اهمیت انتخاب دوست برای جوانان در سبک زندگی اسلامی

انس طلبی یکی از گرایش‌های ذاتی است. انسان ذاتاً اهل انس و رفاقت است و از مأنوس شدن با دیگران لذّت میبرد.

#اهمیت#انخاب#دوست#در_جوانی


اهمیت انتخاب دوست برای جوانان

انس طلبی یکی از گرایش‌های ذاتی است. انسان ذاتاً اهل انس و رفاقت است و از مأنوس شدن با دیگران لذّت میبرد. حتّی خشن ترین و بی رح ترین طبایع، بدون هیچ گونه ترغیب و تشویقی، با کسانی که در زمینه ای مادّی یا معنوی دارای نقاط مشترکی هستند، طرح دوستی ریخته، و هنگامیکه در کنار آنان قرار گیرند، احساس راحتی کرده، با آنان مأنوس می شوند.
البته انگیزه ها متفاوت است و دوست‌های نیز طبعاً به اقتضای شرایط سنّی و انگیزه‌های گوناگون از کیفیّت و امتیازات یکسانی برخوردار نیستند.
دوستی کودکان، کشش ذاتی، انعطافی پاک، و انعکاسی از یک جاذبه ساده طبیعی است که از غریزه انس طلبی سرچشمه گرفته است. به سادگی شکل میگیرد و با همه لطافت و صفا و پاکی، پایان میپذیرد.
دوستی میانسالان و کسانی که دوران پرشور جوانی را پشت سر گذارده، شیرینی ها و تلخکامی-های زندگی را چشیده، و از تجربیّات فراوانی برخوردارند، نوعاً ناشی از جلب منفعت ، و با انگیزه و هدفی خاص است که معمولاً با تحقیق و بررسی توام بوده، پس از آگاهی یافتن از طرز تفکّر و خصایص اخلاقی و رفتاری طرف مقابل – و وجود شایستگی متناسب با هدف مورد نظر در او – تداوم مییابد و در عین حال، با درایت، مآل اندیشی و رعایت احتیاط همراه بوده، از افراط و تفریط به دور است، و در صورتی که مطلوب خود را در آن نیابند، بر استمرار آن لجاجت و اصراری نداشته، از خود سرسختی نشان نمی دهند.
امّا جوانان که از کشش‌های طبیعی قویتری برخوردارند، به اقتضای غریزه انس طلبی و میل ذاتی، به دوستی و رفاقت عشق میورزند. آسان پذیر و زودپسندند. به سادگی مجذوب یکدیگر گشته، بدون آشنایی از ویژگی‌های اخلاقی و سوابق خانوادگیِ طرف مقابل، عمیق ترین روابط دوستی را با هم برقرار میسازند. به یکدیگر کاملاً اعتماد کرده، تمام اسرار خود را در اختیار هم قرار میدهند. در اثر شدّت محبّت و علاقه شدید، عیوب یکدیگر را نمی بینند، و انتقاد دیگران را درباره دوستان خود نپذیرفته، آن را دور از حقیقت و غیرواقع بینانه تلقی میکنند. در دوستی و رفاقت خود بسیار جدّی بوده، حدّ و مرزی برای آن قایل نیستند… .
پیشرفت‌های معقول مادّی قرارگیرد میتواند امتیازی مثبت و خصیصه ای کارآمد به حساب آید که علاوه بر ارضای کامل یک گرایش طبیعی و برآورده شدن یک خواسته روانی، محیط زندگی را از شادابی، طراوت و نشاط فراوانی برخوردار میسازد.
در عین حال محبّت و دوستی سرمایه گران‌بهایی است که نمی توان آن را بیهوده به این و آن بخشید، بلکه با توجّه به نقش آن در سوق دادن انسان به کمال، باید تنها در جایی به کار رود که دل مجذوب کمال نماید. از این رو میزان محبّت آدمینسبت به دیگران باید متنایب با میزان شایستگی آنان باشد.
نقش دوستی در زندگی، فکر و اندیشه، اخلاق و سلیقه، روحیه و رفتار آدمی انکارناپذیر است. انسان به شدّت از دوستان و معاشرین خود رنگ میپذیرد. این مسأله آن چنان جدّی و فراگیر است که رسول خدا (صلی ا… علیه وآله) فرموده اند:
“انسان در زندگی بر اساس دین رفیق خود مشی مینماید”.(۱)
تأثیرپذیری انسان از محیط و معاشران از یک سوی و خطرات و آفات گوناگونی که دوستی و رفاقت را با همه مزایا و آثار مثبت و فوق العاده اش مانند هر پدیده مادّی یا هر امر معنوی مورد تهدید جدّی قرار داده از سوی دیگر، آدمیرا به مراقبت دایمی و دقّت فراوان در مورد رفاقت و گزینش دوستان فرا میخواند.
با نقل برخی از روایت معصومین(علیهم السلام) در این باره بیش از پیش به حساسیّت این مسأله واقف خواهیم گشت:
حضرت علی (علیه السلام) میفرمایند :
“مَنِ اتَّخَذَ ا‡َخاً مِن غَیرِ اختِبارٍ ا‡َلجَأَهُ الاضطِرارُ اِلی مُرافَقَهِ الا‡شرارِ. مَنِ اتَّخَذَ ا‡َخاً بَعدَ حُسنِ الاختِبارِ دامَت صُحبَتُهُ وَ تَأَکَّدَت مَوَدَّتُهُ”.(۲)
“آن که ناسنجیده و بدون امتحان کسی را به دوستی برگیزند، ناچار باید به رفاقت افراد شرور و فاسد تن در دهد.
کسی که پس از آزمایش، دیگری را به دوستی برگیزند، رفاقتش پایدار و مودّتش استوار خواهد ماند.
در عین حال پیوند دوستی در همه شرایط محکم و پایدار نمی ماند. بسا دوستی ها که به دشمنی مبدّل گردد. این است که امام صادق(علیه السلام) به بعضی از اصحاب و یاران خود چنین فرموده‌اند:
“لا تُطلِع صَدِیقَکَ مِن سِرِّکَ اِلاّ عَلی ما لَوِ اطَّلَعَ عَلَیهِ عَدُوُّکَ لَم یَضُرَّکَ فَاِنَّ الصَّدِیقَ قَد یَکُونُ عَدُوّاً یَوماً مّا”.(۳)
“دوست خود را از اسرار زندگیت آگاه مکن مگر رازی که اگر دشمنت از آن آگاه شود به تو زیان نرساند. زیرا هر دوستی ممکن است روزی دشمن تو گردد”.
