تحکیم بنیان خانواده از دیدگاه متون دینی و قرآنی
خانواده، نهادی است که از نگاه دین دارای ارزش خاصی می باشد؛ به همین خاطر در متون دینی برای تشکیل آن سفارش ها و توصیه های بسیاری شده است. آنچه بعد از تشکیل خانواده مهم است، تحکیم بنیان های خانواده برای رویارویی با مشکلات است.
تحکیم خانواده، از تشکیل آن مهم تر است.
درآمد
خانواده، نهادى است که بر پایه ازدواج مرد و زن، شکل مى گیرد و با تولید مثل، توسعه می یابد. این نهاد، اساس سازندگى شخصیت انسان و مهمترین عامل تکامل جامعه بشر است و از این رو، اسلام که برنامه تکامل انسان است، براى تأسیس و تحکیم این نهاد سرنوشت ساز و پیشگیرى از فروپاشى آن، رهنمودهاى بسیار مهمى ارائه کرده است. تأمل در این رهنمودها و مقایسه آنها با آنچه در سایر مکاتب در باره خانواده دیده میشود، به روشنى نشان مى دهد که این مکتب، ریشه در وحى الهى دارد و منطبق با فطرت انسانى است و براى صیانت خانواده و پیشگیرى از فرو پاشى آن، راهى جز عمل به رهنمودهاى این آیین الهى نیست.
در مورد خانواده، این نکات، قابل توجه است:
قداست خانواده
نهاد خانواده، از منظر اسلام، داراى جایگاه و قداست ویژهاى است که قابل مقایسه با هیچ نهاد دیگرى نیست. در حدیثى از پیامبر خدا صلى الله علیه و آله آمده است که مى فرماید:
« ما بُنِیَ بِناءٌ فِی الإسلامِ أحَبَّ إلَى اللّهِ تَعالى مِن التَّزویجِ. در اسلام، بنیادى نهاده نشده است که در نزد خدا، از ازدواج، محبوبتر باشد.»[۱]
سخنى والاتر از این، در تبیین قداست خانواده نمى توان گفت. این سخن، اشاره به آن دارد که نهاد خانواده، زیر بنا و اساس همه نهادهاى ارجمند در اسلام است.
حکمت قداستى که اسلام به خانواده بخشیده است، ارزشگذارى معنوى بر پیوند خانوادگى، زمینه سازى براى تقویت این پیوند و پیشگیرى از فروپاشى آن است.
قداست خانواده، سدّ محکمى در برابر سوء استفاده جنسى از زن به عنوان یک کالا یا ابزار فروش کالا و در واقع، مانع بردگى نوین زن است.
تقدّس زدایى از خانواده
خطرى که در جهان امروز، نسل بشر را تهدید مى کند، تقدّس زدایى از کانون خانواده است. سران استکبار و استثمار که قداست خانواده را مانعى اساسى در برابر مطامع و خواسته هاى نا مشروع خود مى بینند، با همه توان، تلاش مى کنند در جهت تقدّس زدایى از خانواده، فرهنگ سازى نمایند.
تلاش براى به رسمیّت شناختن خانواده هاى همجنس،[۲] زوج هاى هم خانه[۳] و خانواده اشتراکى کُمونى[۴] و نیز زمینه سازى نظرى در جهت تقدّس زدایى از خانواده، برنامه ریزى براى گسترش عکس ها و فیلم هاى ضدّ اخلاقى در جامعه و زمینه سازى علمىِ فرهنگ تقدّس زدایى از خانواده، اصلى ترین عوامل فروپاشى خانواده به شمار مى روند.
