آسیبها و مشکلات فاصله بین نسلی خانواده و نوجوانان
فاصله بیننسلی در خانواده و جامعه ایرانی در قیاس با گذشته رو به افزایش است و در این فضا ظهور رسانههای اجتماعی و افزایش گرفتاری خانوادهها در کنار نبود آموزش مهارتهای ارتباطی، سلامت جامعه را تهدید میکند. برای جبران این نقصان، نهادهای مختلفی باید دست به کار شوند.
رخدادهای سال گذشته جامعه، نبود تعامل سازنده میان نسل جدید با نسل پدر و مادرها را به رخ کشید. چه بسیار تحلیلها در مورد نبود درک درست جامعه از «زومرها» یا همان دهه هشتادیها ارائه شد. مساله مهم اما این است که این نسل در مهمترین نهاد اجتماعی یعنی خانواده هم بعضا درک نمیشوند.
خانواده نخستین کانون شکلگیری و تجربه تعاملات انسانی بین دو نسل والدین و فرزندان است. با این حال، نتیجه برخی مطالعات در ایران نشان میدهد که والدین و فرزندان نوجوان وقت و انرژی کمتری برای گفتوگوهای طولانی، همدلانه و مبتنی بر پذیرش و احترام به دیگری با هدف به اشتراکگذاری نظرات و تبادل باورها، احساسات و عواطف و برنامههای آینده صرف میکنند.
نتیجه مطالعات نشان میدهد که ارتباط کلامی میان نسلها کاهش یافته است و به دلیل ظهور و توسعه گروههای مرجع نوین (رسانه و مدرسه و…) فرزندان از والدین (گروه مرجع سنتی) پیروی نمیکنند. بنابراین فصل مشترک عاطفی میان نسلی و تسامح و سازگاری میان نسلها کاهش یافته است.
رسانهها به دلیل کاهش حضور و مشارکت والدین در فرآیند والدگری، جای والدین را پر میکند، آنها را سرگرم میکند، آموزش مستقیم و غیرمستقیم میدهد، نگرش و رفتار آنها را شکل میدهد
نتیجه چنین اختلالی، ایجاد شکاف ارتباطی و کاهش همگرایی، تفاهم، گفتوگو و همکاری بین نسلی است. گفتوگوی بین نسلی میتواند به عامل همگرایی و جلوگیری از تضاد و تعارض و اخلال ارتباطی بین نسلی تبدیل شود. نسلهای فعال در جامعه و خانواده ایرانی بهمنظور مدیریت اوضاع کنونی و ساختن آینده مستلزم گفتوگو بهمنظور مشارکت و همکاری بین نسلی هستند.
روابط و تعاملات بین نسلی به عنوان یک «مسئله اجتماعی»، در سه دهه اخیر در ایران موضوع مطالعات نظری و تجربی مختلفی بوده است. پژوهشی با عنوان «تحلیل موانع و بازدارندههای گفتوگوی بیننسلی در خانواده» ، به بررسی عوامل و موانع فراروی شکلگیری و توسعه گفتوگوی بین نسلی در خانواده در ایران پرداخته است که مطالعه آن میتواند به تصمیمسازی و سیاستگذاری اجتماعی، فرهنگی، آموزشی و رسانهای برای ترویج اصول و مبانی ارتباطات محور بهعنوان راهحل مهم نیل به تفاهم بین نسلی کمک کند.
از نگاه این پژوهش، بازدارندهها و موانع برون خانوادگی اختلال در فرآیند گفتوگوی بین نسلی در خانواده ایرانی در ۵ دسته «مسئولیتهای اقتصادی و اجتماعی خانواده»، «کاهش فراغت جمعی خانواده محور»، «از دست رفتن مرجعیت و نقش والدگری والدین»، «نامطلوب بودن کیفیت روابط والدین با فرزندان» و «فقدان شناخت و مهارت ارتباطات محور بین والدین و فرزندان» قرار دارند که در ادامه به صورت اجمال میآید؛
مسئولیتهای اقتصادی و اجتماعی خانواده؛ کاهنده فرصت گفتوگو
یکی از شرایط تهدیدکننده گفتوگوی بین نسلی در خانواده ایرانی، مقوله «مسئولیتهای اقتصادی و اجتماعی خانواده کاهنده فرصت گفتوگو» است که این شرایط شامل سه مؤلفه مهم «اثر وضعیت عینی تأمین هزینههای اقتصادی و معیشت خانوار»، «انتقال مسئولیت نهادهای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی به خانواده» و «مبارزه والدین برای جبران ناکارآمدی نهادهای بیرونی» است.
