصِغَرِ سِنِّهِ فَلَیسَ الأَکبَرُ هُوَ الأَفضَلَ بَلِ الأَفضَلُ هُوَ الأَکبَرُ. … و کسى به خاطر کمى سنّ او، به مخالفت برنخیزد؛ چرا که هر بزرگ‏ترى از نظر سنّى، شایسته ‏تر نیست؛ بلکه هر شایسته ‏ترى، بزرگ‏تر است.»
نکته دیگر این که امام مهدى (عجل اللّه تعالى فرجه) نیز در هنگام ظهور، شکل و شمایل جوان دارد و در حکومت او جوانان، نقش اصلى را ایفا مى ‏نمایند.
تأمّل در آیات و روایات، به روشنى نشان مى‏ دهد که جوان‏ گرایى درادیان الهى برپایه حکمت، استوار است و منافع و مصالح جامعه در همه ابعاد مدیریتى اقتضا مى کند که در نظام دینى، جوانانِ شایسته، بیشترین نقش را ایفا کنند.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.