هدف از تشکیل خانواده
از نگاه کسانى که براى خانواده قداست قائل نیستند، هدف اصلى از تشکیل خانواده، به رهگیرى از تمتّعات جنسى است؛ بلکه در بسیارى از موارد، هدفى جز این وجود ندارد؛ اما از نگاه قرآن و احادیث اسلامى، تشکیل خانواده، از نیمه هاى قرن نوزدهم میلادى به این سو و اخیرا از دهه ۱۹۶۰ م، تحت تأثیر برخى دیدگاههاى افراطى، کمونها به عنوان جایگزین خانواده به تدریج به صحنه آمدند و طرفدارانى را از میان جوانان غربى به خود، جذب کردند. این اجتماعات اشتراکى (سوسیالیستى)، مشتمل بر تعدادى از مردان و زنان بودند که با یکدیگر ارتباط جنسى مشترک داشتند و روش زندگى آنها، از دیدگاه نظریّه پردازانشان، نوعى بازگشت به طبیعت و احیاى مجدّد کمونهاى اوّلیه ما قبل تاریخ، تلقى مىشد. نفى هر گونه سلطه و قدرت در روابط زن و مرد و نفى احساس مالکیت و رقابت، از انگیزههاى اصلى مخالفت این گروهها با نهاد خانواده و گرایش آنان به این الگوى جدید بود. کیبوتص ها نیز در فلسطین اشغالى با انگیزه هایى مشابه و به عنوان جایگزینى براى الگوى خانواده خصوصى و مادرْ محور که در جامعه سنتى یهود، رواج داشت، پدید آمدند.
اهمیت و اعتبار اجتماعى کمونها دیرى نپایید؛ زیرا این الگو در دستیابى به اهداف مورد نظر، توفیق چندانى کسب نکرد. در دو همه اخیر، حرکتى تدریجى به سمت پذیرش هنجارها و ویژگى هاى ساختارى خانواده سنّتى در این اجتماعات اشتراکى مشاهده مى شود.
هدف از تشکیل خانواده
از نگاه کسانی که برای خانواده قداست قائل نیستند، هدف اصلی از تشکیل خانواده، بهری گیری از تمتعات جنسی است؛ بلکه در بسیاری از موارد، هدفی جز این وجود ندارد؛ اما از نگاه قرآن و احادیث اسلامی، تشکیل خانواده دارای حکمت ها و دلایل متنوعی روانی، اخلاقی، اجتماعی و دینی است و این حکمت ها که در زیر به آنها می پردازیم، در واقع، اصول و پایه های تاکید اسلام بر تشکیل خانواده و ضرورت تقویت و تحکیم این نهاد، شمرده می شوند.
آرامش روانى
نخستین حکمت تشکیل خانواده که قرآن کریم، آن را با صراحتْ بیان کرده است، رسیدن به آرامش روانى است:
« وَ مِنْ ءَایَتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَ جًا لّتَسْکُنُواْ إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّهً وَ رَحْمَهً إِنَّ فِى ذَ لِکَ لَأَیَتٍ لّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ.
و از نشانه هاى او این است که از [جنس] خودتان همسرانى براى شما آفرید تا در کنارشان آرام گیرید و میانتان دوستى و رحمت نهاد. آرى! در این [نعمت]، براى مردمى که مى اندیشند، قطعا نشانه هایى است». [۵]
این آیه به چند درس مهمّ خداشناسى اشاره دارد که به موضوع خانواده، تقدّس مى بخشد:
الف) امکان بقاى نسل
نخستین درس خداشناسى در این آیه، خلقت همسر و امکان تشکیل خانواده و امکان بقاى نسل از این طریق است: «وَ مِنْ ءَایَتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَ جًا».