در نتیجه فشارهای اقتصادی و اجتماعی متعدد حاکم بر خانواده، کمیت و کیفیت و فرصتهای تعامل با فرزندان به دلیل اشتغال حداکثری والدین برای تأمین هزینههای اقتصادی و رفاهی و معیشت در کلانشهرها کاهش مییابد و به دلیل ناکارآمدی و کژ کارکردی نهادهای اقتصادی و سیاسی و اجتماعی مسئولیت سنگین جبران ناکارآمدیها در تمام حوزههای رفاهی، فراغتی، مهارتی، آموزشی، سلامت و ازدواج و دغدغه یافتن کار به دوش افتاده است. در واقع به دلیل ضعف کارکرد نهادهایی جامعهپذیری مدرن نظیر دولت، شهر، نظام آموزشی و دانشگاهی، رسانه و نظایر آن، خانواده هستهای ایرانی علاوه بر تأمین نیازهای مادی جبران این نقصانها و کوتاهیها، وظیفه امیدبخشی و تقویت انگیزه و مهارتهای زندگی را هم بر عهده گرفته است.
همه این عوامل علاوه بر اینکه مختلکننده فرصت تعاملات و گفتوگوی بین نسلی هستند، به تنش و سرخوردگی بین نسلی ناشی از ناتوانی والدین در پاسخگویی به فوران نیازهای فزاینده فرزندان و شکلگیری کنشهای پرخاشگرانه میانجامد تا کنشهای ارتباطی گفتوگومحور.
کاهش فراغت جمعیِ خانواده محور
در خانواده ایرانی ابزار علاقه و عشق و محبت بهصورت علنی رواج کمی دارد. این در حالی است که یکی از عوامل تلطیف کننده تعاملات، ابزار و بیان علاقه و احساس و محبت آشکار به همدیگر است
بخشی از اخلال در فرصت تعامل و گفتوگو را میتوان از «کاهش فراغت جمعی خانواده محور» ناشی دانست که این امر نتیجه عوامل متعددی نظیر «کاهش دورهمیها و گردهمایی و فراغت مشترک والدین و فرزندان»، «توسعه فراغت شخصی شده رسانه محور والدین و فرزندان» و «فقدان معماری و فضای فیزیکی در خانه ایرانی» است.
نتایج حاکی است، گرچه اشتغال روزانه والدین، درگیر شدن فرزندان با امور و تکالیف مدرسه در منزل و سایر فعالیتهای فراغتی و مهارتی بیرون از منزل، علایق و سلیقههای متفاوت نسل فرزندان و والدین، ترجیح فرزندان نوجوان برای تعامل و وقتگذرانی با همسالان و دوستان و وقتگذرانی والدین با دوستان و همسالان خود، بیشترین سهم را در ایجاد اختلال فرصتهای ارتباطی وی بین نسلی روزانه والدین و فرزندان آن ایفا میکند، فرصت تعامل شبانه نیز به دلیل خستگی ناشی از کار و حوصله نداشتن والدین برای بحث و گفتوگو یا دیر آمدن پدر یا مادر از سر کار ارزش شام نیز بهعنوان یک رویداد تعاملی کاهش یافته است.
از طرف دیگر گردهماییهای شبانه والدین و فرزندان تحت تأثیر تماشای برنامههای تلویزیونی و سرگرم شدن والدین و فرزندان با موبایل و رسانههای اجتماعی قرار دارد. همچنین به دلیل عدم برنامهریزی برای خلق فرصتهای ارتباطی خانوادگی و فقدان فضای مناسب و معماریمحور در خانههای ایرانی و چیرگی فراغت شخصی و رسانهای محور به دلیل دسترسی آسان به ابزارها و رسانههای شخصی شده نظیر موبایل از دیگر عوامل کاهنده فرصت گفتوگو برشمرد.
از دست رفتن مرجعیت و نقش والدگری والدین
یکی دیگر از عوامل و شرایط مختل کننده گفتوگوی بین نسلی در خانواده، «از دست رفتن مرجعیت و نقش والدگری والدین» است که نتیجه «کهنه پنداری دانش، تجربه و اطلاعات نسل والدین در میان نسل فرزندان»، «وجود احساس کهنگی اطلاعاتی، باوری و استحاله ارزشی در نسل والدین»، «کنار کشیدن خانواده از فرآیند جامعهپذیری و برونسپاری والدگری» و «هژمونی والد بهمثابه کیف پول» است که در نتیجه آن تعامل بین نسلی کاهش یافته است.
