معرفی راهکارهای تحکیم خانواده در سبک زندگی (بخش اول)
تحکیم خانواده برپایه آموزه های دینی و یافته های علوم اجتماعی و معرفی راهکارهای درونی و بیرونی تحکیم خانواده.
خانواده موفق، خانواده ایست که بنیان آن بر موازین عقلانی شکل گرفته باشد نه احساسی.
اصلاح فرآیند همسرگزینی
از آنجا که یک انتخاب صحیح و معقول در مرحله همسرگزینی می تواند ثبات زندگی خانوادگی را تا حد زیاد تضمین کند، بخش قابل توجهی از مباحث علمی و مضامین دینی، معطوف به ارائه راهکارهایی است که به افراد و خانواده ها کمک می کنند تا گزینه های برتر همسری انتخاب نمایند. در ادامه به مهم ترین این راهکارها اشاره می کنیم.
الف) انتخاب آگاهانه
بسیاری از اختلافات خانوادگی از شتاب زدگی و عدم انجام مطالعات دقیق در مرحله همسرگزینی و گاه از فریبکاری و اغفال آگاهانه نشأت می گیرند و بسیاری از متقاضیان طلاق دلیل تصمیم خود را وقوع اشتباه در مرحله انتخاب قلمداد می کنند.
از سوی دیگر، گاه شاهد گسترش شیوه هایی ناکارآمد برای کسب آگاهی های لازم برای این منظور در جامعه هستیم. برای مثال، امروزه بسیاری از افراد در غرب به هم خانگی رو آورده و آن را یک دوره آزمایشی برای کسب شناخت کافی از نگرش ها، رفتارها و خلق و خوی یکدیگر پیش از ازدواج تلقی می کنند، در حالی که برحسب مطالعات متعدد، هم خانگی تأثیری بر سازگاری و خشنودی زناشویی ندارد و زوج هایی که قبلا هم خانگی را تجربه کرده اند، در مقایسه با دیگران از شانس کمتری برای کسب موفقیت زناشویی برخوردار بوده و خشنودی کمتری از ازدواج و تعهد کمتری به آن دارند. یک بررسی در آمریکا و سوئد نشان داده است که میزان طلاق در میان افرادی که قبلا یک دوره هم خانگی را گذرانده اند، ۸۰ درصد بیشتر از میزان طلاق در میان کسانی است که چنین تجربه ای نداشته اند.[۱] شاید دلیل این امر آن است که جنبه آزمایشی معمولا تحت الشعاع جنبه های دیگر قرار می گیرد. نتایج برخی پژوهش ها نشان می دهد که برخلاف بسیاری از زنان که هم خانگی را نوعی ازدواج آزمایشی می انگارند، بسیاری از مردان به آن همچون جایگزینی برای ازدواج و شیوه ای برای ارضای جنسی می نگرند.
در متون اسلامی روش های متعددی با رعایت حدود و ضوابط خاص و به منظور تضمین شناخت بیشتر طرفین ازدواج نسبت به یکدیگر تجویز و یا تشویق شده اند. از جمله این روش ها می توان به «مشورت» اشاره کرد که در قرآن و احادیث هم به طور عام و هم به طور خاص (مشاوره ازدواج) بر آن تأکید شده است و در سیره پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و امامان معصوم(علیهم السلام) نیز به نمونه های فراوانی در این خصوص بر می خوریم.
در اسلام همچنین ملاقات پیش از ازدواج پسر و دختر به منظور آگاهی یافتن از خصوصیات ظاهری یکدیگر تجویز و ترغیب شده و حتی پاره ای از محدودیت های شرعی نگاه به نامحرم را در این مورد خاص برداشته است،[۲] ضمن آنکه هر گونه ادعای غیر واقعی در مورد برخورداری از امتیازات ویژه یا توسل به هرگونه اقدام فریبکارانه در جهت پنهان نمودن عیوب خود تحت عنوان «تدلیس» ممنوع گردیده و حق فسخ ازدواج را برای طرف مقابل در پی دارد.[۳]
به علاوه، با توجه به محدودیت نسبی دختران در کسب آگاهی های لازم، اسلام با هدف افزایش ضریب اطمینان دختر در انتخاب همسر، ازدواج او را افزون بر رضایت خود وی، به اذن ولی (پدر یا جد پدری) که غالبا مرجعی صالح و مورد اعتماد برای این کار است، مشروط ساخته است.[۴] این تدبیر حقوقی هرچند شماری از فقها به دلیل اختلاف مضامین روایات مربوط، در الزامی بودن آن مناقشه کرده اند، می تواند به تحقق یک انتخاب آگاهانه کمک کند؛ چرا که امکان بهره گیری از آگاهی ها و تجربه های ذی قیمت پدر را به عنوان یک سرمایه مطمئن برای دختر فراهم می سازد.
