مدیریت پیام های مهدوی در سیستم ارتباطات دینی
در جامعه کنونی و در پی تجلی اندیشه های اجتماعی و فرهنگی اسلامی، به فرهنگ مهدویت به عنوان فرهنگ جهانی حاکم در دوره آخرالزمان توجه بسیاری شده است. این مهم، ضرورت کنکاش برای دست یابی به راه بردها و راه کارهایی که جامعه را در مسیر تعالی فرهنگی و نیل به فرهنگ جامع مهدویت قرار دهد، صد چندان می کند.
با توجه به شرایط خاص عصر حاضر که عصر ارتباطات و اطلاعات نامیده شده و در رأس قرار گرفتن رسانه ها به عنوان اصلی ترین بنگاه های اطلاعاتی، مراکز فرهنگ سازی و پیام رسانی، بدیهی است بدون بهره گیری از علوم ارتباطی و رسانه ای، راه بردها و راه کارهای فرهنگی ارائه شده به استقرار فرهنگ ناب مهدوی نمی انجامد.
موضوع مهدویت در تعامل با رسانه در شاخه مباحث دین و رسانه قرار می گیرد و پیام های مهدوی به عنوان بخشی از پیام های دینی در فراسیستم ارتباطات دینی مطرح است. اگر چه در سال های اخیر اندیشه وران حوزه فرهنگ و ارتباطات و متفکران دینی به رابطه دین و رسانه توجه بسیاری کرده اند، اما در علوم پوزیتیویستی امروزی از آن غافل شده اند.
روی کردهای پوزیتیویستی و ساختارگرا در مطالعه دین، فرهنگ و ارتباطات این اعتقاد را ترویج می کردند که سرنوشت محتوم همه جوامع، تسلیم شدن دین در برابر گام های منظم پیش رونده دنیوی شدن است.(۲)
این برداشت را می توان مهم ترین دلیل غفلت از توجه به رابطه دین و رسانه دانست. زمانی محققان دانشگاهی به این امر توجه کردند که جنبش های دینی به خصوص، با استفاده از رسانه ها و تأثیرگذاری بر مردم شکل گرفتند. از دیدگاه اندیشه وران، روشن گری دین«بخشی از یک طریق کهنه و راهی سنتی برای زندگی بود که تحت فشارهای صنعتی شدن و مدرنیزاسیون به محاق خواهد رفت یا ناپدید خواهد شد»(۳).
جریان مسلط مطالعات رسانه ای و ارتباطات نیز به مطالعه کارکردها و تأثیرات رسانه ها گرایش داشت و بی علاقگی این جریانات مطالعاتی به بررسی دین و نسبت آن با رسانه ها و فرهنگ برخاسته از مفروضه های آنان درباره ساختار اجتماعی جوامعی بود که رسانه ها در آن ها فعالیت می کردند(۴).
با این حال، نظریه های درخور تأملی در زمینه دین و رسانه وجود دارد که بیان آن ها خارج از حوصله این نوشتار است. گفتنی است موضوع مهدویت و رسانه، موضوعی کاملاً نو و گسترده است که مدیریت پیام، تنها یکی از زیرشاخه های آن به شمار می رود.
مدیریت پیام
گرچه مدیریت پیام، اصطلاحی نو و ابتکاری است، از دید مفهوم، جزو اساسی ترین و گسترده ترین مباحث مربوط به رسانه است که بسیاری از موضوع های فرعی را دربرمی گیرد و مختصات و کیفیت کارکرد آن را تبیین می کند. در معنایی کوتاه، مدیریت را می توان همه تلاش هایی دانست که برای طراحی، تولید یا تأمین و پخش مناسب و کارآمد پیام ها صورت می گیرد. اما برای تعریف دقیق و تخصصی تر آن، باید به تعریف مدیریت و نیز پیام توجه کرد. درباره مدیریت، متناسب با دیدگاه های گوناگون، تعریف های بسیاری موجود است؛ اما در نگاهی کلی، مدیریت را می توان فرآیند به کارگیری کارآمد منابع انسانی و مادی از راه برنامه ریزی، سازمان دهی، بسیج امکانات، هدایت و رهبری، نظارت و کنترل در چارچوب نظام ارزشی معین برای تحقق هدف های سازمانی دانست. نکات درخور توجه در این تعریف ها و نیز از دیدگاه این بحث، این است که اولاً مدیریت، فرآیندی از تنظیم و ترکیب منابع انسانی و غیرمادی است و ثانیاً این تلاش ها افزون بر وابسته بودن به نظام ارزشی خاص، برای تحقق هدف یا هدف هایی معین صورت می گیرد.(۵)
در پیام، دست کم سه عامل یا سازه وجود دارد:
۱.رمزها یا کدهای پیام؛ ۲. محتوای پیام؛ ۳. نحوه ارائه پیام(۶).