یکی از پیامدهای انفعال و کنار کشیدن والدین از والدگری مسئولانه، میدان دادن به کنشگری رسانه و ظهور «والدگری رسانهای» است. رسانهها به دلیل کاهش حضور و مشارکت والدین در فرآیند والدگری، جای والدین را پر میکند، آنها را سرگرم میکند، آموزش مستقیم و غیرمستقیم میدهد، نگرش و رفتار آنها را شکل میدهد. شاید بتوان گفت امروزه بزرگترین مرجع اطلاعاتی فرزندان و شکلدهنده باورها و جهانبینی آنها رسانهها هستند.
از سوی دیگر به دلیل برونسپاری والدگری به نهادهای بیرونی، زمینه و فرصت پرداختن والدین به لذتهای فردی، نیازها و ارزشها و فراغت فردی نظیر برنامهریزی زندگی، تفریح، فراغت و … به کاهش مرجعیت والدین و نقش والدگری والدین و تشدید فاصله ارتباطی نسل والدین و فرزندان انجامیده است.
نامطلوب بودن کیفیت روابط والدین با فرزندان
تغییر الگوی آموزش مدرسهای از آموزش استبدادی تکگویانه معلم محور به آموزش انتقادی دموکراتیک و گفتوگو محور از راهبردهای مهم شکلگیری و نهادینهسازی رفتار ارتباطی محور در بین نسل فرزندان است
«نامطلوب بودن کیفیت روابط والدین با فرزندان» هم از جمله عواملی است که بر ایجاد و توسعه گفتوگوی بین نسلی اثر میگذارد که ناشی از «وجود ذهنیت و رفتار اقتدارگرایی در والدین تعامل با فرزندان»، «غیبت روابط افقی در خانواده ایرانی و وجود رویکرد سازمانی به خانواده»، «کاهش روابط همدلانه بین والد و فرزند» و «کاهش ابزار احساسات، تشویق و قدردانی بین والدین و فرزندان» است.
وجود ذهنیت و رفتار اقتدارگرایی در والدین در تعامل با فرزندان متأثر از زیست نسل والدین در یک فضای والدسالار و وجود رویکرد سلطهمحوری بهجای تربیت محور در فرآیند جامعهپذیری فرزندان و عدم پذیرش دوسویه جریان اجتماعی شدن و باز جامعهپذیری نسلی است. همچنین نتایج بیانگر این است که دلیل کاهش کیفیت روابط بین والدین و فرزندان، غیبت روابط افقی، روابط برابر، صمیمانه و دموکراتیک و گفتوگویی بین والدین و فرزندان و وجود روابط عمودی و رسمی و مذاکرهای مبتنی بر نظام سلسهمراتب مانند یک نظام روابط در یک سازمان است.
یکی دیگر از شاخصهای کاهش کیفیت روابط بین نسلی در خانواده، کاهش روابط همدلانه بین والد و فرزند است که به کاهش شنیده شدن و دیده شدن و افزایش قضاوت و پیشداوری و سرزنش والدین نسبت به مشکلات و خواستهها و احساسات فرزندان میانجامد و این امر خود به کاهش شفافیتهای رفتاری، پنهانسازی و عدم خود افشایی و … منجر میشود.
همچنین در خانواده ایرانی ابزار علاقه و عشق و محبت بهصورت علنی رواج کمی دارد. این در حالی است که یکی از عوامل تلطیف کننده تعاملات، ابزار و بیان علاقه و احساس و محبت آشکار به همدیگر است.
فقدان شناخت و مهارت ارتباطات محور بین والدین و فرزندان
فقدان شناخت و مهارت ارتباطات محور بین والدین و فرزندان از «عدم شناخت والدین و فرزندان از ماهیت، اصول، ارزش و اهمیت گفتوگو»، «فقدان ظرفیت و شایستگی و مهارت ارتباطی و گفتوگویی والدین»، «استفاده از ارتباطات کلامی تکگویی و گفتوگوی نصیحت گرا و مناظرهای» و «فقدان گفتوگوی باز و انتقادی و اقناعی بین والدین و فرزندان»، نشات میگیرد.