افزون بر این آیه، در چند آیه دیگر نیز، این درس توحیدى تکرار شده است، مانند:
«فَاطِرُ السَّمَوَ تِ وَ الْأَرْضِ جَعَلَ لَکُم مّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَ جًا. خدا پدید آورنده آسمانها و زمین است. از خودتان براى شما جفت هایى قرار داد».[۶]
«وَ اللَّهُ خَلَقَکُم مّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَهٍ ثُمَّ جَعَلَکُمْ أَزْوَ جًا. و خداست که شما را از خاکى و سپس از نطفه اى آفرید و آنگاه، شما را جُفت جفت گردانید».[۷]
موضوع امکان بقاى نسل از طریق آفرینش همسر (نه تنها در مورد انسان، بلکه در مورد انواع حیوانات)،[۸] درس خداشناسى است. در روایتى از مفضّل بن عُمر، گزارش شده که امام صادق (علیه السلام) در تبیین این درس مى فرماید:
لَو رَأَیتَ فَردا مِن مِصراعَینِ فیهِ کَلُّوبٌ أکُنتَ تَتَوَهَّمُ أنَّهُ جُعِلَ کَذلِکَ بِلا مَعنىً؟ بَل کُنتَ تَعلَمُ ضَرورَهً أنَّهُ مَصنوعٌ یَلقى فَردا آخَرَ، فَتَبَرُّزُهُ لِیَکونَ فِی اجتِماعِهِما ضَربٌ مِنَ المَصلَحَهِ، وهکَذا تَجِدُ الذَّکَرَ مِنَ الحَیَوانِ کَأَنَّهُ فَردٌ مِن زَوجٍ مُهَیَّأٌ مِنفَردٍ أُنثى، فَیَلتَقِیانِ لِما فیهِ مِن دَوامِ النَّسلِ وبَقائِهِ، فَتَبّا وخَیبَهً وتَعسا لِمُنتَحِلِی الفَلسَفَهِ! کَیفَ عَمِیَت قُلوبُهُم عَن هذِهِ الخِلقَهِ العَجیبَهِ حَتّى أَنکَرُوا التَّدبیرَ وَالعَمدَ فیها؟! [۹]
اگر کُلونى بر یکى از دو لنگه در دیدى، آیا مىپندارى که آن، بیهوده نصب شده است؟ بلکه به ضرورت مىدانى که آن را ساخته اند تا با لنگه دیگر، کنار هم آید و مصلحت (بستن در) را نتیجه دهد و بدین گونه، حیوان نر را مى بینى که گویى براى جفت ماده اش آماده شده است تا براى دوام و بقاى نسل، به هم برسند.
پس هلاک و ناکامى و نگون بختى، از آنِ فیلسوفْ نمایان، که چه سان دلهایشان از این آفرینش شگفت، کور است تا آن جا که تدبیر و هدفمندى آن را انکار مى کنند.
آرى! عقل، از آنجا که نمى تواند باور کند که اتفاقات کورِ پى در پى، موجب پدید آمدن «مرد» شده باشد و سپس به منظور بقاى نسل، شخص دیگرى به نام «زن» پدید آمده باشد، راهى جز اعتراف به وجود «آفریدگار حکیم جهان» ندارد.
ب) کانون آرامش زندگى
درس دوم یکتاپرستى که در موضوع خانواده، از آیه یاد شده (آیه ۲۱ سوره روم) مى گیریم، این است که در نظام آفرینش، خانواده، کانون آرامش زندگى است: «لّتَسْکُنُواْ إِلَیْهَا».