آری باید تا حدود روابط دوستانه را با دقّت و حساسیّت تعیین نموده، از حریم عقل و مصلحت قدمی فراتر نگذاشت.
امیرمؤمنان (علیه السلام) میفرمایند:
“ا‡حبِب حَبِیبَکَ هَونَا مّا عَسی ا‡َن یَکُونَ بَغِیضَکَ یَوماً مّا وَ ا‡بغِض بَغیضَکَ هَوناً مّا عَسی ا‡َن یَکُونَ حَبِیبَکَ یَوماً مّا”.(۴)
“با دوست خود در دوستی تندروی مکن شاید روزی دشمنت گردد و در دشمنی با کسی که مورد خشم تو است مدارا کن بسا روزی دوست تو گردد”.
امام صادق(علیه السلام) فرموده اند:
“دوستی و رفاقت حدودی دارد. کسی که واجد تمام آن ها نیست دوست کاملش مدان و آن که هیچ یک از آن ها را ندارد اصلاً دوستش مخوان: نخست آن که ظاهر و باطن او نسبت به تو یکسان باشد. دوّم: زینت و آبروی تو را زینت خود، و زشتی تو را زشتی خود داند. سوّم: دارایی و مقام، او را نسبت به تو تغییر ندهد. چهارم: هرچه در اختیار دارد از تو دریغ نورزد. پنجم: تو را هنگام بی نوایی و گرفتاری وانگذارد.”(۵)
هم چنین به بعضی از اصحاب خود فرموده اند:
“مَن غَضِبَ عَلَیکَ مِن اِخوانِکَ ثَلاثَ مَرّاتٍ فَلَم یَقُل فِیکَ شَرّاً فَاتَّخِذهُ لِنَفسِکَ صَدیقاً”.(۶)
“هرکس سه بار بر تو خشمگین گردد و درباره ات چیزی ناپسند نگوید (شایسته رفاقت است) او را دوست خود قرار ده”.
در حدیثی دیگر چنین میفرمایند:
“لا تُسَمِّ الرَّجُلَ صَدِیقاً سِمَهِ مَعرُوفَهِ حَتّی تَختَبِرَهُ بِثلاثٍ: تَغضَبَهُ فَتَنظُرَ غَضَبَهُ یُخرِجُهُ اِلَی الباطِلِ، وَ عِندَ الدِّینارِ وَالدِّرهَمِ وَ حَتّی تُسافِرَ مَعُهُ”.(۷)
“کسی را به نیک دوست خود مخوان تا آن که در سه چیز او را آزمایش کنی: اوّل : او را به خشم آور و بنگر آیا خشمش او را از حق به باطل میکشاند؟ دوّم: با پول (و مال دنیا) سوّم: با او مسافرت کن (و ببین چگونه رفتار خواهد کرد.)”.
انسان نیازمند دوستی و رفاقت است، و برای ارضای این خواسته، ناگزیر از گزینش دوستی است که با او انس گرفته و در سختیها و ناملایمات زندگی او را یاری رساند. دوست عاقل بسان چراغی درخشان، تاریکی‌های زندگی را نور و روشنایی میبخشد. و دوست احمق حاصلی جز کسالت و تیرگی و تاریکی به بار نخواهد آورد.
امام صادق(علیه السلام) فرموده اند:
“ا‡َلاخوانُ ثَلاثَهٌِ: فَواحِدٌ کَالغِذاءِ الَّذی یُحتاجُ اِلَیهِ کُلَّ وَقتٍ فَهُوَ العاقِلُ، وَ الثّانِی فِی مَعنیَ الدّاءِ وَ هُوَ الا‡َحمَقُ، وَ الثّالِثُ فِی مَعنیَ الدَّواءِ فَهُوَ اللَّبِِیبُ”.(۸)
“برادران و دوستان صمیمی سه قسم اند: یک قسم مانند غذاست که (حیات انسان به آن وابسته، و آدمی) در همه حالات به او نیازمند است و او رفیق عاقل و خردمند است . قسم دوّم به منزله بیماری است (که ادامه دوستی با او حیات انسانی را تهدید میکند) و او رفیق احمق است. و قسم سوّم به مثابه دارو است و او رفیق فرزانه و اندیشمند است (که برای دردهای درونی هم چون دارویی شفابخش عمل مینماید)“.
هم چنین از پدر بزرگوارشان نقل میکنند که آن حضرت فرموده اند:
“پدرم علی بن الحسین (علیه السلام) به من فرمودند: فرزندم! در نظر داشته باش که با پنج کس همنشین نگردی و با آنان گفت‌وگو و رفاقت در راهی نکنی! عرض کردم: پدر جان، آنها کیانند؟ فرمودند: مبادا با دروغگو رفاقت نمایی! او به منزله سرابی است که دور را در نظرت نزدیک ساخته، و نزدیک را برایت دور جلوه میدهد. بپرهیز از رفاقت با فاسق و گناهکار که تو را به لقمه ای یا به کم‌تر از آن بفروشد! زنهار از همنشینی با بخیل که در سخت ترین هنگام نیازمندیت، مالش را از تو دریغ نماید. از دوستی با احمق خودداری نما که او میخواهد به تو سود رساند ولی (به واسطه حمایتش) زیانت زند. و با کسی که قطع رحم کرده، رفاقت نداشته باش که او را در سه جای قرآن ملعون یافتم … “.(۹)
حضرت علی (علیه السلام) تأثیرپذیری نفس آدمیرا از مصاحبان نااهل این چنین توصیف فرموده اند:
“لا تَصحَبِ الشَّرِیرَ فَاِنَّ طَبعَکَ یَسرِقُ مِن طَبعِهِ شَرّاً وَ ا‡َنتَ لا تَعلَمُ”.(۱۰)
“با افراد شرور و فاسد دوستی و مصاحبت نداشته باش، زیرا ناخودآگاه طبیعت و نفس تو از طبع او بدی را میرباید”.
از آن حضرت درباره رفیق بد سؤال کردند، فرمودند:
“ا‡َلمُزَیِّنُ لَکَ مَعصِیَهَِ ا…ِ”.(۱۱)
“کسی که معصیت خدا را برای تو جلوه دهد (تا به آن رغبت کرده، آلوده شوی)“.
و درباره مجالست با دنیا دوستان میفرمایند:
“خُلطَهِ ا‡َبناءُ الدُّنیا تَشِینُ الدِّینَ وَ تُشعِفُ الیَقِینَ”.(۱۲)
“معاشرت با اهل دنیا، دین را معیوب و یقین را تضعیف مینماید”.
در حدیث دیگری تأثیر همنشینی با خردمندان و عالمان را رفاقت با ملائکه ملا‡ ا‡علی دانسته، می-فرمایند:
“صاحِبِ العُقَلاءَ وَ جالِسِ العُلَماءَ وَ ا‡َغلِبِ الهَواءَ تُرافِقِ المَلا‡َ الا‡َعلی”.(۱۳)
“با عاقلان و خردمندان مصاحبت کن و با عالمان و صاحبان دانش همنشین باش و بر هوای نفس چیره شود تا رفیق ملائکه و همدم بالاییان گردی”.

