آمار خودکشی مردان مطلقه و آسیب های طلاق مردان
روانشناس گفت: آمار خودکشی در مردان مطلقه از زنان بسیار بیشتر است و سلامت جسمی مردان به دلیل درون ریزی احساسی بیشتر در خطر است و مردان احساس وابستگی بیشتری نسبت به همسر خود دارند و پس از جدایی مردان تا حدودی خود را سرزنش میکنند که شاید اگر بیشتر تلاش میکردند میتوانستند زندگیشان را حفظ کنند.
به گزارش افسران، حسین روزبهانی استاد دانشگاه و روانشناس بالینی در رابطه با آسیبهای طلاق گفت: اولین چیزی که باعث طلاق میشود، این است که زوجها از یکدیگر شناختی ندارند و بدون تحقیق ازدواج میکنند که این ازدواج، بر پایه احساسات است. نداشتن شناخت، در زمان آشنایی آسیبزا نیست اما در ازدواج ایراد بزرگی است. زوجین بیشتر بر چیزهایی تمرکز میکنند که برای ورود به ازدواج مناسب است نه برای تداوم رابطه مانند موقعیت اجتماعی، وضع مالی، ظاهر خوب و غیره که اگر ازدواج شکل گرفته بر این پایهها باشد، باعث میشود این رابطه در آینده به مشکل بخورد.
وی افزود: مهمترین چیزی که دختر یا پسر برای ازدواج نیاز دارند، برنامههایی برای تداوم رابطه مانند وفاداری، تعهد و مسئولیت پذیری شخص و غیره است. معیار جوانان برای ازدواج در جامعه ما به سویی رفته است که بیشتر برای شروع رابطه خوب هستند نه تداوم آن و بعد که وارد ازدواج میشوند به این نتیجه میرسند که برای یکدیگر مناسب نیستند.
روزبهانی شرح داد: ما چهار نوع دوست داشتن با معیارهای متفاوت داریم، دوست داشتن کودکی این است که من شخص را دوس دارم برای رفع نیازهایم و اگر نیازهایم از سوی او برطرف نشود، این دوست داشتن به پایان میرسد بعدی دوست داشتن نوجوانی است که بر اساس پایه بودن شخص است یعنی من شخص را برای این دوست دارم که همراه من باشد. دوست داشتن بعدی نیز دوست داشتن جوانی است که بر اساس اهداف مشترک شکل میگیرد و اگر به هر دلیلی اهدافشان از یکدیگر جدا شود، دوست داشتن نیز به پایان میرسد و دوست داشتن آخر که از همه کاملتر و ماندگارتر است، این است که من شخص را با تمامی نقاط قوت و ضعف دوست دارم که به آن دوست داشتن بزرگسال بالغ میگویند.
وی افزود: البته این به آن معنا نیست که شخصی کاملا متفاوتتر از خودتان را پیدا کنید و بگویید من او را دوست دارم و رابطهمان ماندگار است؛ اول باید دقت کرد که شخص هم سطح شما باشد. یعنی رابطه کسی که درونگرا است نمیتواند با یک برونگرا پایدار باشد یا اگر نوع شخصیتیشان یکی نباشد و برخی اختلالات را داشته باشند، این رابطه تداوم ندارد.
روانشناس تصریح کرد: شاید روزی این فرد نتواند همراه باشد و یا نتواند نیازهای او را برطرف کند که این باعث از بین رفتن رابطه نمیشود چراکه فرد را کاملا پذیرفته است پس خیلی مهم است که افراد برای ازدواج معیارهایشان را مشخص کنند.
وی در ادامه توضیح داد: مسئله دیگر این است که برخی فکر میکنند با چند سال دوستی شناخت و تفاهم دارند درحالی که اشخاصی که میخواهند ازدواج کنند، باید هشت ماه زیر نظر خانوادهها با یکدیگر رفت و آمد داشته باشند و اگر یک مسافرت یک روزه با شخص بروند، میتوانند با صفات شخصیتی او آشنا شوند اگر اینهارا رعایت کنیم، آمار طلاق پایین میآید.