آفریدگار حکیم جهان، مرد و زن را به گونهاى آفریده که مکمّل یکدیگرند و از این رو، تا در کانون خانواده در کنار هم قرار نگیرند، آرامش پیدا نمى کنند. علامه طباطبایى (ره) در این باره مى فرماید:
هر یک از زن و مرد، به دستگاه خاصّى مجهّز شده است، به گونه اى که در عمل، هر یک، کار دیگرى را تکمیل مى کند و تولید نسل، برآیندى از مجموع آن دو است. پس هر یک از زن و مرد، فى نفسه ناقص و نیازمند دیگرى است و از مجموع آن دو، یک واحد تام به وجود مى آید که مى تواند تولید نسل را موجب شود. به دلیل همین نقص و نیازمندى است که هر یک از آن دو به سوى دیگرى کشیده مى شود تا با پیوند با او آرامش یابد؛ زیرا هر ناقصى مشتاق کمال خویش است و هر نیازمندى به کسى یا چیزى مایل است که نیاز او را برطرف سازد.[۱۰]
این جاذبه طبیعى، ضامن اجرایى مدبّر حکیم جهان، براى بقاى نسل انسان و سایر حیوانات است. از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود:
« ولَو کانَ إنَّما یَتَحَرَّکُ لِلجِماعِ بِالرَّغبَهِ فِی الوَلَدِ کانَ غَیرَ بَعیدٍ أن یَفْتُرَ عَنهُ حَتّى یَقِلَّ النَّسلُ او یَنقَطِعَ. اگر محرک انسان براى عمل زناشویى تنها تمایل به فرزند بود (و هیچ گونه لذت و کامیابى در این عمل وجود نداشت) بعید نبود که در این امر آن قدر سستى کند که نسل بشر کمیاب و یا بکلى منقطع شود».[۱۱]
نکته مهم، این که احادیث اسلامى[۱۲] به کامیابى جنسى در کانون خانواده که ظاهراً موضوعى صد در صد مادّى است، تقدّس و ارزش معنوى بخشیده اند.[۱۳]
ج) کانون مودّت و رحمت
سومین درس خداشناسى در موضوع خانواده که از آیه ۲۱ سوره روم، برداشت مىشود این که آفریدگار حکیم، خانواده را کانون مودّت و رحمت قرار داده است. مودّت و رحمت، در واقع، جانمایه تحکیم پیوند خانوادگى است، هر چه قدر این جانمایه تقویت شود، نهاد خانواده مستحکمتر مى گردد و آرامش بیشترى بر زندگى حاکم مى شود.
خداوند متعال، به طور طبیعى، پیمان ازدواج را عامل پیدایش مودّت و رحمت قرار داده و از این رو، گزارش شده که مردى خدمت پیامبر صلى الله علیه و آله رسید و با شگفتى گفت: چگونه است که مردى با زنى ازدواج مى کند که هرگز پیش از آن، نه او آن زن را دیده و نه آن زن، او را؛ اما همین که ازدواج صورت مى گیرد و مرد بر زنْ وارد مىشود و همدم مى گردند، هیچ چیز براى آنها دوست داشتنى تر از دیگرى نیست؟!
پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله) در پاسخ او، به قرائت این بخش از آیه مورد بحث (آیه ۲۱ سوره روم) بسنده کرد و فرمود:
«وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّهً وَ رَحْمَهً. و خداوند، میان شما مودّت و رحمت نهاد.»
بنا بر این، براى هر چه گرمتر شدن کانون خانواده و به رهگیرى بیشتر از برکات آن، ضرورى است در جهت تقویت این مودّت و رحمتِ خدادادى، برنامه ریزى هاى دراز مدّت و همه جانبه اى صورت گیرد.
در تبیین فرق میان مودّت و رحمت که از جهاتى با هم متفاوت اند گفته شده است که:
یک. مودّت، انگیزه ارتباط در آغاز کار است؛ اما در پایان که یکى از دو همسر، ممکن است ضعیف و ناتوان گردد و قادر بر خدمتى نباشد، رحمت، جاى آن را مىگیرد.
دو. مودّت، در بزرگترهاست که مىتوانند به هم خدمت کنند؛ اما کودکان و فرزندان، در سایه رحمت، پرورش مىیابند.
سه. مودّت، غالبا جنبه متقابل دارد؛ اما رحمت، یک جانبه و ایثارگرانه است.
به گفته علامه طباطبایى (رحمه الله):
خانواده، یکى از بارزترین جلوه گاه هاى مودّت و رحمت است که از یک طرف، دو زوج را به یکدیگر پیوند مى دهد و از طرف دیگر، باعث مى شود که هر دو، بویژه زن، بر فرزندان خردسال خود که در تأمین نیازهاى حیاتى خویش عاجز و ضعیف اند مهر بورزند و به پناه دادن، نگه دارى، پوشش، تغذیه و تربیت آنها اقدام کنند و اگر این مهرورزى نبود، نسل بشر، منقرض مىشد و نوع انسان، هیچ گاه امکان حیات نمى یافت.
