حضور زن در اجتماع نهتنها مباح، روا و مطلوب است بلکه در انجام فرائض، واجب نیز هست. مانند فریضه جهاد تبیین که یک فریضه فوری و فوتی بوده و بر همه آحاد جامعه واجب گشته است.
گروه خبرگزاری افسران؛ زینب نجیب، کارشناس ارشد فلسفه دین: برخی، ساحت فعالیتهای زن را تنها در خانه معنا میکنند یعنی تشکیل خانواده، خانهداری، فرزندآوری و تربیت فرزند که البته هر یک از اینها ابعاد وسیعی را به خود اختصاص میدهد. این افراد نهتنها وظیفهی اصلی خود را همین تکالیف میدانند بلکه معتقدند وظیفهی یک زن تنها و تنها همین موارد است. از طرفی، افرادی بههیچ وجه برای چنین ساحت مهمی اهمیت قائل نیستند و آن را دون شأن زن میپندارند یعنی چون همسر، فرزند و تکالیف این دو حیطه را مزاحم فعالیتهای دیگر خود میدانند و ماندن در مکانِ خانه را دور از جامعه قلمداد میکنند و از همه اینها مهمتر، خانهداری، همسرداری و فرزندپروری را ارزشمند و معتبر نمیشمارند؛ آن را نفی کرده و گاهی به مقابله با آن برمیخیزند. نگاه اول که تنها فعالیت زن در چارچوب و وظایف و تکالیف مربوط به خانه و خانواده را تعریف میکند تفریط است و نگاه دوم که نگاه رایج غربیست و منجر به کالا و ابزاری بودن زن شده است، افراط میدانیم. نگاه اول استعداد، کارآمدی، قدرت و حقوق زن را محدود و محصور میبیند و نگاه دومی، حرمت زن را میشکند.
اسلام اما، نگاه ویژهای به مقام و منزلت زن دارد بدینترتیب که، نه زن منفعل شرقی را تأیید میکند و نه زن، بهمثابهی ابزار جنسیتی و کالایی برای سرمایهداریِ غرب را.
(در اسلام برای فعالیت زنان، سه عرصه معین شده است؛ اول، عرصه تکامل و رشد معنوی خود زن است، عرصهی دوم، عرصهی فعالیتهای اجتماعی است و بخش سوم که آن هم بسیار مهم است بخش خانواده است). (۲۰ اسفند ۱۳۷۵، بیانات رهبری در اجتماع زنان خوزستان)
بین زن و مرد در میدان رشد و تکامل معنوی هیچ تفاوتی وجود ندارد یعنی همانطور که مرد به عالیترین مقامات از لحاظ معنوی میتواند دست یابد زن نیز میتواند به چنین مراتبی برسد. آیتالله خامنهای با عنایت به آیات “وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذینَ آمَنُوا امرَأَتَ فِرعَونَ” و “وَمَرْیَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ” معتقدند؛ وقتی قرآن کریم میخواهد نمونهای از انسانهای با ایمان ذکر کند تا الگوی همه انسانها قرار گیرد از مجموعه همه انسانها دو زن را معرفی میکند. نه، دو مرد یا یک مرد و یک زن را، و آن دو الگو، آسیه زن فرعون و مریم دختر عمران هستند. راز عظمت آسیه در استقلال کامل اوست که در مقابل شوهر متجاوز و فرعونِ زمانه خود میایستد و راه تحمیل گمراهی را بر او میبندد. مرد ظالمی که میلیونها انسان زیر دست او و محکوم اراده اویند اما همسرش آزاده است و در مقام توحید، نفیِ طاغوت میکند و راه حق را برمیگزیند. زن دیگر مریم مادر عیسی است، او نیز در مقابل تهمت و نگاه سوء مردم شهر خود، مثل کوه میایستد و فرزندش را که خدای متعال با قدرت کامله خود در دامان پاک او گذاشته است بر دست میگیرد و مثل نوری بر دنیای تاریک آن زمان میافکند.(۲۰ اسفند ۱۳۷۵، بیانات در اجتماع زنان خوزستان)
بنابراین در عرصه اول، نگاه به زن، نگاهِ جنسیتی نیست بلکه هر دو به عنوان انسان هیچ تفاوت و تمایزی از لحاظ ارزشهای انسانی ندارند بلکه مکلف به وظایف مشترکی نیز هستند. مانند خدمت کردن، جهاد فی سبیلالله و امربهمعروف و نهیازمنکر که هر کدام با توجه به طبیعتشان، وظیفهی ویژه و مخصوص خود را دارند. پس در این عرصه نیز زن به عنوان یک انسان باید حاضر باشد و وظایف خانه نهتنها مزاحم و نافی آن نیست بلکه مکمل رشد معنوی اوست.