هرگاه معنایی از ذهن در قالب نشانه یا مجموعه ای از نشانه های پذیرفته شده ریخته شود، پیام در عالم خارج تحقق یافته است. برهمین اساس، تناسب و هماهنگی دو عنصر« محتوا» و «قالب» در امر پیام رسانی، باید با هم مدنظر قرار گیرد.
بنابراین«مدیریت پیام»، به معنای انجام همه فرایندهای مدیریتی، از جمله برنامه ریزی، سازمان دهی، هدایت، نظارت و کنترل و… است که در ارتباط با تعیین، تولید و ارسال پیام در راستای تحقق بهینه هدف های رسانه ای انجام می گیرد.
مدیریت پیام، با بهره گیری از شیوه های دقیق مدیریتی، به این پرسش های مهم و اساسی پاسخ خواهد داد که چه نوع پیام هایی موردنیاز بوده است؛ این پیام ها چگونه باید تأمین یا تولید شوند و با چه ترتیبی برای مخاطبان ارسال گردند تا رسانه بتواند افکار عمومی را در اختیار گیرد. بنابراین مدیریت پیام فرآیندی هدف دار و نظام گر است که همه فعالیت های مربوط به پیام رسانی را حتی پیش از آغاز آن، مانند شناخت ضرورت ها و نیازهای فرهنگی و درک وضعیت روحی و فکری مخاطبان و نیز طراحی، تولید و ارسال پیام ها و بازخوردگیری از آثار آن ها را دربرمی گیرد. از این رو مدیریت پیام، هنگامی به شکل کامل خود به کار بسته می شود که بتواند بزرگ ترین هدف ها و تصمیم ها مانند راه اندازی و پایه گذاری شبکه های خاص، تا جزئی ترین برنامه ها و فعالیت ها مانند تولید یا پخش گزارش ساده و کوتاه را به یک دیگر پیوند دهند و هم سو کنند(۷).
مدیریت سه مرحله ای پیام در دیدگاه های مربوط به مدیریت رسانه، اهمیتی ویژه دارد. این دیدگاه نیز بر عنصر پیام به عنوان مهم ترین عنصر محتوای رسانه ها متمرکز است، اما توجه خود را از تأکید صرف بر خود پیام و محتوای آن بر شیوه های تولید و توزیع پیام نیز معطوف می کند. به عبارتی در این دیدگاه، مدیریت رسانه، مدیریت سه مرحله ای پیام شامل تعیین، تولید و توزیع پیام است.
شکل ۱.فرآیند سه مرحله ای مدیریت پیام
با توجه به شکل، در گام نخست آن چه مهم است تعیین پیام هایی است که باید تولید و عرضه شوند. به بیان دیگر، گام نخست در سیاست گذاری و مدیریت پیام و به عبارتی مدیریت رسانه ای باید در نهایت دقت و توجه صورت گیرد. در گام دوم، شیوه تولید پیام و قالب آن جلوه می کند. این مرحله نیز مهم است؛ چرا که اگر پیام موردنظر در مرحله اول به شکل و شیوه مناسب تهیه و تولید نشود، هرقدر هم غنی و پراهمیت باشد، ممکن است ارزش خود را از دست بدهد. گام پایانی، شیوه توزیع و پخش پیام است؛ این که پیام چگونه، در چه زمانی و توسط چه کسی ارائه شود. در توزیع و پخش پیام باید ملاحظات خاص اجتماعی، شرایط جامعه و گفتمان مسلط و… رعایت شوند. نهایتاً مکانیزم بازخورد در فرآیند سه مرحله ای مدیریت پیام، اطلاعاتی است که درباره پیام توزیع شده از جامعه، هدف و مخاطبان پیام به طور مستقیم و غیرمستقیم دریافت می گردد و از آن اطلاعات در راستای اصلاح و رفع کاستی های احتمالی در مراحل تعیین و تولید پیام استفاده می شود.(۸)
پیام های مهدوی
پیام مهدوی به پیامی گفته می شود که دارای مفهوم مهدویت باشد و این معنا را در ذهن مخاطب ایجاد کند که منجی موعودی با نام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف خواهد آمد. حال می تواند یک پیام ساده نوشتاری یا گفتاری باشد، یا مقالات و میزگردهای تخصصی مهدویت یا هر مستقیم پردازی دیگر و یا غیرمستقیم پردازی هایی مثل فیلم، سریال، موسیقی و…
تفاوت اساسی پیام های مهدوی با بسیاری از پیام های دیگر این است که پیام درباره آینده ای است که عنصر زمان در آن مبهم است و زمان رخداد آن مشخص نیست و گذشته از آن، پیام درباره شخصیتی است که همانند ما در این زمان و در شرایط کنونی زندگی می کند، اما آن چه از او می دانیم اطلاعات اندکی درباره گذشته ای بسیار دور است که شباهت های کمی با زمان ما دارد؛ یا درباره آینده ای نامعلوم است که در بسیاری از پیام ها ترس و هراس آمدنش بیش از زیبایی و آرامش آن به مخاطب عام منتقل شده است. از این رو این ویژگی های متفاوت، مدیریت پیام های مهدوی را نیز متمایز می کند.