ب) احترام به نظر دختر و پسر
یکی از اموری که در فرهنگ های سنتی نسبتا رواج داشته، اجبار دختر و بعضا اجبار پسر به ازدواج بوده است. ساختارهای خاص جوامع سنتی به گونه ای بوده که با این نوع ازدواج های اجباری همخوانی داشته و گاه حتی به عنوان امر بهنجار آنها را تقویت می کرده است.[۵] اما در اوضاع کنونی شاهد بروز تنش هایی در این زمینه هستیم که از تمایل نسل گذشته به حفظ باورها و رسوم پیشین و تمایل نسل جدید به داشتن هویت مستقل نشأت می گیرند و در نتیجه، اگر دختر یا پسری برخلاف میل و رضایت درونی خود به ازدواج وادار شود، احتمال بروز ناسازگاری و کشمکش در چنین خانواده ای بسیار بالا خواهد بود.
بر این اساس و با عنایت به تأکید اسلام بر حق پسر و دختر در انتخاب همسر،[۶] می توان لزوم توجه و احترام به حق انتخاب آنان را به عنوان یکی از راهکارهای تحکیم خانواده مطرح کرد.
ج) احراز رشد دختر و پسر
رشد یافتگی دختر و پسر، از عوامل مؤثر بر تامین سازگاری زناشویی و تضمین پایداری خانواده است. تحقیقاتی که در مورد عوامل اختلال خانواده در کشورهای غربی صورت گرفته، ازدواج در سنین پایین را در ردیف عوامل مهم برشمرده اند.[۷] روشن است که همبستگی میان با بودن سن ازدواج و افزایش احتمال اختلال زناشویی تا حد زیاد معلول فقدان رشد دو همسر در ابعاد مختلف ستی، جنسی، ذهنی، عقلی، عاطفی و اجتماعی است.
اسلام ضمن آنکه جهت گیری خود را به سوی کاهش معقول سن ازدواج قرار داده، بر برخورداری دختر و پسر از حداقل های رشد در ابعاد یادشده تأکید کرده است.[۸] بنابراین، با قطع نظر از اختلاف تفسیرها در باب مفهوم رشد یافتگی دختر و پسر میتوان احراز رشد دختر و پسر را به عنوان یکی دیگر از راهکارهای تحکیم خانواده در مرحله همسرگزینی معرفی کرد.
د) رعایت همسان همسری
متخصصان امور خانواده، تشابه فرهنگی و شخصیتی دو همسر را عاملی تعیین کننده در تداوم و استحکام زندگی خانوادگی می دانند، همچنان که انواع دیگری از همسانی، مانند همسانی تحصیلی، موقعیت خانوادگی و سنتی را در سازگاری زناشویی مؤثر دانسته اند که به نظر می رسد اهمیت این قبیل همسانی ها به سبب رابطه تنگاتنگی است که با همسانی شخصیتی یا فرهنگی دارند.