سازندگى اخلاقى
از نگاه قرآن کریم، تشکیل خانواده به وسیله پسر و دختر جوان، در واقع، به معناى تهیه کردن لباس تقواست؛ زیرا این کتاب آسمانى، از یک سو در کنار لباس و زیورهاى تن، تقوا را به عنوان لباس و زیور جان و ارزشمندترین پوشش، مطرح مى کند و مى فرماید:
«یَبَنِىءَادَمَ قَدْ أَنزَلْنَا عَلَیْکُمْ لِبَاسًا یُوَ رِى سَوْءَ تِکُمْ وَرِیشًا وَلِبَاسُ التَّقْوَى ذَ لِکَ خَیْرٌ. اى فرزندان آدم! براى شما لباسى فرستادیم تا شرمگاهتان را بپوشد و زیور شما باشد؛ ولى لباس تقوا، بهترین [لباس] است».
و از سوى دیگر، تصریح مى نماید که زن و شوهر، لباس یکدیگرند:
«هُنَّ لِبَاسٌ لَّکُمْ وَأَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ. آنها لباس شما هستند و شما لباس آنهایید».
اگر این دو آیه نورانى در کنار هم مورد تأمل قرار گیرند، به روشنى دلالت دارند که تشکیل خانواده، یکى از بارزترین مصادیق لباس تقواست، و از این رو، در حدیث نبوى آمده است که:
« مَن تَزَوَّجَ أحرَزَ نِصفَ دینِهِ. هر کس ازدواج کند، نصف دینش را حفظ کرده است.»
و در حدیثى دیگر آمده است که:
« ما مِن شابٍّ تَزَوَّجَ فى حَداثَهِ سِنِّهِ إلّا عَجَّ شَیطانُهُ: «یا وَیلَهُ یا وَیلَهُ! عَصَمَ مِنّی ثُلُثَی دینِهِ». فَلیَتَّقِ اللّهَ العَبدُ فِى الثُّلُثِ الآخَرِ. هیچ جوانى نیست که در نوجوانى اش ازدواج کند، مگر آن که شیطانش فریاد برمى آورَد: «اى واى بر من! دو سوم دینش را از گزند من نگه داشت». بنا بر این، بنده باید در یک سوم دیگر [دینش] تقواى خدا پیشه کند.
پیام آیاتى که بدانها اشارت رفت و احادیث فراوانى هم در موضوع آنها وارد شده، به مسؤولان نظام اسلامى (بویژه مدیران نهادهاى فرهنگى) و نیز به خانواده ها، این است که براى مبارزه اساسى با تهاجم سنگین فرهنگى این دوران و پیشگیرى از فسادهاى تربیتى و اجتماعى و کمک به نسل جوان در جهت سازندگى اخلاقى، هیچ اقدامى مؤثّرتر از فراهم آوردن لباس تقوا (یا همان تشکیل خانواده) براى آنان نیست. برنامه هاى فرهنگى براى اصلاح و رشد و پویایى جوانان نیز در کنار تهیه این لباس تقوا، کارآیى لازم را خواهند داشت و حتّى شاید بتوان گفت که بدون آن، تلاش براى سازندگى معنوى جوانان، در واقع، آب در هاونْ کوبیدن است!
سازندگى اجتماعى
تشکیل خانواده، نه تنها در تأمین آرامش روانى و سازندگى اخلاقى نسل جوان، فوق العاده مهم و مؤثّر است، بلکه در سازندگى جامعه انسانى نیز نقش اساسى دارد. از امام هادى علیه السلام روایت شده است که:
« إنَّ اللّهَ جَلَّ وعَزَّ جَعَلَ الصِّهرَ مَألَفَهً لِلقُلوبِ ونِسبَهَ المَنسوبِ، أوشَجَ بِهِ الأَرحامَ، وجَعَلَهُ رَأفَهً ورَحمَهً، إنَّ فى ذلِکَ لَایاتٍ لِلعالَمینَ. خداوند عز و جل، وصلت را مایه الفت دلها و پیوستگى نَسَبى قرار داد و [به واسطه وصلت،] رشته هاى خویشاوندى را به هم پیوست و آن را مایه مهر و محبّت ساخت. در این [پدیده]، براى مردمان، نشانه هایى [از قدرت و رحمت خداوند] است».