از دیگر مسائل اساسی، فرآیند متقاعدسازی درباره پیام های مهدوی است که باید بدان توجه شود. سیستم ارتباطی تبلیغی، دربرگیرنده منبع، پیام، مجرای ارتباطی، دریافت کننده و مقصد است.
فرآیند دریافت پیام
شکل۲.الگوی سیستم ارتباط تبلیغی(۹)
تبلیغ مهدوی و متقاعدسازی مخاطب پیام های مهدوی نیز در این الگوی تبلیغی تفسیرشدنی است؛ اما مهم این است که هدف در تبلیغ مهدوی، تنها متقاعدسازی صرف نیست، بلکه«هدف ما در تبلیغ مهدوی، رساندن سطح معرفت مخاطب از باور مهدوی به ایمان مهدوی است؛ یعنی با تبیین درست گزاره های معرفت بخش مهدویت به غنای اعتقادی مخاطب خود عمق ببخشیم و وقتی این اعتقاد سرگردان با روح و جان مخاطب در هم آمیخت، قطعاً به حوزه رفتار فرد سرازیر خواهد شد و اثرات اجتماعی خود را نیز نشان خواهد داد. ایمان باید در سه حوزه شناختی، عاطفی و عملی اثرات خود را بر جای بگذارد تا آن را یک باور و اعتقاد کامل بنامیم. به تعبیری دیگر، ایمان باید هم مؤلفه های فکری و اعتقادی را داشته باشد و هم مؤلفه های عاطفی و روانی، و دست آخر هم در حوزه رفتار و کردار شخص، نمود داشته باشد.»(۱۰)
تعیین پیام
همان گونه که بیان شد، نخستین مرحله مدیریت پیام، تعیین پیام است. با توجه به ویژگی های متفاوتی که بدان ها اشاره شد، تعیین پیام های مهدوی برای تولید، به دقت نظر بیش تری نیاز دارد؛ بنابراین، براساس نظریه همگنی لازالسفلد و مرتون(۱۱)باید شخصیت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در پیام های مهدوی به گونه ای در محتوای پیام گنجانده شود که مخاطب با آن احساس همگنی داشته باشد. بخش حال زندگی ایشان در پیام بزرگ نمایی شود؛ این که آن حضرت در زمان حال و در شرایط کنونی جهان، بین ما زندگی می کند، سبب می شود مخاطب احساس نزدیکی و همگنی بیش تری با ایشان داشته باشد و ارتباط مؤثر برقرار شود. پس از ایجاد این ارتباط مؤثر، بخش مربوط به آینده پیام در آن گنجانده شود که مخاطب، آینده نامعلوم(از نظر زمان) را نیز پیوسته و ادامه حال در نظر گیرد و توجه او به این آینده و زمینه های بروز و ابعاد آن معطوف شود که این خود همگنی بیشتری با پیام را برای مخاطب ایجاد می کند و ارتباط را مؤثرتر می نماید.
توجه، عاملی است که هر فرستنده پیام، می کوشد توجه جامعه مخاطب را بدان جلب کند؛ چرا که با وجود آن، مخاطب خود را گام به گام با پیام هم راه می کند، به آن گوش می دهد، آن را می بیند و می خواند و به طور کلی با عنصر توجه است که همه حواس انسان، درگیر می شود و این جاست که درک بهتری از پیام صورت می گیرد و در پی درک بهتر پیام، اندیشه و تفکر شکل می گیرد و به عمل منتهی می شود.
همان گونه که پیش از این اشاره شد، هدف از پیام های مهدوی، ایجاد ایمان مهدوی است و نیز گفتیم ایمان در سه حوزه احساس، اندیشه و عمل نمود می یابد.(۱۲) بنابراین، در مرحله تعیین پیام، پیام به گونه ای انتخاب می شود که هم مخاطب با آن احساس نزدیکی و همگنی داشته باشد و هم با جلب توجه مستمر، درکی معطوف به اندیشه داشته باشد و با ایجاد تفکری غنی و پایدار، عملی برخاسته از معرفت به آن حضرت انجام دهد که این همان ایمان مهدوی است.