همسانی فرهنگی زن و شوهر که اشتراک در زبان، دین، ملیت، ارزش ها، بینش ها و باورها را شامل می شود، مبنایی برای علایق و درک های مشترک به دست می دهد و در کاهش سوء تفاهم ها و حل آسان تر مشکلات احتمالی نقش اساسی دارد، در حالی که تفاوت زن و شوهر از نظر زمینه های دینی، قومی، طبقاتی، یا حتی جغرافیایی، باعث یادگیری انتظارهای گوناگون در مورد مسائلی مانند ماهیت و محتوای نقش های زناشویی میشود و این امر زمینه بروز تنش و ناسازگاری و به تبع آن، تزلزل خانواده را فراهم می کند.[۹]
همسانی در ویژگی های شخصیتی نیز احتمال جذب شدن افراد به یکدیگر و برقراری روابط مستحکم تر میان آنان را افزایش می دهد و برعکس، زوج هایی که از روحیاتی کاملا شاد برخوردارند، استعداد بیشتری برای ناسازگاری و ستیز با یکدیگر دارند. البته چنان که برخی روان شناسان یاداور شده اند، باید میان ویژگی های شخسیتی تمایز قائل شد. در حالی که تقابل هایی مانند گرم مزاجی – سرد مزاجی، درون گرایی – برون گرایی، نظم – بی نظمی و نظافت – کثیفی به احتمال زیاد می تواند به ناسازگاری میان زوجین منجر گردد، تقابل هایی مانند میل به سرپرستی – میل به وابستگی، سلطه جویی – سلطه پذیری، مردانگی – زنانگی و زناشویی ایفا می کنند. دیگر ویژگی های متقابلی که نسبت به هم جنبه تکمیلی دارند، نقش مهمی در استحکام پیوند زناشویی ایفا می کنند.[۱۰]
در اسلام نیز ذیل عنوان «کفویت»، بر همسان همسری در مرحله همسرگزینی تأکید شده است. هر چند در تعریفی که اسلام از کفویت زن و شوهر ارائه داده، همانی های دینی و اخلاقی برجستگی می یابند،[۱۱] شواهد تاریخی فراوان از صدر اسلام و دوره های بعد و حتی شواهد بسیار از دوران معاصر، نشان دهنده این واقعیت است که الگوی اسلامی همان همسری از نظر تأمین ثبات و استحکام خانواده، الگویی موفق بوده است و همسران با ایمان و پایبند به ارزش های دینی، کمتر به سبب ناهمسانی های جانبی، دچار تعارضات و ستیزه های خانوادگی می شوند.
۲) آموزش همسران
استحکام روابط خانوادگی تا حدود بسیاری به برخورداری همسران از پاره ای اگاهی ها و مهارت های مرتبط با نقش های زناشویی و والدگری بستگی دارد که از جمله می توان به دانش و مهارت های جنسی، آشنایی با تفاوت های جنسی، آگاهی از نیازمندی های پدر و مادر شدن، درک صحیحی از استلزامات دوره های مختلف زندگی خانوادگی اشاره کرد. بر این اساس، آموزش نقش های زناشویی و والدگری، خواه در شکل رسمی (برگزاری دوره ها و کلاس های آموزشی برای زوجین قبل و بعد از ازدواج) و خواه در شکل غیر رسمی (جامعه پذیری به وسیله عواملی مانند خانواده، گروه همسالان، وسایل ارتباط جمعی کانون های مذهبی) ضرورت می یابد.
آموزش غیر رسمی همواره در فرایند آماده سازی جوانان برای ازدواج، ایفای نقش کرده است و حتی در دوران کنونی چه در جوامع صنعتی و چه در جوامع غیر صنعتی، اهمیت انکارناپذیری دارد، با این تفاوت که در عوامل جامعه پذیری و میزان تأثیرگذاری آنها تغییرانی رخ داده است. یکی از وجوه بارز این تغییرات، کاهش ارتباط نوجوانان با بزرگسالان در جوامع مدرن است که عواملی مانند تفکیک جغرافیایی حوزه های کار و سکونت، ناپدید شدن پدیده همسایگی، تأثیر تلویزیون و اشتغال مادران در پیدایش و گسترش آن دخیل بوده اند. با وجود این، خانواده همچنان جزء عوامل اصلی جامعه پذیری است و آثار عمیقی بر زندگی فردی و اجتماعی افراد دارد.
به رغم اهمیت شیوه های غیر رسمی، به نظر می رسد آموزش رسمی نیز برای بیشتر جوامع معاصر به ضرورتی اجتناب ناپذیر تبدیل شده است. افزایش ناهمگونی فرهنگی و طبقاتی، بالا رفتن میزان تحرک اجتماعی، پیچیدگی نقش ها و تغییرات ارزشی گسترده در این جوامع می تواند وحدت و انسجام خانواده ها را به آسانی دستخوش مخاطره ها و آسیب های جدی گرداند. از این رو، گسترش سریع مراکز مشاوره و گنجاندن دوره های آموزشی در مقاطع دبیرستانی و دانشگاهی، که با استقبال عمومی نیز همراه بوده است، باید به عنوان حرکتی مؤثر در جهت افزایش ثبات و استحکام خانواده، به فال نیک گرفته شود، مشروط به اینکه خود این برنامه ها برخلاف موازین شرعی و به گونه ای آسیب زا طراحی و اجرا نشوند.