عرصه دوم، عرصه فعالیتهای اجتماعی است. زمانی که بحث از اجتماع میشود در وهله اول باید تعریف و موضعی شایسته از اجتماع ارائه دهیم تا دچار مغالطات نشویم. چراکه گاهی فعالیت اجتماعی، محصور و محدود به حضور زن در اجتماع میشود در صورتی که حضور زن در اجتماع به معنای خروج او از منزل و بهعبارتی نفی حضور او در خانه نیست. او میتواند تمام ساعات را در خانه سپری کند اما بهگونهای بسیار مؤثر در اجتماع کنشگری داشته باشد و نقشها ایفا کند. بنابراین باید تفاوتی بین حضور اجتماعی و ظهور اجتماعی زن در جامعه قائل شویم، صِرف حضور فیزیکی در اسلام برای اثرگذاری زن در اجتماع مطرح نیست، آنچه مهم است، این است که زن به معنی انسانی خود، رسالت اجتماعی دارد و زن از بستر خانواده میتواند اثرگذاریهای اجتماعی را پیگیری کند.
در وهلهی دوم، باید به ابعاد فعالیت در عرصه اجتماع بپردازیم. ساحت این فعالیتها اعم از فعالیتهای سیاسی، اقتصادی، علمی، فرهنگی، مجاهدت و در یک کلام، همهی میدانهای زندگی در صحن جامعه است. در اینجا نیز از نظر اسلام میان زن و مرد هیچ تفاوتی وجود ندارد و زن میتواند با توجه به شرایط جسمانی، روحی و بر حسب امکانات، شوق و زمینههای اقتضای آن به هر فعالیتی که برایش میسر است مبادرت ورزد. بنابراین پرداختن به بحث فعالیتهای اجتماعی زنان با توجه به مکان و زمان و شرایط فعالیت، قضاوت شایستهتر و منصفانهتری را برای ما فراهم میکند.
رهبر معظم انقلاب در این زمینه میفرمایند: “زنِ مسلمان مثل مردِ مسلمان حق دارد آنچه را که اقتضای زمان است، آن خلأیی را که احساس میکند، آن وظیفهای را که بر دوش خود حس میکند، انجام دهد. چنانچه دختری مثلاً مایل است پزشک شود، یا فعالیت اقتصادی کند، یا در رشتههای علمی کار کند، یا در دانشگاه تدریس کند، یا در کارهای سیاسی وارد شود، یا روزنامهنگار شود، برای او میدانها باز است. به شرط رعایت عفّت و عفاف و عدم اختلاط و امتزاج زن و مرد، در جامعهی اسلامی میدان برای زن و مرد باز است. شاهد بر این معنا، همهی آثار اسلامی است که در این زمینهها وجود دارد و همهی تکالیف اسلامی است که زن و مرد را به طور یکسان، از مسؤولیت اجتماعی برخوردار میکند. اینکه میفرماید: «من اصبح لا یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم»، مخصوص مردان نیست؛ زنان هم باید به امور مسلمانان و جامعهی اسلامی و امور جهان اسلام و همهی مسائلی که در دنیا میگذرد، احساس مسؤولیت کنند و اهتمام نمایند؛ چون وظیفهی اسلامی است”. (بیانات در اجتماع زنان خوزستان ۱۳۷۵/۱۲/۲۰)
نکتهی حائز اهمیت این است که ایشان در همه مواردی که به بسط و تبیین فعالیتهای اجتماعی زنان میپردازد به دو شرط اشاره دارد؛ یک اینکه زنان میتوانند همه کارها را به عهده گیرند اگر قدرت جسمانی و شوق و فرصتش را دارند. دوم اینکه در انجام آن، میان زن و مرد حجاب و مرز، معین شده باشد.
در شرط اول، وقتی ایشان بر قدرت اشاره دارند یعنی برخلاف نگاه غرب که تمایز تکوینی و طبیعی میان زن و مرد را نادیده میگیرند و جنسیت را برساخت اجتماعی میدانند، طبیعت زن و مرد را بهطور قطعی، ملاک و معیار در پذیرش فعالیتهای اجتماعی قرار میدهد و هرگز آن را در حیطهی ضعف معرفی نمیکند چراکه هر یک از زن و مرد با تمام تفاوتهای طبیعیشان مکمل هم هستند و از هرکس کاری برمیآید که دیگری در انجام آن ناتوان یا کمتوان است. در دومین شرط، انگشت اشاره روی نقطهی شوق میچرخد. یعنی هیچ اجبار و تحکمی در انتخاب فعالیت برای زنان، محلی از اِعراب ندارد.