از دیگر نکاتی که باید در تعیین پیام های مهدوی مدنظر قرار گیرد پاسخ پیام های مهدوی به نیازهای ملموس مخاطبان است؛ زیرا مخاطب براساس نظریه نیازجویی و بهره مندی به دنبال پاسخ گویی به نیازهای خود پیام ها را گزینش می کند و از آن ها بهره مند می شود.
نظریه بهره مندی و نیازجویی(استفاده و خشنودی) مخاطب را پویا می داند، با این تفاوت که مخاطب آغازگر ارتباط است و برای تأمین نیازهای خویش به جست و جوی پیام می پردازد و از آن بهره می گیرد؛ یعنی مخاطب براساس پاداش آنی( کسب اطلاعات) و همچنین پاداش آتی( خدمات و مقوله های آموزشی) به انتخاب خود، به دریافت پیام روی می آورد و از آن بهره می جوید.(۱۳)
اساسی ترین نیازهای بشر، نیازهای روزمره است که برای رفع آن ها تلاش می کند. پس پیام های مهدوی باید به گونه ای تولید شود که مخاطب آن ها را با نیازهای اولیه و اساسی خود کاملاً مرتبط بداند. برای مثال، پیام های مهدوی، زمان ظهور و برقراری حکومت مهدوی را زمانی به مخاطب بنمایاند که تأمین نیازهای اولیه انسان ها نیز در آن آسان تر صورت می گیرد.
ابوسعید خدری از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نقل می کند که فرمود:«در زمان او مردم به چنان برخورداری از نعمت و رفاه دست یابند که در هیچ زمانی دست نیافته باشند(۱۴). چه نیکوکار و چه بدکار، آسمان مکرر بر آن ها ببارد و زمین چیزی از روییدنی های خود را پنهان نسازد»(۱۵).
در دیگر روایات، سخن از ادای بدهی همه بده کاران، بی نیازی همه انسان ها و بذل و بخشش امام علیه السلام بر همگان است، به طوری که از بخشش دیگران بی نیاز گردند. در آن جا سخن از آبادی و عمران تمامی عرصه خاک است، به گونه ای که چون آن حضرت قیام کند، همه خرابی ها را آباد سازد، تمامی سطح زمین را از سرسبزی و نشاط و طراوت بپوشاند، گنج ها و معادن زمین همگی مورد استخراج قرار گیرند و زمین آنچه را در درون خود مخفی داشته است برای رفاه و آسایش انسان به دست او خواهد سپرد.(۱۶)
نیازهای ثانویه ای نیز وجود دارد که مخاطبان در پی آنند؛ مانند آزادی، عدالت، صلح، آرامش و امنیت که پیام های مهدوی باید تأمین آن ها را نیز به بهترین شکل در خود بگنجانند. همان گونه که در روایت آمده«در سایه این دولت عدل گستر، مستکبران در هم کوبیده خواهند شد و محرومان و مستضعفان جانی دوباره خواهند گرفت.»(۱۷)
در برخی موارد، پیام های مهدوی به گونه ای به مخاطبان منتقل شده که گمان می کنند انقلابی بزرگ که برهم زننده همه امور و زیر و رو کننده تمام پایه های زندگی بشر کنونی است، رخ خواهد داد و آرامش و امنیت بشر دست خوش تهدید خواهد شد. متأسفانه گاهی کشتار و خون ریزی مقدمه این دگرگونی عظیم معرفی می شود، به طوری که در گفت و گوی نگارنده با برخی افراد جامعه، دریافتم آنان از وقوع این حوادث می ترسند و از آن جا که خود را مؤمن واقعی نمی دانند، این رخداد را تهدیدی بزرگ برای زندگی خود دانسته و حتی جان خویش را در خطر می بینند. برای مثال، کودکی خردسال می گفت: من نمی خواهم امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بیاید؛ چون بچه خوبی نیستم و او سر من را می بُرد!
این واژه ها باید تولیدکنندگان سنتی و نوین پیام های مهدوی را به اندیشه وادارد و در تأسفی ژرف هم راه با برنامه ریزی های بزرگ در مدیریت پیام های مهدوی فرو برد. گفتنی است بسیاری از این مخاطبان و حتی کودکی که بدان اشاره شد در معرض هیچ گونه پیام ضدمهدوی از رسانه های غربی و صهیونیستی قرار نگرفته بودند و این ضعف مدیریت پیام های مهدوی در فراسیستم ارتباطات دینی در کشور ماست.
