مهدویت موعودباوری به معنای اعتقاد به یک نجات بخش در آخرالزمان
اعتقاد به منجی، در ادیان و ملل و اقوام مختلف و با آیینها و فرهنگهای کاملاً متفاوت وجود دارد و در آنها منجی موعود و نجاتبخش به اَشکال و صور گوناگون و متنوعی مطرح شده است. در میان این گروهها، شیعه به ظهور حضرت مهدی(عج) معتقد است.
مفهومشناسی
«مَهدَویت» واژهای عربی و از ریشه «مهدی» است که از اضافه شدن «ت» به «مَهدَوی» ساخته شده. مهدوی به معنای مربوط بودن به مهدی است، مانند واژه عَلَوی و حَسَنی. «ت» در واژه «مهدویت»، تای تأنیث است و به واسطه حذف شدنِ موصوف آمده است؛ یعنی در اصل «طریقه مهدویه» یا مانند آن بوده است.
پیشنیه باور به مهدویت
موعود باوری به معنای اعتقاد به یک نجات بخش است که در آخرالزمان برای نجات و رهایی انسانها و برقراری صلح و عدالت خواهد آمد. منجی موعود و نجاتبخش در نزد اقوام و ملل مختلف با آیینها و فرهنگهای کاملاً متفاوت، به اَشکال و صور گوناگون و متنوعی مطرح شده است؛ اما جملگی تقریباً در یک نکته متفقالقولاند که نجات بخشی خواهد آمد و آنان را از یوغ بندگی ستمکاران و حاکمان زورگو رهانیده، جامعهای پر از عدل و داد به وجود خواهد آورد. هندوها انتظارِ دهمین تجلی ویشنو یا کالکی را دارند؛ بوداییها ظهور بودای پنجم را منتظرند؛ یهودیان مسیح (ماشیح) را نجات دهنده میدانند؛ مسیحیان، فارقلیط را میطلبند که عیسی مسیح مژده آمدنش را داده است؛ و بالاخره مسلمانان که قائل به ظهور حضرت مهدی(عج) هستند.امیدواری به آینده
مهدویت در قرآن
مسئله مهدویت به صراحت در قرآن نیامده اما در کتاب معجم احادیث امام مهدی(عج)٬ محققین برخی آیات قرآن کریم را مرتبط به موضوع مهدویت دانستهاند. مفسران شیعه دو دسته از آیات قرآن را برای مسئله مهدویت استفاده میکنند.
۱. آیاتی که بر ضرورت وجود امام تاکید دارد: در دیدگاه قرآن، خداوند برای هر امتی فردی را انتخاب کرده تا آنها را هدایت کند: «وَلِکلِّ قَوْمٍ هَادٍ»، «و برای هر جامعه راهنمایی هست.»(رعد/۷) امام صادق(ع) در تفسیر آیه فوق فرمود: «در هر زمانی امامی از خاندان ما وجود دارد که مردم را به آنچه رسول خدا(ص) آورده هدایت میکند».
۲. آیاتی که بشارت به حکومت صالحان و مومنان بر روی زمین میدهد: مثل سوره انبیاءآیه ۱۰۵ ٬ و سوره قصص آیه ۵. در روایات زیادی این آیات را به مسئله ظهور و مهدویت نسبت دادهاند. در آیهای دیگر خداوند حکومت و جانشینی مومنان و صالحان را به عنوان وعده الهی بر بندگان مومن خود بیان میکند و امنیت و آرامش را مژده میدهد.(نور/۵۵) روایات صادر شده از امامان شیعه این آیه را بر امام زمان و اصحاب او منطبق کردهاند.
بنابر اعتقاد شیعیان و با استفاده از احادیث ائمه، انتظار فرج یکی از مهم ترین اعمال در عصر غیبت است و اهمیت آن مثل شمشیر زدن پیشاپیش پیامبر خدا میباشد. امام صادق(ع) میفرماید: ُ مَنْ مَاتَ مُنْتَظِراً کَانَ بِمَنْزِلَهِالضَّارِبِ السَّیفِ بَینَ یدَی رَسُولِ اللهِ (ص).
جهان پس از ظهور و حوادث آن هم در روایات شیعه به روشنی بیان شده است. امام سجاد(ع) میفرماید: إذا قامَ قائمُنا أذْهَبَ الله ُ عن شِیعتِنا العاهَهَ، وجَعلَ قلوبَهُم کَزُبَرِ الحدیدِ، وجَعلَ قُوّهَ الرّجُلِ مِنهُم قُوّهَ أربَعینَ رجُلاً، ویکونونَ حُکّامَ الأرضِ وسَنامَها. «زمانی که قائم ما قیام کند، خداوند آفت را از شیعیان ما میزداید و دلهای آنان را چون پارههای آهن [سخت و تزلزل ناپذیر ]میکند و هر مرد آنان را قدرت چهل مرد میدهد. آنان فرمانروا و سالار جهان خواهند بود.»
باور به مهدویت؛ نتایج و تأثیرات
برای باور به مهدویت نتایج و آثار متعددی برشمردهاند. برخی از این آثار چنین است:
امیدواری به آیندهای روشن
از جمله آثاری که برای باور به مهدیت بیان شده، امیدواری به آیندهای روشن است. در توضیح این تأثیر آمده است، انسانها به دنبال تحقق ارزشها هستند؛ اما غالب آنان خود را در این راه شکستخورده میبینند. در این میان، باور به مهدویت و مهدی موعود، روحیهٔ امیدواری به آیندهای روشن را در انسان زنده میکند. باور به مهدویت به انسانِ سرخورده امید میبخشد و میگوید روزی مردی الهی آنچه را آرزوی توست، برآورده میکند. این امیدواری ممکن است در بُعد ذهنی یعنی مجموعه تفکرات، تمایلات، انگیزهها، عادات، خویهای مثبت و در بُعد عینی یعنی مجموعه اعمال، رفتارها، کنشها و واکنشها باشد.