روزبهانی عنوان کرد: یکی از مسائلی که مراجعان با آن دست و پنجه نرم میکنند این است که در رابطه با مشکلاتشان با یکدیگر حرف نمیزنند و گمان میکنند که شخص مقابل از مشکلات آگاه است در حالی که اینطور نیست و این باعث دلخوری بیشتر میشود.
وی افزود: مسئله نداشتن شناخت از جنس مقابل نیز بسیار در افزایش طلاق موثر بوده است مثلا مردها، زمانی که ناراحت میشوند، در غار تنهایی خود فرو میروند و دوست دارند تا مدتی با کسی حرف نزنند ولی خانمها، وقتی ناراحت میشوند، تمایل دارند با کسی حرف بزنند تا بتوانند به حالت قبل برگردند و مردها که از این موضوع اطلاعی ندارند زمانی که متوجه ناراحتی همسرشان میشوند، او را به حال خود رها میکنند تا هروقت خوب شد، خودش بازگردد و این باعث میشود که این زن بیشتر ناراحت شود و حس کند، نادیده گرفته شده است. نکته بعدی اینکه زنها حرفها را برعکس میزنند مثلا وقتی زنی میگوید دوستت ندارم، به این معنی است که دوستت دارم ولی میخواهم بیشتر به من توجه کنی.
روانشناس عنوان کرد: همه میگویند چرا روابط دوسال اول خوب است و بعد سرد میشود دلیلش ترشح نشدن هورمون دوپامین است. این هورمون که بر اثر تجربیات جدید ترشح میشود، پس از انجام کارهای تکراری ترشح آن متوقف میشود و رابطه جذابیتهای خودش را از دست میدهد چون دوپامین به دنبال حفظ دستاوردها نیست بلکه به دنبال دستاوردهای جدید است و زمانی که زن و شوهر با یکدیگر چیزهای جدید را تجربه نکنند؛ با یک دیگر مشورت نکنند و برنامه نچینند، ترشح این هورمون به پایان میرسد. پس زوجها باید دو نفری برنامه بچینند و هدف گذاری کنند تا این هورمون همواره ترشح شود و رابطه جذاب باقی بماند.
روزبهانی اظهار کرد: طلاق میتواند بنیان خانواده را برهم زند متاسفانه در جامعه امروزی آمار طلاق بالا است و علاوه بر آسیبهای روانی میتواند در بلند مدت سلامتی جسمی فرد و خانوادهاش را برهم زند.
وی افزود: در زنان و مردان جدایی و طلاق باعث ایجاد اضطراب میشود و فقط واکنشهایشان متفاوت است پس نباید بگوییم برای زنان راحتتر و یا برای مردان سخت تر است معمولا زنان پس از طلاق احساسات منفی بیشتری تجربه میکنند و طلاق را به عنوان نقطه آغاز مشکلاتشان تلقی میکنند و سعی میکنند با برون ریزی احساسات منفی و درد و دل کردن، آرامش نسبی پیدا کنند ولی مردها با کسی حرف نمیزنند و درون ریزی میکنند که این منجر به بیماریهای جسمی آنها میشود.
روزبهانی گفت: تحقیقاتی که انجام شده است گفته است آسیبهایی که به زنان زده میشود بسیار است اما آسیبها بیشتر در کسانی است که مجبور میشوند به خانه پدریشان بازگردند که این باعث یاس، ناامیدی و متزلزل شدن هویت این زنان میشود. متاسفانه نگاهی که جامعه ما به زنان مطلقه دارد و این باعث انزوای اجتماعی این زنان میشود مثلا میگویند ما نباید با این زنان دوست شویم چرا که الگوی مناسبی نیست این منجر به کاهش حمایتهای اجتماعی اعتماد روابط بین فردی و اجتماعیاش کاهش پیدا کند و برچسب میزنند و بازخوردهای منفی تجربه کند.