پیام مهدوی باید نیازهای خفته مخاطبان را بیدار کند. گاه می بینیم در برخی افراد نیازهایی وجود دارد که به سبب قرار گرفتن آن ها در موقعیت های گوناگون اقتصادی، اجتماعی یا فرهنگی، به شکل خفته و ناملموس درآمده است. پیام های مهدوی افزون بر پاسخ گویی به نیازهای ملموس، مانند ظلم ستیزی، حق طلبی، یاری مظلوم و… باید این گونه نیازها را نیز بیدار کرده و مخاطب را به مطالبه آن ها ترغیب نمایند. پیام های مهدوی نخست باید به شیوه ای مدیریت و تولید شوند که چنین نیازهایی را بیدار کرده و سپس پاسخ گو باشند تا مخاطب به گزینش آن ها برای پاسخ به نیازهای خود گرایش داشته باشد و این مخاطب سازی نیز محسوب می شود که امروزه در ارتباطات، به ویژه در کشورهای پیش رو حرف اول را می زند.
نباید همه پیام ها با محتوای قدسی و برای مخاطبان خاص تولید شوند، بلکه باید همه سلایق، طیف ها و صاحبان درجات گوناگون گرایش های مذهبی را در تولید چنین پیام هایی مدنظر قرار داد تا بتوان بیش ترین مخاطب را جذب کرد.
نظریه استحکام به این نکته اشاره دارد که مخاطب پویاست و خود را در معرض پیام هایی قرار می دهد که با زمینه های افکار و عقاید، شرایط و موقعیت های مختلف وی هماهنگ باشد. سن، شغل، خانواده و تحصیلات در تأثیر داشتن یا نداشتن پیام نقش دارد. این پیام ها نقش تثبیت افکار را دارند و آن ها را به صورت محدود استحکام می بخشد و به تقویت و بازسازی زمینه های معرفتی و نگرشی افراد، نه ساختن نگرش های جدید می پردازد.(۱۸)
با این توصیف، پیام های مهدوی برای هر گروه باید به گونه ای تعیین شود که موجب استحکام اعتقادات پیشین آنان باشد؛ زیرا پیامی که موجب تقویت افکار و عقاید گروهی یا فردی می شود، ممکن است اعتقاد گروه یا فرد دیگر را تضعیف کند. البته نظریه استحکام، به جز مرحله تعیین پیام، در مرحله تولید و به ویژه توزیع پیام نیز کاربرد دارد.
مقوله مهم دیگری که باید در مرحله تعیین پیام های مهدوی و حتی مراحل بعدی مدیریت پیام در نظر گرفته شود، این است که هر پیام، یک خرده سیستم محسوب می شود که سیستم بزرگ تر، رسانه ای برای توزیع پیام به شمار می رود و فراسیستم، سیاست های ارتباطی دینی و آموزه های دینی است. در یک فراسیستم ارتباطات دینی، سیستم هایی چون سیستم آموزشی، مانند آموزش و پرورش، مراکز علوم اسلامی، سیستم ارتباطات سنتی، صدا و سیما، مطبوعات، سینما، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و… وجود دارد. پیام های دینی که پیام های مهدوی را نیز دربرمی گیرد، به عنوان یک خرده سیستم، باید با سیستم و فراسیستم خود هماهنگ باشد.
براساس نظریه تکمله، وسایل ارتباط جمعی زمانی تأثیر قطعی خواهند گذارد که کمک های جانبی دریافت کنند.(۱۹)حال اگر یک پیام مهدوی از رسانه ای ارسال شود، اثر آن باید با پیام مهدوی و در کل، پیام های دینی دیگر سیستم ها و فراسیستم ارتباطات دینی و حتی محیط و ارتباطات گروهی تکمیل شود و در جهت عکس آن عمل نشود. نظریه تکلمه لازالسفلد و مرتون، این تکمیل کنندگی اثر پیام توسط دیگر رسانه ها و سیستم های مرتبط و محیط را موجب افزایش تأثیر پیام می داند. برای مثال، پیامی که از رسانه ای مانند تلویزیون پخش می شود باید تکمیل کننده پیامی باشد که آموزش و پرورش در کتب درسی ارائه می دهد و هم چنین پیام مهدوی که از کانال ارتباطات سنتی در مجالس مذهبی ارسال می شود و برعکس، نه این که این ها در جهت عکس هم عمل کنند.
نظریه تأمل پذیر دیگر، نظریه«وحدت در ارتباطات» است که می گوید تمام سیستم ها یک خرده سیستم هستند که به فراسیستم خود وابستگی کامل دارند و چون در جهتی خاص و هماهنگ عمل می کنند، موجب افزایش اثر پیام می شوند.
وقتی رسانه ای پیام مهدوی ارسال می کند، این پیام باید هم با دیگر پیام های سیستم خود وحدت داشته باشد و هم با پیام های مهدوی دیگر سیستم ها و فراسیستم خود و نیز با همه پیام های موجود در فراسیستم خود وحدت و هماهنگی داشته باشد که در غیر این صورت اثر آن لوث خواهد شد.