بسیج ارادههای عمومی و ایجاد نوعی انتظار فعال
دیگر نتیجهای که برای باور به مهدویت برشمردهاند این است که اعتقاد به مهدی و انتظار موعود، فرد [و جامعه] را به این اعتقاد میرساند که به واقعیتهای موجود اکتفا نکند و به واقعیتی متعالی ایمان داشته باشد و برای رسیدن به این واقعیت متعالی و آینده روشن، در تکاپو باشد و به جستجوی ابزارِ تحقق این فرجام بپردازد. اندیشه مهدویت با بشارت پیروزی صالحان و پرهیزکاران در آینده و ظهور امام حاضر، انگیزه درونی مضاعفی برای تلاش و استقامت به انسان میبخشد.
غایتمندی و معناداری زندگی
یکی دیگر از نتایج باور به مهدیت را غایتمندی و معناداری زندگی ذکر کردهاند. در این نظر آمده است یکی از عناصر فرجامشناسانه در ادیان، موعودباوری است. موعودگرایی نهایتی برای حرکت جوامع ترسیم میکند و این نهایت در باور شیعه، تجلی والاترین و برترین نمونهٔ عدالت، شفقت، رحمت، برادری، مساوات، زیبایی و خردورزی است. اندیشهٔ مهدویت میتواند به انسان بیاموزد برای رسیدن به «جامعهٔ آرمانی به محوریت امام مهدی(عج)» همواره باید به این کانون فکر کرد و فعالیتهای خود را بدان سو معطوف ساخت.
برخی محققان زندگی معنادار را زندگی غایتمند و هدفدار تعریف کردهاند. در این نگاه معنای زندگی در امیدداشتن برای دستیابی به هدف نهایی آن است. از سوی دیگر انتظار یا همان باور به مهدویت، به معنای داشتن هدف و امیدوار بودن برای رسیدن به هدف است. پس انتظار به زندگی انسان معنا میدهد. شواهدی تاریخی برای این ادعا وجود دارد. یکی از این شواهد، قیامهایی با ایدهٔ مهدویت است، قیامهای چون قیام مختار، قیام نفس زکیه، قیام سربداران، انقلاب اسلامی ایران.
الگوگیری برای پیشرفت جامعه
در دیگر آثاری که برای باور به مهدی و اعتقاد به حکومت جهانی آن حضرت ذکر شده آمده است حکومت جهانی مهدی موعود(عج)، فقط پیشبینی و الگوسازی برای آینده نیست، بلکه مدل و الگوی زندگی امروزین نیز است. این ایده، هم نظر به حال دارد و هم نظر به آینده. میتوانیم از الگوهای اخلاقی، دینی، سیاسی و اقتصادی آن برای رفع کاستیهای و نابسامانیهای اخلاقی و معنوی استفاده کنیم و در تربیت افراد جامعه از آن بهره بگیریم. با مراجعه به آیات و روایات بهروشنی میتوان به این الگوگیری دست یافت.
ملاصدرا اختلاف اساسی میان نبی و امام و ولی قائل نیست. در نظر او نبی کسی است که علم بیواسطه و عظیم دارد. او به عقل کلی یا عقل فعال متصل میشود و معارف الهی از این طریق به او افاضه میشوند. قوۀ خیال نبی هم در کمال شدت و قوت است. به طوری که او میتواند در حالت بیداری، عالم غیب و عالم خیال را با چشم باطنی خود ببیند. نفس نبی از جهت قوای عملی هم به کمال رسیده. توانایی نبی بر اعجاز، از این خصیصۀ او برمیخیزد.
ملاصدرا در کتاب شرح اصول کافی وجوب بعثت نبی را در باب «اضطرار الی الحجه» ذیل چند مقدمه میآورد:
۱. خالقی داریم که بر همه چیز تواناست.
۲. این خالق محسوس و مادی نیست.
۳. او صاحب علم و حکمت مطلق است و بر مصالح بندگان آگاهی دارد.
۴. چون خداوند مادی نیست و نمیتواند بیواسطه در امور مادی تأثیر بگذارد، پس تدبیر امور عالم ماده، نیازمند وسائط است.
۵. مردم برای تدبیر امور دنیا و آخرت خود نیازمند کسی هستند که راه سعادت را به آنها بیاموزد.
نیاز آدمی به واسطه هم همیشگی است و به دورهای خاص محدود نمیشود. پس خدا در هر زمان، نبی مبعوث میکند.
ملاصدرا برای حل مسئلۀ ختم نبوت و انقطاع وحی الهی میگوید اگر وحی به معنای تعلیم مردم توسط خداوند باشد، هرگز منقطع نخواهد شد. آن وحیای که در ختم نبوت پایان میپذیرد، تمثل ملک وحی بر شخص نبی است. نبوت از لحاظ حکم در ائمه و مجتهدان علوم دینی و از لحاظ ماهیت در اولیای الهی ادامه پیدا میکند. برخی از اولیا مقام نبوت را از شخص نبی ارث میبرند. اینها ائمه معصومیناند که نبوتشان غیبی و باطنی است.