وی عنوان کرد: مسئله آخر احساس نداشتن امنیتی است که برای این خانمها رخ میدهد که ناشی از پیشنهاداتی است که مردان به زنان مطلقه میدهند و اینکه برخی خانمها استقلال مالی و مهارت ندارند و یا در شغلهایی هستند که امنیت ندارند این زنان بعد از طلاق، برای تامین مخارخ زندگی و کودکانشان دچار مشکل میشوند.
روزبهانی گفت: معمولا مردان در رابطه با طلاق با مشکلات مالی کمتری دست و پنجه نرم میکنند و چون شاغل هستند استقلال مالی دارند و کمتر تنهایی را حس میکنند و در فرهنگ برای آنان مشکلی نیست درحالی که مردان از طلاق آسیب زیادی میبینند و آمار خودکشی در مردان مطلقه از زنان بسیار بیشتر است و سلامت جسمی مردان به دلیل درون ریزی بیشتر در خطر است و مردان احساس وابستگی بیشتری نسبت به همسر خود دارند و پس از جدایی مردان تا حدودی خود را سرزنش میکنند که شاید اگر بیشتر تلاش میکردند میتوانستند زندگیشان را حفظ کنند اینها باعث دوگانگی احساسی و تغییرات خلقی مردان میشود و معمولا افسردگی یک بحران رایج پس از طلاق در مردان است چون مرد خود را رئیس خانواده میداند، اینکه نتوانستهاند رابطه را حفظ کند باعث میشود حس ضعف به او دست دهد.
وی افزود: طلاق بیشترین تاثیر را در فرزندان میگذارد و برخی کودکان خود را مقصر طلاق پدرو مادرشان میدانند و نسبت به آینده اضطراب دارند و با خود تصور میکنند وقتی با مادرشان زندگی میکنند نگران هستند که اگر مشکلی برای مادرشان پیش بیاید، چه کسی از آنها مراقبت میکند؛ همیشه ترس دارند زود وابسته شوند.
روانشناس اظهار کرد: این کودکان از نداشتن خانوادهای ثابت خشم دارند و معمولا پرخاشگرند. برخی از این کودکان دچار انزوای اجتماعی میشوند و برخی احساس گناه میکنند چرا که خود را مقصر میدانند و نمیتوانند با آن کنار بیایند و همیشه این کودکان ترس از طرد شدگی دارند و از اینکه والد او را تنها بگذارد اصولا میترسند. برخی دیگر از کودکان احساس ضعف دارند چرا که تلاش میکنند بچه خوبی باشند تا پدرو مادر از هم طلاق نگیرند و وقتی در این کار موفق نمیشوند، احساس شکست میکنند و در نهایت افسردگی میگیرند که ناشی از احساس تنهایی و طرد شدگی است. یکی دوسال اول جدایی برای فرزندان بسیار سخت است تا بتوانند سازگار شوند پس در این مدت به کودکانتان بیشتر توجه کنید تا با این مسئله کنار بیایند.
روزبهانی معتقد است که مراجعه به روانشناس میتواند از طلاق جلوگیری کند، وی در این خصوص گفت: زوجی بودند که تصمیم داشتند خیلی سریع طلاق بگیرند اما پس از مراجعه به مشاوره تصمیم گرفتند طلاق نگیرند و رابطهشان بسیار بهتر شد و تصمیم گرفتند برای تربیت فرزندشان نیز به مشاوره مراجعه کنند. مشاوره قبل ازدواج بسیار مهم است؛ شناخت و اطلاعاتشان بیشتر میشود. اگر اختلالی باشد شناخته میشود و خیلی میتواند موثر باشد و راهکارهایی میدهند و صد در صد در آمار طلاق تأثیر میگذارد و کاهش پیدا میکند.
روزبهانی شرح داد: وقتی که فرد مسئولیت پذیری پیدا نکند و احساس وفاداری نداشته باشد نباید ازدواج کند و اینها مسائلی نیستند که به مرور درست شود و باید با دید کامل باید ببیند که آیا میتواند شرایط زندگی را مهیا کند و از پس زندگی بربیاید یا نه و با چند نفر که ازدواج کردهاند مشورت بگیرد آن وقت میتواند تصمیم درستی بگیرد.