بلکه نقش تشکیل خانواده در تحکیم جامعه انسانى تا جایى است که بر پایه روایتى از امام رضا علیه السلام، اگر هیچ دلیل روشنى از کتاب و سنّت، به اهمیت آن وجود نداشت، آثار و برکات گوناگون اجتماعى آن، براى تشویق و ترغیب انسان هاى خردمند به این اقدام مهمّ اجتماعى کافى بود. متن روایت، این است:
« لَو لَم یَکُن فِى المُناکَحَهِ وَالمُصاهَرَهِ آیَهٌ مُحکَمَهٌ، ولا سُنَّهٌ مُتَّبَعَهٌ، ولا أثَرٌ مُستَفیضٌ، لَکانَ فیما جَعَلَ اللّهُ مِن بِرِّ القَریبِ، و تَقریبِ البَعیدِ، وتَألیفِ القُلوبِ، وتَشبیکِ الحُقوقِ، وتَکثیرِ العَدَدِ، وتَوفیرِ الوَلَدِ لِنَوائِبِ الدَّهرِ وحَوادِثِ الامورِ، ما یَرغَبُ فى دونِهِ العاقِلُ اللَّبیبُ، ویُسارِعُ إلَیهِ المُوَفَّقُ المُصیبُ.
اگر در باره ازدواج و وصلت، آیه اى روشن [از کتاب خدا] و سنّتى پیروى شده [از پیامبر صلى الله علیه و آله] و احادیث فراوان نبود، بى گمان، [آثار و برکاتى چون:] نیکى کردن به خویشاوند، و نزدیک ساختن افراد دور [به یکدیگر]، و الفت بخشیدن میان دل ها، و درهم تنیدن حقوق، و افزودن بر جمعیت، و اندوختن فرزند براى [رویارویى با] سختى هاى روزگار و پیشامدهاى زمانه [که خداوند در ازدواج قرار داده است، خود]، کافى بود که خردمند دانا، به این کار، رغبت نماید و انسانِ ره یافته درستاندیش، به سوى آن بشتابد.»
گسترش آرمان توحید
حکمتِ غایى تشکیل خانواده و هدف نهایى اسلام از این همه تأکید بر تشکیل و تحکیم و تداوم آن، گسترش ارزش هاى انسانى، انتشار آرمان هاى توحیدى و سرانجام، جهانى شدن اسلام است، و بقاى نسل انسان، در واقع، مقدمه براى رسیدن به این هدف بزرگ است، و حدیث نبوى زیر، اشاره به این حکمت دارد:
« ما یَمنَعُ المُؤمِنَ أن یَتَّخِذَ أهلًا؟! لَعَلَّ اللّهَ أن یَرزُقَهُ نَسَمَهً تُثقِلُ الأَرضَ بِلا إلهَ إلّا اللّهُ. چه چیزى مانع مى شود که انسان مؤمن، زن بگیرد؟! شاید خداوند، به او فرزندانى روزى کند که زمین را از «لا إله إلّا اللّه»، سنگین کنند.»
اساسى ترین هدف در تشکیل خانواده
مهم ترین نکته قرآنى در تبیین حکمت ازدواج در قرآن، این است که خداوند، وقتى مى خواهد حکمت ازدواج و تشکیل خانواده را بیان کند، نمى گوید: حکمت خلقت همسر و تشکیل خانواده، بقاى نسل یا فرزند صالح یا پیشگیرى از فساد یا سازندگى اخلاقى و اجتماعى و یا توسعه ارزش هاى اسلامى است؛ بلکه به حکمتى اشاره مى فرماید که بدون آن، هیچ یک از اهداف خلقت انسان، قابل تحقّق نیست و آن، عبارت است از آرامش روانى.