در شرط سوم بحث فرصت را مطرح میکنند. به نظر میرسد میتوان چنین برداشت کرد که زن وظایف و تکالیفی دارد که انجام آنها در اولویت است و یک زن در صورت وجود فرصتی مضاعف میتواند در دیگر عرصهها ورود کند. البته همه این شرایط دربارهی پذیرش یک شغل یا نقشآفرینیهای اجتماعی است. در بحث فرایض و انجام واجبات مانند امربهمعروف و نهیازمنکر یا جهاد در راه خدا، شوق و فرصت ملاک پذیرش فعالیت از سوی زنان نیست بلکه آنجا که بحث از فرائض است انجام آن بر هر زن و مرد مسلمانی واجب است حتی اگر بر خلاف شوق و دلبستگیها و وابستگیهایش باشد. مانند آنجا که عزیزترین کسان خود را برای مبارزه با دشمنان اسلام راهی جهاد میکند.
در نکته دوم، امر حجاب و عدم اختلاط و امتزاج زن و مرد در جامعه اسلامی مطرح میشود و اسلام آن را شرط حضور زن در اجتماع میداند که البته با توجه به وجود فضای مجازی و ایجاد بسترهای متفاوت از حضور افراد و انجام بسیاری از کنشگریها در این بسترها رعایت دقیق احکامِ دوری از اختلاط و امتزاج و حتی حجاب و حیا و عفاف از سوی کاربران باید بیش از پیش مورد اهتمام قرار گیرد.
بخش سوم، عرصهی خانواده است. از جمله وظایفی که برعهدهی زنان در داخل خانه و خانواده است، مسألهی فرزندآوری و تربیت و پرورش آن است. زنانی که به خاطر فعّالیتهای خارج از خانواده، از آوردن فرزند خودداری میکنند،در واقع برخلاف طبیعت بشری خود در حرکتند. رهبر انقلاب در اینباره میفرماید: (در اسلام، یکی از وظایف مهم زن، عبارت از این است که فرزند را با عواطف، با تربیت صحیح، با دل دادن و رعایت و دقّت، آن چنان بار بیاورد که این موجود انسانی -چه دختر و چه پسر- وقتی که بزرگ شد، از لحاظ روحی، یک انسان سالم، بدون عقده، بدون گرفتاری، بدون احساس ذلّت و بدون بدبختیها و فلاکتها و بلایایی که امروز نسلهای جوان و نوجوان غربی در اروپا و امریکا به آن گرفتارند، بار آمده باشد). (بیانات در اجتماع زنان خوزستان ۱۳۷۵/۱۲/۲۰)
آری، در کانون خانواده است که اولین و مهمترین پایههای تربیت روحی و فکری بشر بنا نهاده میشود، حقیقیترین فضای صمیمیت بین افراد شکل میگیرد و در چنین کانون مبارکی، این مادر خانه است که محور قرار میگیرد، همچون مرکز زمین افراد را به سمت خود دعوت میکند و در آغوش پرمهر خود به آرامش و سعادت میرساند. او نهتنها حق حیات فرزندانش را دارد چراکه حمل، وضع، تغذیه و نگهداری از یک موجود زنده به عهده اوست، بلکه مؤثرترین مربی در انتقال هویتملی به فرزندانش است. یعنی هویت یک ملت اعم از زبان، عادات، آداب، سنن و اخلاقهای خوب در درجهی اول از مادر به فرزندان انتقال مییابد. تربیت او همچون کلاس درس نیست، تربیت در مکتبِ مادر با رفتار، گفتار، عاطفه و نوازش و در یک کلام با زندگی کردن است. یک زن هر اندازه در درجات معنوی، عقلی، هوشیاری و هوشمندی بالاتر رود، فرزندان بهتری تربیت خواهد کرد. از سوی دیگر تقویت روحی شوهر برای ورود به میدانهای بزرگ تنها از عهده زنان برخواهد آمد. بنابراین مهمتر از همهی مشاغلِ زن، مادری، همسری و ایجاد آرامش و سکینه در خانه است.
بنابراین با توجه به آنچه درباره عرصههای حضور و بروز زن و تکالیف و اولویتهایش مطرح شد میتوان چنین نتیجه گرفت که حضور زن در اجتماع نهتنها مباح، روا و مطلوب است بلکه در انجام فرائض واجب نیز هست. مانند فریضه جهاد تبیین که یک فریضه فوری و فوتی بوده و بر همه آحاد جامعه واجب گشته است. اما باتوجه به اولویت تکالیف در خانواده و اهمیت آن در نگاه اسلام این خود زن است که باید برای کسب شغل یا نقشآفرینی در جامعه به شروط قدرت، شوق و امکانات توجه کند و در صورت مساعد بودن این شرایط به فعالیتهای اجتماعی مبادرت ورزد. تشخیص این مهم نیز به عهدهی خود مکلف میباشد. به طور قطع استعدادها، تواناییها، ظرفیتها و شرایط خانوادگی برای افراد گوناگون متفاوت است.