۳) اصلاح نگرش ها
یکی از اموری که به ثبات خانواده آسیب جدی وارد می کند، انتظارات کاملا آرمانی و غیر عقلانی همسران از زندگی خانوادگی است. هرچه انتظارات زوجین معقول تر و واقع بینانه تر باشد، عوارض پیش بینی شده یا نشده، کمتر به وحدت و انسجام خانواده لطمه می زنند. درواقع، یکی از وجوه تمایز ازدواج غربی و ازدواج سنتی در همین نکته نهفته است. غلبه نگرش رمانتیک به ازدواج در غرب، انتظارات بسیار بالا و نامعقولی را بر خانواده تحمیل می کند که اغلب برآورده نمی شوند و همین امر موجب بی ثباتی روابط زناشویی می گردد. به گفته ویلیام ج. گود:
یک جوان غربی که از منظر عشق رمانتیک به ازدواج می نگرد، انتظارات بسیار بالایی دارد و از داشتن یک زندگی یکنواخت و خسته کننده، هرچند توأم با آسایش، ناخشنود است. در حالی که در بسیاری از جوامع به جوانان آموخته می شود که در بهترین حالت، از همسر خود توقع داشته باشند و نمی توانند از او انتظار خوشبختی داشته باشند.
به همین دلیل بر طبق برخی برآوردها در آمریکا، از هر صد ازدواج عشقی، ۹۳ مورد با شکست دردناک روبرو بوده است و در فرانسه عمر متوسط هر ازدواج عشقی سه ماه و نیم بوده است.
در بینش اسلامی، بر عقلانیت انتظارات، به معنای واقع نگری و پرهیز از غلبه تخیلات و اوهام از راه های گوناگون، مانند یادآوری کارکردهای مادی و معنوی خانواده و ترغیب به کسب پاداش های اخروی، تأکید شده است. همچنین، توجه به مصالح ناپیدای رابطه زناشویی می تواند از تصمیم های شتاب زده ای که ممکن است در نتیجه برآورده نشدن برخی انتظارات نامعقول اتخاذ کردند، جلوگیری کند.
قرآن کریم در این باره می فرماید: «و با آنان [زنان[ به طور شایسته رفتار کنید؛ پس اگر نسبت به آنها ]به دلیلی[ کراهت پیدا کردید ]فورا تصمیم به جدایی نگیرید و به یاد داشته باشید که[ چه بسا چیزی خوشایند شما نباشد و خداوند خیر فراوانی در آن قرار دهد.» در احادیث نیز در راستای کاستن از توقعات آرمانی، به این نکته اشاره شده که اصرار بیش از حد شوهر بر تغییر خلق و خوی ناپسند همسر – عکس آن نیز صادق است – می تواند آثاری منفی بر روابط آنان در پی داشته باشد.
در پرتو این نگاه عقلانی، جایگاه عشق در ازدواج نیز تفسیر متمایزی می یابد. به تعبیر یکی از محققان:
در زندگی زناشویی، عشقی قابل تقدیر است که آرام و طبیعی رشد کند، حیاتش الفت و انس و توافق خوی و اخلاق و بروبارش ملایمت و مداومت شیرین و آرام باشد. براساس چنین عشقی می توان زندگی پایداری را شالوده نهاد و خوش و سالم زیست. عشق انفجاری، همانند تب تند است که زود عرق می کند.
پی نوشت :
[۱] . ترنر، مفاهیم و کاربردهای جامعه شناسی، ص۲۶۹.
[۲] . حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۶۱-۵۹.
[۳] . ر.ک: صفایی و امامی، مختصر حقوق خانواده، ص ۱۹۰.
[۴] . حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص۲۰۵ و ۲۱۴.
[۵] . بهنام و راسخ، مقدمه بر جامعه شناسی ایران، ص ۱۲۴-۱۲۶.
[۶] . ر.ک: کتاب « جامعه شناسی خانواده با نگاهی به منابع اسلامی»، فصل ۳، الگوهای همسرگزینی.
[۷] . Sabini, Social Psychology, p, 519.
[۸] . در مورد رشد سنی و جنسی، ر.ک: حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص۷۲: در مورد رشد ذهنی و عقلی، ر.ک: همان، ص ۵۶ و ۵۷، در مورد رشد عاطفی، ر.ک: همان، ص ۱۵-۲۱و ۵۴، در مورد رشد اجتماعی، ر.ک: همان، ص ۱۳،۱۴ و ۱۸.
[۹] . winch, The Modern Family, p,554.
[۱۰] . Aronson, The Social Animal, p375-376.
[۱۱] . همین کتاب، فصل ۲، «همسان همسری».