پی نوشت :
 

۱. بحار : ۷۴/۱۹۲ ح۱۲
۲. غرر : ۲/۶۹۵ ف ۷۷ ح ۱۲۵۹ و۱۲۶۰
۳. امالی صدوق / ۶۶۹ م ۹۵ ذیل ح۷
۴. نهج البلاغه فیض /۱۲۱۶ ح ۲۶۰ ، بحار: ۷۸ / ۳۷ ح۶
۵. بحار: ۷۴ /۱۷۳ ح۱
۶. آمالی صدوق /۶۶۹ م ۹۵ ح ۷ ، بحار: ۷۴/۱۷۳ ح۲
۷. بحار : ۷۴/۱۸۰ ح ۲۸ ، ا‡مالی طوسی : ۲/۲۶۰
۸. بحار : ۷۸/۲۳۸ ح ۷۵ ، تحف العقول /۲۳۹
۹. کافی ۲/۴۶۸ باب من تکره مجالسته ح۷
۱۰. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید : ۲۰/۲۷۲ باب ۱۴۷
۱۱. بحار : ۷۴/۱۹۰ح۳
۱۲. غرر: ۱/۳۹۷ ف ۳۰ ح۳۵
۱۳. غرر : ۱ /۴۵۵ ف ۴۴ ح۲۷

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.