پیششرط گفتوگوی درست این است که بدانیم و بپذیریم که اصول گفتوگو، مهارت زیست در جامعه مدرن و یک فرآیند دوطرفه برابر و مبتنی بر احترام به دیگری با هدف پذیرش و کشف دیگری است، نه تغییر دیگری و سلطه بر دیگری. یک فرآیند مفاهمه، مبادله، خلق و کشف معنای مشترک است و نه صرفاً فرآیند انتقال اطلاعات و آرزوها و باورها.
در نتیجه فشارهای اقتصادی و اجتماعی متعدد حاکم بر خانواده، کمیت و کیفیت و فرصتهای تعامل با فرزندان به دلیل اشتغال حداکثری والدین برای تأمین هزینههای اقتصادی و رفاهی و معیشت در کلانشهرها کاهش مییابد. همزمان، گردهماییهای شبانه والدین و فرزندان تحت تأثیر تماشای برنامههای تلویزیونی و سرگرم شدن والدین و فرزندان با موبایل و رسانههای اجتماعی قرار دارد
برخی والدین هنگام صحبت کردن با آنها، انتظار دارند که فرزندان تنها شنونده و مجری دستوراتشان باشند و کمتر گوش شنوایی برای شنیدن نظرات و انتقادات و تمرکز و توجه به عمق سخنان فرزندان دارند. در واقع هنوز در بسیاری از خانوادهها، بهجای وجود یک الگوی گفتوشنودی برابر و اقناعی بین دو نسل، الگوی مناظرهای، کوتاه و بازجویانه وجود دارد.
چه باید کرد؟
یکی از مهمترین راهبردها، ایجاد بستر مناسب گفتوگوی بین نسلی در خانواده، از طریق آموزش رسمی مهارتهای ارتباطی و گفتوگو به والدین و فرزندان در مراکز آموزشی نظیر مدارس و دانشگاهها و فرهنگسراها و سازمانهای مردمنهاد است.
یکی از راههای کاهش اختلال و شکاف ارتباطی بین والدین و فرزندان در خانواده تقویت سواد و مهارتهای ارتباطی بین والدین و فرزندان است. مهارتهای ارتباطی انواع مهارتهای کلامی و غیرکلامی نظیر برقراری ارتباطات کلامی و گفتاری صحیح، احترامآمیز، برابر، دموکراتیک، عادلانه، پذیرش و احترام به تفاوتهای فکری، نگرشی و نقشی و جنسیتی یکدیگر، گوش دادن فعال، همدلانه و انگیزشی و ترغیبی، تعلیق قضاوت و پیشداوری و سرزنش، پرهیز از تکگویی و رفتارهای آمرانه و تشویق پرسشگری و پذیرش حق انتقاد و نظر برای دیگری، بالا بردن ظرفیت تحمل و روحیه مدارا و بازخوردهای غیرکلامی صحیح و… است.
راهبرد مهم دیگر ضرورت تغییر رویکرد گفتوگوی کوتاه بازجویانه مدرسه محور به عمیق و طولانی فرا مدرسهای در خانواده است. تغییر الگوی آموزش مدرسهای از آموزش استبدادی تکگویانه معلم محور به آموزش انتقادی دموکراتیک و گفتوگو محور از راهبردهای مهم شکلگیری و نهادینهسازی رفتار ارتباطی محور در بین نسل فرزندان است.
همچنین رسانه یکی از ابزارهای مستقیم و غیرمستقیم آموزشی است و در گفتمانسازی و آموزشهای کنشمحور در خانواده میتواند اثر بسزایی داشته باشد به عبارتی تقویت ارتباطات و گفتوگوی بین نسلی در نهاد خانواده از طریق برنامههای بین نسلی در خانواده، مدرسه و جامعه باید در اولویت قرار گیرد. همچنین ضرورت دارد که برنامهای جدی برای آشناسازی نسل والدین با زیست جهان نسل نو تدوین شود.
یکی دیگر از مؤلفههای راهبردی مورد تأکید صاحبنظران برای شکلگیری گفتوگوی بین نسلی سیاستگذاری اجتماعی برای متعادلسازی شرایط کار و زندگی خانواده است. همچنین یکی از بخشهای مهم در تعادل کار و زندگی خانواده خلق و برنامهریزی برای برنامههای تفریحی و فراغتی فعال خانواده محور است که میتواند از طریق سیاستهای تشویقی مرخصی خانواده و مشوقهای مالی، یارانههای سفر و گردشگری و تسهیلات تفریحی و فراغتی خانواده محور صورت گیرد.