بدون هماهنگی بین سیستم ها، رسانه ملی، رسانه های سنتی، سینما، وزارت ارشاد و مطبوعات، آموزش و پرورش و دانشگاه ها و حوزه های علمیه، هر یک به تنهایی و به گونه ای متفاوت داعیه فرهنگ سازی مهدوی خواهند داشت. باید کل فراسیستم ارتباطات دینی کاملاً با هم هماهنگ باشند تا مدیریت پیام های مهدوی، اثربخش و فرهنگ ساز شوند.
تولید پیام
در این مرحله، شیوه تولید و قالب های آن مورد توجه قرار می گیرید. آنچه درباره چگونگی محتوای پیام از تعیین و تولید انجام می شود، راه برد پیام نام دارد.
همان گونه که گفته شد نظریه استحکام، در این جا نیز کاربرد دارد؛ چرا که بعضی از قالب ها در برخی افراد موجب تقویت زمینه های افکار و باورهای پیشین می شود و در برخی دیگر نه. برای مثال برخی با دعای ندبه، برخی با شعر و مداحی، برخی با حدیث و روایات، برخی با مباحث علمی مهدویت و عده ای با قالب هایی چون فیلم و سریال ممکن است مفهوم مهدویت را بهتر درک کنند و زمینه های معرفتی و شناختی آن ها تقویت شود.
مستقیم پردازی هایی که از جلوه های بصری و عنصر زیبایی شناختی استفاده نمی کند، بهتر است در قالب برنامه رادیویی تولید شود تا اثربخشی بیش تری داشته باشند. بنابر نتایج تحقیقات پیشین نگارنده، افرادی با تحصیلات بالای لیسانس، اثربخشی بیش تری از پیام های دینی ارتباطات رسانه ای اظهار کردند و افراد لیسانس و پایین تر، بیش ترین تأثیر را از پیام های دینی ارتباطات سنتی گرفته اند. پس می توان برای هریک از این دو گروه، قالب های مؤثرتر را برگزید. بنابراین، هرگاه پیام مهدوی در قالب و شکل مؤثرتر برای گروه مخاطبی خاص تولید شود، باید براساس نظریه «تکمله» و «وحدت در ارتباطات» با هر شکل یا قالب دیگری از پیام که در فراسیستم تولید شده، هماهنگ باشد و به صرف این که شکل و قالب متفاوتی دارد، نباید با دیگر سیستم ها و پیام های آن ها و فراسیستم خود ناهماهنگ باشد.
اگر پیام در قالب شعر و موسیقی از تلویزیون پخش شود، باید با قالب نوشتاری آموزشی کتب درسی، قالب شفاهی همایش علمی در دانشگاه، قالب سخن رانی رادیویی، قالب سنتی دعا، مداحی و سخن رانی و هر قالب از هر سیستم دیگر و به طور کلی با فراسیستم ارتباطات دینی، یعنی سیاست های ارتباطی دینی و آموزه های اسلامی هماهنگ باشد.
توزیع پیام
این که پیام چگونه، در چه زمانی و توسط چه کسی ارائه شود، مهم است. به محض تصمیم گیری درباره محتوا، باید درباره بهترین و مؤثرترین راه های انتقال آن تصمیم بگیریم. این تصمیمات اجرایی، مانند انتخاب سخن گو، استفاده از لحن های طنزآمیز، آمیخته به ترس یا سایر لحن ها و انتخاب متن آگهی، اطلاعات بصری و ارائه آن همان چیزی هستند که راه کارهای پیام خوانده می شوند(۲۰).
وقتی پیام مهدوی تعیین و سپس تولید شد، محتوا و شکل و قالب آن مشخص شده است. با توجه به ویژگی های هر پیام، این که چه کسی چگونه، در چه زمانی و در چه شرایطی پیام را ارائه دهد، بسیار اهمیت دارد. سابقه شخص فرستنده، اعتبار و محبوبیت وی و همچنین استفاده از شیوه های اقناع، همگی در اثربخشی پیام نقش دارند. پیام یا فرستنده آن، ممکن است دارای ویژگی هایی باشند که تأثیرگذاری پیام بر مخاطب را افزایش و موجب اقناع و تغییر عقیده وی شود. برخی از این ویژگی ها عبارتند از:
۱. متخصص ها بیش تر از غیرمتخصص ها متقاعدکننده هستند.
۲. پیام هایی که به نظر نمی رسد برای نفوذ و تغییر نگرش طراحی شده اند، موفق تر از پیام هایی هستند که به نظر می رسند چنین منظوری را دنبال می کنند. به بیان دیگر، معمولاً به کسانی که با قصد و طرح پیشین سعی دارند ما را متقاعد سازند، اعتماد نمی کنیم و از تأثیرگذاری احتمالی و اجابت آن سر باز می زنیم.