بدون آرامش روانى، نمى توان از جوان، انتظار تقوا داشت. بدون آرامش روانى، نه نسل سالم و صالح پدید مى آید، و نه سازندگىِ اخلاقى و اجتماعى اتّفاق مى افتد و نه ارزش هاى دینى و آرمان توحید، گسترش مى یابد.
کاوش هاى میدانى نشان مى دهند که اضطراب روانى و عدم تعادل روحى، نقش عمدهاى در فسادهاى اخلاقى و اجتماعى دارد و بیشتر جنایات هولناک و خودکشى ها در میان مجرّدها و به دست آنها صورت مى گیرد. از این رو، تشکیل خانواده مى تواند سهمى اساسى در آرامش روانى و سازندگى هاى اخلاقى و اجتماعى ایفا نماید و این، رمز تأکید قرآن و احادیث اسلامى بر تشکیل خانواده و تحکیم آن و پیشگیرى از فروپاشى این کانون مقدّس است.
اکنون باید دید کدام خانواده مى تواند عامل آرامش زندگى باشد؟ و چگونه مى توان چنین خانوادهاى را تشکیل داد؟ موانع تشکیل خانواده آرامش بخش، چیست؟ راه تحکیم این نهاد و افزایشِ آرامش خانوادگى کدام است؟ و چگونه مى توان از سست شدن و فروپاشى این نهاد مقدّس، پیشگیرى کرد؟
پی نوشت :
[۱] . کتاب من لا یحضره الفقیه: ج ۳ ص ۳۸۳ ح ۴۳۴۳.
[۲] . در حال حاضر، برخى کشورهاى غربى و تعدادى از ایالت هاى آمریکا، ازدواج همجنسبازان را به رسمیت شناخته اند (ر. ک: اسلام و جامعه شناسى خانواده: ص ۶۴).
[۳] . زوج هاى همخانه، زوج هاى غیر همجنسى هستند که با هم در یک خانه زندگى مى کنند و روابط جنسى دارند؛ اما پیمان ازدواج ندارند. آنان نیز که تعدادشان، در آمریکا، اروپا، استرالیا و ژاپن، کم نیست، تلاش مى کنند به رسمیت شناخته شوند (ر. ک: جامعه شناسى، آنتونى گیدنز: ص ۴۵۲ به بعد).
[۴] . کمونها، خانواده هاى گروهیاى هستند که باوجود عنصر تخالف جنسى، عنصر اختصاصى بودن را ندارند و همه گروه، یک خانواده به شمار مى رود. از این رو، همه زنان، همسر همه مردان دانسته مىشوند و همه مردان، شوهر همه زنان، و فرزندان نیز فرزندان گروه هستند و مسؤولیت نگهدارى از آنان برعهده همه است.
[۵]. روم: آیه ۲۱.
[۶]. شورا: آیه ۱۱.
[۷] . فاطر: آیه ۱۱.
[۸] . قانون زوجیت، نه تنها ضامن بقاى نسل انسان و حیوان، بلکه ضامن بقاى نسل انواع گیاهان و حتّى مى توان گفت که ضامن بقاى جهان ماده است (ر. ک: سوره رعد: آیه ۳، سوره ق: آیه ۷، سوره ذاریات: آیه ۴۹).
[۹] . بحار الأنوار: ج ۳ ص ۷۵، دانشنامه عقاید اسلامى: ج ۴ ص ۲۶۲.
[۱۰] . المیزان فی تفسیر القرآن: ج ۱۶ ص ۱۶۶.
[۱۱] . بحار الأنوار: ج ۳ ص ۷۹.
[۱۲]. ر. ک: ص ۳۱۷ (ترغیب به پاسخ دادن به غریزه جنسى).
[۱۳] . ر. ک: ص ۳۸۸ (تأکید بر پاداش معنوىِ تأمین نیازهاى جنسى).