۳.مبلغان جذّاب در تغییر نگرش، مؤثّرتر از غیر جذاب ها هستند. به همین دلیل افرادی که در بسیاری از تبلیغات ظاهر می شوند، بسیار جذاب انتخاب می شوند.
۴. بیش تر کسانی که تندتر سخن می گویند، از آن هایی که آرام و شمرده تر سخن می گویند، متقاعدکننده تر به نظر می رسند.
۵. پیام هایی که هیجان های قوی به ویژه ترس در مخاطب، برمی انگیزد، متقاعدشدن را افزایش می دهد.
۶. افرادی که دارای عزت نفس نسبتاً پایینی هستند، در مقایسه با آنانی که عزت نفس بالاتری دارند، راحت تر متقاعد می شوند.(۲۱)
اعتبار منبع از دو عامل است: ۱. عوامل درونی تعیین کننده اعتبار، مانند: حالات شخص، وضعیت تأهل، وابستگی مذهبی، شغل، تحصیلات پیشین و جاذبه ظاهری؛ ۲. عوامل بیرونی تعیین کننده اعتبار، مانند: کاربرد زبان، درست گویی، دشواری لغوی، تعداد لکنت زبان، اقامه دلایل، کیفیات ترتیبات سخن رانی و…(۲۲)
عوامل اعتبار در وسیله ارتباطی(منبع)، بدین قرارند: ۱. انصاف و عدالت، ۲. بی غرضی، ۳. گفتن تمام ماجرا، ۴. صحّت، ۵.محترم شمردن زندگی خصوصی افراد، ۶.مراقبت از طرف داران، ۷. داشتن موضوع های مربوط به بهتر شدن وضع اجتماعی، ۸. جدایی واقعیت از دیدگاه، ۹. قابل اعتماد بودن، ۱۰.در ارتباط با موضوع های موردعلاقه مردم بودن، ۱۱. واقعی بودن، ۱۲. داشتن گزارش های موثّق.(۲۳)
افزون بر چگونگی ارائه پیام و شخص فرستنده پیام و اعتبار وی، زمان ارائه پیام مهدوی و مکان آن نیز مهم است؛ زیرا زمانی که مخاطب به انتخاب و اراده خود، با بهترین شرایط روحی و کاملاً آماده، کانال ارتباطات دینی سنتی را برگزیده و در مجالس مذهبی شرکت کرده است، تنها در پایان صحبت ها به مرثیه سرایی سوزناکی از امام حسین علیه السلام و بیان غربت و مظلومیتش اکتفا می شود و پس از تحریک احساسات مخاطبان و جاری شدن چند قطره اشک که سبب ریختن و پاک شدن گناهان عنوان شده است، مراسم پایان می پذیرد و تنها نامی که از امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف آورده می شود، در دعا برای تعجیل ظهور ایشان است؛ آیا همین کافی است؟ مگر او منتقم خون امام حسین علیه السلام که برایش مرثیه سرایی می کنیم نیست؟ مگر جز این است که او غریب ترین، مظلوم ترین و تنهاترین، آن هم در زمان ماست؟
در مجالس مذهبی به دلیل احساس همگنی بالایی که مخاطب با پیام دینی و فرستنده پیام دارد، بالاترین اثر را از پیام می پذیرد؛ بنابراین ضروری ترین اقدام برای فرهنگ سازی مهدوی در بین مخاطبان عام، یاد مداوم و مستمر از امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف نه فقط در دعا برای تعجیل در ظهور آن حضرت، بلکه در خطابه هایی طولانی و حتی تحریک احساسات و عواطف به دلیل غم غربت و مظلومیت و تنهایی ایشان و پریشانی ماست.
از اقدامات ضروری دیگر، ایجاد مرکزی بزرگ و سراسری برای هماهنگ کردن همه سیستم های فراسیستم ارتباطات دینی است که با هماهنگ نمودن خرده سیستم ها که همان پیام های دینی با زیرشاخه پیام های مهدوی به شمار می روند، سیاست های کلی ارتباطات دینی و آموزه های اسلامی و مهدوی را به آن ها ابلاغ کند؛ بدین معنا که هرجا، از سیستم های تولید پیام مهدوی پیامی ارائه شد، با سیستم های دیگر و فراسیستم دینی کاملاً هماهنگ باشد تا پیام ها در یک جهت که همان حاکم ساختن فرهنگ مهدویت است، عمل کنند و تأثیرات یک دیگر را تکمیل نمایند.
منابع تحقیق:
۱. ارتباط کلامی(تحلیل معانی بیان)، جرالدر میلر، ترجمه: علی ذکاوتی قزاگزلو، تهران، انتشارات سروش، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
۲. ارتباط شناسی، مهدی محسنیان راد، تهران، انتشارات سروش، ۱۳۷۸ش.
۳. «اعتبار منبع»، فرید ادیب هاشمی، مجله رسانه، فصل نامه مطالعاتی و تحقیقاتی وسایل ارتباط جمعی، سال چهارم، ش۱۶، ۱۳۷۲ش.
۴. بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، تهران، انتشارات اسلامیه، بی تا.
۵. «برنامه ریزی و تبلیغات رسانه»، راجیو باترا؛ جانگ می یرز؛ دیوید آکر، ترجمه:لیدا کاووسی، مجله رسانه، ش۷۰، ۱۳۸۶ش.
۶. تبلیغ کوشش برای متقاعدسازی رسانه، محمدعلی حکیم آرا، تهران، انتشارات سروش، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
۷.جامعه شناسی ارتباطات، باقر ساروخانی، تهران، انتشارات اطلاعات، چاپ هفدهم، ۱۳۸۵ق.
۸. «چیستی مدیریت»، طاهر روشندل اربطانی، مجله رسانه، فصل نامه مطالعاتی و تحقیقاتی وسایل ارتباط جمعی، سال هجدهم، ش۷۰، ۱۳۸۶ش.
۹. رسانش نوآوری ها(ره یافتی میان فرهنگی)، اورت ام راجرز؛ فلویداف شومییکر، ترجمه: عزت الله کرمی و ابوطالب فنایی، شیراز، انتشارات دانشگاه شیراز، چاپ اول، ۱۳۶۹ش.
۱۰. الفتن، نعیم بن حمّاد مروزی، تحقیق: سمیر بن امین زهیری، قاهره، مکتبه التوحید، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
۱۱.«مدیریت پیام و جهت گیری سکولاریتی»، محمد سلیمی، مجموعه مقالات دومین هم اندیشی سراسری رسانه، تلویزیون و سکولاریسم، ۱۳۸۸ش.
۱۲.«مقایسه تأثیر پیام دینی ارتباطات سنتی و ارتباطات رسانه ای بر مخاطبان در شهر قم»، مرضیه حاجی هاشمی، مجموعه مقالات دومین همایش بین المللی دین و رسانه، ۱۳۸۸ش.
۱.http://www.bfnews.ir
۲.Hoover,S.M,Introduction:Setting the Agenda.Rethinking Media,Religion,Aculture,London,Sage,1997
۳.StoutA.D.and Budden baum,J.M.Religon and Mass Media:Audiences and Adaptation.London:sage,1996
۴.Warner,R.S,work in progress toward a new paradigm for the sociological study of religion in the unitedstates,American Journal of sociology,98,5,1993.
پینوشتها:
۱. کارشناس ارشد علوم ارتباطات اجتماعی، مدرس دانشگاه.
۲.work in progress toward a new paradigm for the sociological study of religion in the unitedstates,p.1048.
۳.J.M.Religon and Mass Media:Audiences and Adaptation,p.20
۴.Setting the Agenda.Rethinking Media,Religion,p.284.
۵. مجموعه مقالات دومین هم اندیشی سراسری رسانه، تلویزیون و سکولاریسم، ص ۱۱۰.
۶. ارتباط شناسی، ص۱۹۰.
۷. مجموعه مقالات دومین هم اندیشی سراسری رسانه، تلویزیون و سکولاریسم، ص ۱۱۳.
۸.مجله رسانه، ش۷۰، ص ۱۵.
۹.همان.
۱۰.خبرگزاری آینده روشن، کد خبر: ۲۲۶۵۸.
۱۱. رسانش نوآوری ها، ص ۲۲۴.
۱۲.رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید:«الایمانُ معرفهٌ بالقلب و إقرار باللسان و عملٌ بالارکان».(بحارالانوار، ج۶۶، ص ۶۴).
۱۳. مجموعه مقالات دومین همایش بین المللی دین و رسانه، ص۴.
۱۴.این رفاه، همه انسان ها را دربرمی گیرد.
۱۵.«یتنعمُ اُمتی فی زمانهِ نعیماً لمْ یتنعّموا مثلهُ قطّ البرُّ و الفاجرُ یُرسلُ السماءَ علیهم مدراراً و لا تدّخرُ الارضُ شیئاً من نباتها»(بحارالانوار، ج۵۱، ۷۸).
۱۶. الفتن، ص ۲۲۲.
۱۷.بحارالانوار، ج۵۲، ص ۲۲۴.
۱۸.مجموعه مقالات دومین همایش بین المللی دین و رسانه، ص۴.
۱۹.جامعه شناسی ارتباطات، ص۱۰۴.
۲۰.مجله رسانه، ش۷۰، ص ۶۷.
۲۱.تبلیغ کوشش برای متقاعدسازی رسانه، ص ۴۸.
۲۲. ارتباط کلامی، ص ۵۸.
۲۳.مجله رسانه، ش۱۶، ص ۶۴.